17-01-2021، 13:59
مغز سیاه.فصل 1
مغز . وقتی بهش فکر میکنم انگار وارد دنیای عجایب میشوم .واقعا چیز پیچیده ودر عین حال جالب است .هیچوقت متوجه نمیشویم که در ان چه میگذرد. مغز درست مثل یک مادر است .دست ما تکان میخورد چون مغز به ان دستور میدهد . چشم ما بیننده وگوش ما شنوده است چون مغز به انها دستور میدهد .
در ست عین مادر های ما .شاید بعضی مواقع به این فکر کنید که قلب مادر تمام اعضای بدن است ولی این تفکر غلط است .
قلب میتپد چون مغز به ان دستور داده است .قلب در بدن نخش یک وزیر را دارد مغز دستور را به قلب میدهد و قلب ان را به اعضا میدهد . درست مثل رابطه بین رییس جمهور یا شاه با وزیر و وزیر با مردم .
جالب نیست همه چیز در این دنیا به شکل رییس و راییت است .حتی بدن .
تفکرات وخواب وتخیلات مانند برنامه های تلویزیونی در مغز یا به زبان ساده تردر تلویزیون پخش میشود . من که هیچوقت متوجه نشدم اینها چطور در مغز خاطره میشوند.
شما متوجه شده اید ؟
شاید در برخی از مطالب یا گفت وگو ها شنیده باشید که مغز دارای الکتریسته یا جرقه های ان است ولی بیایین برای یک لحظه هم که شده این باور ها و اعتقاد هارو کنار بگذاریم و به یک تفکر جدید بپردازیم ولی موضوع این تفکر چیست ؟ موضوع این تفکر این است که چرا در مغز الکتریسته وجود دارد ولی همان باعث مرگ مغز میشود ؟
فکر کنم کمی گیج شده باشید .
مثلا در مغز من الکتریسیته است . بعد با رخ دادن یک حادثه بدن من دچار برق گرفتگی میشود و به همین دلیل در بدن من اشوب به پا میشود وقدرت اصلی این اشوب به مغز من میرسد ومغز با الکتریسیته میمیرد .و طبیعی است که من هم میمیرم .
حالا یک سوال در ذهن ما ایجاد میشود .چرا در مغز الکتریسیته وجود دارد ولی وقتی با الکتریسیته برخورد میکنیم ان میمیرد ؟بله سوال اصلی همین است . به همین دلیل نمیتوانیم اسم این باور را قطعی کنیم .شاید با پیشرفت علم این باور های غلط از بین رفته وباور های درست جای انها را پر کنند . به همین دلیل میگویم مغز سیاه .ما هیچوقت از قدرتی که در مغز وجود دارد باخبر نمیشویم ولی این یک احتمال است وقطعی نیست علم را نمیشود دست کم گرفت .
علم هم در مغز به دو صندوقچه تقسیم میشود .نام یکی از ان صندوقچه ها افکار روشن که اشکار شده اند ودیگری صندوقچه ی سیاه یا همان افکار اشکار نشده است .
کلید این صندوقچه با سپری شدن زمان پیدا میشود .
نویسنده : بهار درخشان
مغز . وقتی بهش فکر میکنم انگار وارد دنیای عجایب میشوم .واقعا چیز پیچیده ودر عین حال جالب است .هیچوقت متوجه نمیشویم که در ان چه میگذرد. مغز درست مثل یک مادر است .دست ما تکان میخورد چون مغز به ان دستور میدهد . چشم ما بیننده وگوش ما شنوده است چون مغز به انها دستور میدهد .
در ست عین مادر های ما .شاید بعضی مواقع به این فکر کنید که قلب مادر تمام اعضای بدن است ولی این تفکر غلط است .
قلب میتپد چون مغز به ان دستور داده است .قلب در بدن نخش یک وزیر را دارد مغز دستور را به قلب میدهد و قلب ان را به اعضا میدهد . درست مثل رابطه بین رییس جمهور یا شاه با وزیر و وزیر با مردم .
جالب نیست همه چیز در این دنیا به شکل رییس و راییت است .حتی بدن .
تفکرات وخواب وتخیلات مانند برنامه های تلویزیونی در مغز یا به زبان ساده تردر تلویزیون پخش میشود . من که هیچوقت متوجه نشدم اینها چطور در مغز خاطره میشوند.
شما متوجه شده اید ؟
شاید در برخی از مطالب یا گفت وگو ها شنیده باشید که مغز دارای الکتریسته یا جرقه های ان است ولی بیایین برای یک لحظه هم که شده این باور ها و اعتقاد هارو کنار بگذاریم و به یک تفکر جدید بپردازیم ولی موضوع این تفکر چیست ؟ موضوع این تفکر این است که چرا در مغز الکتریسته وجود دارد ولی همان باعث مرگ مغز میشود ؟
فکر کنم کمی گیج شده باشید .
مثلا در مغز من الکتریسیته است . بعد با رخ دادن یک حادثه بدن من دچار برق گرفتگی میشود و به همین دلیل در بدن من اشوب به پا میشود وقدرت اصلی این اشوب به مغز من میرسد ومغز با الکتریسیته میمیرد .و طبیعی است که من هم میمیرم .
حالا یک سوال در ذهن ما ایجاد میشود .چرا در مغز الکتریسیته وجود دارد ولی وقتی با الکتریسیته برخورد میکنیم ان میمیرد ؟بله سوال اصلی همین است . به همین دلیل نمیتوانیم اسم این باور را قطعی کنیم .شاید با پیشرفت علم این باور های غلط از بین رفته وباور های درست جای انها را پر کنند . به همین دلیل میگویم مغز سیاه .ما هیچوقت از قدرتی که در مغز وجود دارد باخبر نمیشویم ولی این یک احتمال است وقطعی نیست علم را نمیشود دست کم گرفت .
علم هم در مغز به دو صندوقچه تقسیم میشود .نام یکی از ان صندوقچه ها افکار روشن که اشکار شده اند ودیگری صندوقچه ی سیاه یا همان افکار اشکار نشده است .
کلید این صندوقچه با سپری شدن زمان پیدا میشود .
نویسنده : بهار درخشان