01-06-2020، 22:03
به نام خدا
توجه: به هیچ وجه این داستان واقعی نیست
نویسنده: خودم
سلام من مستر وینر ۱۴ ساله هستم.
اکنون در کلاس تاریخ هستم و باید سریع خودمو به کلاس ریاضی برسونم
سریع از پله ها دویدم و به کلاس ریاضی رسیدم
.
.
.
.
اوه راستی زنگ که خورد باید برم به غذاخوری غذا بخورم
.
.
.
معلم پایه تخته نوشته what kind of number divides another exactly
سوال چهارگزینه ای هست جواب های روی پایه تخته
factor-knife-prime-Decimal
این چه سوال مسخره ای هستش :/ ؟
جوابشو ولی میدونم
.
.
.
.
.
معلم دستمال توالت دستشه :/
.
.
.
رو تخته چی بنویسم؟ آها مینویسم Im the best in the world
.
.
.
خوشحالم که اکثر دوستام و دوست دختر قبلی و خواهرم همکلاسیمن :/
.
.
.
.
به خدا اینجا طویلس تا مدرسه XD معلم هیچ کاری نمیکنه تازه یکی از بهترین دوستام نشته رو صندلیش و داره با کامپیوترش ور میره XD عجب معلمی اصلا هم به این چیزا اهمیت نمیده فک کنم فقط میخواد پولشو بگیره بره XD
.
.
.
زنگ خورد و باید برم به سالن غذا خوری
.
راستی هزینه غذا روزی ۵ دلاره یک تیکه پیتزا الان خوردم میل به غذا ندارم
.
خیلی جالبه همینطور که گفتم اینجا به نظرم طویلس تا مدرسه چون من چند روز پیش مرض داشتم یه آتش سوزی کوچیک راه انداختم :/ هنوزم که هنوزع برا خاموش کردن آتش هیچ اقدامی انجام ندادن :/ با این حال بخش کمی از غذاخوری درحال سوخته :/
.
رو کف قسمت بدون آنیش سالن غذاخوری چرت زدم :/ اعصاب نذاشته این طویله برام :/
.
اوه یه نفر ازم ۳۳ دلار پول میخواد منم بهش دادم.من بچه پولداری هستم و عاشق بخشش هستم اگه کلا حساب کنی ۲۹ تا رفیق تو این طویله دارم که با اینی که ازم پول خواست الان میشن ۳۰ تا
.
از بلنگو مدرسه اعلام شد با یکی از کلاس هفتمی ها کار دارن :/
.
منم دارم میرم سر کلاس بعدی چون زنگ خورده ما هیچ وقت زنگ تفریح نداریم :/
.
آها یادم رفت بگم کلاسی که الان دارم کلاس علومه و یه سوال رو تخته نوشته که اصلا جوابشو نمیدونم امیدوارم از من چیزی نپرسه
.
رو دیوار چند تا علامت اختصاری چندتا اتم رو نوشته که بهتون میگم:
Y-E-H-A-Sc-I-E-N-Ce-Bi-Tc-H
شاید الان بگید چرا بعضی اتم ها رو دوبار نوشتی والا من هم موندم چرا در بعضی اتم ها علامت اختصاریشون ۲ بار نوشته شده
.
سر کلاس چرت میزنم،باورم نمیشه معلم بهم گیر نمیده!
.
معلم تازه داره میناله و از یکی از همکلاسی ها همون سوال روی تخته رو پرسید و اونم جواب داد
.
زنگ خورد زنگ زبان هست الان
.
داشتم میرفتم کلاس زبان که دوست دختر قبلیم میخواست بهم مشت بزنه جلوی مشتشو گرفتم و یه استانر مشتی بهش زدم XD
.
کلاس شروع شد و معلم از من سوال رو تخته رو پرسید و من هم جواب درت بهش دادم :-)
.
از اونجایی که ما آمریکایی هستیم خودمون انگلیسی بلدیم و یه کلاس جدای انگلیسی داریم و در کلاس زبان میپردازیم به یادگیری سایر زبان های دنیا مثل عربی و مصری و...
.
معلم سوال پایه تخته رو از یکی از همکلاسی هام پرسید سوال این بود که کلمه Yes به اسپانیایی چی میشه که همکلاسیم جواب داد Yi
.
یکی از دوستام گفت با فلانی ساعت ۷ صبح فلان جا برو من از ترس شوکه شدم چون میگن یه روح هست ساعت ۷ تا ۸ تو مدرسه هست که بچه هارو میکشه و ساعت ۷:۳۰ تو خیابونا پرسه میزنه!چاره ای ندارم من چند بار تو این ساعات رفتم تو خیابون و مدرسه ولی این روح رو ندیدم
.
زنگ کلاس دین هست و من عادت دارم موقع کلاس برم نماز بخونم و الان دارم نماز میخونم
.
معلم ازم سوال پرسید در حین نماز خوندن جوابشو دادم و خوشبختانه جوابم درست بود
.
معلم یه سوال دیگه پرسید و دوست دختر سابق من با یکی از همکلاسی هام جوابشو دادن من از نماز دست کشیدم و کمی دعای مسیحی کردم
.
آخر کلاس یکی از همکلاسی هایم یکی دیگه رو زد که یچی بعدش منفجر شد و کلیسای مدرسه در حال سوختنه :/ و انفجار هم به معلم آسیب وارد کرده :/
.
زنگ کلاس خورد و الان میتونیم بریم خونه :/
.
راستی تو کلیسامون یه تابوت هست نمیدم برای چی که درحال سوختنه در اثر انفجار :/ آقا داشتیم میرفتیم هم بلنگو با مست هُورن کار داشت منم الان دارم میرم خونه
.
تا ماجرای بعدی بای بای じ