04-03-2021، 12:04
در میان ترانه سرایان سال 1355 نامی هم از زنده یاد لیلاکسری ( هدیه ) آمده است . هدیه ( لیلا کسری ) کار ترانه سراییش را از همین سال آغاز نمود و تا پایان عمر کوتاهش ( 1368 ) ترانه های خاطره انگیزی را خلق کرد . او که به پیشنهاد فریدون خوشنود آهنگساز عزیز کار ترانه سرایش را آغاز نمود، ترانه های جاودانه ای را با صدای هایده برای همیشه تاریخ به یادگار گذاشت. ترانه سرایی که در بعد از انقلاب به جرات 95 درصد ترانه های هایده را سرود
لیلا کسری در7 فروردین 1318 در تهران متولد شد و پس از تحصیل در رشته کتابداری در دانشگاه کینز کالج لندن و استخدام در شرکت پتروشیمی ایران رو به شاعری گذاشت . زمانی که پاشا و جهان شاه دو فرزندش به دنیا آمدند مجموعه شعر یک پاییز و دو بهار را منتشر کرد و سپس دو کتاب شعر را نیزبه نام های فصل مطرح نیست و چشنواره این سوی پل در سالهای 48 و 49 از خود به یادگار گذاشت.کتاب فصل مطرح نیست به عنوان بهترین کتاب شعر نو سال1348 انتخاب شد . به عنوان شاعر و روزنامه نگار در مجله اطلاعات بانوان نیز فعالیت نمود و هر هفته یکی از کارهایش در مجله منتشر می شد
لیلا کسری به عنوان ترانه سرا به پیشنهاد فریدون خوشنوددر سال 54 به این عرصه وارد شد و با خوانندگانی چون نوش آفرین ،نسرین، ستار ، مهستی ، هایده ،ابی ، ایرج ؛ گلپا ، الهه و بعد از انقلاب اندی ؛ سیاوش شمس ، معین ،فرزین،ویگن، داریوش ، همکاری نمود اگر چه در واقع ایشان ترانه سرای اختصاصی هایده به شمار می آمد و اغلب ترانه های آن خواننده خوش صدا را بر عهده داشت.
او در سال 1356 و در سن 37 سالگی زمانی که علی داد فرزند سومش تازه به دنیا آمد دچار سرطان سینه شد و طی 11 سال تمام وجودش را چون موریانه بلعید. لیلا کسری عنوان نمود که در سال 1356 غده ای در سینه اش پیدا شد که برای معالجه به لندن رفت . پس از خروج از کشور و حضور در امریکا غدد به پهلویش زدند و سرطان روز به روز پیش روی کرد
پس از 17 عمل جراحی ، غذایش جز آب چیز دیگری نبود و از لوله ای که به مثانه او پیوندخورده بود.پس از 11 سال جنگ با سرطان سینه و تزریق هرویین برای کاهش دردش. در نوروز 1368 به دلیل بیماری سرطان سینه درگذشت.
از ترانه های لیلا کسری می توان به ترانه های زیر اشاره کرد:
کاکلی ، حوا ، خلعت ، قاصدک ، هیچ ، خط ساحل ، راهبه، سرزمین شب ( نوش آفرین) ، تو برام همیشه باش ، برج بلور ، گل های انار ، رنگین کمان (نسرین ) ، هراس ، صدای زنگوله ها، آشتی ، سپید و سیاه ، گل ناز ، سرو ناز (ستار ) ، شب مردتنها، قاصد ، غریبه ، گریه مستی ، کلبه من، قصه عشق (ابی )، شب گرد (گلپا) ، پریشونی ( ایرج ) ، شاخه نبات ، عطربهار،کی میاد (مهستی )، ساقی ساقی ، تو خنده هات تو گریه هات (الهه) ، تکیه بر باد ، شیرین شیرین ( داریوش) ،دل غافل ، حضرت آدم (ویگن) ، سفر ، چگونه چگونه ، نماز ، دلم گرفت از آسمون ، طناز ، صفای اشک (معین)،طنین صلح (اندی) و مجموعه ای از ترانه های هایده :
دعای سحر ، خراباتی ، شب عشق ، تاریخ عشق ، اشاره ، شب عید ، سیاه چشمون ، شوریده سر ، دل دیوونه ، قصه من ، تو که نیستی ، یا رب ، نرگس شیراز ، وای به حالش ، شب میخونه ، سلام ، دستای تو ، اسیر تو ، آشیونه ، باده فروش .
هیچ ، خط ساحل ، خلقت ، کاکلی ، حوا ، راهبه (نوش آفرین ) ، تو برام همیشه باش ، برج بلور ، گلهای انار ، رنگین کمان ( نسرین ) ، هراس ، صدای زنگوله ها ( ستار ) ،عطر بهار ، شاخه نبات ( مهستی ) ، شب مرد تنها ( ابی ) ، تو خنده هات تو گریه هات ( الهه )
لیلا کسری در7 فروردین 1318 در تهران متولد شد و پس از تحصیل در رشته کتابداری در دانشگاه کینز کالج لندن و استخدام در شرکت پتروشیمی ایران رو به شاعری گذاشت . زمانی که پاشا و جهان شاه دو فرزندش به دنیا آمدند مجموعه شعر یک پاییز و دو بهار را منتشر کرد و سپس دو کتاب شعر را نیزبه نام های فصل مطرح نیست و چشنواره این سوی پل در سالهای 48 و 49 از خود به یادگار گذاشت.کتاب فصل مطرح نیست به عنوان بهترین کتاب شعر نو سال1348 انتخاب شد . به عنوان شاعر و روزنامه نگار در مجله اطلاعات بانوان نیز فعالیت نمود و هر هفته یکی از کارهایش در مجله منتشر می شد
لیلا کسری به عنوان ترانه سرا به پیشنهاد فریدون خوشنوددر سال 54 به این عرصه وارد شد و با خوانندگانی چون نوش آفرین ،نسرین، ستار ، مهستی ، هایده ،ابی ، ایرج ؛ گلپا ، الهه و بعد از انقلاب اندی ؛ سیاوش شمس ، معین ،فرزین،ویگن، داریوش ، همکاری نمود اگر چه در واقع ایشان ترانه سرای اختصاصی هایده به شمار می آمد و اغلب ترانه های آن خواننده خوش صدا را بر عهده داشت.
او در سال 1356 و در سن 37 سالگی زمانی که علی داد فرزند سومش تازه به دنیا آمد دچار سرطان سینه شد و طی 11 سال تمام وجودش را چون موریانه بلعید. لیلا کسری عنوان نمود که در سال 1356 غده ای در سینه اش پیدا شد که برای معالجه به لندن رفت . پس از خروج از کشور و حضور در امریکا غدد به پهلویش زدند و سرطان روز به روز پیش روی کرد
پس از 17 عمل جراحی ، غذایش جز آب چیز دیگری نبود و از لوله ای که به مثانه او پیوندخورده بود.پس از 11 سال جنگ با سرطان سینه و تزریق هرویین برای کاهش دردش. در نوروز 1368 به دلیل بیماری سرطان سینه درگذشت.
از ترانه های لیلا کسری می توان به ترانه های زیر اشاره کرد:
کاکلی ، حوا ، خلعت ، قاصدک ، هیچ ، خط ساحل ، راهبه، سرزمین شب ( نوش آفرین) ، تو برام همیشه باش ، برج بلور ، گل های انار ، رنگین کمان (نسرین ) ، هراس ، صدای زنگوله ها، آشتی ، سپید و سیاه ، گل ناز ، سرو ناز (ستار ) ، شب مردتنها، قاصد ، غریبه ، گریه مستی ، کلبه من، قصه عشق (ابی )، شب گرد (گلپا) ، پریشونی ( ایرج ) ، شاخه نبات ، عطربهار،کی میاد (مهستی )، ساقی ساقی ، تو خنده هات تو گریه هات (الهه) ، تکیه بر باد ، شیرین شیرین ( داریوش) ،دل غافل ، حضرت آدم (ویگن) ، سفر ، چگونه چگونه ، نماز ، دلم گرفت از آسمون ، طناز ، صفای اشک (معین)،طنین صلح (اندی) و مجموعه ای از ترانه های هایده :
دعای سحر ، خراباتی ، شب عشق ، تاریخ عشق ، اشاره ، شب عید ، سیاه چشمون ، شوریده سر ، دل دیوونه ، قصه من ، تو که نیستی ، یا رب ، نرگس شیراز ، وای به حالش ، شب میخونه ، سلام ، دستای تو ، اسیر تو ، آشیونه ، باده فروش .
هیچ ، خط ساحل ، خلقت ، کاکلی ، حوا ، راهبه (نوش آفرین ) ، تو برام همیشه باش ، برج بلور ، گلهای انار ، رنگین کمان ( نسرین ) ، هراس ، صدای زنگوله ها ( ستار ) ،عطر بهار ، شاخه نبات ( مهستی ) ، شب مرد تنها ( ابی ) ، تو خنده هات تو گریه هات ( الهه )
خانم لیلی کسری را نمیدانم در تهران کجا دیدم ولی هر کجا که دیدم به یک گفته ایشان بسوی هنر ایشان کشیده شدم و با یک شعر من گفتند که: از احساس تو نمیشود دور شد.
لیلی کسری'، بر پیشانی کتاب (تقّلای ماهیان در تور) اثر این جانب نوشتند:
کسی که عمرش در جوی باریکی، بر یکی از جادههای جهان جاری است
کسی که شیون برگ را میشنود،
ذاتاً شاعر است و در شعر نفس میکشد.
و وقتی که در شعرش نوعی بهرهگیری شده باشد،
از شعر کهن و احساس او، در سطحی گسترده و آگاهانه، در قلب شعر ریخته شده باشد،
شعرش دلانگیز است و شعر است و بیانش انسانی.
(لیلا کسری)
و بعدها شنیدم که این ترانهسرا و شاعر توانا، لیلی کسری، (هدیه)، سرانجام پس از عمری پُر بار از ترانه و هنر، در یکی از بیمارستانهای آمریکا، در بیمارستان سنچری سیتی Century City کالیفرنیا، بسیار زود، بسیار زود، چهره در نقاب خاک کشید.
استاد شعبانی میگفتند، من شاهد بودم که لیلی کسری شیمی درمانی شده بود، و چهره هنرمندانه و جذابش را، باد خزان، دردناک فروشسته بود.
و اینجانب برای این اسطوره هنر و احساس سروده بودم:
شعر زیبای تو را تا دیدم خود گفتم: این همان سیر و سفر بود، نمیدانستم
شعر تو، برق زد، افتاد دلم، ای عاشق (این همان زنگ خطر بود نمیدانستم)
جامهدان عشق را بستی خود بهر سفر (سفرت تا دم در بود نمیدانستم)
سوز هستی به تو آتش زد و خود هم سوزاند شبنم از متن سحر بود نمیدانستم.
(نیداود) برایت چه غزلها آورد: گوش دنیا، چه کر بود، نمیدانستم
و سپس با از دست دادن این هنرمند، از قول استاد شهریار گفته بودم که:
«نالم از دست تو ای ناله که تأثیر نکردی» «که شدی پیر و تماشای رُخش سیر نکردی»
سیری در تطور اشعار و ترانههای لیلی کسری'، این تفکر را بدست میدهد که او از عشق ملموس، به عشق و سپس به عرفان نقبی زده است. وقتی که میگوید: نرفت از دلم عشق،
سفر، عاشقترم کرد.
بهمین منظور از زبان خویش برایشان چنین سروده بودم «افتادهترین خورشید»:
رفتیم و داغ بر سینه هرمان گذاشتیم هر جا نشان ز دیده گریان گذاشتیم
بر هر گُلی که در این دشت لاله بود نم عشق زدیم، آتش هجران گذاشتیم
هر قطره اشک که از دیده مانده بود چون خون ژاله بر سر جانان گذاشتیم
این دود آواره بر شانههای کوه را از نالههای آه پریشان گذاشتیم
چو آه، دلا، بیسر و سامان شد آه که دید تنها توئی که بیسر و سامان گذاشتیم
یک سینه راز عشق را از شوق روی تو در پای تور چو موسی عمران انسان گذاشتیم
بغیر عشق که چو خوناب در رگ ما بود بر لوح دل مُهر پیشمان گذاشتیم
این روز تار و هم این شام تیره را ز سخت مهری گردش دوران گذاشتیم
ویرانتر شد این آشیان حزین چون آشیانه خارج از ایران گذاشتیم
در چشم ما، (نِیداود) باغ، چشم تو بود این راز و رمز را بر هم پنهان گذاشتیم
بغیر عشق ز من هر چه دادهای برگیر ما زیب عمر را بر سر عرفان گذاشتیم
لیلی کسری' (هدیه) در ترانه دیگری بنام «یواشکی» نیز استعداد عاشقانه خویش را به نمایش گذاشت.
لیلی کسری خود و عشق و خدا را مقابل هم قرار میدهد، واقعاً صحنه زیبائی بوجود میآورد:
منو تو باشیم و تنها یه خدا تو آسمون که میدونم، نمیگه قصهمون رو به دیگرون
دیدنم که اومدی، یواشکی بگو عاشقم شدی، یواشکی
در ترانه «یواشکی»، لیلی کسری'، حضور خداوند را میبیند و بو میکند.
لیلی کسری'، بر پیشانی کتاب (تقّلای ماهیان در تور) اثر این جانب نوشتند:
کسی که عمرش در جوی باریکی، بر یکی از جادههای جهان جاری است
کسی که شیون برگ را میشنود،
ذاتاً شاعر است و در شعر نفس میکشد.
و وقتی که در شعرش نوعی بهرهگیری شده باشد،
از شعر کهن و احساس او، در سطحی گسترده و آگاهانه، در قلب شعر ریخته شده باشد،
شعرش دلانگیز است و شعر است و بیانش انسانی.
(لیلا کسری)
و بعدها شنیدم که این ترانهسرا و شاعر توانا، لیلی کسری، (هدیه)، سرانجام پس از عمری پُر بار از ترانه و هنر، در یکی از بیمارستانهای آمریکا، در بیمارستان سنچری سیتی Century City کالیفرنیا، بسیار زود، بسیار زود، چهره در نقاب خاک کشید.
استاد شعبانی میگفتند، من شاهد بودم که لیلی کسری شیمی درمانی شده بود، و چهره هنرمندانه و جذابش را، باد خزان، دردناک فروشسته بود.
و اینجانب برای این اسطوره هنر و احساس سروده بودم:
شعر زیبای تو را تا دیدم خود گفتم: این همان سیر و سفر بود، نمیدانستم
شعر تو، برق زد، افتاد دلم، ای عاشق (این همان زنگ خطر بود نمیدانستم)
جامهدان عشق را بستی خود بهر سفر (سفرت تا دم در بود نمیدانستم)
سوز هستی به تو آتش زد و خود هم سوزاند شبنم از متن سحر بود نمیدانستم.
(نیداود) برایت چه غزلها آورد: گوش دنیا، چه کر بود، نمیدانستم
و سپس با از دست دادن این هنرمند، از قول استاد شهریار گفته بودم که:
«نالم از دست تو ای ناله که تأثیر نکردی» «که شدی پیر و تماشای رُخش سیر نکردی»
سیری در تطور اشعار و ترانههای لیلی کسری'، این تفکر را بدست میدهد که او از عشق ملموس، به عشق و سپس به عرفان نقبی زده است. وقتی که میگوید: نرفت از دلم عشق،
سفر، عاشقترم کرد.
بهمین منظور از زبان خویش برایشان چنین سروده بودم «افتادهترین خورشید»:
رفتیم و داغ بر سینه هرمان گذاشتیم هر جا نشان ز دیده گریان گذاشتیم
بر هر گُلی که در این دشت لاله بود نم عشق زدیم، آتش هجران گذاشتیم
هر قطره اشک که از دیده مانده بود چون خون ژاله بر سر جانان گذاشتیم
این دود آواره بر شانههای کوه را از نالههای آه پریشان گذاشتیم
چو آه، دلا، بیسر و سامان شد آه که دید تنها توئی که بیسر و سامان گذاشتیم
یک سینه راز عشق را از شوق روی تو در پای تور چو موسی عمران انسان گذاشتیم
بغیر عشق که چو خوناب در رگ ما بود بر لوح دل مُهر پیشمان گذاشتیم
این روز تار و هم این شام تیره را ز سخت مهری گردش دوران گذاشتیم
ویرانتر شد این آشیان حزین چون آشیانه خارج از ایران گذاشتیم
در چشم ما، (نِیداود) باغ، چشم تو بود این راز و رمز را بر هم پنهان گذاشتیم
بغیر عشق ز من هر چه دادهای برگیر ما زیب عمر را بر سر عرفان گذاشتیم
لیلی کسری' (هدیه) در ترانه دیگری بنام «یواشکی» نیز استعداد عاشقانه خویش را به نمایش گذاشت.
لیلی کسری خود و عشق و خدا را مقابل هم قرار میدهد، واقعاً صحنه زیبائی بوجود میآورد:
منو تو باشیم و تنها یه خدا تو آسمون که میدونم، نمیگه قصهمون رو به دیگرون
دیدنم که اومدی، یواشکی بگو عاشقم شدی، یواشکی
در ترانه «یواشکی»، لیلی کسری'، حضور خداوند را میبیند و بو میکند.