15-07-2020، 11:50
(آخرین ویرایش در این ارسال: 15-07-2020، 12:03، توسط The moon.
دلیل ویرایش: افزودن تصاویر/
)
دنده آدام : Adam's Rib
کارگردان : جورج کیوکر
نویسنده : روت گوردن ، گارسون کانین
بازیگران :
اسپنسر تریسی / آدام بونر
کاترین هیپبورن / آماندا بونر
جودی هالیدی / دوریس اتینگر
جین هیگن / بریل کاین
تام اِوِل / وارن اتینگر
زمان : 101 دقیقه
محصول : 1949
مهمترین افتخارات : نامزد اسکار بهترین فیلمنامه
داستان فیلم :
آماندا ( هیپبورن ) و آدام ( تریسی ) دو وکیلی هستند که وکالت دو طرف یک پرونده اقدام به قتل را برعهده گرفته اند. آماندا در این پرونده وکالت متهم خانم را برعهده گرفته و آدام نیز وکالت متهم مرد را. اما کشمکش این دو نفر در دادگاه حوادثی را به همراه دارد که ...
کارگردان :
جورج کیوکر : کیوکر در سالهای دهه ۱۹۲۰ کارگردان تئاتر برادوی بود بعد کمکم وارد هالیوود شد و از یک استودیو به استودیو دیگر رفت و کارهای مختلفی را هم تجربه کرد حتی مدتی برای ارنست لوبیچ دیالوگ فیلمهایش را مینوشت.تا اینکه بالاخره با همکاری دیوید او سلزنیک اولین فیلمش گرامپی را میسازد. برای کارگردانی فیلم بربادرفته هم انتخاب میشود ولی به خاطر اختلافی که با سلزنیک در جادوگر شهر از پیدا میکند در هر دو فیلم ویکتور فلمینگ جایگزین او میشود.کمکم در ساختن فیلم کمدی به کارگردانی صاحب سبک تبدیل میشود و با همکاری با او ۲۱ هنرپیشه نامزد دریافت اسکار میشوند. به ویژه همکاری او با کاترین هیپورن در ۹ فیلم قابل توجه است.
در میان فیلمهای کلاسیک او میتوان به زنان کوچک (۱۹۳۳)، داستان فلادلفیا (۱۹۴۰)، ستارهای متولد میشود (۱۹۵۴)، و بانوی زیبای من (۱۹۶۴) اشاره کرد که این فیلم آخر جایزه اسکار بهترین کارگردانی را هم نصیبش میکند.
از جرج کیوکر به عنوان کارگردان زنان هم یاد میشود او آنقدر که به بازیگرانش اهمیت میداد به فیلمنامه اهمیت نمیداند. او فیلمهای زیادی درباره زنان ساخت و با بیشتر ستارگان زن دوره خود همکاری کرد. از جمله میتوان به گرتا گاربو در زن دو چهره، اینگرید برگمن در چراغ گاز، دبورا کر در فیلم ادوارد پسرم، جین سیمونز در هنرپیشه، اوا گاردنر، سوفیا لورن، جودی گارلند در ستارهای متولد میشود، آدری هپبورن در بانوی زیبای من و به ویژه کاترین هیپورن اشاره کرد.
بازیگران :
کاترین هپبورن : کاترین هپبورن در سال 1907 در هارتفورد ایالت کانکتیکات آمریکا به دنیا آمد. او فرزند یک دکتر و طرفدار حقوق زنان بود که هردو آنها او را به آزادانه صحبت کردن و تلاش بدنی زیاد تشویق می کردند. کاترین از کودکی بیشتر شبیه پسرها بود تا دختر ها. او به شدت به برادرش «تام» وابستگی عاطفی داشت و هنگامی که در سن 14 سالگی او را مرده پیدا کرد بسیار ویران شد. برادرش در حالی که داشت سعی می کرد که نوعی دار زدن را که پدرشان به آنها یاد داده بود را اجرا کند، به طور تصادفی خفه شد و مرد. تا سالها کاترین روز تولد برادرش یعنی 8 نوامبر را به عنوان روز تولد خودش در نظر می گرفت. او در کنار دختر های هم سن و سال خودش بسیار خجالتی بود بنابراین بیشتر تحصیلش را در خانه انجام داد. او به کالج ماور برین رفت و در همانجا بود که تصمیم گرفت بازیگر شود. پس از فارغ التحصیلی او در نقش های کوچکی در برادوی مشغول بازیگری شد. اولین فیلم مهمی که در آن بازی کرد فیلم «شوهر جنگجو» در سال 1932 بود. پس از آن تعداد زیادی فیلم خوب به او معرفی شد. او برای چهارمین فیلمش فیلم زنان کوچک را در سال 1933 بازی کرد که در زمان خودش بسیار موفق بود.
اما گمانه زنی هایی در مورد نوع زندگی او در هالیوود شروع شده بود؛ او هیچ گاه لباس دخترانه نمی پوشید، آرایش نمی کرد، مقابل دوربین عکاسی ژست نمی گرفت و مصاحبه هم نمی کرد. مخاطبانش از این نوع رفتار عجیب او شکه شده بودند و همین باعث شد که مدتی به او فیلم خوب پیشنهاد نشود. او به برادوی بازگشت و در چند تاتر به بازیگری پرداخت. سالهای 1935 تا 1938 با وجود کم کاری اش بهترین کارها را در سینما انجام داد. او در سال 1938 در برادوی تاتر داستان فیلادلفیا را بازی کرد که موفقیت شدید نمایش باعث شد که در سال 1940 فیلمی هم به همین نام از روی نمایش ساخته شود. او در 12 دسامبر 1928 با «لادلو اوگن اسمیت» ازدواج کرد و در 18 سپتامبر 1941 از او جدا شد. کاترین هپبورن 12 بار نامزد اسکار شد و 4 اسکار را نیز از آن خود کرد. او یکی از تامتعارف ترین بازیگران زن زمان خود بود و همین باعث شده بود که نقش های بسیار استثنائی ای را در اختیار او قرار بدهد و او را تبدیل به یکی از پر افتخارترین بازیگران زن هالیوود تبدیل کند. او در 29 جون سال 2003 در سن 96 سالگی در خانه اش در اولد سیبروک کانکتیکات چشم از جهان فرو بست.
جیمز استوارت : جیمز متیلد استوارت در ۲۰ می۱۹۰۸ در ایندیانای ایالت پنسیلوانیای آمریکا به دنیا آمد. خانواده اصالتاً اسکاتلندی- ایرلندیاش از آن آمریکاییهای قدیمی و متعهد به وطن بودند و پدربزرگش هم ژنرال بود. این فرهنگ خانوادگی در جیمز استوارت تبلور خاصی پیدا کرد. پس از اینکه بدون هیچ آموزش بازیگری به سینما وارد شد، در فیلمهای کارگردانان معروفی چون کاپرا، هیچکاک، آلدریچ، آنتونی مان و ... بازی کرد و در دوران رکورد اقتصادی آمریکای پس از جنگ جهانی به قلبهای مردم راه گشود و میان همه قشرها محبوبیت زیادی پیدا کرد. او در اکثر فیلمهایش نقش مردی خوب و سادهلوح را ایفا کرد و در وسترنهایش قوی و ثابتقدم نشان داد. بلندی قدش ۱۹۱ سانتیمتر بود و او را از دوستان و همکارانش متمایز میکرد.
استوارت در سالهایی که به اوج محبوبیت رسیده بود -در حدود چهل سالگی- ازدواج کرد و تا آخر عمر به همسرش متعهد ماند. همیشه با طرفداراناش خوش برخورد و سخاوتمند بود ولی در مورد زندگی خصوصی و خانوادهاش با کسی شوخی نداشت و به شدت از آنها حمایت می کرد. او اولین بازیگر ستاره سینما بود که داوطلب حضور در جنگ جهانی دوم شد، آن هم با اصرار فراوان! در طول جنگ فداکاریها و رشادتهای زیادی از خودش نشان داد و یک مدال هم دریافت کرد. اما بعد از جنگ دیگر فیلم جنگی بازی نکرد. تأثیرات جنگ را هم بر پختگی بازی و هم در انتخاب فیلمهای او -که به سمت فیلمهای سیاهتر رفتند- به خوبی میتوان دید. حتی مخالف این بود که از او به عنوان قهرمان جنگ جهانی دوم یاد کنند. وقتی از او درباره جنگ سوال میکردند، از جواب دادن طفره میرفت و یا به کل میگفت که سوال در مورد جنگ را فراموش کنند. استوارت مثل دیگر ستارههای هالیوود به هیچ وجه در قید و بند تجملات نبود. هرگز به عمل جراحی زیبایی تن نداد. لباسهایی که میپوشید و ماشینی که سوار میشد معمولی معولی بودند. برای همین به او لقب قهرمان معمولی دادند. هر کسی او را با ان سر و وضع میدید باور نمیکرد که او جیمز استوارت ستاره بزرگ سینما است. حتی با اینکه در طول جنگ جهانی دوم موهایش ریزش پیدا کرده بود و تقریباً کچل شده بود در فیلمهایاش از موی مصنوعی استفاده میکردند، ولی خود استوارت همیشه با چهره و موی واقعی در بین مردم ظاهر میشد. اعتقاد داشت که مردم، بزرگترین منتقدش هستند و اگر آنها او را نخواهند هیچکس دیگر هم نمیخواهد. هیچ وقت کلاس بازیگری نرفته بود و معتقد بود دیدن رفتار مردم بهترین کلاس درس برای او است.
در فوریه ۱۹۹۴ که همسرش فوت کرد او نتوانست با این اتفاق کنار بیاید. بعد از مراسم خاکسپاری زیاد در مجامع عمومی ظاهر نشد و بیشتر وقتاش را در اتاق خواب همسرش میگذراند. به گفته روزنامههای ان زمان پس از مدتی بیماری آلزایمر گرفت. به هر حال ان قدر این اتفاق برای استوارت سنگین بود که دیگر نتوانست به زندگی عادی برگردد و در نهایت ۳ سال بعد در تاریخ ۲ ژوئیه ۱۹۹۷ از دنیا رفت. بالای ۳۰۰۰ نفر که عمدتاً از آدمهای مشهور هالیوود بودند در مراسم خاکسپاری او شرکت داشتند.
جودی هالیدی : هالیدی پیش از فعالیت حرفهایاش را در نمایشها و موزیکالهای برادوی آغاز کند، اجرای بخشی از یک نمایش کاباره را به عهده داشت. موفقیت او در ایفای نقش «بیلی داون» در نمایش متولد دیروز (۱۹۴۶)، باعث شد تا او در نسخه سینمایی این نمایش (محصول ۱۹۵۰) نیز بازی کند. این نقشآفرینی، جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن و جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن فیلم موزیکال یا کمدی را نصیب او کرد. هالیدی در طول دهه ۱۹۵۰، حضور مستمری در سینما داشت. او با نقشآفرینی در نمایش موزیکال «زنگها میزنند» در برادوی، مورد توجه بیشتر قرار گرفت و برنده جایزه تونی بهترین اجرای نقش اصلی زن در یک موزیکال شد. این بار نیز نقش اول نسخه سینمایی نمایش در سال ۱۹۶۰ به او سپرده شد. در سال ۱۹۵۲، هالیدی برای پاسخگویی در برابر اتهام همکاری با کمونیسم، به کمیسیون امنیت داخلی سنا، فراخوانده شد. اگرچه او در لیست سیاه سینما قرار نگرفت، اما برای حدود سه سال در لیست سیاه رادیو و تلویزیون جا داشت. هالیدی در سال 1965 بر اثر ابتلا به سرطان سینه در سن 44 سالگی درگذشت.
جین هیگن : هیگن با نام جین شرلی ورهیگن در شیکاگو، ایلینوی به دنیا آمد. پدر او کریستین ورهیگن یک مهاجر هلندی، و مادرش مری یک آمریکایی زادهٔ شیکاگو بود. وقتی او ۱۲ ساله بود، خانوادهاش به الکهارت، ایندیانا نقل مکان کردند و در پی آن او از دبیرستان آن شهر دانشآموخته شد. هیگن پس از آنکه تئاتر را فرا گرفت بهعنوان راهنمای سالن تئاتر مشغول بهکار شد و سرانجام نخستین نقش خود را در سال ۱۹۴۶ در نمایش قطعه دیگری از جنگل ایفا کرد.
نخستین تجربه سینمایی هیگن، بازی در نقش زنی افسونگر در فیلم دنده آدم در سال ۱۹۴۹ بود. فیلم جنگل آسفالت (۱۹۵۰) فرصت بزرگی برای هیگن بود تا نخستین بازی برجسته خود را ارائه کند، و منتقدان را به تحسین وادارد. در همان سال در فیلم دیگری با نام خیابان فرعی ظاهر شد. هیگن به یادماندنیترین نقش خود را در سال ۱۹۵۲ ایفا کرد. او در فیلم آواز در باران در نقش لینا لامونت یک هنرپیشه بیاستعداد سینمای صامت ظاهر شد. او به خاطر بازی در این فیلم کمدی موزیکال، نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد. هیگن از سال ۱۹۵۳ بازی در سریال ساختن اتاق برای پدر را آغاز کرد. نقشآفرینی در این مجموعه، سه نامزدی جایزه گرمی را برای او به همراه داشت، اما پس از بازی در سه فصل، به دلیل افزایش اختلافات، گروه سازندگان سریال را ترک کرد. چند سال بعد، او دوباره در چند سریال و فیلم تلویزیونی ظاهر شد. آخرین فیلمی که هیگن در آن بازی کرد، شباهت کامل در سال ۱۹۶۴ بود. هیگن در سال ۱۹۷۷ در سن ۵۴ سالگی بر اثر سرطان مری درگذشت. ستارهای به نام او در پیادهروی شهرت هالیوود قرار دارد.
نکاتی که احتمالا درباره « داستان فیلادلفیا » نمی دانید :
در ابتدای فیلم که کاترین هیپبورن در حال مونولوگ گویی است، جودی هالیدی در حالی دیده می شود که کمی در حال لرزیدن است! این اتفاق پیش بینی شده نبود و دلیلش این بود که هالیدی تحت تاثیر حضور هیپبورن در این سکانس قرار گرفته بود!
اسپنسر تریسی برای بازی در این فیلم درخواست دستمزد بالایی کرده بود و در جوان تهیه کننده که به او گفته بود : « خانم ها مقدم تر هستند ( منظور هپبورن بوده ) » گفت : « این فیلم هست نه یک قایق نجات لعنتی! »
کاترین هیپبورن از کارگردان جورج کیوکر خواسته بود تا در سکانس های دو نفره اش با جودی هالیدی، دوربین را به روی هالیدی زوم کند. هیپبورن این درخواست را به این دلیل مطرح کرد تا هالیدی مورد توجه استودیو قرار بگیرد و بتواند به عنوان بازیگر فیلم « Born Yesterday » برگزیده شود.
« دنده آدام » از طرف انجمن ملی فیلم آمریکا به عنوان هفتمین فیلم از 10 فیلم برتر « رمانتیک - کمدی » تاریخ سینما برگزیده شده است.
« دنده آدام » اولین فیلم مدج بلاک و ماروین کاپلان بود. /moviemag.ir
کارگردان : جورج کیوکر
نویسنده : روت گوردن ، گارسون کانین
بازیگران :
اسپنسر تریسی / آدام بونر
کاترین هیپبورن / آماندا بونر
جودی هالیدی / دوریس اتینگر
جین هیگن / بریل کاین
تام اِوِل / وارن اتینگر
زمان : 101 دقیقه
محصول : 1949
مهمترین افتخارات : نامزد اسکار بهترین فیلمنامه
داستان فیلم :
آماندا ( هیپبورن ) و آدام ( تریسی ) دو وکیلی هستند که وکالت دو طرف یک پرونده اقدام به قتل را برعهده گرفته اند. آماندا در این پرونده وکالت متهم خانم را برعهده گرفته و آدام نیز وکالت متهم مرد را. اما کشمکش این دو نفر در دادگاه حوادثی را به همراه دارد که ...
کارگردان :
جورج کیوکر : کیوکر در سالهای دهه ۱۹۲۰ کارگردان تئاتر برادوی بود بعد کمکم وارد هالیوود شد و از یک استودیو به استودیو دیگر رفت و کارهای مختلفی را هم تجربه کرد حتی مدتی برای ارنست لوبیچ دیالوگ فیلمهایش را مینوشت.تا اینکه بالاخره با همکاری دیوید او سلزنیک اولین فیلمش گرامپی را میسازد. برای کارگردانی فیلم بربادرفته هم انتخاب میشود ولی به خاطر اختلافی که با سلزنیک در جادوگر شهر از پیدا میکند در هر دو فیلم ویکتور فلمینگ جایگزین او میشود.کمکم در ساختن فیلم کمدی به کارگردانی صاحب سبک تبدیل میشود و با همکاری با او ۲۱ هنرپیشه نامزد دریافت اسکار میشوند. به ویژه همکاری او با کاترین هیپورن در ۹ فیلم قابل توجه است.
در میان فیلمهای کلاسیک او میتوان به زنان کوچک (۱۹۳۳)، داستان فلادلفیا (۱۹۴۰)، ستارهای متولد میشود (۱۹۵۴)، و بانوی زیبای من (۱۹۶۴) اشاره کرد که این فیلم آخر جایزه اسکار بهترین کارگردانی را هم نصیبش میکند.
از جرج کیوکر به عنوان کارگردان زنان هم یاد میشود او آنقدر که به بازیگرانش اهمیت میداد به فیلمنامه اهمیت نمیداند. او فیلمهای زیادی درباره زنان ساخت و با بیشتر ستارگان زن دوره خود همکاری کرد. از جمله میتوان به گرتا گاربو در زن دو چهره، اینگرید برگمن در چراغ گاز، دبورا کر در فیلم ادوارد پسرم، جین سیمونز در هنرپیشه، اوا گاردنر، سوفیا لورن، جودی گارلند در ستارهای متولد میشود، آدری هپبورن در بانوی زیبای من و به ویژه کاترین هیپورن اشاره کرد.
بازیگران :
کاترین هپبورن : کاترین هپبورن در سال 1907 در هارتفورد ایالت کانکتیکات آمریکا به دنیا آمد. او فرزند یک دکتر و طرفدار حقوق زنان بود که هردو آنها او را به آزادانه صحبت کردن و تلاش بدنی زیاد تشویق می کردند. کاترین از کودکی بیشتر شبیه پسرها بود تا دختر ها. او به شدت به برادرش «تام» وابستگی عاطفی داشت و هنگامی که در سن 14 سالگی او را مرده پیدا کرد بسیار ویران شد. برادرش در حالی که داشت سعی می کرد که نوعی دار زدن را که پدرشان به آنها یاد داده بود را اجرا کند، به طور تصادفی خفه شد و مرد. تا سالها کاترین روز تولد برادرش یعنی 8 نوامبر را به عنوان روز تولد خودش در نظر می گرفت. او در کنار دختر های هم سن و سال خودش بسیار خجالتی بود بنابراین بیشتر تحصیلش را در خانه انجام داد. او به کالج ماور برین رفت و در همانجا بود که تصمیم گرفت بازیگر شود. پس از فارغ التحصیلی او در نقش های کوچکی در برادوی مشغول بازیگری شد. اولین فیلم مهمی که در آن بازی کرد فیلم «شوهر جنگجو» در سال 1932 بود. پس از آن تعداد زیادی فیلم خوب به او معرفی شد. او برای چهارمین فیلمش فیلم زنان کوچک را در سال 1933 بازی کرد که در زمان خودش بسیار موفق بود.
اما گمانه زنی هایی در مورد نوع زندگی او در هالیوود شروع شده بود؛ او هیچ گاه لباس دخترانه نمی پوشید، آرایش نمی کرد، مقابل دوربین عکاسی ژست نمی گرفت و مصاحبه هم نمی کرد. مخاطبانش از این نوع رفتار عجیب او شکه شده بودند و همین باعث شد که مدتی به او فیلم خوب پیشنهاد نشود. او به برادوی بازگشت و در چند تاتر به بازیگری پرداخت. سالهای 1935 تا 1938 با وجود کم کاری اش بهترین کارها را در سینما انجام داد. او در سال 1938 در برادوی تاتر داستان فیلادلفیا را بازی کرد که موفقیت شدید نمایش باعث شد که در سال 1940 فیلمی هم به همین نام از روی نمایش ساخته شود. او در 12 دسامبر 1928 با «لادلو اوگن اسمیت» ازدواج کرد و در 18 سپتامبر 1941 از او جدا شد. کاترین هپبورن 12 بار نامزد اسکار شد و 4 اسکار را نیز از آن خود کرد. او یکی از تامتعارف ترین بازیگران زن زمان خود بود و همین باعث شده بود که نقش های بسیار استثنائی ای را در اختیار او قرار بدهد و او را تبدیل به یکی از پر افتخارترین بازیگران زن هالیوود تبدیل کند. او در 29 جون سال 2003 در سن 96 سالگی در خانه اش در اولد سیبروک کانکتیکات چشم از جهان فرو بست.
جیمز استوارت : جیمز متیلد استوارت در ۲۰ می۱۹۰۸ در ایندیانای ایالت پنسیلوانیای آمریکا به دنیا آمد. خانواده اصالتاً اسکاتلندی- ایرلندیاش از آن آمریکاییهای قدیمی و متعهد به وطن بودند و پدربزرگش هم ژنرال بود. این فرهنگ خانوادگی در جیمز استوارت تبلور خاصی پیدا کرد. پس از اینکه بدون هیچ آموزش بازیگری به سینما وارد شد، در فیلمهای کارگردانان معروفی چون کاپرا، هیچکاک، آلدریچ، آنتونی مان و ... بازی کرد و در دوران رکورد اقتصادی آمریکای پس از جنگ جهانی به قلبهای مردم راه گشود و میان همه قشرها محبوبیت زیادی پیدا کرد. او در اکثر فیلمهایش نقش مردی خوب و سادهلوح را ایفا کرد و در وسترنهایش قوی و ثابتقدم نشان داد. بلندی قدش ۱۹۱ سانتیمتر بود و او را از دوستان و همکارانش متمایز میکرد.
استوارت در سالهایی که به اوج محبوبیت رسیده بود -در حدود چهل سالگی- ازدواج کرد و تا آخر عمر به همسرش متعهد ماند. همیشه با طرفداراناش خوش برخورد و سخاوتمند بود ولی در مورد زندگی خصوصی و خانوادهاش با کسی شوخی نداشت و به شدت از آنها حمایت می کرد. او اولین بازیگر ستاره سینما بود که داوطلب حضور در جنگ جهانی دوم شد، آن هم با اصرار فراوان! در طول جنگ فداکاریها و رشادتهای زیادی از خودش نشان داد و یک مدال هم دریافت کرد. اما بعد از جنگ دیگر فیلم جنگی بازی نکرد. تأثیرات جنگ را هم بر پختگی بازی و هم در انتخاب فیلمهای او -که به سمت فیلمهای سیاهتر رفتند- به خوبی میتوان دید. حتی مخالف این بود که از او به عنوان قهرمان جنگ جهانی دوم یاد کنند. وقتی از او درباره جنگ سوال میکردند، از جواب دادن طفره میرفت و یا به کل میگفت که سوال در مورد جنگ را فراموش کنند. استوارت مثل دیگر ستارههای هالیوود به هیچ وجه در قید و بند تجملات نبود. هرگز به عمل جراحی زیبایی تن نداد. لباسهایی که میپوشید و ماشینی که سوار میشد معمولی معولی بودند. برای همین به او لقب قهرمان معمولی دادند. هر کسی او را با ان سر و وضع میدید باور نمیکرد که او جیمز استوارت ستاره بزرگ سینما است. حتی با اینکه در طول جنگ جهانی دوم موهایش ریزش پیدا کرده بود و تقریباً کچل شده بود در فیلمهایاش از موی مصنوعی استفاده میکردند، ولی خود استوارت همیشه با چهره و موی واقعی در بین مردم ظاهر میشد. اعتقاد داشت که مردم، بزرگترین منتقدش هستند و اگر آنها او را نخواهند هیچکس دیگر هم نمیخواهد. هیچ وقت کلاس بازیگری نرفته بود و معتقد بود دیدن رفتار مردم بهترین کلاس درس برای او است.
در فوریه ۱۹۹۴ که همسرش فوت کرد او نتوانست با این اتفاق کنار بیاید. بعد از مراسم خاکسپاری زیاد در مجامع عمومی ظاهر نشد و بیشتر وقتاش را در اتاق خواب همسرش میگذراند. به گفته روزنامههای ان زمان پس از مدتی بیماری آلزایمر گرفت. به هر حال ان قدر این اتفاق برای استوارت سنگین بود که دیگر نتوانست به زندگی عادی برگردد و در نهایت ۳ سال بعد در تاریخ ۲ ژوئیه ۱۹۹۷ از دنیا رفت. بالای ۳۰۰۰ نفر که عمدتاً از آدمهای مشهور هالیوود بودند در مراسم خاکسپاری او شرکت داشتند.
جودی هالیدی : هالیدی پیش از فعالیت حرفهایاش را در نمایشها و موزیکالهای برادوی آغاز کند، اجرای بخشی از یک نمایش کاباره را به عهده داشت. موفقیت او در ایفای نقش «بیلی داون» در نمایش متولد دیروز (۱۹۴۶)، باعث شد تا او در نسخه سینمایی این نمایش (محصول ۱۹۵۰) نیز بازی کند. این نقشآفرینی، جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن و جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن فیلم موزیکال یا کمدی را نصیب او کرد. هالیدی در طول دهه ۱۹۵۰، حضور مستمری در سینما داشت. او با نقشآفرینی در نمایش موزیکال «زنگها میزنند» در برادوی، مورد توجه بیشتر قرار گرفت و برنده جایزه تونی بهترین اجرای نقش اصلی زن در یک موزیکال شد. این بار نیز نقش اول نسخه سینمایی نمایش در سال ۱۹۶۰ به او سپرده شد. در سال ۱۹۵۲، هالیدی برای پاسخگویی در برابر اتهام همکاری با کمونیسم، به کمیسیون امنیت داخلی سنا، فراخوانده شد. اگرچه او در لیست سیاه سینما قرار نگرفت، اما برای حدود سه سال در لیست سیاه رادیو و تلویزیون جا داشت. هالیدی در سال 1965 بر اثر ابتلا به سرطان سینه در سن 44 سالگی درگذشت.
جین هیگن : هیگن با نام جین شرلی ورهیگن در شیکاگو، ایلینوی به دنیا آمد. پدر او کریستین ورهیگن یک مهاجر هلندی، و مادرش مری یک آمریکایی زادهٔ شیکاگو بود. وقتی او ۱۲ ساله بود، خانوادهاش به الکهارت، ایندیانا نقل مکان کردند و در پی آن او از دبیرستان آن شهر دانشآموخته شد. هیگن پس از آنکه تئاتر را فرا گرفت بهعنوان راهنمای سالن تئاتر مشغول بهکار شد و سرانجام نخستین نقش خود را در سال ۱۹۴۶ در نمایش قطعه دیگری از جنگل ایفا کرد.
نخستین تجربه سینمایی هیگن، بازی در نقش زنی افسونگر در فیلم دنده آدم در سال ۱۹۴۹ بود. فیلم جنگل آسفالت (۱۹۵۰) فرصت بزرگی برای هیگن بود تا نخستین بازی برجسته خود را ارائه کند، و منتقدان را به تحسین وادارد. در همان سال در فیلم دیگری با نام خیابان فرعی ظاهر شد. هیگن به یادماندنیترین نقش خود را در سال ۱۹۵۲ ایفا کرد. او در فیلم آواز در باران در نقش لینا لامونت یک هنرپیشه بیاستعداد سینمای صامت ظاهر شد. او به خاطر بازی در این فیلم کمدی موزیکال، نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد. هیگن از سال ۱۹۵۳ بازی در سریال ساختن اتاق برای پدر را آغاز کرد. نقشآفرینی در این مجموعه، سه نامزدی جایزه گرمی را برای او به همراه داشت، اما پس از بازی در سه فصل، به دلیل افزایش اختلافات، گروه سازندگان سریال را ترک کرد. چند سال بعد، او دوباره در چند سریال و فیلم تلویزیونی ظاهر شد. آخرین فیلمی که هیگن در آن بازی کرد، شباهت کامل در سال ۱۹۶۴ بود. هیگن در سال ۱۹۷۷ در سن ۵۴ سالگی بر اثر سرطان مری درگذشت. ستارهای به نام او در پیادهروی شهرت هالیوود قرار دارد.
نکاتی که احتمالا درباره « داستان فیلادلفیا » نمی دانید :
در ابتدای فیلم که کاترین هیپبورن در حال مونولوگ گویی است، جودی هالیدی در حالی دیده می شود که کمی در حال لرزیدن است! این اتفاق پیش بینی شده نبود و دلیلش این بود که هالیدی تحت تاثیر حضور هیپبورن در این سکانس قرار گرفته بود!
اسپنسر تریسی برای بازی در این فیلم درخواست دستمزد بالایی کرده بود و در جوان تهیه کننده که به او گفته بود : « خانم ها مقدم تر هستند ( منظور هپبورن بوده ) » گفت : « این فیلم هست نه یک قایق نجات لعنتی! »
کاترین هیپبورن از کارگردان جورج کیوکر خواسته بود تا در سکانس های دو نفره اش با جودی هالیدی، دوربین را به روی هالیدی زوم کند. هیپبورن این درخواست را به این دلیل مطرح کرد تا هالیدی مورد توجه استودیو قرار بگیرد و بتواند به عنوان بازیگر فیلم « Born Yesterday » برگزیده شود.
« دنده آدام » از طرف انجمن ملی فیلم آمریکا به عنوان هفتمین فیلم از 10 فیلم برتر « رمانتیک - کمدی » تاریخ سینما برگزیده شده است.
« دنده آدام » اولین فیلم مدج بلاک و ماروین کاپلان بود. /moviemag.ir