12-07-2021، 21:17
نکات درس اول فلسفهٔ۲:
هستی شناسی شامل دو بخش است:
۱-معنای خاص:بررسی وجود خارجی.
۲-معنای عام:بررسی وجود خارجی و وجود ذهنی.
مغایرت وجود و ماهیت،مرتبط با:
۱-برهان وجوب و امکان ابن سینا
۲-برهان خداشناسی توماس آکوئیناس
قضیهٔ حملی:
۱-حمل اولی ذاتی:عدم نیاز به دلیل
۲-حمل شایع صناعی:نیازمند به دلیل
تفاوت حمل ذاتی و شایع صناعی از جهتِ«مفهوم موضوع و محمول»است و نه«مصداقِ»آنها.
انواع ماهیات موجود در ذهن:
۱-ماهیاتِ موجود در جهانِ خارج از ذهن؛مثل اشیا.
۲-ماهیاتِ غیر موجود در جهانِ خارج از ذهن؛مثل دیو.
دو جنبه و حیثیت در هر چیزی که مشاهده میکنیم میابیم که عبارتند از:
۱-وجود(وجه مشترک موجودات)
۲-ماهیت(وجه اختصاصی موجودات)
مراحل شناسایی ماهیت:
۱-من هستم.
۲-اشیا هستند.
۳-من میتوانم اشیا را بشناسم.
برای درک بهتر تفاوت وجود و ماهیت چهار حالت را بررسی میکنیم:
۱-مفاهیمی که چیستی و هستی شان به یک اندازه برای ما مشخص است؛مانند کیف و کفش.
۲-مفاهیمی که چیستی شان برای ما مشخص است اما از هستی شان بطور دقیق اطلاع نداریم؛مانند اشکال هندسی.
۳-مفاهیمی که هستی شان برای ما مشخص است اما از چیستی شان بطور دقیق اطلاع نداریم؛مانند سیارات دیگر.
۴-مفاهیمی که چیستی شان برایمان مشخص است اما میدانیم که حداقل تاکنون وجود نداشته اند؛مانند دریای جیوه و سیمرغ.
وجود،وجه اشتراکِ«موجودات و واقعیات» است نه وجه اشتراکِ«ماهیات».
زیادت وجود بر ماهیت=مغایرت وجود و ماهیت
حمل وجود بر ماهیت،حمل شایع صناعی(نیازمند به دلیل)است.
سیر تاریخی بحث مغایرت وجود و ماهیت:
۱-ابتدا ارسطو و سپس فارابی و ابن سینا آنرا مطرح کردند؛
۲-توماس آکوئیناس از نظرات ابن سینا استفاده کرد و آنرا گسترش داد؛
۳-فلاسفهٔ غرب در قرن های۱۳ تا۱۵ از طریق آثار فلاسفهٔ مسلمان،مجدداً با فلسفهٔ ارسطوئی آشنا شدند؛
۴-تجربه گرایی،موجب افول توجه به فلسفهٔ ارسطو در اروپا شد.
هستی شناسی شامل دو بخش است:
۱-معنای خاص:بررسی وجود خارجی.
۲-معنای عام:بررسی وجود خارجی و وجود ذهنی.
مغایرت وجود و ماهیت،مرتبط با:
۱-برهان وجوب و امکان ابن سینا
۲-برهان خداشناسی توماس آکوئیناس
قضیهٔ حملی:
۱-حمل اولی ذاتی:عدم نیاز به دلیل
۲-حمل شایع صناعی:نیازمند به دلیل
تفاوت حمل ذاتی و شایع صناعی از جهتِ«مفهوم موضوع و محمول»است و نه«مصداقِ»آنها.
انواع ماهیات موجود در ذهن:
۱-ماهیاتِ موجود در جهانِ خارج از ذهن؛مثل اشیا.
۲-ماهیاتِ غیر موجود در جهانِ خارج از ذهن؛مثل دیو.
دو جنبه و حیثیت در هر چیزی که مشاهده میکنیم میابیم که عبارتند از:
۱-وجود(وجه مشترک موجودات)
۲-ماهیت(وجه اختصاصی موجودات)
مراحل شناسایی ماهیت:
۱-من هستم.
۲-اشیا هستند.
۳-من میتوانم اشیا را بشناسم.
برای درک بهتر تفاوت وجود و ماهیت چهار حالت را بررسی میکنیم:
۱-مفاهیمی که چیستی و هستی شان به یک اندازه برای ما مشخص است؛مانند کیف و کفش.
۲-مفاهیمی که چیستی شان برای ما مشخص است اما از هستی شان بطور دقیق اطلاع نداریم؛مانند اشکال هندسی.
۳-مفاهیمی که هستی شان برای ما مشخص است اما از چیستی شان بطور دقیق اطلاع نداریم؛مانند سیارات دیگر.
۴-مفاهیمی که چیستی شان برایمان مشخص است اما میدانیم که حداقل تاکنون وجود نداشته اند؛مانند دریای جیوه و سیمرغ.
وجود،وجه اشتراکِ«موجودات و واقعیات» است نه وجه اشتراکِ«ماهیات».
زیادت وجود بر ماهیت=مغایرت وجود و ماهیت
حمل وجود بر ماهیت،حمل شایع صناعی(نیازمند به دلیل)است.
سیر تاریخی بحث مغایرت وجود و ماهیت:
۱-ابتدا ارسطو و سپس فارابی و ابن سینا آنرا مطرح کردند؛
۲-توماس آکوئیناس از نظرات ابن سینا استفاده کرد و آنرا گسترش داد؛
۳-فلاسفهٔ غرب در قرن های۱۳ تا۱۵ از طریق آثار فلاسفهٔ مسلمان،مجدداً با فلسفهٔ ارسطوئی آشنا شدند؛
۴-تجربه گرایی،موجب افول توجه به فلسفهٔ ارسطو در اروپا شد.