لئوناردو دی سر پیرو داوینچی (به ایتالیایی: Leonardo di ser Piero da Vinci) (۱۴/۱۵ آوریل ۱۴۵۲ – ۲ مه ۱۵۱۹) دانشمند، نقاش، مجسمهساز، معمار، موسیقیدان، ریاضیدان، مهندس، مخترع، آناتومیست، زمینشناس، نقشهکش معماری، گیاهشناس و نویسنده ایتالیایی مسیحی در دوره رنسانس بود. شاید بتوان گفت نبوغی که او در کارهایش از خود نشان داده بیش از هر چیز دیگری مورد توجه نسلهای آینده و بعدی خود قرار گرفتهاست. لئوناردو معمولاً به عنوان نمونهٔ بارز یک مرد رنسانس شناخته میشود.[۳] با وجود اینکه بیش از ۲۵ نقاشی از او باقی نمانده ولی بهطور گسترده او را یکی از بزرگترین نقاشان تاریخ دانستهاند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
زادهٔ : ۱۵ آوریل ۱۴۵۲ ایتالیا
درگذشت : ۲ مهٔ ۱۵۱۹ (۶۷ سال)کلو لوسی، امبواز، پادشاهی فرانسه
تحصیلات : هنرکده آندرئا دل وروکیو
کارهای برجسته :
باکره صخرهها (ح. ۱۴۸۳–۱۴۹۳)
بانویی با قاقم (ح. ۱۴۸۹–۱۴۹۱)
مرد ویترویوسی (ح. ۱۴۹۰)
شام آخر (اثر داوینچی) (ح. ۱۴۹۲–۱۴۹۸)
سالواتور موندی (ح. ۱۴۹۹–۱۵۱۰)
مونا لیزا (ح. ۱۵۰۳–۱۵۱۶)
داوینچی را کهنالگوی «فرد رنسانسی» دانستهاند. وی فردی بینهایت کنجکاو و خلاق بود. وی نظریات خود را در مجموعه یادداشتهایی که بالغ بر هزاران صفحه میباشند، ثبت کردهاست. او طرحهای مبتکرانهای را برای ساخت سلاحهایی مانند توپهای بخار، ماشینهای پرنده و ادوات زرهی ارائه کرده بود، هرچند که بسیاری از آنها هرگز ساخته نشدند.
داوینچی اولین طراح هواپیما و صدها اثر معماری دیگر بهشمار میرود. یکی از طرحهای ابتکاری او لباس غواصی و زیر دریایی جنگی است. او همچنین مسلسل، تانک نظامی، ساعتی که به ساعت دا وینچی معروف است، کیلومترشمار و چیزهای دیگر را طراحی یا اختراع کرد و با استفاده از خط معکوس برای طراحیهای خود یادداشتهایی را نوشتهاست، که آنها را فقط در مقابل آینه میتوان خواند. او نقاشیهای زیادی از جمله نقاشی یحیی تعمید دهنده، نقاشی بانویی قاقم، نقاشی بانوی صخرهها و … کشیدهاست اما بیشتر دلیل شهرت جهانی دا وینچی بهخاطر نقاشیهای شام آخر و مونا لیزا است. مارکو روسکی دربارهٔ او میگوید: در حالی که تصورات زیادی در مورد لئوناردو وجود دارد، دیدگاه او از جهان اساساً منطقی است و نه اسرار آمیز، و همچنین روشهای تجربی مورد استفاده اش برای زمان خودش غیرعادی بودهاست.
نقاشی
لئوناردو یک نقاش پرکار نبود، در حقیقت او پرکارترین نقشهکش و طراح بود. او مقالههای زیادی در مورد کوچکترین مسائل و طرحهایی با کوچکترین جزئیات را در مورد مسائلی که توجهش را جلب میکرد، نگهداری مینمود. علاوه بر این مقالات و طرحها، مطالعات زیادی پیرامون نقاشی انجام دادهاست که از آنان برای کشیدن برخی از تابلوهای معروف خود همچون بانوی صخرهها و «شام آخر» استفاده نمودهاست.قدیمیترین نقاشی داوینچی منظرهای از دره آرنو (a Landscape of the Arno Valley) است که در سال ۱۴۷۳ کشیده شد و رودخانه، کوهها، یک قلعه و مزارع کشاورزی را در جزئیاتی دقیق نشان میدهد.
مونا لیزا
برجستهترین اثر دا وینچی، مونا لیزا، مشهور به لبخند ژکوند
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
داوینچی برای کشیدن تابلوی مونا لیزا از سال ۱۵۰۳ آغاز به کار کرد و اتمام آن تا ۱۵۰۷ به طول انجامید. شهرت دا وینچی به خاطر اثر ماندگار وی در تاریخ، مونا لیزا، بودهاست.
تابلوی مونا لیزا احتمالاً پر آوازهترین شبیهسازی از چهرهٔ فردی در جهان است. از سدهٔ نوزدهم یا حتی پیش از آن به بعد، این چهرهٔ رمز آمیز، بخشی از فرهنگ عامهٔ غربی شدهاست. لاژوکوندا (ژوکوند) همسر زانوبی دل ژوکوندو ی بانکدار، که پس از بازگشت لئوناردو از میلان به فلورانس نقاشی شده، به حال نشسته در میان دو پایهٔ یک ایوان سرپوشیده شبیهسازی شدهاست. این زن با نمای نیم قد و دستهای روی هم نهاده و چشمان خیره شده به تماشاگر، نشان داده شدهاست. ابهام و راز این «خنده» پرآوازه، واقعاً نتیجهٔ شیفتگی لئوناردو به سایه روشن جوّ و مهارتش در نمایاندن آن است. شاید در سدهٔ رومانتیک پرور نوزدهم، بیش از حد دربارهٔ این «خنده» مرموز بحث شد، ولی کسی به علاقهٔ سراپا علمی لئوناردو به ماهیت نور و سایه اشارهای نکرد. از طرف دیگر، به احتمال زیاد خود لئوناردو نیز از تأثیر شگفتانگیزی که در این تابلو بر تماشاگر میگذارد، لذتها بردهاست؛ این اثر یکی از تابلوهای محبوبش بود و هیچگاه نمیتوانست آن را از خودش جدا کند. طراحی بی نظیری که در زیر سایهٔ گریزان حاضر است، از لحاظ نمایاندن سر و دستها - که استثنائاً فوقالعاده زیبا هستند - یک پیروزی بزرگ بهشمار میرود. این احتمال نیز وجود دارد که نیت هنرمند، سردرگم کردن بیننده یا شیفتن وی و مجاز ساختنش به تفسیر آزادانهٔ این شخصیت نهفته بوده باشد.
نسخهٔ کنونی تابلوی نقاشی مونا لیزا دارای ابعاد ۷۷×۵۳ سانتیمتر است. نسخهای که او تهیه کرده بود از نسخه فعلی، بزرگتر بود چرا که در گذر زمان دو ستون از طرفین چپ و راست این تابلو بریده شدهاست. به همین دلیل به هیچ وجه مشخص نیست که مونا لیزا در این تابلو نشستهاست. همچنین باید اشاره کرد که بسیاری از قسمتهای این تابلو به مرور زمان خراب یا دوباره نقاشی شدهاست. اما با این وجود شخصیت اصلی نقاشی همچنان محفوظ ماندهاست.
در ۲۱ اوت ۱۹۱۱ تابلوی مونا لیزا توسط یک دزد ایتالیایی دزدیده شد و به ایتالیا برده میشود. پس از گذشت دو سال این تابلو در زادگاه خود یعنی فلورانس دیده میشود و پس از انجام برخی فعالیتهای اداری و قانونی تابلو دوباره به موزه لوور بازگردانده میشود.
در سال ۱۹۵۶ شخصی اقدام به پاشیدن اسید به قسمت پایینی تابلو نمود که مرمت آن سالها به طول انجامید. در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی شهرهای نیویورک، توکیو و مسکو میزبان این تابلو بودهاند.
شام آخر
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
لئوناردو نقاشی دیواری شام آخر را برای سفره خانهٔ کلیسای سانتاماریا یا دله گراتسیه در میلان نقاشی کرد. این نقاشی با آن که تا حدی از میان رفتهاست و این تا حدی نتیجهٔ کم تجربگی هنرمند در گزینش مواد کارش بودهاست، و با آنکه بارها بخشی از ان را ترمیم کردهاند، از لحاظ صوری و عاطفی، گیراترین اثر او بهشمار میرود. این نقاشی، نخستین ترکیب بندی بزرگ پیکرهای در دورهٔ رنسانس و تفسیر قطعی مضمون آن است. این اثر هنری نشانگر صحنههایی از شام آخر روزهای پایانی عمر مسیح است آنطور که انجیل به آن اشاره کردهاست. این نقاشی بر پایهٔ کتاب یوحنا، باب ۱۳ آیهٔ ۲۱ است آنجا که مسیح میگوید که یکی از ۱۲ حواریاش به وی خیانت خواهد کرد. مسیح و دوازده حواریش در اتاقی ساده و جادار، پشت میزی دراز به موازات سطح تصویر نشستهاند. صحنهٔ فوقالعاده نمایشی این نقاشی، با گنجاندن گروه حواریون در محیطی عبوس و آرام، تأکید بیشتری یافتهاست. نقاشی دیواری شام واپسین و بخشی از زندگی لئوناردو که به آفریدن آن انجامید، بر روی هم، آمیزهای از تکامل هنری سدهٔ پانزدهم و نخستین بیان سبک رنسانس پیشرفته در ایتالیای اوائل سدهٔ شانزدهم هستند. این نقاشی پر آوازهترین تابلوی مذهبی بهشمار میرود.
پیکرهتراشیها و معماری
لئوناردو دا وینچی در روزگار خویش، به عنوان یک پیکر تراش و معمار شهرت کاملی داشت، ولی هیچیک از مجسمههای ساخت وی باقی نماندهاست و هیچ ساختمانی وجود ندارد که بتوان ساختش را به وی نسبت داد. از مشاهدهٔ انبوه نقشههای وی برای ساختمانهای متراکم در مرکز، چنین بر میآید که لئوناردو از لحاظ علاقه به این نوع ساختمان با دیگر معماران دورهٔ رنسانس وجه مشترک داشتهاست. در میلان، لئوناردو به احتمال زیاد با دوناتو برامانته ی معمار در تماس بودهاست و وی نیز به هنگام کشیدن طرحهای اولیه اش برای کلیسای بزرگ سان پیترو در رم حتماً یکی از طراحیهای لئوناردو را در نظر داشتهاست.
اما در عرصهٔ پیکر تراشی، لئوناردو طراحیهای متعددی از پیکرههای عظیم سوار بر اسب از خود برجای گذاشت، که یکی از آنها به مراحل کمال رسید و به صورت مدلی برای یادبود خاندان اسفورتسا درآمد؛ این پیکرهٔ سوار بر اسب که از سوی فرانسویان به هنگام اشغال میلان در ۱۴۹۹ هدفگیری شده بود تکهتکه شد. لئوناردو از این رفتار فرانسویان با کارش، برآشفت و از میلان رفت و مدتی به عنوان مهندس نظامی برای چزاره بورجیا در دورهٔ تلاش وی برای تسلیم شهرهای رومانیا به دستگاه پاپها، کار کرد. سرانجام لئوناردو به میلان بازگشت و به خدمت فرانسویان درآمد. آنگاه به دعوت فرانسوای، شاه فرانسه، راهی آن کشور شد و آنجا به سال ۱۵۱۹ در کاخ کلو، بیآنکه اثری بر هنر آنروز فرانسه گذاشته باشد، چشم از جهان فروبست.دا وینچی مفهوم کامل فضا و سایه روشن را در هنر نقاشی به اوج رساند
طرحهای مهندسی و اختراعات
طرح یک ماشین پرنده از لئوناردو دا وینچی
دا وینچی علاوه بر نقاشی به عنوان یک مهندس نیز مشهور است. او در نامهای به دوک میلان اظهار داشت که قادر به تهیه و ساخت دستگاههایی برای دفاع از شهر و همچنین محاصرهٔ شهر دشمن است. هنگامی که او به ونیز گریخت، شاگردی را پیدا کرد که با کمک او توانست یک سنگر متحرک را طراحی کند. او حتی طرحی برای منحرف کردن مسیر رودخانهٔ آمو داشت، پروژهای که نیکولو ماکیاولی نیز بر روی آن کار کرد.مقالات داوینچی شامل تعداد بسیار زیادی از اختراعات عملی و قابل اجرا و غیر عملی، شامل آلات موسیقی، پمپهای هیدرولیک، توپهای بخار، سپرهایی خاص و… میگشت.
تعداد زیادی از دست نوشتههای داوینچی مربوط به طرحها و نقشههای اختراعات او هستند. برخی از ابداعات او به شرح زیر است:
طراحی برخی از لباسهای مربوط به کارناوالها و فستیوالها و برخی از لباسهای زرهی
ماشین آلات جنگی همچون طراحی یک تانک زرهپوش، یک تیرانداز غول پیکر و دستگاه خوفانگیز که با حرکت خود پاهای سربازان را قطع میکند. البته هیچیک از این وسائل در زمان لئوناردو ساخته نشد.
سدها و کانالهای آب
یک پل چوبی که قابلیت حمل داشت و میشد آن را از هم باز و دوباره سرهم کرد.
وسایلی که با بالهایی قابلیت پرواز داشتند مانند هلیکوپتر، چتر نجات و گلایدر. چتر نجات ابداع داوینچی، و اولین طرح دستگاه پرس کار داوینچی است و در قرن بیستم ساخته شد و کار کرد.
خط معکوس یکی دیگر از اختراعات داوینچی است. او برای این که کسی نتواند نوشتههایش را بخواند، نوعی خط را اختراع کرد که برعکس نوشته میشد و برای خواندن آن از آینه باید استفاده میشد. داوینچی میتوانست بهطور همزمان با یک دستش نقاشی بکشد و با دست دیگرش متن بنویسد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
زادهٔ : ۱۵ آوریل ۱۴۵۲ ایتالیا
درگذشت : ۲ مهٔ ۱۵۱۹ (۶۷ سال)کلو لوسی، امبواز، پادشاهی فرانسه
تحصیلات : هنرکده آندرئا دل وروکیو
کارهای برجسته :
باکره صخرهها (ح. ۱۴۸۳–۱۴۹۳)
بانویی با قاقم (ح. ۱۴۸۹–۱۴۹۱)
مرد ویترویوسی (ح. ۱۴۹۰)
شام آخر (اثر داوینچی) (ح. ۱۴۹۲–۱۴۹۸)
سالواتور موندی (ح. ۱۴۹۹–۱۵۱۰)
مونا لیزا (ح. ۱۵۰۳–۱۵۱۶)
داوینچی را کهنالگوی «فرد رنسانسی» دانستهاند. وی فردی بینهایت کنجکاو و خلاق بود. وی نظریات خود را در مجموعه یادداشتهایی که بالغ بر هزاران صفحه میباشند، ثبت کردهاست. او طرحهای مبتکرانهای را برای ساخت سلاحهایی مانند توپهای بخار، ماشینهای پرنده و ادوات زرهی ارائه کرده بود، هرچند که بسیاری از آنها هرگز ساخته نشدند.
داوینچی اولین طراح هواپیما و صدها اثر معماری دیگر بهشمار میرود. یکی از طرحهای ابتکاری او لباس غواصی و زیر دریایی جنگی است. او همچنین مسلسل، تانک نظامی، ساعتی که به ساعت دا وینچی معروف است، کیلومترشمار و چیزهای دیگر را طراحی یا اختراع کرد و با استفاده از خط معکوس برای طراحیهای خود یادداشتهایی را نوشتهاست، که آنها را فقط در مقابل آینه میتوان خواند. او نقاشیهای زیادی از جمله نقاشی یحیی تعمید دهنده، نقاشی بانویی قاقم، نقاشی بانوی صخرهها و … کشیدهاست اما بیشتر دلیل شهرت جهانی دا وینچی بهخاطر نقاشیهای شام آخر و مونا لیزا است. مارکو روسکی دربارهٔ او میگوید: در حالی که تصورات زیادی در مورد لئوناردو وجود دارد، دیدگاه او از جهان اساساً منطقی است و نه اسرار آمیز، و همچنین روشهای تجربی مورد استفاده اش برای زمان خودش غیرعادی بودهاست.
نقاشی
لئوناردو یک نقاش پرکار نبود، در حقیقت او پرکارترین نقشهکش و طراح بود. او مقالههای زیادی در مورد کوچکترین مسائل و طرحهایی با کوچکترین جزئیات را در مورد مسائلی که توجهش را جلب میکرد، نگهداری مینمود. علاوه بر این مقالات و طرحها، مطالعات زیادی پیرامون نقاشی انجام دادهاست که از آنان برای کشیدن برخی از تابلوهای معروف خود همچون بانوی صخرهها و «شام آخر» استفاده نمودهاست.قدیمیترین نقاشی داوینچی منظرهای از دره آرنو (a Landscape of the Arno Valley) است که در سال ۱۴۷۳ کشیده شد و رودخانه، کوهها، یک قلعه و مزارع کشاورزی را در جزئیاتی دقیق نشان میدهد.
مونا لیزا
برجستهترین اثر دا وینچی، مونا لیزا، مشهور به لبخند ژکوند
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
داوینچی برای کشیدن تابلوی مونا لیزا از سال ۱۵۰۳ آغاز به کار کرد و اتمام آن تا ۱۵۰۷ به طول انجامید. شهرت دا وینچی به خاطر اثر ماندگار وی در تاریخ، مونا لیزا، بودهاست.
تابلوی مونا لیزا احتمالاً پر آوازهترین شبیهسازی از چهرهٔ فردی در جهان است. از سدهٔ نوزدهم یا حتی پیش از آن به بعد، این چهرهٔ رمز آمیز، بخشی از فرهنگ عامهٔ غربی شدهاست. لاژوکوندا (ژوکوند) همسر زانوبی دل ژوکوندو ی بانکدار، که پس از بازگشت لئوناردو از میلان به فلورانس نقاشی شده، به حال نشسته در میان دو پایهٔ یک ایوان سرپوشیده شبیهسازی شدهاست. این زن با نمای نیم قد و دستهای روی هم نهاده و چشمان خیره شده به تماشاگر، نشان داده شدهاست. ابهام و راز این «خنده» پرآوازه، واقعاً نتیجهٔ شیفتگی لئوناردو به سایه روشن جوّ و مهارتش در نمایاندن آن است. شاید در سدهٔ رومانتیک پرور نوزدهم، بیش از حد دربارهٔ این «خنده» مرموز بحث شد، ولی کسی به علاقهٔ سراپا علمی لئوناردو به ماهیت نور و سایه اشارهای نکرد. از طرف دیگر، به احتمال زیاد خود لئوناردو نیز از تأثیر شگفتانگیزی که در این تابلو بر تماشاگر میگذارد، لذتها بردهاست؛ این اثر یکی از تابلوهای محبوبش بود و هیچگاه نمیتوانست آن را از خودش جدا کند. طراحی بی نظیری که در زیر سایهٔ گریزان حاضر است، از لحاظ نمایاندن سر و دستها - که استثنائاً فوقالعاده زیبا هستند - یک پیروزی بزرگ بهشمار میرود. این احتمال نیز وجود دارد که نیت هنرمند، سردرگم کردن بیننده یا شیفتن وی و مجاز ساختنش به تفسیر آزادانهٔ این شخصیت نهفته بوده باشد.
نسخهٔ کنونی تابلوی نقاشی مونا لیزا دارای ابعاد ۷۷×۵۳ سانتیمتر است. نسخهای که او تهیه کرده بود از نسخه فعلی، بزرگتر بود چرا که در گذر زمان دو ستون از طرفین چپ و راست این تابلو بریده شدهاست. به همین دلیل به هیچ وجه مشخص نیست که مونا لیزا در این تابلو نشستهاست. همچنین باید اشاره کرد که بسیاری از قسمتهای این تابلو به مرور زمان خراب یا دوباره نقاشی شدهاست. اما با این وجود شخصیت اصلی نقاشی همچنان محفوظ ماندهاست.
در ۲۱ اوت ۱۹۱۱ تابلوی مونا لیزا توسط یک دزد ایتالیایی دزدیده شد و به ایتالیا برده میشود. پس از گذشت دو سال این تابلو در زادگاه خود یعنی فلورانس دیده میشود و پس از انجام برخی فعالیتهای اداری و قانونی تابلو دوباره به موزه لوور بازگردانده میشود.
در سال ۱۹۵۶ شخصی اقدام به پاشیدن اسید به قسمت پایینی تابلو نمود که مرمت آن سالها به طول انجامید. در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی شهرهای نیویورک، توکیو و مسکو میزبان این تابلو بودهاند.
شام آخر
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
لئوناردو نقاشی دیواری شام آخر را برای سفره خانهٔ کلیسای سانتاماریا یا دله گراتسیه در میلان نقاشی کرد. این نقاشی با آن که تا حدی از میان رفتهاست و این تا حدی نتیجهٔ کم تجربگی هنرمند در گزینش مواد کارش بودهاست، و با آنکه بارها بخشی از ان را ترمیم کردهاند، از لحاظ صوری و عاطفی، گیراترین اثر او بهشمار میرود. این نقاشی، نخستین ترکیب بندی بزرگ پیکرهای در دورهٔ رنسانس و تفسیر قطعی مضمون آن است. این اثر هنری نشانگر صحنههایی از شام آخر روزهای پایانی عمر مسیح است آنطور که انجیل به آن اشاره کردهاست. این نقاشی بر پایهٔ کتاب یوحنا، باب ۱۳ آیهٔ ۲۱ است آنجا که مسیح میگوید که یکی از ۱۲ حواریاش به وی خیانت خواهد کرد. مسیح و دوازده حواریش در اتاقی ساده و جادار، پشت میزی دراز به موازات سطح تصویر نشستهاند. صحنهٔ فوقالعاده نمایشی این نقاشی، با گنجاندن گروه حواریون در محیطی عبوس و آرام، تأکید بیشتری یافتهاست. نقاشی دیواری شام واپسین و بخشی از زندگی لئوناردو که به آفریدن آن انجامید، بر روی هم، آمیزهای از تکامل هنری سدهٔ پانزدهم و نخستین بیان سبک رنسانس پیشرفته در ایتالیای اوائل سدهٔ شانزدهم هستند. این نقاشی پر آوازهترین تابلوی مذهبی بهشمار میرود.
پیکرهتراشیها و معماری
لئوناردو دا وینچی در روزگار خویش، به عنوان یک پیکر تراش و معمار شهرت کاملی داشت، ولی هیچیک از مجسمههای ساخت وی باقی نماندهاست و هیچ ساختمانی وجود ندارد که بتوان ساختش را به وی نسبت داد. از مشاهدهٔ انبوه نقشههای وی برای ساختمانهای متراکم در مرکز، چنین بر میآید که لئوناردو از لحاظ علاقه به این نوع ساختمان با دیگر معماران دورهٔ رنسانس وجه مشترک داشتهاست. در میلان، لئوناردو به احتمال زیاد با دوناتو برامانته ی معمار در تماس بودهاست و وی نیز به هنگام کشیدن طرحهای اولیه اش برای کلیسای بزرگ سان پیترو در رم حتماً یکی از طراحیهای لئوناردو را در نظر داشتهاست.
اما در عرصهٔ پیکر تراشی، لئوناردو طراحیهای متعددی از پیکرههای عظیم سوار بر اسب از خود برجای گذاشت، که یکی از آنها به مراحل کمال رسید و به صورت مدلی برای یادبود خاندان اسفورتسا درآمد؛ این پیکرهٔ سوار بر اسب که از سوی فرانسویان به هنگام اشغال میلان در ۱۴۹۹ هدفگیری شده بود تکهتکه شد. لئوناردو از این رفتار فرانسویان با کارش، برآشفت و از میلان رفت و مدتی به عنوان مهندس نظامی برای چزاره بورجیا در دورهٔ تلاش وی برای تسلیم شهرهای رومانیا به دستگاه پاپها، کار کرد. سرانجام لئوناردو به میلان بازگشت و به خدمت فرانسویان درآمد. آنگاه به دعوت فرانسوای، شاه فرانسه، راهی آن کشور شد و آنجا به سال ۱۵۱۹ در کاخ کلو، بیآنکه اثری بر هنر آنروز فرانسه گذاشته باشد، چشم از جهان فروبست.دا وینچی مفهوم کامل فضا و سایه روشن را در هنر نقاشی به اوج رساند
طرحهای مهندسی و اختراعات
طرح یک ماشین پرنده از لئوناردو دا وینچی
دا وینچی علاوه بر نقاشی به عنوان یک مهندس نیز مشهور است. او در نامهای به دوک میلان اظهار داشت که قادر به تهیه و ساخت دستگاههایی برای دفاع از شهر و همچنین محاصرهٔ شهر دشمن است. هنگامی که او به ونیز گریخت، شاگردی را پیدا کرد که با کمک او توانست یک سنگر متحرک را طراحی کند. او حتی طرحی برای منحرف کردن مسیر رودخانهٔ آمو داشت، پروژهای که نیکولو ماکیاولی نیز بر روی آن کار کرد.مقالات داوینچی شامل تعداد بسیار زیادی از اختراعات عملی و قابل اجرا و غیر عملی، شامل آلات موسیقی، پمپهای هیدرولیک، توپهای بخار، سپرهایی خاص و… میگشت.
تعداد زیادی از دست نوشتههای داوینچی مربوط به طرحها و نقشههای اختراعات او هستند. برخی از ابداعات او به شرح زیر است:
طراحی برخی از لباسهای مربوط به کارناوالها و فستیوالها و برخی از لباسهای زرهی
ماشین آلات جنگی همچون طراحی یک تانک زرهپوش، یک تیرانداز غول پیکر و دستگاه خوفانگیز که با حرکت خود پاهای سربازان را قطع میکند. البته هیچیک از این وسائل در زمان لئوناردو ساخته نشد.
سدها و کانالهای آب
یک پل چوبی که قابلیت حمل داشت و میشد آن را از هم باز و دوباره سرهم کرد.
وسایلی که با بالهایی قابلیت پرواز داشتند مانند هلیکوپتر، چتر نجات و گلایدر. چتر نجات ابداع داوینچی، و اولین طرح دستگاه پرس کار داوینچی است و در قرن بیستم ساخته شد و کار کرد.
خط معکوس یکی دیگر از اختراعات داوینچی است. او برای این که کسی نتواند نوشتههایش را بخواند، نوعی خط را اختراع کرد که برعکس نوشته میشد و برای خواندن آن از آینه باید استفاده میشد. داوینچی میتوانست بهطور همزمان با یک دستش نقاشی بکشد و با دست دیگرش متن بنویسد.