26-12-2014، 3:28
میدانی رفیق درد دلم چیست ؟
عاشقانه هایم را قورت دادم
توف کردم به مردم غریب کش این شهر سیاه
نمیدانم میدانی یا نه
در این شهر بوی آشغل کرکس ها مشامم را نیش میزند
رفیق
چندوقت است کارم شده شماردن برگ های زرد
غمم زیاد است رفیق
دکتر ها جوابم کرده اند میگویند دیوانه شدی ولی تو باور نکن
گفتند اشک بریز خالی میشوی
خالی که نشدم هیچ پرشدم از بی کسی
که چرا ؟؟ کسی اشک هایم را پاک نمیکند و بگوید اشک نریز تو من را داری
رفیق دیوانه آنها هستند نه من
چند روزیست ماهی قرمز های کوچک حوض ما رویه آب خوابیده اند
چه خواب شیرینی رقیق از جایشان تکان نمیخورند
نمیدانم چرا ؟
مرد زندانی میخندید
شاید به زندانی بودن خویش و شاید به آزادی من
راستی رفیق زندان کدام سوی میله هاست ؟
ولش کن
راست میگویند من دیوانه شدم
عاشقانه هایم را قورت دادم
توف کردم به مردم غریب کش این شهر سیاه
نمیدانم میدانی یا نه
در این شهر بوی آشغل کرکس ها مشامم را نیش میزند
رفیق
چندوقت است کارم شده شماردن برگ های زرد
غمم زیاد است رفیق
دکتر ها جوابم کرده اند میگویند دیوانه شدی ولی تو باور نکن
گفتند اشک بریز خالی میشوی
خالی که نشدم هیچ پرشدم از بی کسی
که چرا ؟؟ کسی اشک هایم را پاک نمیکند و بگوید اشک نریز تو من را داری
رفیق دیوانه آنها هستند نه من
چند روزیست ماهی قرمز های کوچک حوض ما رویه آب خوابیده اند
چه خواب شیرینی رقیق از جایشان تکان نمیخورند
نمیدانم چرا ؟
مرد زندانی میخندید
شاید به زندانی بودن خویش و شاید به آزادی من
راستی رفیق زندان کدام سوی میله هاست ؟
ولش کن
راست میگویند من دیوانه شدم