15-08-2016، 13:27
اسرائیل - سوریه بوکس در سایه
نوشته شده توسط تام کوپر
2009 مه 11 در 09:15
از آنجا که در اواسط دهه 1990 نیروهای هوایی اسرائیل و سوریه به طور معمول در عملیاتهای شناسایی در امتداد مرزها درگیر بودند، برخی از قوانین نانوشته را اجرا میکردند. با این حال در سال 2001 وضعیت کاملاً تغییر کرد.
هواپیماهای بدون سرنشین از دست رفته
در صبح زود یکی از آخرین روزهای سال 2002 ، یک UAV از نوع ناشناخته - اما متعلق به نیروی هوایی نیرویهای دفاعی اسرائیل( IDF / AF ) پس از یک پرواز کوتاه از طریق حریم هوایی اردن از مرز سوریه عبور کردند. رادارهای سوریه بلافاصله این هواپیما را برای مدتی دنبال و به محض ورود به حریم هوایی سوریه به دستور فرمانده دفاع هوایی محلی نیروی هوایی / نیروی دفاع هوایی جمهوری سوریه ( SyAAF / ADF ) تصمیم به اسکرمبل یک رهگیر و از بین بردن مزاحم کردند. فقط چند دقیقه بعد، یک فروند MiG- 23 از سوی SyAAF / ADF به سمت UAV روانه شد : خلبان با استفاده از شتاب خوبی که از صعود بدست آورد خود را به سرعت نزدیک کرد، سپس به درستی موفق به قفل روی هدف و نابود کردن آن با استفاده از موشک هوا به هوا شد در حالی که UAV در حال فرار و در نزدیکی شهرستان جنوبی سوریه به نام Suwayda بود و تنها 100 کیلومتر با امان پایتخت اردن فاصله داشت.
در حالی که این اتفاق میافتاد ،دفاع هوایی سوریه چندین هلیکوپتر نیروی هوایی سلطنتی اردن را نیز ردیابی کرد که ظاهراً در حال نظارت بر UAV اسرائیل بودند و چند حرکت آنها نشان داد که آنها علاقهمند به بازیابی آن هواپیما بودند - حتی از یک مکان فراتر از مرز سوریه - با این حال، با توجه به استقرار سریع یک فروند هلیکوپتر Mi- 8 ، تیم بازیابی سوریه این قدر تند و سریع در محل مشغول به کار شدند که هرگز شانس با اردنیها نبود. هواپیمای اسرائیلی دستگیر شد و برای بازرسی انتقال داده شد.
گزارش شده است ، که با این از دست رفتن،IDF / AF تمامی مأموریتهای شناسایی خود را در اطراف و فراتر از مرزهای سوریه متوقف کرد ، و بوکس سایه ای که تا سالها بین نیروی هوایی اسرائیل و SyAAF به طول انجامید ناگهان به پایان آمد.
قوانین نانوشته
اگر چه به طور کامل برای عموم مردم ناشناخته است ولی در طول چند سال گذشته فعالیت هواپیماهای شناسایی اسرائیل و سوریه در طول مرزها ( و در اطراف آنها ) به طور اختصاصی فشرده بود. این موضوع قابل درک است که IDF / AF وSyAAF بر یکدیگر نظارت دارند و این وضعیت در طول مرزها با دقت فراوان همراه بود. برای سالهای بسیاری این کار انجام میشد اما برای هر طرف به نوعی احترام نانوشته رعایت میشد.
دو طرف راضی بودند به متفق بودن در قدرت و تنظیم آنچه که طرف مقابل " میتواند " و یا " نمیتواند " انجام دهد. برای مثال سرگرد A ( SyAAF / ADF ) خلبان با تجربه یک فروند MiG- 25PD و MiG- 25R ، توضیح داد که "هر سال، بین هشت و نه مأموریت شناسایی توسط این واحدها در طول مرزهای اسرائیل و گاهی حتی پشت سر آنها انجام شده است " اما به طوری که سرگرد A. ، بیان میکند" این گونه عملیاتها توسط اسرائیل نادیده گرفته میشوند" همچنین سرهنگ H. با تایید این موضوع به طور غیر مستقیم بیان میکند که " این یک روال معمولی برای رادار ADF سوریه است برای نظارت بر حرکات هواپیماهای شناسایی اسرائیل در طول یا فراتر از مرزهای شمال اسرائیل، لبنان و جولان "و" همان مورد شبیه کار رادارهای اسرائیل است وقتی که هواپیماهای شناسایی سوریه در کنار و یا پشت مرزهای اسرائیل عمل میکنند " .
"درباره آن سالها سرهنگ H. نتیجه میگیرد که " هیچ کس به سمت طرف دیگر شلیک نمیکند حتی اگر هواپیمایی از یکی از دو طرف وارد حریم هوایی طرف دیگر شود و پس از آن رهگیری شود. "
در واقع، از اواخر دهه 1980 چندین بار آن اتفاق افتاد و جنگنده های اسرائیل و سوریه بسیار به یکدیگر نزدیک شدند اما هر دو طرف معمولاً به نوبه خود بدون درگیر شدن و یا شلیک به سمت یکدیگر اقدام به عقب نشینی میکردند. ظاهراً در آن بین خطوط سهگانه ای وجود داشت: یکی به طور مستقیم در امتداد مرز، و یکی در هر طرف آن مرز بود. از نظر افسر ذخیره SyAAF / ADF و اپراتور SA- 6، توصیف وضعیت به شرح زیر است " معمولاً، ما هواپیماهای شناسایی دشمن را بدون شلیک به آنها تنها بر روی رادارهای خود تعقیب میکردیم و این چیزی است که آنها نیز معمولاً با ما انجام میدادند.
در حالی که در سال 1996 ما در اردوگاه (مستقر در جولان) بودیم، هواپیماهای خود و دشمن را بسیار نزدیک به یکدیگر مشاهده میکردیم و پس از آن - در یک خط فرضی خاص - هر دو طرف برمی گشتند و گاهی اوقات، هواپیماهای هر دو طرف از این خط عبور میکردند اما هیچ واکنشی از دو طرف وجود نداشت. این مکان به طور مستقیم بر بالای بلندیهای جولان اشغالی بود اما در پشت خطوط اسرائیل . "
با این حال در اوایل تابستان 2001، اسرائیلیها به طور ناگهانی تغییر رفتار خود را نشان دادند و با اعزام هواپیماهای شناسایی و پهپاد در نقاط عمیقتر سوریه شروع به شکستن این قوانین کردند. این زمان زیاد طول نکشید و دو تصادف نسبتاً سنگین در ماه ژوئیه همان سال اتفاق افتاد. در طول اولین اتفاق در اواسط ماه ژوئیه، دو جنگنده اسرائیلی به حریم هوایی سوریه نفوذ کردند و به سمت حلب رفتند. SyAAF / ADF هم یک جفت از جنگنده های MiG-25 و MiG-29 را به حالت اسکرامبل در آورد و این هواپیماها جنگنده های اسرائیلی را بر فراز شهر ادلب و تنها حدود 35 کیلومتری مرز ترکیه رهگیری کردند. با این حال اسرائیلیها چرخیدند و سپس به سمت سواحل سوریه در دریای مدیترانه فرار کردند، جایی که حداقل 12 جنگنده اسرائیلی که توسط شبکه رادار SyAAF / ADF تشخیص داده شدند ، انتظار آنها را در شرق و شمال شرق قبرس میکشیدند : بدیهی بود که IDF / AF آماده مبارزه به منظور فراری دادن به این دو پرنده از سوریه بود. بنابراین، با توجه به دستور رهبری سیاسی سوریه، SyAAF / ADF تصمیم گرفت به تحریک برای شرکت در نبردهای هوایی در این مورد پاسخ ندهد و به MiG ها دستور داده شد به پایگاههای خود برگردند.
در 27 ژوئیه سال 2001، دوباره دو جنگنده اسرائیلی این بار با ورود از حریم هوایی ترکیه در ارتفاع بالا وارد حریم هوایی سوریه شدند و دوباره با عبور از شهر ادلب به سمت لاذقیه حرکت کردند. هنگامی که روی جسرالشغور بودند، تنها حدود 30 کیلومتری جنوب غربی ادلب، توسط یکی از SA-6 های سایتهای تازه مستقر شده در منطقه شناسایی شدند که آنها را مجبور به تغییر مسیر خود کردند. در همین حال، همچنین چندین رهگیر SyAAF / ADF اسکرمبل شدند و در نهایت هر دو اسرائیلی مجبور به دور شدن و ترک حریم هوایی سوریه و پرواز در امتداد مرز ترکیه و سپس در حریم هوایی بینالمللی در دریای مدیترانه شدند.
مبارزه با چاقو
در ماه سپتامبر سال 2001، وضعیت به شدت بحرانی به خصوص پس از حملات تروریستی در نیویورک و واشنگتن، هر دو طرف SyAAF و IDF / AF را بسیار عصبی ساخت. دقیقاً این مورد آنها را به سنگینترین حادثه ای که تاکنون در تاریخ اخیر درگیری هوایی سوریه و اسرائیل پیش آمده تحریک کرد.
در 14 سپتامبر سال 2001، یک فروند بوئینگ 707 IDF / AF مجهز به تجهیزات شناسایی SIGINT، در یک مأموریت جمع آوری اطلاعات دفاعی سوریه، نظارت بر ارتباطات راه دور و تگهای رادار در مناطق Tripolis و Hamidiyali در امتداد ساحل لبنان و سوریه بود. این هواپیما با 520 گره و 30000ft در حال حرکت بود و توسط دو فروند F-15C اسکورت میشدکه حداقل یکی از آنها جدیدترین موشک هوا به هوا پایتون Mk.IV را حمل میکرد.
IDF / AF مأموریتهای مشابهی را در این منطقه حداقل دو بار در هفته در مدتی معین انجام میداد و - معمولاً -SyAAF هم دو رهگیر را برای " سر و گوش آب دادن" میفرستاد: سوریها همواره برای نظارت بر عملیات هواپیماهای شناسایی اسرائیل، از ارسال جنگنده هایMiG-23 از پایگاه هوایی Abu ad-Duhor ، و یا در مواردی کمتر با جنگنده های MiG-29 از Tsaykal ، که رو به روی لاذقیه مستقر است استفاده میکردند. تا آن زمان، سوریها همواره مراقبت بودند که حداقل حدود 20 کیلومتر به دور از هواپیماهای اسرائیل باقی بمانند و هرگز هر گونه علاقه ای در حمله به اسرائیل نشان ندادند.
اما در این روز دو فروند MiG-29 ارسالی به نزدیکی بوئینگ 707، به طور ناگهانی به سمت هواپیماهای اسرائیلی چرخیدند و سرعت خود را افزایش دادند. برای خلبانان دو F-15 اسرائیلی در اسکورت این بوئینگ نه تنها این کار تعجب آور بود بلکه همچنین یک مانور تهاجمی بود. با توجه به برد کوتاه، هیچ زمانی برای پرسش وجود نداشت: MiG ها به سمت هواپیماهای اسرائیلی به شیوه ای تهاجمی میچرخیدند و آتش میتوانست هر لحظه گشوده شود.
رهبر زوج F-15 ها مرتب بوئینگ را خطاب قرار میدهد تا فورا از منطقه دور شود و با سیستمهای ECM درگیر میشود و پس از آن کنترل زمینی خود را برای کمک و تقویت قوا مطلع میکند ( در نتیجه حاصل از این تماس، شش F-15 و شش F-16 در امتداد یک بوئینگ 707 تانکر اسکرامبل میشوند). لحظهای بعد، او به خلبانان جنگنده های MiG-29 سوریه در فرکانس بینالمللی به تغییر مسیر خود هشدار داد. بدون شنیدن پاسخ ایگل ها خود را آماده حمله میکردند.
یکی از F-15 ها به رهبر دسته جنگندههای MiG-29 سوری از بالا حمله کرد ، با نزدیک شدن مستقیم به جهت طلوع خورشید پایتون Mk.IV را از یک زاویه خارج از دید 40 درجه پرتاب کرد. این موشک به درستی هدایت شد و به سمت بالای بال چپ میگ برخورد کرد و بلافاصله آن را شعلهور کرد.
دیگر جنگندهی MiG-29 ظاهراً برای بازگشت به سوریه به سختی به سمت راست چرخید اما خیلی دیر شده بود، چون دومین F-15 دیگر بیش از حد نزدیک شده بود: خلبان یک موشک AIM-9M را از تنها 500 متری پرتاب کرد. این موشک نیز به هدف اصابت کرد و آن را به دریا انداخت.
هر دو خلبان سوریه، سرگرد ارشد مدحت مبارک و سروان احمد خطاب ایجکت کردند و با کشتیهای سوری نجات یافتند. نام خلبانان درگیر اسرائیلی F-15 ناشناخته باقی ماند.
SyAAF در هشدار
پس از نبردهای هوایی در 14 سپتامبر، هر دو طرف اسرائیل و سوریه بهترین تلاشهای خود را برای بی اهمیت جلوه دادن این امر اختصاص دادند. نه تنها این درگیری تحتالشعاع حملات 11 سپتامبر در ایالات متحده آمریکا قرار داشت بلکه IDF / AF مشغول برخورد با فلسطینیها بود در حالی که البته سوریه ناراضی از نتایج حاصل از نبردهای هوایی بود. اسرائیل نمیخواست اصلاً اظهار نظر کند در حالی که مقامات سوریه بهترین تلاشهای خود را به انکار امر بسته بودند، وزیر امور خارجه سوریه که تنها مقام رسمی آماده ارائه هر گونه تفسیر بود در پاسخ به درخواستهای خبرنگاران گفت:
"بله، نیروی هوایی سوریه در آن روز یک تصادف داشت و این درست است که حادثه بسیار جدی بوده است، اما با اطلاعات من هیچ هواپیمایی از دست نرفت "
مقامات اسرائیل هر چیز مشابهای که رخ داده باشد را رد کردند. منابع خصوصی " هر گونه فعالیت غیر معمول در فرماندهی شمالی " را در تاریخ یاد شده انکار کردند. تحقیقات جدیتر در حال حاضر به دلیل سانسور نظامی غیر ممکن است.
با این وجود، همه این گزارشها از سوریه نشان میدهد ، که همه حوادث ذکر شده - به علاوه از حملات شناخته شده از IDF / AF در برابر مواضع SyAAF / ADF در داخل لبنان - SyAAF / ADF ( و کل ارتش سوریه ) را تحت فشار قابل توجهی قرار دادند و هر بار پس از یکی دیگر از تصادفها همه مجموعه - همراه با تمام واحدهای ویژه ارتش سوریه - در بالاترین حالت ممکن آماده باش ( به نام "حالت صفر" در اصطلاحات مخصوص نظامی سوریه ) برای سه روز نگه داشته شدند. در چند سال گذشته، فرماندهی نیروی هوایی سوریه تصمیم گرفت، که هیچ تاخت و تاز مشابهی را از جانب اسرائیل تحمل نکند. در حال حاضر، از زمان حملات تروریستی 11 سپتامبر در ایالات متحده آمریکا، رفتار خلبانان هر دو طرف SyAAF و IDF / AF، در رابطه با برخورد با هواپیمای ناشناخته پروازی در نزدیکی آسمان مربوطه خود به عنوان " کمی متلاطمتر از حالت طبیعی " شرح داده میشود.
این احتمالاً به این دلیل تلاش جنگندههای MiG-29 برای نزدیک شدن به بوئینگ 707 اسرائیل در 14 سپتامبر میباشد. این تعامل قطعاً میتواند به عنوان یک عبارت " محدوده بسیار نزدیک است " توصیف شود : در چنین شرایطی و برخورد با دو فروند MiG-29 که میتوانستند بوئینگ 707 را از محدوده وسیعی بیش از 20 کیلومتر مورد حمله قرار دهند، خلبانان F-15 اسرائیلی باید بسیار سریع عمل کنند، بدون در نظر گرفتن درست یا غلط.
با این حال، به عنوان یک نتیجه - با وجود موفق بودن در ساقط کردن هر دو رهگیر سوریه - پس از مشاهده یکی از تهدیدهای جدی برای این بوئینگ $ 300،000،000 گران قیمت، IDF / AF پروازهای شناسایی بیشتر در این منطقه را برای مدتی متوقف کرد. به خصوص هیچ نفوذی به آسمان سوریه انجام نشد که این تا بهار 2002 ادامه یافت. در ماه آوریل سال 2002، فعالیتهای هواپیماهای شناسایی اسرائیل یک بار دیگر افزایش یافت و به همین ترتیب برای چند هفته باقی ماند تا زمانی که UAV اسرائیل در حریم هوایی سوریه ساقط شد.
پس زمینه نامشخص
سؤال منطقی ناشی از نتیجه این گزارش این است که چرا اسرائیلیها از تابستان سال 2001 با پرواز فراتر از " خطوط "، همه قوانین را شکستند - حتی آن نانوشتههایی که توسط هر دو طرف برای چندین سال مورد احترام بودند - و با قرار دادن هواپیماها و خلبانان خود در معرض خطر در عمق سوریه عملیات کردند و حتی به منظور خارج کردن هواپیماهای شناسایی خود از حریم هوایی سوریه تحریک به یک نبرد هوایی کامل کردند که برای آنها 12 رهگیر در نظر گرفته شد؟
اگر چه میدانیم که در آن زمان با توجه به اینکه ارتش سوریه درگیر در چندین مانور نظامی بود که در طی آن برخی از سیستمهای سلاحهای جدید معرفی شده بود که این دور از مکانهایی بود که در آن بسیاری از حوادث با هواپیمای شناسایی اسرائیل اتفاق افتاد.
در ماه ژوئیه سال 2001 پس از آن رئیس جمهور جدید سوریه، دکتر بشار اسد، هنوز در تلاش برای ایجاد پایه و اساس قدرت خود بود و به اندازه کافی مشکلات برای حفظ کنترل ارتش داشت، رهبری که چندین بار به شدت با درخواست واکنش " تعادل بیشتر" از سمت سوریه نسبت به "تعادل معمول" در مأموریت پرواز توسط سرگرد A. و کالجهایش مستقر در پایگاه هوایی T.4 مواجه شد. تحریک به یک بحران سنگینتر با سوریه بیشتر از حال حاضری که دو حمله هوایی به خوبی شناخته شده علیه مواضع سوریه در لبنان انجام دادهاند قطعاً به نفع اسرائیل نبود و در آن زمان ارتش اسرائیل در جنگ با فلسطینیها در کرانه غربی و غزه درگیر بود. بنابراین، هیچ دلیل واضحی برای رفتار دولت اسرائیل در مورد جنگ هوایی کوتاه مدت وجود نداشت - به جز خلبانان عصبی، در حالی که پس زمینهها برای پروازهای فشرده شناسایی قبلی در سوریه همچنان مبهم است و قطعاً فراتر از آنچه به عنوان "مجاز " شمرده میشود برای دو طرف بود.
کاروانهای بغداد
فقط یک دلیل ممکن است برای فعالیتهای فشرده شناسایی اسرائیل وجود داشته باشد که اکثر آنها در منطقهای نزدیک به بنادر دریای مدیترانه سوریه در لاذقیه و طرطوس ثبت شد : محموله مخفی سلاح برای عراق از طریق سوریه، که چندین بار در طول سال 2001 هنگام ورود به بنادر سوریه شناخته شده بودند. این حداقل میتواند دلیل خوبی برای برخی از مأموریتهای شناسایی توسط IDF / AF در این منطقه در آن سال باشد.
با این حال، تنها دو محموله که در فوریه 2002 به سوریه وارد شدند گزارش شد، و هیچ محمولهی دیگری - به جز مواردی که تعیین شده برای سوریه است - از آن زمان به بعد وارد نشده است. اگر اسرائیلیها برای محمولههای عازم به عراق جستجو میکردند بهترین لحظه عکس برداری کاروان کامیونها در بزرگراه دمشق-بیروت در جنوب شرقی سوریه بود. با این حال، این هنوز هم تقریبا 100km در شمال مکانی خواهد بود که در آن در آوریل 2002 حادثهای که در طی آن جنگندههایMiG-23 سوریه UAV اسرائیل را سرنگون کردند رخ داده است.
با توجه به اینکه بخش عمدهای از ارتش سوریه در جنوب این کشور مستقر شده است به نظر میرسد مأموریتهای شناسایی در شمال غربی سوریه کمتر خطرناک است، حتی اگر عکسهای گرفته شده وجود داشته باشد تحت عنوان بسیاری از تجهیزات ورودی از طریق بنادر سوریه میتواند گمراه کننده باشد: در مقابل، بخش جنوب غربی سوریه به عنوان بهترین منطقه دفاعی است و جایی که سوریها آن را برای راحتی پاسخ به طرف مقابل در نظر گرفتهاند. البته همیشه این امکان وجود دارد که اسرائیل به تنهایی علاقهمند به آنچه که در مناطق عمیقتر سوریه در جریان است باشد مانند آنچه در پشت جبهه در بلندیهای جولان اتفاق میافتد و یا اینکه سوریه برای خود چه وارد میکند و نه آنقدر در مورد چیزی که عراقیها گرفتند.
از طرف دیگر، به ویژه جالب برای سوریه و از نگرانیهای قابل توجه برای آنها مشارکت دائمی اردنیها در این عملیات اسرائیلی بود. نتیجه گیری رهبری نظامی سوریه بر اساس نظارت بر عملیاتهای اردنیها، این بود که اردنیها به اسرائیلیها اجازه فعالیتهای شناسایی دادند و آنها را پشتیبانی کردند به خصوص در بازیابی از UAV که در نزدیکی Suwayda سرنگون شد.
وضعیت در حال حاضر ساکت است اما انتظار میرود که هر دو طرف از آن پس دوباره عملیات شناسایی خود را آغاز کرده باشند: بی اعتمادی متقابل بین اسرائیل و سوریه به گونه ای است، که آنها نمیتوانند به حرکات طرف دیگر اجازه دهند که برای دوره های طولانی از زمان مشاهده نشده باقی بماند.
پایان
نوشته شده توسط تام کوپر
2009 مه 11 در 09:15
از آنجا که در اواسط دهه 1990 نیروهای هوایی اسرائیل و سوریه به طور معمول در عملیاتهای شناسایی در امتداد مرزها درگیر بودند، برخی از قوانین نانوشته را اجرا میکردند. با این حال در سال 2001 وضعیت کاملاً تغییر کرد.
هواپیماهای بدون سرنشین از دست رفته
در صبح زود یکی از آخرین روزهای سال 2002 ، یک UAV از نوع ناشناخته - اما متعلق به نیروی هوایی نیرویهای دفاعی اسرائیل( IDF / AF ) پس از یک پرواز کوتاه از طریق حریم هوایی اردن از مرز سوریه عبور کردند. رادارهای سوریه بلافاصله این هواپیما را برای مدتی دنبال و به محض ورود به حریم هوایی سوریه به دستور فرمانده دفاع هوایی محلی نیروی هوایی / نیروی دفاع هوایی جمهوری سوریه ( SyAAF / ADF ) تصمیم به اسکرمبل یک رهگیر و از بین بردن مزاحم کردند. فقط چند دقیقه بعد، یک فروند MiG- 23 از سوی SyAAF / ADF به سمت UAV روانه شد : خلبان با استفاده از شتاب خوبی که از صعود بدست آورد خود را به سرعت نزدیک کرد، سپس به درستی موفق به قفل روی هدف و نابود کردن آن با استفاده از موشک هوا به هوا شد در حالی که UAV در حال فرار و در نزدیکی شهرستان جنوبی سوریه به نام Suwayda بود و تنها 100 کیلومتر با امان پایتخت اردن فاصله داشت.
در حالی که این اتفاق میافتاد ،دفاع هوایی سوریه چندین هلیکوپتر نیروی هوایی سلطنتی اردن را نیز ردیابی کرد که ظاهراً در حال نظارت بر UAV اسرائیل بودند و چند حرکت آنها نشان داد که آنها علاقهمند به بازیابی آن هواپیما بودند - حتی از یک مکان فراتر از مرز سوریه - با این حال، با توجه به استقرار سریع یک فروند هلیکوپتر Mi- 8 ، تیم بازیابی سوریه این قدر تند و سریع در محل مشغول به کار شدند که هرگز شانس با اردنیها نبود. هواپیمای اسرائیلی دستگیر شد و برای بازرسی انتقال داده شد.
گزارش شده است ، که با این از دست رفتن،IDF / AF تمامی مأموریتهای شناسایی خود را در اطراف و فراتر از مرزهای سوریه متوقف کرد ، و بوکس سایه ای که تا سالها بین نیروی هوایی اسرائیل و SyAAF به طول انجامید ناگهان به پایان آمد.
قوانین نانوشته
اگر چه به طور کامل برای عموم مردم ناشناخته است ولی در طول چند سال گذشته فعالیت هواپیماهای شناسایی اسرائیل و سوریه در طول مرزها ( و در اطراف آنها ) به طور اختصاصی فشرده بود. این موضوع قابل درک است که IDF / AF وSyAAF بر یکدیگر نظارت دارند و این وضعیت در طول مرزها با دقت فراوان همراه بود. برای سالهای بسیاری این کار انجام میشد اما برای هر طرف به نوعی احترام نانوشته رعایت میشد.
دو طرف راضی بودند به متفق بودن در قدرت و تنظیم آنچه که طرف مقابل " میتواند " و یا " نمیتواند " انجام دهد. برای مثال سرگرد A ( SyAAF / ADF ) خلبان با تجربه یک فروند MiG- 25PD و MiG- 25R ، توضیح داد که "هر سال، بین هشت و نه مأموریت شناسایی توسط این واحدها در طول مرزهای اسرائیل و گاهی حتی پشت سر آنها انجام شده است " اما به طوری که سرگرد A. ، بیان میکند" این گونه عملیاتها توسط اسرائیل نادیده گرفته میشوند" همچنین سرهنگ H. با تایید این موضوع به طور غیر مستقیم بیان میکند که " این یک روال معمولی برای رادار ADF سوریه است برای نظارت بر حرکات هواپیماهای شناسایی اسرائیل در طول یا فراتر از مرزهای شمال اسرائیل، لبنان و جولان "و" همان مورد شبیه کار رادارهای اسرائیل است وقتی که هواپیماهای شناسایی سوریه در کنار و یا پشت مرزهای اسرائیل عمل میکنند " .
"درباره آن سالها سرهنگ H. نتیجه میگیرد که " هیچ کس به سمت طرف دیگر شلیک نمیکند حتی اگر هواپیمایی از یکی از دو طرف وارد حریم هوایی طرف دیگر شود و پس از آن رهگیری شود. "
در واقع، از اواخر دهه 1980 چندین بار آن اتفاق افتاد و جنگنده های اسرائیل و سوریه بسیار به یکدیگر نزدیک شدند اما هر دو طرف معمولاً به نوبه خود بدون درگیر شدن و یا شلیک به سمت یکدیگر اقدام به عقب نشینی میکردند. ظاهراً در آن بین خطوط سهگانه ای وجود داشت: یکی به طور مستقیم در امتداد مرز، و یکی در هر طرف آن مرز بود. از نظر افسر ذخیره SyAAF / ADF و اپراتور SA- 6، توصیف وضعیت به شرح زیر است " معمولاً، ما هواپیماهای شناسایی دشمن را بدون شلیک به آنها تنها بر روی رادارهای خود تعقیب میکردیم و این چیزی است که آنها نیز معمولاً با ما انجام میدادند.
در حالی که در سال 1996 ما در اردوگاه (مستقر در جولان) بودیم، هواپیماهای خود و دشمن را بسیار نزدیک به یکدیگر مشاهده میکردیم و پس از آن - در یک خط فرضی خاص - هر دو طرف برمی گشتند و گاهی اوقات، هواپیماهای هر دو طرف از این خط عبور میکردند اما هیچ واکنشی از دو طرف وجود نداشت. این مکان به طور مستقیم بر بالای بلندیهای جولان اشغالی بود اما در پشت خطوط اسرائیل . "
با این حال در اوایل تابستان 2001، اسرائیلیها به طور ناگهانی تغییر رفتار خود را نشان دادند و با اعزام هواپیماهای شناسایی و پهپاد در نقاط عمیقتر سوریه شروع به شکستن این قوانین کردند. این زمان زیاد طول نکشید و دو تصادف نسبتاً سنگین در ماه ژوئیه همان سال اتفاق افتاد. در طول اولین اتفاق در اواسط ماه ژوئیه، دو جنگنده اسرائیلی به حریم هوایی سوریه نفوذ کردند و به سمت حلب رفتند. SyAAF / ADF هم یک جفت از جنگنده های MiG-25 و MiG-29 را به حالت اسکرامبل در آورد و این هواپیماها جنگنده های اسرائیلی را بر فراز شهر ادلب و تنها حدود 35 کیلومتری مرز ترکیه رهگیری کردند. با این حال اسرائیلیها چرخیدند و سپس به سمت سواحل سوریه در دریای مدیترانه فرار کردند، جایی که حداقل 12 جنگنده اسرائیلی که توسط شبکه رادار SyAAF / ADF تشخیص داده شدند ، انتظار آنها را در شرق و شمال شرق قبرس میکشیدند : بدیهی بود که IDF / AF آماده مبارزه به منظور فراری دادن به این دو پرنده از سوریه بود. بنابراین، با توجه به دستور رهبری سیاسی سوریه، SyAAF / ADF تصمیم گرفت به تحریک برای شرکت در نبردهای هوایی در این مورد پاسخ ندهد و به MiG ها دستور داده شد به پایگاههای خود برگردند.
در 27 ژوئیه سال 2001، دوباره دو جنگنده اسرائیلی این بار با ورود از حریم هوایی ترکیه در ارتفاع بالا وارد حریم هوایی سوریه شدند و دوباره با عبور از شهر ادلب به سمت لاذقیه حرکت کردند. هنگامی که روی جسرالشغور بودند، تنها حدود 30 کیلومتری جنوب غربی ادلب، توسط یکی از SA-6 های سایتهای تازه مستقر شده در منطقه شناسایی شدند که آنها را مجبور به تغییر مسیر خود کردند. در همین حال، همچنین چندین رهگیر SyAAF / ADF اسکرمبل شدند و در نهایت هر دو اسرائیلی مجبور به دور شدن و ترک حریم هوایی سوریه و پرواز در امتداد مرز ترکیه و سپس در حریم هوایی بینالمللی در دریای مدیترانه شدند.
مبارزه با چاقو
در ماه سپتامبر سال 2001، وضعیت به شدت بحرانی به خصوص پس از حملات تروریستی در نیویورک و واشنگتن، هر دو طرف SyAAF و IDF / AF را بسیار عصبی ساخت. دقیقاً این مورد آنها را به سنگینترین حادثه ای که تاکنون در تاریخ اخیر درگیری هوایی سوریه و اسرائیل پیش آمده تحریک کرد.
در 14 سپتامبر سال 2001، یک فروند بوئینگ 707 IDF / AF مجهز به تجهیزات شناسایی SIGINT، در یک مأموریت جمع آوری اطلاعات دفاعی سوریه، نظارت بر ارتباطات راه دور و تگهای رادار در مناطق Tripolis و Hamidiyali در امتداد ساحل لبنان و سوریه بود. این هواپیما با 520 گره و 30000ft در حال حرکت بود و توسط دو فروند F-15C اسکورت میشدکه حداقل یکی از آنها جدیدترین موشک هوا به هوا پایتون Mk.IV را حمل میکرد.
IDF / AF مأموریتهای مشابهی را در این منطقه حداقل دو بار در هفته در مدتی معین انجام میداد و - معمولاً -SyAAF هم دو رهگیر را برای " سر و گوش آب دادن" میفرستاد: سوریها همواره برای نظارت بر عملیات هواپیماهای شناسایی اسرائیل، از ارسال جنگنده هایMiG-23 از پایگاه هوایی Abu ad-Duhor ، و یا در مواردی کمتر با جنگنده های MiG-29 از Tsaykal ، که رو به روی لاذقیه مستقر است استفاده میکردند. تا آن زمان، سوریها همواره مراقبت بودند که حداقل حدود 20 کیلومتر به دور از هواپیماهای اسرائیل باقی بمانند و هرگز هر گونه علاقه ای در حمله به اسرائیل نشان ندادند.
اما در این روز دو فروند MiG-29 ارسالی به نزدیکی بوئینگ 707، به طور ناگهانی به سمت هواپیماهای اسرائیلی چرخیدند و سرعت خود را افزایش دادند. برای خلبانان دو F-15 اسرائیلی در اسکورت این بوئینگ نه تنها این کار تعجب آور بود بلکه همچنین یک مانور تهاجمی بود. با توجه به برد کوتاه، هیچ زمانی برای پرسش وجود نداشت: MiG ها به سمت هواپیماهای اسرائیلی به شیوه ای تهاجمی میچرخیدند و آتش میتوانست هر لحظه گشوده شود.
رهبر زوج F-15 ها مرتب بوئینگ را خطاب قرار میدهد تا فورا از منطقه دور شود و با سیستمهای ECM درگیر میشود و پس از آن کنترل زمینی خود را برای کمک و تقویت قوا مطلع میکند ( در نتیجه حاصل از این تماس، شش F-15 و شش F-16 در امتداد یک بوئینگ 707 تانکر اسکرامبل میشوند). لحظهای بعد، او به خلبانان جنگنده های MiG-29 سوریه در فرکانس بینالمللی به تغییر مسیر خود هشدار داد. بدون شنیدن پاسخ ایگل ها خود را آماده حمله میکردند.
یکی از F-15 ها به رهبر دسته جنگندههای MiG-29 سوری از بالا حمله کرد ، با نزدیک شدن مستقیم به جهت طلوع خورشید پایتون Mk.IV را از یک زاویه خارج از دید 40 درجه پرتاب کرد. این موشک به درستی هدایت شد و به سمت بالای بال چپ میگ برخورد کرد و بلافاصله آن را شعلهور کرد.
دیگر جنگندهی MiG-29 ظاهراً برای بازگشت به سوریه به سختی به سمت راست چرخید اما خیلی دیر شده بود، چون دومین F-15 دیگر بیش از حد نزدیک شده بود: خلبان یک موشک AIM-9M را از تنها 500 متری پرتاب کرد. این موشک نیز به هدف اصابت کرد و آن را به دریا انداخت.
هر دو خلبان سوریه، سرگرد ارشد مدحت مبارک و سروان احمد خطاب ایجکت کردند و با کشتیهای سوری نجات یافتند. نام خلبانان درگیر اسرائیلی F-15 ناشناخته باقی ماند.
SyAAF در هشدار
پس از نبردهای هوایی در 14 سپتامبر، هر دو طرف اسرائیل و سوریه بهترین تلاشهای خود را برای بی اهمیت جلوه دادن این امر اختصاص دادند. نه تنها این درگیری تحتالشعاع حملات 11 سپتامبر در ایالات متحده آمریکا قرار داشت بلکه IDF / AF مشغول برخورد با فلسطینیها بود در حالی که البته سوریه ناراضی از نتایج حاصل از نبردهای هوایی بود. اسرائیل نمیخواست اصلاً اظهار نظر کند در حالی که مقامات سوریه بهترین تلاشهای خود را به انکار امر بسته بودند، وزیر امور خارجه سوریه که تنها مقام رسمی آماده ارائه هر گونه تفسیر بود در پاسخ به درخواستهای خبرنگاران گفت:
"بله، نیروی هوایی سوریه در آن روز یک تصادف داشت و این درست است که حادثه بسیار جدی بوده است، اما با اطلاعات من هیچ هواپیمایی از دست نرفت "
مقامات اسرائیل هر چیز مشابهای که رخ داده باشد را رد کردند. منابع خصوصی " هر گونه فعالیت غیر معمول در فرماندهی شمالی " را در تاریخ یاد شده انکار کردند. تحقیقات جدیتر در حال حاضر به دلیل سانسور نظامی غیر ممکن است.
با این وجود، همه این گزارشها از سوریه نشان میدهد ، که همه حوادث ذکر شده - به علاوه از حملات شناخته شده از IDF / AF در برابر مواضع SyAAF / ADF در داخل لبنان - SyAAF / ADF ( و کل ارتش سوریه ) را تحت فشار قابل توجهی قرار دادند و هر بار پس از یکی دیگر از تصادفها همه مجموعه - همراه با تمام واحدهای ویژه ارتش سوریه - در بالاترین حالت ممکن آماده باش ( به نام "حالت صفر" در اصطلاحات مخصوص نظامی سوریه ) برای سه روز نگه داشته شدند. در چند سال گذشته، فرماندهی نیروی هوایی سوریه تصمیم گرفت، که هیچ تاخت و تاز مشابهی را از جانب اسرائیل تحمل نکند. در حال حاضر، از زمان حملات تروریستی 11 سپتامبر در ایالات متحده آمریکا، رفتار خلبانان هر دو طرف SyAAF و IDF / AF، در رابطه با برخورد با هواپیمای ناشناخته پروازی در نزدیکی آسمان مربوطه خود به عنوان " کمی متلاطمتر از حالت طبیعی " شرح داده میشود.
این احتمالاً به این دلیل تلاش جنگندههای MiG-29 برای نزدیک شدن به بوئینگ 707 اسرائیل در 14 سپتامبر میباشد. این تعامل قطعاً میتواند به عنوان یک عبارت " محدوده بسیار نزدیک است " توصیف شود : در چنین شرایطی و برخورد با دو فروند MiG-29 که میتوانستند بوئینگ 707 را از محدوده وسیعی بیش از 20 کیلومتر مورد حمله قرار دهند، خلبانان F-15 اسرائیلی باید بسیار سریع عمل کنند، بدون در نظر گرفتن درست یا غلط.
با این حال، به عنوان یک نتیجه - با وجود موفق بودن در ساقط کردن هر دو رهگیر سوریه - پس از مشاهده یکی از تهدیدهای جدی برای این بوئینگ $ 300،000،000 گران قیمت، IDF / AF پروازهای شناسایی بیشتر در این منطقه را برای مدتی متوقف کرد. به خصوص هیچ نفوذی به آسمان سوریه انجام نشد که این تا بهار 2002 ادامه یافت. در ماه آوریل سال 2002، فعالیتهای هواپیماهای شناسایی اسرائیل یک بار دیگر افزایش یافت و به همین ترتیب برای چند هفته باقی ماند تا زمانی که UAV اسرائیل در حریم هوایی سوریه ساقط شد.
پس زمینه نامشخص
سؤال منطقی ناشی از نتیجه این گزارش این است که چرا اسرائیلیها از تابستان سال 2001 با پرواز فراتر از " خطوط "، همه قوانین را شکستند - حتی آن نانوشتههایی که توسط هر دو طرف برای چندین سال مورد احترام بودند - و با قرار دادن هواپیماها و خلبانان خود در معرض خطر در عمق سوریه عملیات کردند و حتی به منظور خارج کردن هواپیماهای شناسایی خود از حریم هوایی سوریه تحریک به یک نبرد هوایی کامل کردند که برای آنها 12 رهگیر در نظر گرفته شد؟
اگر چه میدانیم که در آن زمان با توجه به اینکه ارتش سوریه درگیر در چندین مانور نظامی بود که در طی آن برخی از سیستمهای سلاحهای جدید معرفی شده بود که این دور از مکانهایی بود که در آن بسیاری از حوادث با هواپیمای شناسایی اسرائیل اتفاق افتاد.
در ماه ژوئیه سال 2001 پس از آن رئیس جمهور جدید سوریه، دکتر بشار اسد، هنوز در تلاش برای ایجاد پایه و اساس قدرت خود بود و به اندازه کافی مشکلات برای حفظ کنترل ارتش داشت، رهبری که چندین بار به شدت با درخواست واکنش " تعادل بیشتر" از سمت سوریه نسبت به "تعادل معمول" در مأموریت پرواز توسط سرگرد A. و کالجهایش مستقر در پایگاه هوایی T.4 مواجه شد. تحریک به یک بحران سنگینتر با سوریه بیشتر از حال حاضری که دو حمله هوایی به خوبی شناخته شده علیه مواضع سوریه در لبنان انجام دادهاند قطعاً به نفع اسرائیل نبود و در آن زمان ارتش اسرائیل در جنگ با فلسطینیها در کرانه غربی و غزه درگیر بود. بنابراین، هیچ دلیل واضحی برای رفتار دولت اسرائیل در مورد جنگ هوایی کوتاه مدت وجود نداشت - به جز خلبانان عصبی، در حالی که پس زمینهها برای پروازهای فشرده شناسایی قبلی در سوریه همچنان مبهم است و قطعاً فراتر از آنچه به عنوان "مجاز " شمرده میشود برای دو طرف بود.
کاروانهای بغداد
فقط یک دلیل ممکن است برای فعالیتهای فشرده شناسایی اسرائیل وجود داشته باشد که اکثر آنها در منطقهای نزدیک به بنادر دریای مدیترانه سوریه در لاذقیه و طرطوس ثبت شد : محموله مخفی سلاح برای عراق از طریق سوریه، که چندین بار در طول سال 2001 هنگام ورود به بنادر سوریه شناخته شده بودند. این حداقل میتواند دلیل خوبی برای برخی از مأموریتهای شناسایی توسط IDF / AF در این منطقه در آن سال باشد.
با این حال، تنها دو محموله که در فوریه 2002 به سوریه وارد شدند گزارش شد، و هیچ محمولهی دیگری - به جز مواردی که تعیین شده برای سوریه است - از آن زمان به بعد وارد نشده است. اگر اسرائیلیها برای محمولههای عازم به عراق جستجو میکردند بهترین لحظه عکس برداری کاروان کامیونها در بزرگراه دمشق-بیروت در جنوب شرقی سوریه بود. با این حال، این هنوز هم تقریبا 100km در شمال مکانی خواهد بود که در آن در آوریل 2002 حادثهای که در طی آن جنگندههایMiG-23 سوریه UAV اسرائیل را سرنگون کردند رخ داده است.
با توجه به اینکه بخش عمدهای از ارتش سوریه در جنوب این کشور مستقر شده است به نظر میرسد مأموریتهای شناسایی در شمال غربی سوریه کمتر خطرناک است، حتی اگر عکسهای گرفته شده وجود داشته باشد تحت عنوان بسیاری از تجهیزات ورودی از طریق بنادر سوریه میتواند گمراه کننده باشد: در مقابل، بخش جنوب غربی سوریه به عنوان بهترین منطقه دفاعی است و جایی که سوریها آن را برای راحتی پاسخ به طرف مقابل در نظر گرفتهاند. البته همیشه این امکان وجود دارد که اسرائیل به تنهایی علاقهمند به آنچه که در مناطق عمیقتر سوریه در جریان است باشد مانند آنچه در پشت جبهه در بلندیهای جولان اتفاق میافتد و یا اینکه سوریه برای خود چه وارد میکند و نه آنقدر در مورد چیزی که عراقیها گرفتند.
از طرف دیگر، به ویژه جالب برای سوریه و از نگرانیهای قابل توجه برای آنها مشارکت دائمی اردنیها در این عملیات اسرائیلی بود. نتیجه گیری رهبری نظامی سوریه بر اساس نظارت بر عملیاتهای اردنیها، این بود که اردنیها به اسرائیلیها اجازه فعالیتهای شناسایی دادند و آنها را پشتیبانی کردند به خصوص در بازیابی از UAV که در نزدیکی Suwayda سرنگون شد.
وضعیت در حال حاضر ساکت است اما انتظار میرود که هر دو طرف از آن پس دوباره عملیات شناسایی خود را آغاز کرده باشند: بی اعتمادی متقابل بین اسرائیل و سوریه به گونه ای است، که آنها نمیتوانند به حرکات طرف دیگر اجازه دهند که برای دوره های طولانی از زمان مشاهده نشده باقی بماند.
پایان