امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان من ( بیا تو حالشو ببر)

#1
Lightbulb 
غضیه از این قراره که من 1 خط داستان مینویسم بعد شما میای ادامشو می نویسی فقط خواهشا کسی پایان داستانو ننویسه  خودم به بهترین 1 خط میگم پایان داستانو بنویسه 
شروع داستان :
اوایل درگیری های انقلاب بود من هم خواننده بودم قرار بود با چند تا از دوستان خوانندم از ایران فرار کنیم اما ناگهان

 دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.amin.blogfa.com



پدرم به من یاد داد دوستام رو نزدیکم نگه دار
و دشمنام رو نزدیکتر.
الپاچینو - پدر خوانده :491:
پاسخ
آگهی
#2
Angry
Angry
Angry
Angry

 دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.amin.blogfa.com



پدرم به من یاد داد دوستام رو نزدیکم نگه دار
و دشمنام رو نزدیکتر.
الپاچینو - پدر خوانده :491:
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18
  داستان|خيانت آرمان به دختر همسايه|
Heart داستان عاشقانه و غم انگیز ستاره و پرهام

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان