06-07-2021، 1:20
آموزش مبحث چشم
اگه یادتون باشه دو نوع ماهیچه داخل عنبیه داشتیم. این دو نوع، ماهیچه های صاف بودند. یک گروه شعاعی یک گروه حلقوی. حلقوی تعیین کننده قطر مردمک و شعایی افزایش دهنده قطر مردمک.
وقتی که یه جانور مثل سگ میافته دنبال انسان سمپاتیک باید فعال بشه یا پاراسمپاتیک؟
سمپاتیک.
در این حالت نور ورودی به چشم باید زیاد بشه یا کم بشه
آدم وقتی میترسه نور ورودی به چشم باید زیاد بشه. پس سمپاتیک فعال میشه و ماهیچه های شعاعی فعال میشن، انقباض پیدا می کنن و نور ورودی به چشم مرتب زیاد میشه.
وقتی ریلکسه، بخوابه، یواش یواش ماهیچه حلقوی قطرش کم میشه درنتیجه نور ورودی به چشم هم کم میشه.
هرموقع نور زیاد وارد چشم بشه گیرنده های نوری بیشتر تحریک می شوند.
هرگاه قطر مردمک کم بشه گیرنده های نوری هم کمتر تحریک میشن.
حالا ببینیم تارهای آویزان و عدسی و ماهیچه مژکی چه ارتباطی دارند.
میخوام یه قانون بهتون یاد بدم. وقتی که به شیء نزدیک نگاه میکنن قطر عدسی باید زیاد بشه . چرا؟ چون عدسی وظایفش اینه که نور و یجوری بگیره و درست بندازه روی شبکیه بخاطر همین مدام چاق و لاغر میشه. اگر به شیء نزدیک نگاه کنم عدسی چاق میشه. اگر به شیء دور نگاه کنم قطر عدسی کم میشه و لاغر میشه.
خوب سفر کنیم به درون چشم از لایه عنبیه رد بشیم، بخش رنگی چشم، برش عرضی بزنیم:
ماهیچه مژکی، تارهای آویزان، عدسی.
چاق= نگاه به اجسام نزدیک و انقباض ماهیچه مژکی.
لاغر= استراحت و نگاه به اجسام دور.
پس وظیفه ماهیچه مژکی تغییر قطر عدسی از طریق تارهای آویزان است.
تغییر قطر مردمک چی بود عنبیه
تغییر قطر عدسی ماهیچه مژکی، تارهای آویزان
عنبیه به کمک تارهای آویزان قطر عدسی را تغییر میدهد. ربطی نداره.
ماهیچه مژکی با انقباض خود قطر مردمک را افزایش میدهد. ربطی نداره.
ماهیچه مژکی، تار آویزان، عدسی= اکی
عنبیه و مردمک= اکی
عنبیه و عدسک= پارادوکس
ماهیچه مژکی و مردمک= پارادوکس
۳_ سومین لایه چشم، نازک ترین لایه چشم، که دارای تارهای عصبیه به اسم= شبکه دارای نورون و گیرنده ها. از یکطرف با زجاجیه و از اون طرف با مشیمیه در تماسه.
سؤال اینه. مگه در شبکیه ما چی داشتیم؟ نورون و گیرنده ها ی نوری.
گیرنده های نوری معروف هستند به: استوانه ای و مخروطی.
پشت نورون های مخروطی و استوانه ای، نورون های رابط و بعدش هم نورون های حسی وجود دارند. پس بیراه نمیگه کتاب درسی که شبکیه دارای نورون و گیرنده ها است . فقط گیرنده و فقط نورون غلط است.
نکته جالب: در اینجا نورون رابط هم داریم. در نورون های حسی که اینجا دارم دندریت کوتاه ولی آکسونش بلنده. آنقدر بلند هستن که در نقطه کور به بیرون رفته اند. آنجایی که عصب بینایی از کره چشم خارج میشود معروف است به نقطه کور.
نور اومده از مردمک گذشته افتاده رو عدسی، عدسی گرفتش، چاق و لاغر شده و انداختش روی شبکیه. پس نور از زجاجیه میاد می خورد به شبکیه ، میخوره به گیرنده نور به استوانه مخروطی، اثر نور میشه پیام عصبی. پیام عصبی تو گیرنده ها ایجاد میشه میره به نورون رابط و بعد هم میره به نورون های حسی، از طریق آکسون میاد و از طریق نقطه کور و عصب بینایی میره به سمت تالاموس ها که تقویت بشه بره تو قشر لو بصری و پردازش بشه.
3 تا نقطه مهم تو شبکیه: نقطه کور نیست میشه جای خروج عصب بینایی از کره چشم
در نطقه
۱_که دورتر از نقطه کور است شبکیه چه وضعیتی دارد تعداد گیرنده های استوانه ای بیشتر است چون استوانه ای در نور کم بیشتر تحریک میشه وقتی نور مستقیم به چشم میخوره نور به نقطه 1 کم میخوره پس هرچه از راستای نقطه کور دورتر بشیم تعداد گیرنده های استوانه ای بیشتر میشه و مخروطی کمتر. در نقطه 1 هم استوانه ای بود هم مخروطی و البته استوانه ای بیشتر و هم نورون های رابط و حسی.
نقطه
۲_ در محور راستای نور یعنی لکه زرد درست در جلوی نور تعداد گیرنده های مخروطی زیاد است چون مخروطی عاشق نور است اگر نور زیاد بهش بتابه خیلی تحریک میشه پس اونجا که نور زیاد میتابه بهش تراکم مخروطی ها بیشتر پس تو لکه زرد ما بیشتر مخروطی داریم ، و از طرف دیگه نور زیاد برای دقت و تیزبینی ? خوبه پس لکه زرد تو دقت و تیزبینی بخاطر همین سلول های مخروطی نقش داره، سلول های مخروطی هرچه بیشتر باشند دقت و تیزبینی هم میره بالاتر
اگه یادتون باشه دو نوع ماهیچه داخل عنبیه داشتیم. این دو نوع، ماهیچه های صاف بودند. یک گروه شعاعی یک گروه حلقوی. حلقوی تعیین کننده قطر مردمک و شعایی افزایش دهنده قطر مردمک.
وقتی که یه جانور مثل سگ میافته دنبال انسان سمپاتیک باید فعال بشه یا پاراسمپاتیک؟
سمپاتیک.
در این حالت نور ورودی به چشم باید زیاد بشه یا کم بشه
آدم وقتی میترسه نور ورودی به چشم باید زیاد بشه. پس سمپاتیک فعال میشه و ماهیچه های شعاعی فعال میشن، انقباض پیدا می کنن و نور ورودی به چشم مرتب زیاد میشه.
وقتی ریلکسه، بخوابه، یواش یواش ماهیچه حلقوی قطرش کم میشه درنتیجه نور ورودی به چشم هم کم میشه.
هرموقع نور زیاد وارد چشم بشه گیرنده های نوری بیشتر تحریک می شوند.
هرگاه قطر مردمک کم بشه گیرنده های نوری هم کمتر تحریک میشن.
حالا ببینیم تارهای آویزان و عدسی و ماهیچه مژکی چه ارتباطی دارند.
میخوام یه قانون بهتون یاد بدم. وقتی که به شیء نزدیک نگاه میکنن قطر عدسی باید زیاد بشه . چرا؟ چون عدسی وظایفش اینه که نور و یجوری بگیره و درست بندازه روی شبکیه بخاطر همین مدام چاق و لاغر میشه. اگر به شیء نزدیک نگاه کنم عدسی چاق میشه. اگر به شیء دور نگاه کنم قطر عدسی کم میشه و لاغر میشه.
خوب سفر کنیم به درون چشم از لایه عنبیه رد بشیم، بخش رنگی چشم، برش عرضی بزنیم:
ماهیچه مژکی، تارهای آویزان، عدسی.
چاق= نگاه به اجسام نزدیک و انقباض ماهیچه مژکی.
لاغر= استراحت و نگاه به اجسام دور.
پس وظیفه ماهیچه مژکی تغییر قطر عدسی از طریق تارهای آویزان است.
تغییر قطر مردمک چی بود عنبیه
تغییر قطر عدسی ماهیچه مژکی، تارهای آویزان
عنبیه به کمک تارهای آویزان قطر عدسی را تغییر میدهد. ربطی نداره.
ماهیچه مژکی با انقباض خود قطر مردمک را افزایش میدهد. ربطی نداره.
ماهیچه مژکی، تار آویزان، عدسی= اکی
عنبیه و مردمک= اکی
عنبیه و عدسک= پارادوکس
ماهیچه مژکی و مردمک= پارادوکس
۳_ سومین لایه چشم، نازک ترین لایه چشم، که دارای تارهای عصبیه به اسم= شبکه دارای نورون و گیرنده ها. از یکطرف با زجاجیه و از اون طرف با مشیمیه در تماسه.
سؤال اینه. مگه در شبکیه ما چی داشتیم؟ نورون و گیرنده ها ی نوری.
گیرنده های نوری معروف هستند به: استوانه ای و مخروطی.
پشت نورون های مخروطی و استوانه ای، نورون های رابط و بعدش هم نورون های حسی وجود دارند. پس بیراه نمیگه کتاب درسی که شبکیه دارای نورون و گیرنده ها است . فقط گیرنده و فقط نورون غلط است.
نکته جالب: در اینجا نورون رابط هم داریم. در نورون های حسی که اینجا دارم دندریت کوتاه ولی آکسونش بلنده. آنقدر بلند هستن که در نقطه کور به بیرون رفته اند. آنجایی که عصب بینایی از کره چشم خارج میشود معروف است به نقطه کور.
نور اومده از مردمک گذشته افتاده رو عدسی، عدسی گرفتش، چاق و لاغر شده و انداختش روی شبکیه. پس نور از زجاجیه میاد می خورد به شبکیه ، میخوره به گیرنده نور به استوانه مخروطی، اثر نور میشه پیام عصبی. پیام عصبی تو گیرنده ها ایجاد میشه میره به نورون رابط و بعد هم میره به نورون های حسی، از طریق آکسون میاد و از طریق نقطه کور و عصب بینایی میره به سمت تالاموس ها که تقویت بشه بره تو قشر لو بصری و پردازش بشه.
3 تا نقطه مهم تو شبکیه: نقطه کور نیست میشه جای خروج عصب بینایی از کره چشم
در نطقه
۱_که دورتر از نقطه کور است شبکیه چه وضعیتی دارد تعداد گیرنده های استوانه ای بیشتر است چون استوانه ای در نور کم بیشتر تحریک میشه وقتی نور مستقیم به چشم میخوره نور به نقطه 1 کم میخوره پس هرچه از راستای نقطه کور دورتر بشیم تعداد گیرنده های استوانه ای بیشتر میشه و مخروطی کمتر. در نقطه 1 هم استوانه ای بود هم مخروطی و البته استوانه ای بیشتر و هم نورون های رابط و حسی.
نقطه
۲_ در محور راستای نور یعنی لکه زرد درست در جلوی نور تعداد گیرنده های مخروطی زیاد است چون مخروطی عاشق نور است اگر نور زیاد بهش بتابه خیلی تحریک میشه پس اونجا که نور زیاد میتابه بهش تراکم مخروطی ها بیشتر پس تو لکه زرد ما بیشتر مخروطی داریم ، و از طرف دیگه نور زیاد برای دقت و تیزبینی ? خوبه پس لکه زرد تو دقت و تیزبینی بخاطر همین سلول های مخروطی نقش داره، سلول های مخروطی هرچه بیشتر باشند دقت و تیزبینی هم میره بالاتر