20-07-2013، 0:11
بر چسبهایی که گاهی باعث تزلزل شخصیت فرزندان شده و ناخودآگاه ارزشهایی را برای آنها درونی میکند که همسو با هویت و شخصیتشان نیست. گاهی برچسبهایی که از طرف خانوادهها برای تنبیه یا تشویق فرزندانشان به آنها نسبت داده میشود، تا سالیان متمادی با فرد همراه و بر هویت و شخصیت اجتماعی او در جامعه اثرگذار میشود.
فلانی «پرحرفه، خودخواهه، دستش کجه، دروغ زیاد میگه، وسواس فکری داره» و غیره از جمله برچسبهایی است که تنها با گفتن یک جمله به راحتی به دیگران نسبت میدهیم. حال بسیاری از این برچسبها بهصورت منفی و مغرضانه یا بهصورت کارآمد در جامعه دیده میشود. بر چسبهایی که ممکن است فرد را به اصلاح وضعیت موجود و البته برعکس، به تشدید عملی ترغیب کند. بسیاری از افراد جامعه که حتی ممکن است دارای سمتهای مهم اجتماعی، اقتصادی یا فرهنگی باشند، برای افراد عادی بهوسیله برچسب و القابی شناخته میشوند که تطابقی با هویت اجتماعی آنها ندارد. همچنین در جامعه خردتر که به این مسئله نگاه میکنیم، متوجه میشویم که در بیشتر خانوادهها پدیده برچسبزنی رواج بسیاری دارد.
به گزارش نیک صالحی به نقل از خورشید ؛ بر چسبهایی که گاهی باعث تزلزل شخصیت فرزندان شده و ناخودآگاه ارزشهایی را برای آنها درونی میکند که همسو با هویت و شخصیتشان نیست. گاهی برچسبهایی که از طرف خانوادهها برای تنبیه یا تشویق فرزندانشان به آنها نسبت داده میشود، تا سالیان متمادی با فرد همراه و بر هویت و شخصیت اجتماعی او در جامعه اثرگذار میشود. فرد در رویارویی با مسئولیتهای اجتماعی ناخودآگاه روی محور برچسبها حرکت کرده و در جامعه برای خود شأنی فراهم میکند که در باطن هیچ وجه تمایزی با وی ندارد. زمانی که به كسی برچسبی میزنیم در یك مكانیسم ذهنی، هنگام قضاوت یا تصمیمگیری در مورد آن فرد یا كار نخستین چیزی كه به ذهن ما میرسد همین برچسبی است كه خودمان به آن كار یا فرد چسباندهایم.
ذهن ما در تصمیمگیری برای ساده كردن این فرآیند از میانبرهای تصمیمگیری استفاده میكند و برچسبها را به عنوان حقایق ذاتی موضوع قبول میكند. نخستین و مهم ترین اثر برچسب نادرست روی فرد، این است که وی را در معرض تمسخر دیگران و اذیت و آزارهای روحی و روانی ناشی از آن قرار دهیم. انجام مستمر و پیوسته این کار فرد را در معرض آسیبهای جدی قرار داده و موجب بروزاحساس نا خوشایندی همراه با ناهنجاریهای اجتماعی میشود. وقتی برای نخستین بار عمل خطایی از یک فرد سر میزند عمل او را «کجروی نخستین» مینامند. حالا اگر به واسطه خطایی که کرده به اوعنوان خاصی داده شود مثلا به او برچسب دزد یا کلاهبردار و... زده شود بیشتر در باتلاق رفتار تبهکارانه فرو میرود و فاصلهاش با ارزشها و هنجارهای اجتماعی زیاد میشود و مرتکب کجرویهای بیشتری میشود که به آن «کجروی دومین» میگویند. بنابراین کجروی دومین هنگامی رخ میدهد که فرد، برچسبی را که به او زده شده باور میکند و خود را بهعنوان فردی کجرو میبیند. بهطور کلی جامعه دارای ارزشهای چندگانهای است که با درجات مختلف روی یکدیگر قرار میگیرند.
کیفیت رفتار هر فرد تنها به وسیله به کارگیری ارزشها تعین میشود، شناسایی یک رفتار بهعنوان عمل انحرافی از خلال واکنش نسبت به آن تعین میشود. زمانی که یک حرکت ازسوی مخاطبان اجتماعی دریافت شد و برچسب انحراف خورد، فردی که آن را مرتکب شده، نیز برچسب فرد مرتکب را میخورد. از این رو، مربوط کردن انحراف به آنانی که در جامعه از قدرت کمتری برخوردارند، رایجتر است. همچنین زمانی که یک فرد برچسب خورد، مخاطبان او را با همان عنوانی که برچسب حکایت از آن دارد، میبینند و فردی که برچسب مجرم خوردن را خورده، بیش از هر چیز، مجرم در نظر گرفته میشود. استراتژی ترغیب یا برچسبزنی فاطمه آبادی، جامعهشناس در این باره گفت: یكی از استراتژیهای ترغیب دیگران همین برچسب زدن به آنها است.
نسبت دادن یك خصیصه به كسی و تقاضا در مورد همان خصیصه موجب افزایش احتمال ترغیب وی به انجام آن كار میشود. وی افزود: برچسب زدن به دیگران موجب ایجاد تلقین و باور در آنها میشود تا جایی كه طرف مقابل به طور ناخود آگاه در جهت برآورده كردن این خصلت تلاش کرده و از خود چیزی را به نمایش میگذارد که اصلا تناسبی با شخصیت اجتماعی و درونی او ندارد. البته در بعضی از موارد این برچسبزنی برای عدهای بسیار مفید و کارآمد و در مقابل موجب سرخوردگی عده دیگر میشود. به طور مثال دانش آموزان یک کلاس را اگر در نظر بگیریم. معلم به عدهای برچسب درسخوان و نخبه و به عدهای دیگر القاب تنبل یا کودن را میچسباند. نتیجه این برچسبزنی این است که درس خوانها همچنان به پیشرفت خود ادامه میدهند و بقیه افسوس کودن بودن خود را میخورند.
حال اگر به جامعه بزرگتر رجوع کنیم، متوجه میشویم که این دانش آموزان در بطن جامعه با پذیرفتن مسئولیتهای مختلف، همانند همان برچسبهای قبلی عمل میکنند. دانشآموزان خوب همچنان با اعتماد به نفس بالا در جامعه ظهور کرده و عدهای دیگر با ذهنیت کودن بودنشان از جامعه روی برگردانده و تمایلی با رویارویی با مسائل خطیر جامعه را ندارند. زیرا برای خود این تفکر را درونی کردهاند که به هیچ دردی نمی خورند و توانایی پذیرفتن مسئولیتهای مهم در جامعه را ندارند و بهتر است در گوشهای ساکت نشسته و شاهد پیشرفت دیگران باشند. برچسبزنی عاملی مؤثر بر مدیریت و روابط اجتماعی آبادی در ادامه گفت: با تمامی این احوال پدیده برچسب زنی در بیشتر موارد تنها پیامدهای منفی را به دنبال ندارد. بهطور مثال این اصل در بازاریابی، مدیریت و روابط اجتماعی نیز بسیار موثر است. فرض كنید به عنوان سرپرست تیمی كه اعضای آن انگیزه خود را از دست دادهاند قصد دارید تا مجددا سطح انگیزه آنها را بالا ببرید.
بنابراین زدن برچسب با انگیزه و با انرژی به این افراد موجب ایجاد تلقین مثبت در آنها شده و به طور ناخود آگاه سطح انرژی آنها را بالا میبرد. وی ادامه داد: بسیاری از شركتها برای تقویت روابط با مشتریان نیز از استراتژی بر چسب زنی استفاده میكنند. به عنوان مثال، هنگام پایان یک فیلم، در پایان اسپانسرها از مخاطبان تشکر میکنند، در حقیقت با زدن برچسب (مشتری وفادار) به این مشتریان آنها را به تكرار این رفتار تشویق میكنند. آبادی عنوان کرد: برچسب زدن باید در مورد خصوصیاتی صورت گیرد كه واقعا مربوط به ویژگیهای رفتاری فرد باشد. در غیر این صورت موجب ایجاد حس بیاعتمادی و بالا بردن دیوار دفاعی در طرف مقابل میشود. نكته قابل توجه این است كه این استراتژی در مورد گروههای سنی مختلف از سنین پایین كودكی تا سنین بالا تقریبا به یك شكل و اندازه كاربرد دارد با این تفاوت كه در سنین پایینتر ایجاد حس اعتماد به مراتب سادهتر از سنین بالاست. افراد با برچسبها همذاتپنداری میکنند آبادی در رابطه با مسئله همذاتپنداری گفت: پدیده همذاتپنداری با نامها و القاب ناپسند و شخصیتهایی که به آن نام و لقبها معروفند، شکل میگیرد.
بهطوریکه شخص دریافت کننده نام یا لقب ناپسند، آن اشخاص و معانی را مرجع و الگو قرار داده و به سوی همانندسازی با آنان حرکت میکند. که این عمل موجب بروز ناهنجاریهای اجتماعی از سوی وی میشود. وی در ادامه عنوان کرد: انسانها به برچسبها و خصیصههایی كه به آنها نسبت داده میشود توجه كرده و در جهت برآورده كردن این خصیصهها اقدام میكنند. بنابراین از این روش كه به آن استراتژی برچسب زدن نیز گفته میشود میتوان برای افزایش احتمال نفوذ در دیگران و ترغیب آنها استفاده كرد. البته این نفوذ و یا ترغیت به صورت کارآمد و یا در جهت تخریب فرد انجام میشود. ولی بهتر است که با زدن برچسبهای نادرست به شخصیت و هویت اجتماعی افراد لطمه وارد نکنیم. زیرا ا ین امر تبعات اجتماعی بسیاری را در پی خواهد داشت که گاهی علاوه بر خود شخص بقیه افراد جامعه را نیز در بر خواهد گرفت.
فلانی «پرحرفه، خودخواهه، دستش کجه، دروغ زیاد میگه، وسواس فکری داره» و غیره از جمله برچسبهایی است که تنها با گفتن یک جمله به راحتی به دیگران نسبت میدهیم. حال بسیاری از این برچسبها بهصورت منفی و مغرضانه یا بهصورت کارآمد در جامعه دیده میشود. بر چسبهایی که ممکن است فرد را به اصلاح وضعیت موجود و البته برعکس، به تشدید عملی ترغیب کند. بسیاری از افراد جامعه که حتی ممکن است دارای سمتهای مهم اجتماعی، اقتصادی یا فرهنگی باشند، برای افراد عادی بهوسیله برچسب و القابی شناخته میشوند که تطابقی با هویت اجتماعی آنها ندارد. همچنین در جامعه خردتر که به این مسئله نگاه میکنیم، متوجه میشویم که در بیشتر خانوادهها پدیده برچسبزنی رواج بسیاری دارد.
به گزارش نیک صالحی به نقل از خورشید ؛ بر چسبهایی که گاهی باعث تزلزل شخصیت فرزندان شده و ناخودآگاه ارزشهایی را برای آنها درونی میکند که همسو با هویت و شخصیتشان نیست. گاهی برچسبهایی که از طرف خانوادهها برای تنبیه یا تشویق فرزندانشان به آنها نسبت داده میشود، تا سالیان متمادی با فرد همراه و بر هویت و شخصیت اجتماعی او در جامعه اثرگذار میشود. فرد در رویارویی با مسئولیتهای اجتماعی ناخودآگاه روی محور برچسبها حرکت کرده و در جامعه برای خود شأنی فراهم میکند که در باطن هیچ وجه تمایزی با وی ندارد. زمانی که به كسی برچسبی میزنیم در یك مكانیسم ذهنی، هنگام قضاوت یا تصمیمگیری در مورد آن فرد یا كار نخستین چیزی كه به ذهن ما میرسد همین برچسبی است كه خودمان به آن كار یا فرد چسباندهایم.
ذهن ما در تصمیمگیری برای ساده كردن این فرآیند از میانبرهای تصمیمگیری استفاده میكند و برچسبها را به عنوان حقایق ذاتی موضوع قبول میكند. نخستین و مهم ترین اثر برچسب نادرست روی فرد، این است که وی را در معرض تمسخر دیگران و اذیت و آزارهای روحی و روانی ناشی از آن قرار دهیم. انجام مستمر و پیوسته این کار فرد را در معرض آسیبهای جدی قرار داده و موجب بروزاحساس نا خوشایندی همراه با ناهنجاریهای اجتماعی میشود. وقتی برای نخستین بار عمل خطایی از یک فرد سر میزند عمل او را «کجروی نخستین» مینامند. حالا اگر به واسطه خطایی که کرده به اوعنوان خاصی داده شود مثلا به او برچسب دزد یا کلاهبردار و... زده شود بیشتر در باتلاق رفتار تبهکارانه فرو میرود و فاصلهاش با ارزشها و هنجارهای اجتماعی زیاد میشود و مرتکب کجرویهای بیشتری میشود که به آن «کجروی دومین» میگویند. بنابراین کجروی دومین هنگامی رخ میدهد که فرد، برچسبی را که به او زده شده باور میکند و خود را بهعنوان فردی کجرو میبیند. بهطور کلی جامعه دارای ارزشهای چندگانهای است که با درجات مختلف روی یکدیگر قرار میگیرند.
کیفیت رفتار هر فرد تنها به وسیله به کارگیری ارزشها تعین میشود، شناسایی یک رفتار بهعنوان عمل انحرافی از خلال واکنش نسبت به آن تعین میشود. زمانی که یک حرکت ازسوی مخاطبان اجتماعی دریافت شد و برچسب انحراف خورد، فردی که آن را مرتکب شده، نیز برچسب فرد مرتکب را میخورد. از این رو، مربوط کردن انحراف به آنانی که در جامعه از قدرت کمتری برخوردارند، رایجتر است. همچنین زمانی که یک فرد برچسب خورد، مخاطبان او را با همان عنوانی که برچسب حکایت از آن دارد، میبینند و فردی که برچسب مجرم خوردن را خورده، بیش از هر چیز، مجرم در نظر گرفته میشود. استراتژی ترغیب یا برچسبزنی فاطمه آبادی، جامعهشناس در این باره گفت: یكی از استراتژیهای ترغیب دیگران همین برچسب زدن به آنها است.
نسبت دادن یك خصیصه به كسی و تقاضا در مورد همان خصیصه موجب افزایش احتمال ترغیب وی به انجام آن كار میشود. وی افزود: برچسب زدن به دیگران موجب ایجاد تلقین و باور در آنها میشود تا جایی كه طرف مقابل به طور ناخود آگاه در جهت برآورده كردن این خصلت تلاش کرده و از خود چیزی را به نمایش میگذارد که اصلا تناسبی با شخصیت اجتماعی و درونی او ندارد. البته در بعضی از موارد این برچسبزنی برای عدهای بسیار مفید و کارآمد و در مقابل موجب سرخوردگی عده دیگر میشود. به طور مثال دانش آموزان یک کلاس را اگر در نظر بگیریم. معلم به عدهای برچسب درسخوان و نخبه و به عدهای دیگر القاب تنبل یا کودن را میچسباند. نتیجه این برچسبزنی این است که درس خوانها همچنان به پیشرفت خود ادامه میدهند و بقیه افسوس کودن بودن خود را میخورند.
حال اگر به جامعه بزرگتر رجوع کنیم، متوجه میشویم که این دانش آموزان در بطن جامعه با پذیرفتن مسئولیتهای مختلف، همانند همان برچسبهای قبلی عمل میکنند. دانشآموزان خوب همچنان با اعتماد به نفس بالا در جامعه ظهور کرده و عدهای دیگر با ذهنیت کودن بودنشان از جامعه روی برگردانده و تمایلی با رویارویی با مسائل خطیر جامعه را ندارند. زیرا برای خود این تفکر را درونی کردهاند که به هیچ دردی نمی خورند و توانایی پذیرفتن مسئولیتهای مهم در جامعه را ندارند و بهتر است در گوشهای ساکت نشسته و شاهد پیشرفت دیگران باشند. برچسبزنی عاملی مؤثر بر مدیریت و روابط اجتماعی آبادی در ادامه گفت: با تمامی این احوال پدیده برچسب زنی در بیشتر موارد تنها پیامدهای منفی را به دنبال ندارد. بهطور مثال این اصل در بازاریابی، مدیریت و روابط اجتماعی نیز بسیار موثر است. فرض كنید به عنوان سرپرست تیمی كه اعضای آن انگیزه خود را از دست دادهاند قصد دارید تا مجددا سطح انگیزه آنها را بالا ببرید.
بنابراین زدن برچسب با انگیزه و با انرژی به این افراد موجب ایجاد تلقین مثبت در آنها شده و به طور ناخود آگاه سطح انرژی آنها را بالا میبرد. وی ادامه داد: بسیاری از شركتها برای تقویت روابط با مشتریان نیز از استراتژی بر چسب زنی استفاده میكنند. به عنوان مثال، هنگام پایان یک فیلم، در پایان اسپانسرها از مخاطبان تشکر میکنند، در حقیقت با زدن برچسب (مشتری وفادار) به این مشتریان آنها را به تكرار این رفتار تشویق میكنند. آبادی عنوان کرد: برچسب زدن باید در مورد خصوصیاتی صورت گیرد كه واقعا مربوط به ویژگیهای رفتاری فرد باشد. در غیر این صورت موجب ایجاد حس بیاعتمادی و بالا بردن دیوار دفاعی در طرف مقابل میشود. نكته قابل توجه این است كه این استراتژی در مورد گروههای سنی مختلف از سنین پایین كودكی تا سنین بالا تقریبا به یك شكل و اندازه كاربرد دارد با این تفاوت كه در سنین پایینتر ایجاد حس اعتماد به مراتب سادهتر از سنین بالاست. افراد با برچسبها همذاتپنداری میکنند آبادی در رابطه با مسئله همذاتپنداری گفت: پدیده همذاتپنداری با نامها و القاب ناپسند و شخصیتهایی که به آن نام و لقبها معروفند، شکل میگیرد.
بهطوریکه شخص دریافت کننده نام یا لقب ناپسند، آن اشخاص و معانی را مرجع و الگو قرار داده و به سوی همانندسازی با آنان حرکت میکند. که این عمل موجب بروز ناهنجاریهای اجتماعی از سوی وی میشود. وی در ادامه عنوان کرد: انسانها به برچسبها و خصیصههایی كه به آنها نسبت داده میشود توجه كرده و در جهت برآورده كردن این خصیصهها اقدام میكنند. بنابراین از این روش كه به آن استراتژی برچسب زدن نیز گفته میشود میتوان برای افزایش احتمال نفوذ در دیگران و ترغیب آنها استفاده كرد. البته این نفوذ و یا ترغیت به صورت کارآمد و یا در جهت تخریب فرد انجام میشود. ولی بهتر است که با زدن برچسبهای نادرست به شخصیت و هویت اجتماعی افراد لطمه وارد نکنیم. زیرا ا ین امر تبعات اجتماعی بسیاری را در پی خواهد داشت که گاهی علاوه بر خود شخص بقیه افراد جامعه را نیز در بر خواهد گرفت.