18-11-2020، 10:52
بیانیه بالفور (به انگلیسی: Balfour Declaration)، نامهای تاریخی است؛ که در تاریخ ۲ نوامبر ۱۹۱۷ میلادی، توسط آرتور جیمز بالفور، وزیر خارجه وقت بریتانیا، خطاب به والتر روتشیلد، سیاستمدار یهودیتبار و عضو مجلس عوام بریتانیا نوشته شد و در آن از «موضع مثبت» دولت بریتانیا برای «ایجاد خانه ملی برای یهودیان در سرزمین فلسطین» خبر داد.بیانیه بالفور، سرآغاز تلاش در عرصه بینالمللی برای تأسیس کشور اسرائیل است.
از سال ۱۵۱۷ و در زمان حاکمیت سلطان سلیم اول، امپراتوری عثمانی به مدت چهارصد سال فرمانروای سرزمین فلسطین بود تا آن زمان که پس از فروپاشی این امپراطوی در طی جنگ جهانی اول، بریتانیا قیمومیت این اراضی را به دست آورد.
در دوره پیش از جنگ جهانی اول، یهودیان به دلیل تهاجم اقتصادی و دلالی در سطح جهان به ثروت های هنگفتی دست پیدا کرده بودند. به دلیل سوءاستفادههای مالی از روسیه، فرانسه و اسپانیا اخراج شده و به ناچار به آلمان و لهستان مهاجرت کردند. آلمان از یهودیان استقبال کرد و به آنان پناه داد. تا اینکه در خلال جنگ جهانی اول به دلیل این که تعداد زیادی از یهودیان در آلمان زندگی میکردند، این قوم به شدت طرفدار آلمان شده و در رسانههای کشورها از جمله آمریکا به سود آلمان تبلیغ میکردند. ارتش آلمان با شروع جنگ، با تکیه بر قوای نظامی پیشرفتهٔ خود ازجمله زیردریاییها که در آن زمان برگ برنده محسوب میشد و همچنین توپها و اژدرهای قوی، نیروی دریایی بریتانیا و کشتیهای تجاری را به گونهای فلج کرد که در انگلستان یک قحطی رخ داد و مسئولین این کشور تصمیم گرفتند تا پیشنهاد آتشبس از جانب آلمان را پذیرفته و برای دادن امتیاز به آلمان، پای میز مذاکره بنشینند. در این میان یهودیان که شرایط بد بریتانیا را به خوبی درک کرده بودند، با تأثیرپذیری و تبعیت از جنبش صهیونیسم که تنها ۲۰ سال از آغاز تشکیل شورای آن در بازل سوئیس گذشته بود، افرادی را به اتاق جنگ بریتانیا فرستادند تا پیشنهاد یک معامله را مطرح کنند. یهودیان با تطمیع بریتانیا به پیروزی در جنگ، وعده دادند که بریتانیا میتواند در این جنگ پیروز شود و هنوز یک راه حل برای این بحران وجود دارد. یهودیان پیشنهاد دادند درصورتی که بریتانیا، قیمومه خود فلسطین را به سازمان جهانی صهیونیسم واگذار کند، آنها هم پای آمریکا را به جنگ باز خواهند کرد. بدین گونه بود که جرج پنجم با این پیشنهاد موافقت کرد. با باز شدن پای آمریکا به جنگ، ارتش آلمان شکست خورد و بریتانیا که در حال شکست بود، با پیروزی در جنگ، از امپراتوری عثمانی و آلمان امتیاز گرفت. با فروپاشی امپراتوری عثمانی، فلسطین که مستعمرهی آن امپراتوری بود، به دست بریتانیا افتاد و بریتانیا، سرپرستی خود را اعلام کرد و در سال ۱۹۱۷ میلادی، بریتانیا طی بیانیه بالفور، به سرمایهدار بزرگ والتر روتشیلد، اعلام کرد که فلسطین را به عنوان خانهی ملی یهودیان شناخته و آن را به جنبش صهیونیسم واگذار میکند. پس از پایان جنگ جهانی اول و لو رفتن این ماجرا در آلمان، حس تنفر شدیدی از یهودیان به وجود آمد و باب شد که آنها از پشت به آلمان خنجر زدند و یهودیان را خائن نامیدند. این گونه بود که آدولف هیتلر که در جنگ جهانی اول یک سرباز جوان بود، به عنوان پیشوای آلمان در جنگ جهانی دوم، دست به انتقامگیری از یهودیان میزند و در سال ۱۹۴۸ بهانهٔ مهاجرت یهودیان به فلسطین فراهم می شود.
از سال ۱۵۱۷ و در زمان حاکمیت سلطان سلیم اول، امپراتوری عثمانی به مدت چهارصد سال فرمانروای سرزمین فلسطین بود تا آن زمان که پس از فروپاشی این امپراطوی در طی جنگ جهانی اول، بریتانیا قیمومیت این اراضی را به دست آورد.
در دوره پیش از جنگ جهانی اول، یهودیان به دلیل تهاجم اقتصادی و دلالی در سطح جهان به ثروت های هنگفتی دست پیدا کرده بودند. به دلیل سوءاستفادههای مالی از روسیه، فرانسه و اسپانیا اخراج شده و به ناچار به آلمان و لهستان مهاجرت کردند. آلمان از یهودیان استقبال کرد و به آنان پناه داد. تا اینکه در خلال جنگ جهانی اول به دلیل این که تعداد زیادی از یهودیان در آلمان زندگی میکردند، این قوم به شدت طرفدار آلمان شده و در رسانههای کشورها از جمله آمریکا به سود آلمان تبلیغ میکردند. ارتش آلمان با شروع جنگ، با تکیه بر قوای نظامی پیشرفتهٔ خود ازجمله زیردریاییها که در آن زمان برگ برنده محسوب میشد و همچنین توپها و اژدرهای قوی، نیروی دریایی بریتانیا و کشتیهای تجاری را به گونهای فلج کرد که در انگلستان یک قحطی رخ داد و مسئولین این کشور تصمیم گرفتند تا پیشنهاد آتشبس از جانب آلمان را پذیرفته و برای دادن امتیاز به آلمان، پای میز مذاکره بنشینند. در این میان یهودیان که شرایط بد بریتانیا را به خوبی درک کرده بودند، با تأثیرپذیری و تبعیت از جنبش صهیونیسم که تنها ۲۰ سال از آغاز تشکیل شورای آن در بازل سوئیس گذشته بود، افرادی را به اتاق جنگ بریتانیا فرستادند تا پیشنهاد یک معامله را مطرح کنند. یهودیان با تطمیع بریتانیا به پیروزی در جنگ، وعده دادند که بریتانیا میتواند در این جنگ پیروز شود و هنوز یک راه حل برای این بحران وجود دارد. یهودیان پیشنهاد دادند درصورتی که بریتانیا، قیمومه خود فلسطین را به سازمان جهانی صهیونیسم واگذار کند، آنها هم پای آمریکا را به جنگ باز خواهند کرد. بدین گونه بود که جرج پنجم با این پیشنهاد موافقت کرد. با باز شدن پای آمریکا به جنگ، ارتش آلمان شکست خورد و بریتانیا که در حال شکست بود، با پیروزی در جنگ، از امپراتوری عثمانی و آلمان امتیاز گرفت. با فروپاشی امپراتوری عثمانی، فلسطین که مستعمرهی آن امپراتوری بود، به دست بریتانیا افتاد و بریتانیا، سرپرستی خود را اعلام کرد و در سال ۱۹۱۷ میلادی، بریتانیا طی بیانیه بالفور، به سرمایهدار بزرگ والتر روتشیلد، اعلام کرد که فلسطین را به عنوان خانهی ملی یهودیان شناخته و آن را به جنبش صهیونیسم واگذار میکند. پس از پایان جنگ جهانی اول و لو رفتن این ماجرا در آلمان، حس تنفر شدیدی از یهودیان به وجود آمد و باب شد که آنها از پشت به آلمان خنجر زدند و یهودیان را خائن نامیدند. این گونه بود که آدولف هیتلر که در جنگ جهانی اول یک سرباز جوان بود، به عنوان پیشوای آلمان در جنگ جهانی دوم، دست به انتقامگیری از یهودیان میزند و در سال ۱۹۴۸ بهانهٔ مهاجرت یهودیان به فلسطین فراهم می شود.