بازی آنلاین
آپلود عکس
دوستان من بین چند جک موندم تا فردا وقت دارم یکی رو که از همشون بامزه تره انتخاب کنم اگه نتونم پوستمو می کنن من ده هزار تومان پول باید بدم تو بد مخمصه ای گیر کردم لطفا کمک کنید انتخاب کنم 
1یه روز معلمه به شاگردش میگه تو که این همه خنقی یه چیزی میگم اگه درست انجامش بدی تمام نمره هاتو بیست می دم پسره میگه چی اقای معلم
معلمه میگه میری خونه از مامانت می پرسی
1تو چند سالته
2مامانت داره چی کار می کنه
3بابات کجاست
4گوسفندا دارن چی کار می کنن
پسره میره از مامانش می پورسه مامانش میگه
1تو ده سالته
2من دارم ظرف می شورم
3بابات جبهست
4گوسفندا تو حیاط پوشتی تو چرا هستن
پسره فردا به معلمش میگه
1مامانم ده سالشه
2من دارم ظرف میشورم
3گوسفندا جبهن
4بابام تو گوچه پوشتی مشغول چراست
معلم تا اینو شنید استفا داد
2یک روز یه پسره که همیشه به مدرسه دیر میرفت معلم ازش پورسید اومدنی تابلو راهنما دیدی پسره میگه ارع معلم میگه روش چی نوشته بود پسره گفت نوشته بود به مدرسه نزدیک شودید ارام حرکت کنید
3یه روز به یع مرده می گن بیا این اره برقی رو 100درختو قطع کن مرده 98تارو قطع میکنه بعد بهش میگن 2تا دیگه مونده روشن کن اوارو هم قطع کن مرد میگه مگه روشن می شود
4یه روز رفتم خونه از زنم پورسیدم شام چی داریم گفت کله ی بابات منم گفتم مگه بابام اینجا بود زنم از هوش رفت شما دلیلشو می دونین
5یه روز رفتم دستشویی شهرمون زنم زنگ زد گفت کجایی گفتم خونه ی بابات گفت غذا درست نکردم هم اونجا یه چیزی بخور بیا
1یه روز معلمه به شاگردش میگه تو که این همه خنقی یه چیزی میگم اگه درست انجامش بدی تمام نمره هاتو بیست می دم پسره میگه چی اقای معلم
معلمه میگه میری خونه از مامانت می پرسی
1تو چند سالته
2مامانت داره چی کار می کنه
3بابات کجاست
4گوسفندا دارن چی کار می کنن
پسره میره از مامانش می پورسه مامانش میگه
1تو ده سالته
2من دارم ظرف می شورم
3بابات جبهست
4گوسفندا تو حیاط پوشتی تو چرا هستن
پسره فردا به معلمش میگه
1مامانم ده سالشه
2من دارم ظرف میشورم
3گوسفندا جبهن
4بابام تو گوچه پوشتی مشغول چراست
معلم تا اینو شنید استفا داد
2یک روز یه پسره که همیشه به مدرسه دیر میرفت معلم ازش پورسید اومدنی تابلو راهنما دیدی پسره میگه ارع معلم میگه روش چی نوشته بود پسره گفت نوشته بود به مدرسه نزدیک شودید ارام حرکت کنید
3یه روز به یع مرده می گن بیا این اره برقی رو 100درختو قطع کن مرده 98تارو قطع میکنه بعد بهش میگن 2تا دیگه مونده روشن کن اوارو هم قطع کن مرد میگه مگه روشن می شود
4یه روز رفتم خونه از زنم پورسیدم شام چی داریم گفت کله ی بابات منم گفتم مگه بابام اینجا بود زنم از هوش رفت شما دلیلشو می دونین
5یه روز رفتم دستشویی شهرمون زنم زنگ زد گفت کجایی گفتم خونه ی بابات گفت غذا درست نکردم هم اونجا یه چیزی بخور بیا
![[-]](http://www.flashkhor.com/forum/images/collapse.gif "[-]")
