29-06-2017، 4:19
(آخرین ویرایش در این ارسال: 29-06-2017، 4:20، توسط PhilosophiasScientiae.)
شب ها
وقتی خواب،
از پشت پلک هایم سر ک می کشند
رویا ها یکی بعد از دیگری
به چشمانم کوچ می کنند
و آنوقت است
که عروسک ها
پریان توی قصه می شوند
آدم ها
بال در می آورند
و کسی برایم یادگاری می نویسد.
وقتی صبح
از لای پلک هایم ، سرک می کشد
پریان ، به قصه ها می روند
بال ها می سوزند
کسی یادگاری را از زیر در برداشته است.
+نوشته فَرنوش
وقتی خواب،
از پشت پلک هایم سر ک می کشند
رویا ها یکی بعد از دیگری
به چشمانم کوچ می کنند
و آنوقت است
که عروسک ها
پریان توی قصه می شوند
آدم ها
بال در می آورند
و کسی برایم یادگاری می نویسد.
وقتی صبح
از لای پلک هایم ، سرک می کشد
پریان ، به قصه ها می روند
بال ها می سوزند
کسی یادگاری را از زیر در برداشته است.
+نوشته فَرنوش