16-11-2020، 10:38
پادشاهی پروس (به آلمانی: Königreich Preußen) از ۱۷۰۱ تا ۱۹۱۸ یک پادشاهی آلمانی و بخش اصلی امپراتوری آلمان بود.
پادشاهی پروس یکی از دو قدرت اصلی آلمانی نژاد در کنار پادشاهی اتریش بود که سالها در رقابت با اتریش برای به دست آوردن سرزمینهای بیشتر در اروپای مرکزی قرار داشت، در سال ۱۸۶۱ ویلهلم یکم به پادشاهی پروس رسید و توانست با کمک صدر اعظم مشهورش بیسمارک بیشتر سرزمینهای آلمانی نژاد را متحد کند و سلطه امپراتوری اتریش بر اروپای مرکزی را خاتمه داده و امپراتوری واحد آلمان را تأسیس نماید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
پادشاهان پروس از خاندان هوهنزولرن بودند. پروس از زمان پادشاه شدن، از طریق اسلاف خود، براندنبورگ - پروس، که تحت سلطه فردریک ویلیام، به عنوان "انتخاب کننده بزرگ" شناخته شد، یک قدرت نظامی بود.
لغو رسمی پروس، که در ۲۵ فوریه ۱۹۴۷ توسط فیات شورای کنترل متفقین انجام شد، به یک سنت ادعایی پادشاهی به عنوان حامل نظامی گری و واکنش اشاره داشت و زمینه را برای استقرار فعلی ایالات آلمان فراهم کرد. با این حال، کشور آزاد پروس (Freistaat Preußen)، که پس از لغو پادشاهی پروس در پس از جنگ جهانی اول به وجود آمد، تا زمان کودتای ملی گرایانه ۱۹۳۲ معروف به Preußenschlag یک نیروی عمده دموکراتیک در ویمار آلمان بود. پادشاهی میراث فرهنگی قابل توجهی برجای گذاشت، امروزه به ویژه توسط بنیاد میراث فرهنگی پروس (Stiftung Preußischer Kulturbesitz (SPK))، که به یکی از بزرگترین سازمانهای فرهنگی در جهان تبدیل شدهاست، تبلیغ میشود.
در زمان وجود پادشاهی دو قانون اساسی وجود داشت، ۱۸۴۸ و ۱۸۵۰. قانون اساسی ۱۸۴۸ توسط فردریک ویلیام چهارم وضع و در ۵ دسامبر ۱۸۴۸ اجرا شد. این قانون در پاسخ به انقلابهای سال ۱۸۴۸ تنظیم شدهاست. قانون اساسی دوم در ۳۱ ژانویه ۱۸۵۰ تصویب شد و در سالهای بعدی بهطور مداوم اصلاح میشد.
قانون اساسی ۱۸۴۸ تحت حاکمیت فردریک ویلیام چهارم اتفاق افتاد که پس از مرگ وی در سال ۱۸۴۰ قدرت را از پدرش گرفت. ویلیام پس از به دست گرفتن قدرت، کمیتههایی را تعیین کرد تا در مورد سؤالات مختلف بحث کنند. با این کار شاه معتقد بود که میتواند بدون انقلاب احساس وحدت ایجاد کند. سپس دولت با احتیاط همه اعضای هشت مجلس ولایتی گرد هم آمد و به دو خانه، خانه اربابان و خانه دوم تقسیم شد که سه املاک شوالیهها، بورگسها و دهقانان را دربرگرفته بود. اگرچه آنها هیچ قدرت واقعی نداشتند و شاه با آنها مشورت نکرد و به آنها اجازه وتو یا استدلال در مورد قانونگذاریهایی را که در حال تشکیل بودند، نداد، این گامی به سوی یک کشور مشروطه بود. تغییرات اساسی به عنوان «روزهای مارس» شناخته میشوند. هنگامی که پادشاه حاضر نشد رژیمهای غذایی متحد را به یک نهاد نمایندگی واقعی اضافه کند، مردم شروع به شورش کردند. در ۱۸ مارس پادشاه تصمیم گرفت با برخی امتیازات موافقت کند. با این حال، چندین ایستادگی با سربازان وجود داشت، زیرا او نتوانسته بود مانع حمله آنها حتی به جمعیت مسالمت آمیز شود. در مارس پادشاه با خواستههای مردم موافقت کرد و امتیازات زیادی را داد. در ۲۲ می ۱۸۴۸، کنوانسیون او طرح قانون اساسی جدید را ارائه داد. مردم پیش نویس اصلاح شدهای را در ۲۶ ژوئیه ۱۸۴۸ ارسال کردند. وقتی همه بحثها به پایان رسید، فردریک کنوانسیون را منحل کرد و قانون اساسی رسماً در ۵ دسامبر ۱۸۴۸ اجرا شد.
قانون اساسی به ۱۰۵ ماده مختلف از هشت عنوان جداگانه تقسیم شده بود. این عناوین نه عنوان تحت عنوان قلمرو دولت، حقوق پروسها، پادشاه، وزرا، اتاقها، قدرت قضایی، مقامات دولتی متعلق به طبقه قضایی، امور مالی و کمونها، مدارها، نواحی و ارگانهای ولایتی. تعداد هر یک از این گروهها در تعداد مقالات متفاوت است که بخشهای هفتم و نهم هر کدام فقط یک مقاله دارند و بخش دوم دارای چهل مقاله مجزا است. همچنین چهارده ماده به مقررات عمومی و مقررات موقت تقسیم شدهاست.
قانون اساسی پروس در سال ۱۸۵۰ آزادی عقیدتی، آزادی عبادت عمومی و خصوصی و آزادی انجمن در هیئتهای مذهبی را مجاز میدانست. در این بیانیه آمدهاست که کلیه کلیساها و سایر انجمنهای مذهبی باید همه امور را بهطور مستقل و خصوصی از دولت اداره کنند و هیچ بخشی از دولت ممکن است بر کلیسا تأثیر بگذارد. در قانون اساسی همچنین آمدهاست که همه کودکان باید دین خود را از طریق دین خود و نه توسط شخص دیگری بیاموزند.
طبق سرشماری انجام شده در اوایل یا اواسط ۱۸۰۰، در حدود دهه ۱۸۳۰ تقسیم شش دین بر اساس یک میلیون نفر انجام شد. بر اساس این سرشماری ۶۰۹٬۴۲۷٫۰ پروتستان فعال، ۳۷۶٬۱۷۷٫۱ کاتولیک رومی، ۱۳۳۴۸٬۸۸ نفر یهودی، ۹۲۵٫۱ منونیت، ۱۲۱٫۴ ارتدکس یونان و ۰/۶ مسلمان وجود داشتهاست. در این زمان کل جمعیت ۱۴٬۰۹۸٬۱۲۵ نفر بود، به این معنی که تقریباً ۸٬۵۹۱٬۷۷۸ مورد پروتستان، ۵٬۳۰۳٬۳۹۲ کاتولیک رومی، ۱۸۸٬۱۹۳ یهودی، ۱۳٬۰۴۲ منونی، ۱٬۷۱۲ ارتدکس یونانی و ۸ مسلمان وجود داشت.
پادشاهی پروس یکی از دو قدرت اصلی آلمانی نژاد در کنار پادشاهی اتریش بود که سالها در رقابت با اتریش برای به دست آوردن سرزمینهای بیشتر در اروپای مرکزی قرار داشت، در سال ۱۸۶۱ ویلهلم یکم به پادشاهی پروس رسید و توانست با کمک صدر اعظم مشهورش بیسمارک بیشتر سرزمینهای آلمانی نژاد را متحد کند و سلطه امپراتوری اتریش بر اروپای مرکزی را خاتمه داده و امپراتوری واحد آلمان را تأسیس نماید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
پادشاهان پروس از خاندان هوهنزولرن بودند. پروس از زمان پادشاه شدن، از طریق اسلاف خود، براندنبورگ - پروس، که تحت سلطه فردریک ویلیام، به عنوان "انتخاب کننده بزرگ" شناخته شد، یک قدرت نظامی بود.
لغو رسمی پروس، که در ۲۵ فوریه ۱۹۴۷ توسط فیات شورای کنترل متفقین انجام شد، به یک سنت ادعایی پادشاهی به عنوان حامل نظامی گری و واکنش اشاره داشت و زمینه را برای استقرار فعلی ایالات آلمان فراهم کرد. با این حال، کشور آزاد پروس (Freistaat Preußen)، که پس از لغو پادشاهی پروس در پس از جنگ جهانی اول به وجود آمد، تا زمان کودتای ملی گرایانه ۱۹۳۲ معروف به Preußenschlag یک نیروی عمده دموکراتیک در ویمار آلمان بود. پادشاهی میراث فرهنگی قابل توجهی برجای گذاشت، امروزه به ویژه توسط بنیاد میراث فرهنگی پروس (Stiftung Preußischer Kulturbesitz (SPK))، که به یکی از بزرگترین سازمانهای فرهنگی در جهان تبدیل شدهاست، تبلیغ میشود.
در زمان وجود پادشاهی دو قانون اساسی وجود داشت، ۱۸۴۸ و ۱۸۵۰. قانون اساسی ۱۸۴۸ توسط فردریک ویلیام چهارم وضع و در ۵ دسامبر ۱۸۴۸ اجرا شد. این قانون در پاسخ به انقلابهای سال ۱۸۴۸ تنظیم شدهاست. قانون اساسی دوم در ۳۱ ژانویه ۱۸۵۰ تصویب شد و در سالهای بعدی بهطور مداوم اصلاح میشد.
قانون اساسی ۱۸۴۸ تحت حاکمیت فردریک ویلیام چهارم اتفاق افتاد که پس از مرگ وی در سال ۱۸۴۰ قدرت را از پدرش گرفت. ویلیام پس از به دست گرفتن قدرت، کمیتههایی را تعیین کرد تا در مورد سؤالات مختلف بحث کنند. با این کار شاه معتقد بود که میتواند بدون انقلاب احساس وحدت ایجاد کند. سپس دولت با احتیاط همه اعضای هشت مجلس ولایتی گرد هم آمد و به دو خانه، خانه اربابان و خانه دوم تقسیم شد که سه املاک شوالیهها، بورگسها و دهقانان را دربرگرفته بود. اگرچه آنها هیچ قدرت واقعی نداشتند و شاه با آنها مشورت نکرد و به آنها اجازه وتو یا استدلال در مورد قانونگذاریهایی را که در حال تشکیل بودند، نداد، این گامی به سوی یک کشور مشروطه بود. تغییرات اساسی به عنوان «روزهای مارس» شناخته میشوند. هنگامی که پادشاه حاضر نشد رژیمهای غذایی متحد را به یک نهاد نمایندگی واقعی اضافه کند، مردم شروع به شورش کردند. در ۱۸ مارس پادشاه تصمیم گرفت با برخی امتیازات موافقت کند. با این حال، چندین ایستادگی با سربازان وجود داشت، زیرا او نتوانسته بود مانع حمله آنها حتی به جمعیت مسالمت آمیز شود. در مارس پادشاه با خواستههای مردم موافقت کرد و امتیازات زیادی را داد. در ۲۲ می ۱۸۴۸، کنوانسیون او طرح قانون اساسی جدید را ارائه داد. مردم پیش نویس اصلاح شدهای را در ۲۶ ژوئیه ۱۸۴۸ ارسال کردند. وقتی همه بحثها به پایان رسید، فردریک کنوانسیون را منحل کرد و قانون اساسی رسماً در ۵ دسامبر ۱۸۴۸ اجرا شد.
قانون اساسی به ۱۰۵ ماده مختلف از هشت عنوان جداگانه تقسیم شده بود. این عناوین نه عنوان تحت عنوان قلمرو دولت، حقوق پروسها، پادشاه، وزرا، اتاقها، قدرت قضایی، مقامات دولتی متعلق به طبقه قضایی، امور مالی و کمونها، مدارها، نواحی و ارگانهای ولایتی. تعداد هر یک از این گروهها در تعداد مقالات متفاوت است که بخشهای هفتم و نهم هر کدام فقط یک مقاله دارند و بخش دوم دارای چهل مقاله مجزا است. همچنین چهارده ماده به مقررات عمومی و مقررات موقت تقسیم شدهاست.
قانون اساسی پروس در سال ۱۸۵۰ آزادی عقیدتی، آزادی عبادت عمومی و خصوصی و آزادی انجمن در هیئتهای مذهبی را مجاز میدانست. در این بیانیه آمدهاست که کلیه کلیساها و سایر انجمنهای مذهبی باید همه امور را بهطور مستقل و خصوصی از دولت اداره کنند و هیچ بخشی از دولت ممکن است بر کلیسا تأثیر بگذارد. در قانون اساسی همچنین آمدهاست که همه کودکان باید دین خود را از طریق دین خود و نه توسط شخص دیگری بیاموزند.
طبق سرشماری انجام شده در اوایل یا اواسط ۱۸۰۰، در حدود دهه ۱۸۳۰ تقسیم شش دین بر اساس یک میلیون نفر انجام شد. بر اساس این سرشماری ۶۰۹٬۴۲۷٫۰ پروتستان فعال، ۳۷۶٬۱۷۷٫۱ کاتولیک رومی، ۱۳۳۴۸٬۸۸ نفر یهودی، ۹۲۵٫۱ منونیت، ۱۲۱٫۴ ارتدکس یونان و ۰/۶ مسلمان وجود داشتهاست. در این زمان کل جمعیت ۱۴٬۰۹۸٬۱۲۵ نفر بود، به این معنی که تقریباً ۸٬۵۹۱٬۷۷۸ مورد پروتستان، ۵٬۳۰۳٬۳۹۲ کاتولیک رومی، ۱۸۸٬۱۹۳ یهودی، ۱۳٬۰۴۲ منونی، ۱٬۷۱۲ ارتدکس یونانی و ۸ مسلمان وجود داشت.