25-09-2020، 12:56
جنگ جانشینی اسپانیا (به فرانسوی: Guerre de Succession d'Espagne) (به آلمانی: Spanischer Erbfolgekrieg) مجموعه وقایعی بود که از ژوئیه ۱۷۰۱ تا ۱۷۱۴ میلادی به طول انجامید و عاقبت به امضای معاهده راشتات منتهی شد. پیش از اعلان رسمی جنگ مدت یکسال زد و خورد در میان بود. این جدال که درازترین جنگ دوره سلطنت لوئی چهاردهم است قریب سیزده سال طول کشید و روز ۶ مارس ۱۷۱۴ میلادی به پایان رسید. خاک اسپانیا و ایتالیا و آلمان و شمال و مشرق فرانسه میدان آن بهشمار میرفت. فرماندهی سپاه متحدها با دو سردار بزرگ بود یکی جان چرچیل، دوک مارلبورو و دیگری شاهزادهٔ فرانسوی اوژن دو ساووا بود و در خدمت دولت اتریش زندگی میکرد. فرانسویان هم دو فرمانده عالی مقام داشتند یکی مارشال دو ویلار و دیگری دوک واندُم.
کارلوس دوم، بی آنکه فرزندی داشته باشد، در کام مرگ فرومیرفت؛ قلمروش را، که از فیلیپین، ایتالیا، و سیسیل تا آمریکای شمال و جنوبی کشیده شده لویی نه تنها به عنوان پسر دختر بزرگ فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا، بلکه به خاطر حقی که از جانب همسر متوفایش ماری ترز، دختر ارشد فیلیپ چهارم، به وی رسیده بود، مدعی همه آنها بود.[۲]
در آغاز کار پادشاه پرتغال و دوک ساووا و امیر باواریا متحد لوئی چهاردهم و فیلیپ پنجم بودند و به این سبب شاه فرانسه میتوانست در آلمان و ایتالیا به نبرد بپردازد. در این هنگام نقشهای جسورانه کشیده شد و مقرر گشت دو دسته قشون یکی از ایتالیا از طریق تیرول و دیگری از فرانسه از راه دره دانوب در سرزمین باواریا جمع آید و پس از پیوستن دو سپاه به وین حمله کنند و امپراتور آلمان را وادار به تسلیم کنند. مقدمات اجرای نقشه مذکور هم شروع شد؛ وان دوم در ناحیه لوزارا لشکر شاهزاده اوژن را در هم شکست (۱۵ اوت ۱۷۰۲) و مارشال دو ویلار نیز در سمت راست رود رن در فریدلن گن فاتح گشت (۱۴ اکتبر ۱۷۰۲) اما با رسیدن زمستان و خیانت دوک ساووا که پول گرفته و با امپراتور متحد شده بود (مه ۱۷۰۳) اوضاع دگرگون شد. هرچند ویلار تنها به باواریا آمد ولی چون نتوانست با امیر باواریا بسازد درخواست نمود که او را احضار کنند.[۳] سال بعد متحدها نیز بر آن شدند که نیروهایشان را در دره دانوب جمع کنند. شاهزاده اوژن با قشون اتریشی مملکت ایتالیا به مال بورو که با قشون انگلیسی و هلندی از پی با رسیده بود ملحق شد آنگاه این دو سپهسالار در همان میدان جنگ هوشتات سرداران جانشین ویلار را در ۱۳ اوت ۱۷۰۳ میلادی شکست دادند و فرانسویان را از سمت آلمان به نواحی رود رن و از جانب ایتالیا به دامنه جبال آلپ عقب راندند. شاهزاده اوژن توانست در سالهای بعد، تورن (۱۷۰۶) و ایتالیا (۱۷۰۷) را از وجود فرانسویان پاک گرداند. طبق کنوانسیون میلان، دوک نشینهای میلان و مانتوا به خاک اتریش منضم شدند، و بدین وسیله حکومت گونتساگاهای مانتوا، که از سال ۱۳۲۸ میلادی آغاز شده بود، به پایان رسید. دولت سلطنتی ناپل هم که به قدمت سلطنت اسپانیا بود، با وجودی که علیرغم خواست پاپ مستاصل ارتش خود را از میان آنها گذرانیده بود، برای پاپ باقیماندند. نیز توسکان استقلال خود را به بهایی گزاف نگاه داشتند.
دفاع فرانسه
بعد از این پیشآمد ۱۱ سال کار به دفاع گذشت. میدانهای اصلی جنگ جنوب اسپانیا و شمال پی بای اسپانیا و ناحیه فلاندر متعلق به فرانسه بود. همان وقت که در ایتالیا دوک ساووا به اتریشیها پیوست (۱۶ مه ۱۷۰۳) در شبه جزیره اسپانیا نیز پادشاه پرتغال از فیلیپ پنجم دست کشید و با انگلیسیها متحد شد. پس انگلستان قدرت آن یافت که قشونی به اسپانیا وارد کند. سپاه مذکور هرچه زودتر به پسر دوم آرشیدوک شارل که از طرف متحدها نامزد پادشاهی اسپانیا شده بود، ملحق شدند. ساکنان چندین ایالت و به ویژه مردم کاتالونی و بارسلون نیز هوادار او شدند و فیلیپ پنجم را دو بار از مادرید بیرون کردند. (۱۷۰۶–۱۷۱۰) اما فرانسویان که ۲۵ هزار سرباز را به اسپانیا فرستاده بودند به همراه داوطلبان اسپانیایی در اواخر سال ۱۷۱۰ (۱۰ دسامبر) به فرماندهی وان دوم در ویلاوی سیوزا قشون مختلط انگلیسی و اتریشی را در هم شکست؛ آنگاه فیلیپ پنجم باز حکمرانی اسپانیا یافت. در فرانسه هم شورشهایی چند در مخالفت با مالیاتهای جدید به وقوع پیوست. در کائور، کرسی و پریگور انجام شد که شورشیان گرسنه به سمت ورسای حرکت کردند ولی توسط گارد ملی پراکنده شدند. در پاریس هم پلاکاردهایی بر ضد شاه نصب گردید. در نیمهٔ مارس ۱۷۰۷ هم مارشال ووبان درگذشت.جنگ در شمال
مقصود فرانسویان از جنگی که در شمال میکردند نگاهداری پی بای اسپانیایی بود. مال بورو و اوژن چنانکه در سال ۱۷۰۴ در هوشتات لشکر جمع آوردند در اینجا نیز چندین دفعه سپاه گرد آوردند. سرزمین پی با از سال ۱۷۰۶ یعنی بعد از جنگ رامیلی از دست فرانسه رفت. فرانسویان بارها کوشیدند که آن ناحیه را دوباره به چنگ آورند. اقدام اول در سال ۱۷۰۸ به شکست اودنارد سرآمد (۱۲ ژوئیه) و سبب آن، نادانی دوک دوبورگوندی نواده پسری لوئی چهاردهم بود. فرانسویان عقب نشستند، بیست هزار نفر آنان کشته یا زخمی و هفت هزار نفر دیگر هم اسیر شدند. مارلبره میخواست به سوی پاریس پیشروی کند، اما اوژن او را وادار ساخت تا نخست شهر لیل را محاصره کند، تا مبادا خط مواصلاتی و تدارکاتی متفقین توسط پادگان آن شهر قطع شود. لیل پس از دو ماه محاصره، و به قیمت جان پانزده هزار سپاهی، سقوط کرد. اقدام دوم نیز به جنگ وحشتناک مال پلاکه که دهکده ایست در ایالت شمال فرانسه منتهی گشت. (۱۱ سپتامبر ۱۷۰۹) ویلار در این جنگ زخمی سخت برداشت و هرچند ناچار میدان قتال را به مال بورو و شاهزاده اوژن واگذاشت اما دو برابر کشتههای فرانسه از لشکر دشمن به قتل رسانیده بود.
کارلوس دوم، بی آنکه فرزندی داشته باشد، در کام مرگ فرومیرفت؛ قلمروش را، که از فیلیپین، ایتالیا، و سیسیل تا آمریکای شمال و جنوبی کشیده شده لویی نه تنها به عنوان پسر دختر بزرگ فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا، بلکه به خاطر حقی که از جانب همسر متوفایش ماری ترز، دختر ارشد فیلیپ چهارم، به وی رسیده بود، مدعی همه آنها بود.[۲]
در آغاز کار پادشاه پرتغال و دوک ساووا و امیر باواریا متحد لوئی چهاردهم و فیلیپ پنجم بودند و به این سبب شاه فرانسه میتوانست در آلمان و ایتالیا به نبرد بپردازد. در این هنگام نقشهای جسورانه کشیده شد و مقرر گشت دو دسته قشون یکی از ایتالیا از طریق تیرول و دیگری از فرانسه از راه دره دانوب در سرزمین باواریا جمع آید و پس از پیوستن دو سپاه به وین حمله کنند و امپراتور آلمان را وادار به تسلیم کنند. مقدمات اجرای نقشه مذکور هم شروع شد؛ وان دوم در ناحیه لوزارا لشکر شاهزاده اوژن را در هم شکست (۱۵ اوت ۱۷۰۲) و مارشال دو ویلار نیز در سمت راست رود رن در فریدلن گن فاتح گشت (۱۴ اکتبر ۱۷۰۲) اما با رسیدن زمستان و خیانت دوک ساووا که پول گرفته و با امپراتور متحد شده بود (مه ۱۷۰۳) اوضاع دگرگون شد. هرچند ویلار تنها به باواریا آمد ولی چون نتوانست با امیر باواریا بسازد درخواست نمود که او را احضار کنند.[۳] سال بعد متحدها نیز بر آن شدند که نیروهایشان را در دره دانوب جمع کنند. شاهزاده اوژن با قشون اتریشی مملکت ایتالیا به مال بورو که با قشون انگلیسی و هلندی از پی با رسیده بود ملحق شد آنگاه این دو سپهسالار در همان میدان جنگ هوشتات سرداران جانشین ویلار را در ۱۳ اوت ۱۷۰۳ میلادی شکست دادند و فرانسویان را از سمت آلمان به نواحی رود رن و از جانب ایتالیا به دامنه جبال آلپ عقب راندند. شاهزاده اوژن توانست در سالهای بعد، تورن (۱۷۰۶) و ایتالیا (۱۷۰۷) را از وجود فرانسویان پاک گرداند. طبق کنوانسیون میلان، دوک نشینهای میلان و مانتوا به خاک اتریش منضم شدند، و بدین وسیله حکومت گونتساگاهای مانتوا، که از سال ۱۳۲۸ میلادی آغاز شده بود، به پایان رسید. دولت سلطنتی ناپل هم که به قدمت سلطنت اسپانیا بود، با وجودی که علیرغم خواست پاپ مستاصل ارتش خود را از میان آنها گذرانیده بود، برای پاپ باقیماندند. نیز توسکان استقلال خود را به بهایی گزاف نگاه داشتند.
دفاع فرانسه
بعد از این پیشآمد ۱۱ سال کار به دفاع گذشت. میدانهای اصلی جنگ جنوب اسپانیا و شمال پی بای اسپانیا و ناحیه فلاندر متعلق به فرانسه بود. همان وقت که در ایتالیا دوک ساووا به اتریشیها پیوست (۱۶ مه ۱۷۰۳) در شبه جزیره اسپانیا نیز پادشاه پرتغال از فیلیپ پنجم دست کشید و با انگلیسیها متحد شد. پس انگلستان قدرت آن یافت که قشونی به اسپانیا وارد کند. سپاه مذکور هرچه زودتر به پسر دوم آرشیدوک شارل که از طرف متحدها نامزد پادشاهی اسپانیا شده بود، ملحق شدند. ساکنان چندین ایالت و به ویژه مردم کاتالونی و بارسلون نیز هوادار او شدند و فیلیپ پنجم را دو بار از مادرید بیرون کردند. (۱۷۰۶–۱۷۱۰) اما فرانسویان که ۲۵ هزار سرباز را به اسپانیا فرستاده بودند به همراه داوطلبان اسپانیایی در اواخر سال ۱۷۱۰ (۱۰ دسامبر) به فرماندهی وان دوم در ویلاوی سیوزا قشون مختلط انگلیسی و اتریشی را در هم شکست؛ آنگاه فیلیپ پنجم باز حکمرانی اسپانیا یافت. در فرانسه هم شورشهایی چند در مخالفت با مالیاتهای جدید به وقوع پیوست. در کائور، کرسی و پریگور انجام شد که شورشیان گرسنه به سمت ورسای حرکت کردند ولی توسط گارد ملی پراکنده شدند. در پاریس هم پلاکاردهایی بر ضد شاه نصب گردید. در نیمهٔ مارس ۱۷۰۷ هم مارشال ووبان درگذشت.جنگ در شمال
مقصود فرانسویان از جنگی که در شمال میکردند نگاهداری پی بای اسپانیایی بود. مال بورو و اوژن چنانکه در سال ۱۷۰۴ در هوشتات لشکر جمع آوردند در اینجا نیز چندین دفعه سپاه گرد آوردند. سرزمین پی با از سال ۱۷۰۶ یعنی بعد از جنگ رامیلی از دست فرانسه رفت. فرانسویان بارها کوشیدند که آن ناحیه را دوباره به چنگ آورند. اقدام اول در سال ۱۷۰۸ به شکست اودنارد سرآمد (۱۲ ژوئیه) و سبب آن، نادانی دوک دوبورگوندی نواده پسری لوئی چهاردهم بود. فرانسویان عقب نشستند، بیست هزار نفر آنان کشته یا زخمی و هفت هزار نفر دیگر هم اسیر شدند. مارلبره میخواست به سوی پاریس پیشروی کند، اما اوژن او را وادار ساخت تا نخست شهر لیل را محاصره کند، تا مبادا خط مواصلاتی و تدارکاتی متفقین توسط پادگان آن شهر قطع شود. لیل پس از دو ماه محاصره، و به قیمت جان پانزده هزار سپاهی، سقوط کرد. اقدام دوم نیز به جنگ وحشتناک مال پلاکه که دهکده ایست در ایالت شمال فرانسه منتهی گشت. (۱۱ سپتامبر ۱۷۰۹) ویلار در این جنگ زخمی سخت برداشت و هرچند ناچار میدان قتال را به مال بورو و شاهزاده اوژن واگذاشت اما دو برابر کشتههای فرانسه از لشکر دشمن به قتل رسانیده بود.