04-04-2013، 14:57
ازدواج
در فرایند تکامل اجتماعی انسان، سنت ازدواج خود روایت گر فقدان چیزی ست که میخواهد ترویج ش کند: رابطه عمری. ازدواج، با قانونی کردن رابطه، جلوی جدایی رابطهها سنگ اندازی میکند. این میان چرا قانون به میان میآید؟ آیا جز این است که جامعه در تکامل ش به درستی بر این نکته واقف شده است که رابطه آدمها در یک بستر آزاد تاریخ مصرف دارد و در یک روند طبیعی، انقضای این مهلت آنها را به جدایی سوق خواهد داد؟ قانون این میان کارش تامین منفعت جمع- منفعت معطوف به تولید مثل- به قیمت قربانی کردن دانه دانه افراد است.
مشکلِ آن آدم که 'بیبند و بار' نیست با آن که 'بیبند و بار' است چیست؟ آیا نمیتواند این باشد که- بی آن که خود آگاه باشد- دارد به او حسادت میکند؟
در فرایند تکامل اجتماعی انسان، سنت ازدواج خود روایت گر فقدان چیزی ست که میخواهد ترویج ش کند: رابطه عمری. ازدواج، با قانونی کردن رابطه، جلوی جدایی رابطهها سنگ اندازی میکند. این میان چرا قانون به میان میآید؟ آیا جز این است که جامعه در تکامل ش به درستی بر این نکته واقف شده است که رابطه آدمها در یک بستر آزاد تاریخ مصرف دارد و در یک روند طبیعی، انقضای این مهلت آنها را به جدایی سوق خواهد داد؟ قانون این میان کارش تامین منفعت جمع- منفعت معطوف به تولید مثل- به قیمت قربانی کردن دانه دانه افراد است.
مشکلِ آن آدم که 'بیبند و بار' نیست با آن که 'بیبند و بار' است چیست؟ آیا نمیتواند این باشد که- بی آن که خود آگاه باشد- دارد به او حسادت میکند؟