20-05-2013، 16:12
جلو آيينه وايستادو در حسرت
كه چه روزايه خوبي بود و از دست رفت
كه چه گناهي بود كه ازش سر زد
كه ديگه دور شده بود ازمقصد
رفتن دیگه همه از دم
تنهاش گذاشتن ديگه اونو رسما
اوني كه زماني از همه بوده برتر
حالا با دستايه خودش شده پرپر
جووني كه پشتش خميده
رنگ از چهره خشكش پريده
تازه مصرف كرد و نئشه بود
ولي دوباره دچاررعشه شد
من يادم
نميره روزايي رو كه اون مادر
چطوري يه گوشه ميگرفت ماتم
نمي تونست بكنه اين و باور
كه بچش تو دام يه نامرد
بيافته تو جامعه با سر
بخوره رويه زمين و بگه واسم
هيچي مهم نيست كه ببازم
همه چي رفت به باد
دستم رفته رو نبضه حست
حالا كه ديگه كاره تو حبسه جسمته
تو يه زخميه صد در صدي
كه به رويه خودت حالا يه ضربدر زدي
ميگن كه آدمي كه خواب باشه
صداش كني ميتونه ز خواب پاشه
ولي، تو خودتو زدي به خواب
شنا بلدنيستي ولي زدي به آب
بدون هر كس که رفته از اين مسيرو
از دست و رفته شده اسير
پس هست به نفعت تو اينو بدون
هر چند كه سخته تو ولي بتون
بتون اون نميتونه
كه رو پاهاش وايسته كسي چه ميدونه
كه يه روزي كه نداره پولدوا
اون تزريق كنه آمپول هوا
واسه پول دوا مونده يه راه ديگه
كه شستن شيشه ماشينا تو ترافيكه
تا ميره جلو كه بكنه شروع به كار
صاحبه ماشينه ميگه برو كنار
متنفر چشماش و بهش دوخت
ياد گذشته افتاد و دلش سوخت از
روزايه خوبي كه رفتنو
حالا ديگه زير خاطرات بد دفنن
اين مرهم درد اون مرده
اونواز همه دردا دور كرده
مرهمي كه اونو نابود كرد
خيليا رو روونه تابوت كرد
اون مرد حتي نامزدش
رو با نئشگيه مواد طاق زدش
حالا اونه كه تو دلش شبا تكو غريبه كه حالا ميگه ديگه رسيده به آخر راه
من ميگمو اون هي داره ميره
نميدونه كه جلوش ميدانه مينه
نرو جلو تا بتو بگم من علتش
كه ته اين راه مرگه و ذلتش
تو كسي شدي كه حالا يه شبگرده
منتظري كه اون روزابرگرده
نه، تو رويايه نئشگي
برگرد تو به دورانه بچگيت
گونه هات ديگه شده از اشكه تو خيس
وقتي مياد سراغه تو گشت پليس
تو گذشته آب ازسرت
كه تاثير مواد لامصبه
وقتشه تصميم بگيره
ترك كنه يا زير تزريق بميره
به خودش گفت، خودتو بساز ميتوني
چرا داري خودتو قصاص ميكني
وقتشه ديگه پاشو به قصد كشت
پس از جاش بلند شد با دسته مشت
اعتيادو كنه مث موج ويران
تا كه برسه به روزاي اوج ايران
كه چه روزايه خوبي بود و از دست رفت
كه چه گناهي بود كه ازش سر زد
كه ديگه دور شده بود ازمقصد
رفتن دیگه همه از دم
تنهاش گذاشتن ديگه اونو رسما
اوني كه زماني از همه بوده برتر
حالا با دستايه خودش شده پرپر
جووني كه پشتش خميده
رنگ از چهره خشكش پريده
تازه مصرف كرد و نئشه بود
ولي دوباره دچاررعشه شد
من يادم
نميره روزايي رو كه اون مادر
چطوري يه گوشه ميگرفت ماتم
نمي تونست بكنه اين و باور
كه بچش تو دام يه نامرد
بيافته تو جامعه با سر
بخوره رويه زمين و بگه واسم
هيچي مهم نيست كه ببازم
همه چي رفت به باد
دستم رفته رو نبضه حست
حالا كه ديگه كاره تو حبسه جسمته
تو يه زخميه صد در صدي
كه به رويه خودت حالا يه ضربدر زدي
ميگن كه آدمي كه خواب باشه
صداش كني ميتونه ز خواب پاشه
ولي، تو خودتو زدي به خواب
شنا بلدنيستي ولي زدي به آب
بدون هر كس که رفته از اين مسيرو
از دست و رفته شده اسير
پس هست به نفعت تو اينو بدون
هر چند كه سخته تو ولي بتون
بتون اون نميتونه
كه رو پاهاش وايسته كسي چه ميدونه
كه يه روزي كه نداره پولدوا
اون تزريق كنه آمپول هوا
واسه پول دوا مونده يه راه ديگه
كه شستن شيشه ماشينا تو ترافيكه
تا ميره جلو كه بكنه شروع به كار
صاحبه ماشينه ميگه برو كنار
متنفر چشماش و بهش دوخت
ياد گذشته افتاد و دلش سوخت از
روزايه خوبي كه رفتنو
حالا ديگه زير خاطرات بد دفنن
اين مرهم درد اون مرده
اونواز همه دردا دور كرده
مرهمي كه اونو نابود كرد
خيليا رو روونه تابوت كرد
اون مرد حتي نامزدش
رو با نئشگيه مواد طاق زدش
حالا اونه كه تو دلش شبا تكو غريبه كه حالا ميگه ديگه رسيده به آخر راه
من ميگمو اون هي داره ميره
نميدونه كه جلوش ميدانه مينه
نرو جلو تا بتو بگم من علتش
كه ته اين راه مرگه و ذلتش
تو كسي شدي كه حالا يه شبگرده
منتظري كه اون روزابرگرده
نه، تو رويايه نئشگي
برگرد تو به دورانه بچگيت
گونه هات ديگه شده از اشكه تو خيس
وقتي مياد سراغه تو گشت پليس
تو گذشته آب ازسرت
كه تاثير مواد لامصبه
وقتشه تصميم بگيره
ترك كنه يا زير تزريق بميره
به خودش گفت، خودتو بساز ميتوني
چرا داري خودتو قصاص ميكني
وقتشه ديگه پاشو به قصد كشت
پس از جاش بلند شد با دسته مشت
اعتيادو كنه مث موج ويران
تا كه برسه به روزاي اوج ايران