02-10-2020، 12:10
محمد دوم (به ترکی عثمانی: محمد ثانی؛ آوانویسی: Meḥmed-i sānī) ملقب به محمد فاتح (۳۰ مارس ۱۴۳۲–۳ مه ۱۴۸۱؛ به ترکی عثمانی: فاتح سلطان محمد) هفتمین و یکی از بزرگترین پادشاهان دولت عثمانی بود. او دو بار به عنوان پادشاه عثمانی برتخت نشست، نخست از ۱۴۴۴ تا ۱۴۴۶ و سپس از ۱۴۵۱ تا ۱۴۸۱ میلادی.
مهمترین اتفاق دوران نخست پادشاهی محمد فاتح، جنگ با صلیبیون به رهبری یانوش هونیادی که سلطان عثمانی با موفقیت او را شکست داد. او سپس توسط ینیچریها از سلطنت خلع شد اما در سال ۱۴۵۱ بار دیگر به عنوان پادشاه عثمانی برتخت نشست. وی در آغاز سلطنت دوم خود مقدمات حمله به قسطنطنیه را فراهم کرده و در نهایت باموفقیت وارد شهر شد و به امپراتوری روم شرقی پایان داد.
محمد در زمان فتح قسطنطنیه تنها ۲۱ سال داشت. او پس از ورود به شهر، خود را «قیصر روم» نامید. فرمانروایان جهان اسلام او را به عنوان قیصر جدید به رسمیت شناختند اما در جهان مسیحی، تنها کلیسای ارتودکس شرقی - که در قلمروی عثمانی واقع شده بود - این ادعای او را پذیرفت.
فتوحات او پس از ورود به قسطنطیه به اتمام نرسید. او باموفقیت تمام آناتولی (ترکیه امروزی) را فتح کرد و جنوب شرقی اروپا را تحت فرمان عثمانی درآورد. او سپس دست به اصلاحاتی در دولت عثمانی زد و به علم و هنر به ویژه شعر و ادب ترکی علاقه زیادی نشان داد.
محمد فاتح امروزه در ترکیه و جهان اسلام به عنوان یک قهرمان و غازی (مبارز راه اسلام) شناخته میشود.
سالهای اولیه
محمد دوم در روز ۳۰ ماه مارس سال ۱۴۳۲ در ادرنه - پایتخت وقت دولت عثمانی - به دنیا آمد. پدر او سلطان مراد دوم و مادرش هما والده سلطان بود. زمانی که یازده سال داشت، به عنوان فرماندار آماسیه برگزیده شد تا برای بهتختنشینی آماده شود. سلطان مراد همچنین تعداد زیادی از علمای مسلمان را نیز به همراه او فرستاد. گفته شده که این تصمیم منجر به مستحکمتر شدن ایمان او به اسلام شدهاست.
در میان معلمان او، ملا گورانی و آق شمسالدین تأثیر بسیاری زیادی برشخصیت او داشتند و تعلیمات اسلامی آنان به بزرگترین انگیزه محمد برای فتح قسطنطیه و جامه عمل پوشاندن به وظیفه دینی برای پایان دادن به امپراتوری روم بدل شد.
تنها یک سال پس از ورود محمد به آماسیه، سلطان مراد با قرامانیان صلح کرد و در نهایت از پادشاهی استعفا داد. این تصمیم محمد دوازده ساله را تبدیل به سلطان جدید امپراتوری عثمانی کرد.
در نخستین سالهای دور نخست سلطنت خود، صلیبیون به رهبری پادشاه بلغارستان، یانوش هونیادی و به توصیه کاردینال ژولیان سزارینی به قلمروی عثمانی یورش بردند اما محمد با موفقیت آنان را شکست داده و پس راند. پس از پیروزی در نخستین نبرد با صلیبیون، محمد به پدرش، مراد، نامه نوشت:
اگر تو سلطانی، بیا و سپاهیانت را رهبری کن. اگر من سلطانم، به تو دستور میدهم بیایی و سپاهیانم را رهبری کنی
— سلطان محمد فاتح
پس از دریافت این نامه، مراد دوم فرماندهی سپاه مسلمانان در جنگ با مسیحیان را پذیرفت و در نبرد نبرد وارنا نیروهای صلیبی را شکست داد. دو سال بعد، شورش ینیچریها (سپاهیان عثمانی) روی داد که در پیامد آن، سلطان مراد مجبور شد تا بار دیگر به عنوان سلطان عثمانی برتخت بنشیند. او این بار تا زمان مرگش در سال ۱۴۵۱ میلادی حکومت کرد. با مرگ مراد، محمد به عنوان سلطان برای بار دوم برتخت نشست.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فتح قسطنطنیه
زمانی که محمد بار دیگر برتخت نشست، تمام تمرکز خود را بر روی تقویت نیروی دریایی عثمانی قرار داد تا مقدمات حمله به قسطنطنیه را فراهم کند. پدر پدربزرگ محمد، سلطان بایزید یکم، در سمت آسیایی تنگه بُسفر دژی را به نام حصار آنادولو بنا کرده بود. محمد نیز در سمت اروپایی این تنگه، دژ بزرگی را بنا کرد و آن را روملی حصار نامید. بدین طریق، تنگه بسفر تماماً تحت کنترل عثمانیان درآمد.
در سال ۱۴۵۳، محمد قسطنطنیه را محاصره کرد. شماره سپاه او را چیزی میان هشتاد تا دویست هزار نفر نوشتهاند. او ۳۲۰ کشتی نیز به همراه خود داشت. شهر از زمین و دریا محاصره شده بود و با توجه اینکه تنگه بسفر تماماً در کنترل سپاه عثمانی بود، هیچ راهی باقی نمانده بود تا یک سپاه خارجی بتواند به رومیها یاری برساند.
در نخستین روزهای محاصره، دیوارهای قسطنطنیه باموفقیت پایداری کردند، اما در نهایت پیروزی با عثمانی بود و شهر پس از پنجاه و هفت روز محاصره سقوط کرد و سلطان محمد فاتح، فاتحانه وارد قسطنطنیه شد. او سپس پایتخت عثمانی را از ادرنه به شهر تازه فتح شده منتقل کرد.
یکی از صحابه پیامبر اسلام، یعنی ابوایوب الانصاری در محاصره نخست قسطنطنیه توسط سپاه یزید، کشته شده بود. زمانی که سپاه محمد فاتح وارد قسطنطنیه شد، آق شمسالدین قبر ابوایوب را پیدا کرد و محمد نیز پس از پایان نبرد، مسجد بزرگی در کنار این قبر ساخت تا اهمیت پیروزیاش برای جهان اسلام را نشان دهد.
آنچه امروزه از «قصر قیصر» برجا ماندهاست
قصر بوکولئون، یکی از اقامتگاههای باستانی امپراتوران روم شرقی بود. این قصر در میان ایرانیان به نام «قصر قیصر» معروف بود. محمد پس از دیدن ویرانههای قصر قیصر، این شعر - که منسوب به شاعر ایرانی، انوری است - را خواند:
بوم نوبت میزند بر طارم افراسیاب پردهداری میکند در قصر قیصر عنکبوت
پس از فتح قسطنطنیه، محمد فاتح خود را «قیصر روم» نامید. ادعای او مبنی بر جانشینی امپراتوران روم در اروپا مورد استقبال قرار نگرفت. با این حال ایرانیان و سپس مسلمانان او را به عنوان قیصر روم به رسمیت شناختند. کلیسای کاتولیک این ادعا را نپذیرفت، با این حال کلیسای ارتودوکس شرقی (واقع در خود قسطنطنیه) محمد را به عنوان قیصر جدید پذیرا شد. در واقع محمد، اسکولاریوس را به عنوان پاتریارک جدید قسطنطنیه برگزید و او نیز در عوض ادعای سلطان به عنوان جانشینی امپراتوران روم را به رسمیت شناخت.
ورود محمد فاتح به قسطنطنیه
کنستانتین یازدهم، واپسین امپراتور روم، هیچ جانشینی نداشت. در نتیجه، اگر شهر به دست عثمانیان نیوفتاده بود، یکی از پسران برادرش به عنوان امپراتور جدید برتخت مینشست. اما پس از سقوط قسطنطنیه، برادرزادگان امپراتور سابق توسط سپاه عثمانی دستگیر شده و به دربار محمد برده شدند. او نیز بر آنان نامهای اسلامی گذاشت و آنها را به منصبهای جدیدی برگزید: پسر بزرگتر، به مراد تغییر نام داد و به عنوان بیلربی بالکان برگزیده شد. بر روی پسر جوانتر نام مسیح پاشا گذاشته شد و به عنوان یکی از دریاسالاران ارتش عثمانی خدمت کرد. او در سالهای آخر عمرش به عنوان صدراعظم جانشین محمد فاتح، یعنی بایزید دوم برگزیده شد.
محمد در سال ۱۴۶۱ امپراتوری ترابوزان را نیز فتح کرد. این فتوحات باعث شهرت و پرستیژ امپراتوری عثمانی شد. بر اساس یک افسانه معروف، ده سال پس از سقوط قسطنطنیه، محمد به خرابههای تروی رفته و اعلام کرده که انتقام نبرد تروآ را از رومیها («رومی» واژهای بود که هم خود یونانیان و هم مسلمانان از آن برای اشاره به یونانیان در این عصر استفاده میکردند) گرفتهاست.
حمله به جنوب ایتالیا
یک سپاه عثمانی به فرماندهی احمد پاشا در سال ۱۴۸۰ به جنوب ایتالیا حمله کرد و اوترانتو را فتح کرد. اما به دلیل کمبود آذوقه، احمد پاشا به همراه بخش بزرگی از سپاهش به آلبانی عقبنشینی کرد و تنها ۱۳۰۰ نفر را در اوترانتو باقی گذاشت و قرار بود تا خودش نیز پس از زمستان به منطقه بازگردد.
از آنجایی که تنها ۲۸ سال از سقوط قسطنطنیه گذشته بود، با حمله عثمانی به ایتالیا در اروپا این هراس پدید آمد که رم نیز به سرنوشت مشابه دچار شود و پاپ و مردم شهر رم آماده ترک شهر برای فرار از قتلعام توسط عثمانیان شدند. پاپ سیکستوس چهارم در ۱۴۸۱ صلیبیون را فراخواند؛ چندین دولت شهر ایتالیایی، مجارستان و فرانسه به درخواست پاپ پاسخ مثبت دادند. با این حال از آنجایی که ونیز در ۱۴۷۹ با عثمانی پیمان صلح امضا کرده بود، درخواست از پیوستن به صلیبیون خودداری کرد.
سپاه صلیبیون شهر را در یکم می ۱۴۸۱ محاصره کرد و دو روز بعد خبر مرگ محمد فاتح اعلام شد. جریاناتی که برای جانشینی او پدید آمد مانع این شد تا عثمانیان برای دفاع از اوترانتو سپاهی را ارسال کنند. دولت عثمانی با دولتهای مسیحی مذاکره کرد و در نهایت پذیرفت از ایتالیا عقب بنشیند.
مهمترین اتفاق دوران نخست پادشاهی محمد فاتح، جنگ با صلیبیون به رهبری یانوش هونیادی که سلطان عثمانی با موفقیت او را شکست داد. او سپس توسط ینیچریها از سلطنت خلع شد اما در سال ۱۴۵۱ بار دیگر به عنوان پادشاه عثمانی برتخت نشست. وی در آغاز سلطنت دوم خود مقدمات حمله به قسطنطنیه را فراهم کرده و در نهایت باموفقیت وارد شهر شد و به امپراتوری روم شرقی پایان داد.
محمد در زمان فتح قسطنطنیه تنها ۲۱ سال داشت. او پس از ورود به شهر، خود را «قیصر روم» نامید. فرمانروایان جهان اسلام او را به عنوان قیصر جدید به رسمیت شناختند اما در جهان مسیحی، تنها کلیسای ارتودکس شرقی - که در قلمروی عثمانی واقع شده بود - این ادعای او را پذیرفت.
فتوحات او پس از ورود به قسطنطیه به اتمام نرسید. او باموفقیت تمام آناتولی (ترکیه امروزی) را فتح کرد و جنوب شرقی اروپا را تحت فرمان عثمانی درآورد. او سپس دست به اصلاحاتی در دولت عثمانی زد و به علم و هنر به ویژه شعر و ادب ترکی علاقه زیادی نشان داد.
محمد فاتح امروزه در ترکیه و جهان اسلام به عنوان یک قهرمان و غازی (مبارز راه اسلام) شناخته میشود.
سالهای اولیه
محمد دوم در روز ۳۰ ماه مارس سال ۱۴۳۲ در ادرنه - پایتخت وقت دولت عثمانی - به دنیا آمد. پدر او سلطان مراد دوم و مادرش هما والده سلطان بود. زمانی که یازده سال داشت، به عنوان فرماندار آماسیه برگزیده شد تا برای بهتختنشینی آماده شود. سلطان مراد همچنین تعداد زیادی از علمای مسلمان را نیز به همراه او فرستاد. گفته شده که این تصمیم منجر به مستحکمتر شدن ایمان او به اسلام شدهاست.
در میان معلمان او، ملا گورانی و آق شمسالدین تأثیر بسیاری زیادی برشخصیت او داشتند و تعلیمات اسلامی آنان به بزرگترین انگیزه محمد برای فتح قسطنطیه و جامه عمل پوشاندن به وظیفه دینی برای پایان دادن به امپراتوری روم بدل شد.
تنها یک سال پس از ورود محمد به آماسیه، سلطان مراد با قرامانیان صلح کرد و در نهایت از پادشاهی استعفا داد. این تصمیم محمد دوازده ساله را تبدیل به سلطان جدید امپراتوری عثمانی کرد.
در نخستین سالهای دور نخست سلطنت خود، صلیبیون به رهبری پادشاه بلغارستان، یانوش هونیادی و به توصیه کاردینال ژولیان سزارینی به قلمروی عثمانی یورش بردند اما محمد با موفقیت آنان را شکست داده و پس راند. پس از پیروزی در نخستین نبرد با صلیبیون، محمد به پدرش، مراد، نامه نوشت:
اگر تو سلطانی، بیا و سپاهیانت را رهبری کن. اگر من سلطانم، به تو دستور میدهم بیایی و سپاهیانم را رهبری کنی
— سلطان محمد فاتح
پس از دریافت این نامه، مراد دوم فرماندهی سپاه مسلمانان در جنگ با مسیحیان را پذیرفت و در نبرد نبرد وارنا نیروهای صلیبی را شکست داد. دو سال بعد، شورش ینیچریها (سپاهیان عثمانی) روی داد که در پیامد آن، سلطان مراد مجبور شد تا بار دیگر به عنوان سلطان عثمانی برتخت بنشیند. او این بار تا زمان مرگش در سال ۱۴۵۱ میلادی حکومت کرد. با مرگ مراد، محمد به عنوان سلطان برای بار دوم برتخت نشست.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فتح قسطنطنیه
زمانی که محمد بار دیگر برتخت نشست، تمام تمرکز خود را بر روی تقویت نیروی دریایی عثمانی قرار داد تا مقدمات حمله به قسطنطنیه را فراهم کند. پدر پدربزرگ محمد، سلطان بایزید یکم، در سمت آسیایی تنگه بُسفر دژی را به نام حصار آنادولو بنا کرده بود. محمد نیز در سمت اروپایی این تنگه، دژ بزرگی را بنا کرد و آن را روملی حصار نامید. بدین طریق، تنگه بسفر تماماً تحت کنترل عثمانیان درآمد.
در سال ۱۴۵۳، محمد قسطنطنیه را محاصره کرد. شماره سپاه او را چیزی میان هشتاد تا دویست هزار نفر نوشتهاند. او ۳۲۰ کشتی نیز به همراه خود داشت. شهر از زمین و دریا محاصره شده بود و با توجه اینکه تنگه بسفر تماماً در کنترل سپاه عثمانی بود، هیچ راهی باقی نمانده بود تا یک سپاه خارجی بتواند به رومیها یاری برساند.
در نخستین روزهای محاصره، دیوارهای قسطنطنیه باموفقیت پایداری کردند، اما در نهایت پیروزی با عثمانی بود و شهر پس از پنجاه و هفت روز محاصره سقوط کرد و سلطان محمد فاتح، فاتحانه وارد قسطنطنیه شد. او سپس پایتخت عثمانی را از ادرنه به شهر تازه فتح شده منتقل کرد.
یکی از صحابه پیامبر اسلام، یعنی ابوایوب الانصاری در محاصره نخست قسطنطنیه توسط سپاه یزید، کشته شده بود. زمانی که سپاه محمد فاتح وارد قسطنطنیه شد، آق شمسالدین قبر ابوایوب را پیدا کرد و محمد نیز پس از پایان نبرد، مسجد بزرگی در کنار این قبر ساخت تا اهمیت پیروزیاش برای جهان اسلام را نشان دهد.
آنچه امروزه از «قصر قیصر» برجا ماندهاست
قصر بوکولئون، یکی از اقامتگاههای باستانی امپراتوران روم شرقی بود. این قصر در میان ایرانیان به نام «قصر قیصر» معروف بود. محمد پس از دیدن ویرانههای قصر قیصر، این شعر - که منسوب به شاعر ایرانی، انوری است - را خواند:
بوم نوبت میزند بر طارم افراسیاب پردهداری میکند در قصر قیصر عنکبوت
پس از فتح قسطنطنیه، محمد فاتح خود را «قیصر روم» نامید. ادعای او مبنی بر جانشینی امپراتوران روم در اروپا مورد استقبال قرار نگرفت. با این حال ایرانیان و سپس مسلمانان او را به عنوان قیصر روم به رسمیت شناختند. کلیسای کاتولیک این ادعا را نپذیرفت، با این حال کلیسای ارتودوکس شرقی (واقع در خود قسطنطنیه) محمد را به عنوان قیصر جدید پذیرا شد. در واقع محمد، اسکولاریوس را به عنوان پاتریارک جدید قسطنطنیه برگزید و او نیز در عوض ادعای سلطان به عنوان جانشینی امپراتوران روم را به رسمیت شناخت.
ورود محمد فاتح به قسطنطنیه
کنستانتین یازدهم، واپسین امپراتور روم، هیچ جانشینی نداشت. در نتیجه، اگر شهر به دست عثمانیان نیوفتاده بود، یکی از پسران برادرش به عنوان امپراتور جدید برتخت مینشست. اما پس از سقوط قسطنطنیه، برادرزادگان امپراتور سابق توسط سپاه عثمانی دستگیر شده و به دربار محمد برده شدند. او نیز بر آنان نامهای اسلامی گذاشت و آنها را به منصبهای جدیدی برگزید: پسر بزرگتر، به مراد تغییر نام داد و به عنوان بیلربی بالکان برگزیده شد. بر روی پسر جوانتر نام مسیح پاشا گذاشته شد و به عنوان یکی از دریاسالاران ارتش عثمانی خدمت کرد. او در سالهای آخر عمرش به عنوان صدراعظم جانشین محمد فاتح، یعنی بایزید دوم برگزیده شد.
محمد در سال ۱۴۶۱ امپراتوری ترابوزان را نیز فتح کرد. این فتوحات باعث شهرت و پرستیژ امپراتوری عثمانی شد. بر اساس یک افسانه معروف، ده سال پس از سقوط قسطنطنیه، محمد به خرابههای تروی رفته و اعلام کرده که انتقام نبرد تروآ را از رومیها («رومی» واژهای بود که هم خود یونانیان و هم مسلمانان از آن برای اشاره به یونانیان در این عصر استفاده میکردند) گرفتهاست.
حمله به جنوب ایتالیا
یک سپاه عثمانی به فرماندهی احمد پاشا در سال ۱۴۸۰ به جنوب ایتالیا حمله کرد و اوترانتو را فتح کرد. اما به دلیل کمبود آذوقه، احمد پاشا به همراه بخش بزرگی از سپاهش به آلبانی عقبنشینی کرد و تنها ۱۳۰۰ نفر را در اوترانتو باقی گذاشت و قرار بود تا خودش نیز پس از زمستان به منطقه بازگردد.
از آنجایی که تنها ۲۸ سال از سقوط قسطنطنیه گذشته بود، با حمله عثمانی به ایتالیا در اروپا این هراس پدید آمد که رم نیز به سرنوشت مشابه دچار شود و پاپ و مردم شهر رم آماده ترک شهر برای فرار از قتلعام توسط عثمانیان شدند. پاپ سیکستوس چهارم در ۱۴۸۱ صلیبیون را فراخواند؛ چندین دولت شهر ایتالیایی، مجارستان و فرانسه به درخواست پاپ پاسخ مثبت دادند. با این حال از آنجایی که ونیز در ۱۴۷۹ با عثمانی پیمان صلح امضا کرده بود، درخواست از پیوستن به صلیبیون خودداری کرد.
سپاه صلیبیون شهر را در یکم می ۱۴۸۱ محاصره کرد و دو روز بعد خبر مرگ محمد فاتح اعلام شد. جریاناتی که برای جانشینی او پدید آمد مانع این شد تا عثمانیان برای دفاع از اوترانتو سپاهی را ارسال کنند. دولت عثمانی با دولتهای مسیحی مذاکره کرد و در نهایت پذیرفت از ایتالیا عقب بنشیند.