27-07-2013، 16:16
اردلان: بگو بچم بیاد پایین خانم!
رعنا: خیلی سختته بهم بگی رعنا؟
اردلان: چیه؟! کمبود محبت داری! بگو بچم بیاد پایین!
رعنا: نمیاد! نمیاد! به من پناه آورده. خماره... می خوای ببریش کجا؟ ها؟
اردلان: جایی که تو نباشی... وسوسه هات نباشه. میری بیاریش یا خودم برم بیارمش؟؟
رعنا: فقط قُلدری بلدی تو!
اردلان: نخیر! پدریم بلدم.
رعنا: تو پدری بلدی؟؟؟؟ پدری کردن از خود گذشتگی می خواد!
اردلان: برو بگو بچم بیاد! هه از خود گذشتگی...
رعنا: پدری کردن فداکاری می خواد... اینکه بذاری بچت جایی بره که دوست داره.
اردان: ببین این بحثای بین من و تو خیلی وقته که از مُد افتاده. بگو بچم بیاد بگو خُب!
رعنا: پدری کردن ثابت کردن می خواد.
اردلان: ثابت کنم؟ فداکاری کنم؟ باشه چشم! ممدجواد میگه بچه ت عملی شده به خاطر اینکه نصف کم داره... مـــــــــــادر کم داره... بمون... مادر باش... زنم شو... تحمل می کنیم همدیگه رو تا بچمون عملی نشه. ها؟ قبول؟ قبـــــــــــــول؟؟
رعنا: من عشق می خوام...
اردلان: نداریم خانم. فقط قراردادِ.
رعنا: من بیشتر از قرارداد می خوام.
اردلان: گشتم نبود، شما هم نگرد... نیست. چی کار کنیم؟ چی شد؟ تا خارج و ددر دودور تعطیل شد... زبون تو مـــــــــــادری هم تعطیل شد! ها؟! نخیر خانم... شما اینکاره نیستی بگو خب!
رعنا: تا شیش سال پیش به خاطر پول پدرم خواستی زنت بشم حالا هم به خاطر بچه ها خواستی که زنت بشم!
اردلان: من ثابت کردم... پدرم...
رعنا: تو هیچی رو ثابت نکردی!
اردلان: تو هم ثابت کن که مادری!
رعنا: اینه ثابت کردنِ تو! جگرگوشه ی من داره اون بالا پرپر می زنه!
اردلان: من همه چی و ثابت می کنم... گذشته هارو... اینکه بچم و...
رعنا: من به تو همه چیز دادم.
اردلان: اینکه بچم و ول کردی رفتی...
رعنا: عشق، بچه، ثروت... تو به من چی دادی؟
اردلان: جلو نیا! می زنم به سیم آخر!
رعنا: برای اینکه قلدره! برای اینکه زورگوئه! با همین زورگوئیاش بچه های من و ازم گرفت! تو باعث شدی...
اردلان: من تحمل می کنم که بچم نره... بچم نره پیش گل بانو بگیره بخوابه!
رعنا: تو باعث شدی... تو باعث شدی بچه های من و ازم گرفتی! لعنت به تو اردلان!
اردلان: من تحمل می کنم که بچم عملی نشه و نره تو خیابون محبت و...
رعنا: تو باعث شدی! تو بچه های من و بی مادر کردی!
اردلان: با هم ازدواج بکنیم یا نه؟؟؟؟ ها!!! با هم ازدواج بکنیم... همدیگه رو تحمل بکنیم که نصف کم نداشته باشن؟
اردلان تمجید: حرف دل و به زبون نمیارن که از رونق بیفته... دخترم دوسـت دارم... رها جان دوست دارم...
اردلان تمجید: زندگی دفتر مشق نیست که با مداد سیاه توش بنویسی و هر وقت خواستی برگردی پاکش کنی و از نو بنویسی!
رعنا: من عشق می خوام...
اردلان: نداریم خانم. فقط قراردادِ.
رعنا: من بیشتر از قرارداد می خوام.
اردلان: گشتم نبود، شما هم نگرد... نیست. چی کار کنیم؟ چی شد؟ تا خارج و ددر دودور تعطیل شد... زبون تو مـــــــــــادری هم تعطیل شد! ها؟! نخیر خانم... شما اینکاره نیستی بگو خب!
رعنا: خیلی سختته بهم بگی رعنا؟
اردلان: چیه؟! کمبود محبت داری! بگو بچم بیاد پایین!
رعنا: نمیاد! نمیاد! به من پناه آورده. خماره... می خوای ببریش کجا؟ ها؟
اردلان: جایی که تو نباشی... وسوسه هات نباشه. میری بیاریش یا خودم برم بیارمش؟؟
رعنا: فقط قُلدری بلدی تو!
اردلان: نخیر! پدریم بلدم.
رعنا: تو پدری بلدی؟؟؟؟ پدری کردن از خود گذشتگی می خواد!
اردلان: برو بگو بچم بیاد! هه از خود گذشتگی...
رعنا: پدری کردن فداکاری می خواد... اینکه بذاری بچت جایی بره که دوست داره.
اردان: ببین این بحثای بین من و تو خیلی وقته که از مُد افتاده. بگو بچم بیاد بگو خُب!
رعنا: پدری کردن ثابت کردن می خواد.
اردلان: ثابت کنم؟ فداکاری کنم؟ باشه چشم! ممدجواد میگه بچه ت عملی شده به خاطر اینکه نصف کم داره... مـــــــــــادر کم داره... بمون... مادر باش... زنم شو... تحمل می کنیم همدیگه رو تا بچمون عملی نشه. ها؟ قبول؟ قبـــــــــــــول؟؟
رعنا: من عشق می خوام...
اردلان: نداریم خانم. فقط قراردادِ.
رعنا: من بیشتر از قرارداد می خوام.
اردلان: گشتم نبود، شما هم نگرد... نیست. چی کار کنیم؟ چی شد؟ تا خارج و ددر دودور تعطیل شد... زبون تو مـــــــــــادری هم تعطیل شد! ها؟! نخیر خانم... شما اینکاره نیستی بگو خب!
رعنا: تا شیش سال پیش به خاطر پول پدرم خواستی زنت بشم حالا هم به خاطر بچه ها خواستی که زنت بشم!
اردلان: من ثابت کردم... پدرم...
رعنا: تو هیچی رو ثابت نکردی!
اردلان: تو هم ثابت کن که مادری!
رعنا: اینه ثابت کردنِ تو! جگرگوشه ی من داره اون بالا پرپر می زنه!
اردلان: من همه چی و ثابت می کنم... گذشته هارو... اینکه بچم و...
رعنا: من به تو همه چیز دادم.
اردلان: اینکه بچم و ول کردی رفتی...
رعنا: عشق، بچه، ثروت... تو به من چی دادی؟
اردلان: جلو نیا! می زنم به سیم آخر!
رعنا: برای اینکه قلدره! برای اینکه زورگوئه! با همین زورگوئیاش بچه های من و ازم گرفت! تو باعث شدی...
اردلان: من تحمل می کنم که بچم نره... بچم نره پیش گل بانو بگیره بخوابه!
رعنا: تو باعث شدی... تو باعث شدی بچه های من و ازم گرفتی! لعنت به تو اردلان!
اردلان: من تحمل می کنم که بچم عملی نشه و نره تو خیابون محبت و...
رعنا: تو باعث شدی! تو بچه های من و بی مادر کردی!
اردلان: با هم ازدواج بکنیم یا نه؟؟؟؟ ها!!! با هم ازدواج بکنیم... همدیگه رو تحمل بکنیم که نصف کم نداشته باشن؟
اردلان تمجید: حرف دل و به زبون نمیارن که از رونق بیفته... دخترم دوسـت دارم... رها جان دوست دارم...
اردلان تمجید: زندگی دفتر مشق نیست که با مداد سیاه توش بنویسی و هر وقت خواستی برگردی پاکش کنی و از نو بنویسی!
رعنا: من عشق می خوام...
اردلان: نداریم خانم. فقط قراردادِ.
رعنا: من بیشتر از قرارداد می خوام.
اردلان: گشتم نبود، شما هم نگرد... نیست. چی کار کنیم؟ چی شد؟ تا خارج و ددر دودور تعطیل شد... زبون تو مـــــــــــادری هم تعطیل شد! ها؟! نخیر خانم... شما اینکاره نیستی بگو خب!