29-07-2016، 22:42
«چشمانش مثل دو کاسه خون به صفحه خیره مانده. آخر شب است و یک روز کاری سخت را از سر گذرانده. بدنش نای تکان خوردن در رختخواب را ندارد اما در صفحه موبایل آدم چالاکی شده که هنوز تا آخرین نفس مبارزه میکند و تنها شاید شارژ گوشی همراه بتواند از پا درآوردش.»
این شاید تنها یک نمونه از سناریو آدمهایی باشد که تحت هر شرایطی گوشی همراهشان دستشان است و سخت مشغول بازیاند، بازیهایی که جرمشان فقط زیادی محبوب بودنشان است. دیگر مترو، وسط خیابان، سرکلاس درس، محل کار و روی پل عابر ندارد. غذا دادن به «pou» از خورد و خوراک خودشان مهمتر شده و سکه جمع کردن در کلش آو کلنز ارجحیت دارد به حقوق ماهیانهاش. جدیدا هم که پوکمون گوها اضافه شدهاند.
همین موجودات ریز بامزه که که مثل حشرات هستند و باید آنها را شکار و بعد هم بزرگ کرد و در آخر انداخت به جان هم. موجوداتی که دیگر محصور به صفحه چند در چند موبایلها نیستند و حتی بازی با آنها فعالیت بدنی بالایی هم نیاز دارد. خیلیها میگویند این بازی جوابی بوده به منتقدان بازیهای موبایلی که میگفتند بازی کاربران را تنبل و بیتحرک میکند.
هنوز مدت زمان زیادی از آمدن این بازی نگذشته بود که حواشی شروع شد. مردم گوشی به دست در خیابانها تصادف میکردند و حتی چند نفر سارق در ایالت میسوری از بازی پوکمونگو برای به دام انداختن قربانیان خود استفاده کردند و باعث شد پلیس هشدار دهد که والدین مراقب باشند که کودکانشان ممکن است به واسطه این بازی با چه افرادی در دنیای خارج روبهرو خواهند شد.
چند جسد با این بازی در گوشه و خیابان شهرها پیاده شد، کودکی به آب افتاد و کار تا جایی بالا گرفت که حتی ژوزه مورینیو، سرمربی وقت تیم منچستر یونایتد، برای مقابله با همه گیر شدن این بازی و تمرکز شاگردانش برای دیدارهای پیش رو این بازی را ٤٨ ساعت، پیش از شروع هر مسابقه ممنوع اعلام کرد. اگرچه این بازی در ایران فیلتر است و بدون فیلترشکن امکان استفاده از آن نیست اما از همان روزهای ابتدایی ورودش به کشور کاربران شروع به هشتگسازی کردند و از طریق توئیتر به همدیگر آدرس پوک استاپها را میدهند. بهعنوان مثال کاربری به اسم امیر نوشته: «یه دونه شو پیدا کردم تو میدون نیاوران و نزدیک فرهنگسرای نیاورانه».
چه با فیلتر و چه بیفیلتر و سانسور، داستان «اعتیاد به بازیهای موبایلی و رایانهای» مختص ایران نیست و مردم بسیاری از کشورهای دنیا هم درگیر آن شدهاند. مثلا چند وقت پیش بود که یک جوان چینی، به سبب اعتیاد به بازیهای رایانهای، ۶سال از عمر خود را بهطور کامل بر روی صندلی کافینت گذراند. «لیمینگ » جوان ۲۳ساله چینی، از ١٧سالگی به سبب اعتیاد به بازیهای رایانهای بهطور کامل در کافینتی در شهر چاتگچون از شهرهای استان جیلین چین وقتش را میگذراند و فقط براي خرید غذا یا قضای حاجت از کافی نت خارج میشد.
یکی از کارگران شاغل در کافی نت به روزنامه انگلیسی «مترو» گفته بود که مینگ، براي ما شخصی شناخته شده است. او عینکی ضخیم به چشم میزند و حتی موهای خود را هم شانه نمیکند. او شبها هنگام بازی، از شدت خستگی بر روی میز رایانه به خواب میرود و وقتی از خواب بیدار میشود، بار دیگر بازی را از سر میگیرد و فقط برای قضای حاجت یا استحمام از کافینت خارج میشود. فکر میکنم مینگ حقوقی ماهانه به صورت ثابت دریافت میکند؛ زیرا ماهانه ۲۰۰۰ ین چینی به کافینت پرداخت میکند تا صندلی خود را بهطور ثابت رزو کند و کارمندان دیگر کافی نت هم در همان مصاحبه گفته بودند که مینگ با هیچکس اعم از کاربران یا کارگران کافینت ارتباط برقرار نمیکند و حرف نمیزند.
اگر خوب به اطرافمان نگاه کنیم همه ما در بین دوستان و آشنایمان یک «لیمینگ» داریم احتمالا حالا با حد و حدود افراطیگری کمتر. افرادی که بازیها دیگر برایشان اسبابی برای تفریح و سرگرمی نیست و به یکی از ارکان اصلی و جدی زندگیشان تبدیل شده. شاید قویترین موج این اعتیاد را در ایران که خیلیها را دامنگیر کرد بتوان بازی«کلش آو کلنز» دانست.
بازی کلش ابتدا با یک دهکده خالی از تجهیزات شروع میشود که بازیگر در طی بازی و با ساختوساز دهکدهاش را با نیروهای قوی و قدرتمند، تقویت میکند. در مدت کوتاهی کلشبازان تمام اطرافمان را تسخیر کردند و دیگر کمتر کسی است که این بازی را روی موبایل یا تبلت خود نصب نکرده باشد. کار تا جایی پیش رفت و به نقطهای رسید که بازار داغ فروش اکانتهای این بازی راه افتاد. فروش این اکانتها در پاساژهای موبایل مانند علاءالدین، ایرانیان و... انجام شد و بسته به امتیاز اکانت با قیمتهای مختلف به فروش میرسید. قیمتهایی با دامنهای از حدود ١٠٠هزار تا ٨میلیون تومان!
در این میان علاوه بر خرید و فروش اکانت، معامله جم یا همان الماس، بازاری مختص به خود را داشت. با اینکه کلش آف کلنز جزو بازیهایی است که نصب رایگان دارد و مثل بقیه بازیهای رایگان اکثر محتویات و قابلیتهای آن آنلاک و باز است، اما بازیکنها برای اینکه قویتر شوند باید مقداری پول خرج کنند. جز این، بازیکنها برای ساخت ساختمانهای خود در بازی هم نیاز به منابع دارند، اما از آنجا که خیلی وقتها حوصله غارت کردن ندارند، باید با جِم نیاز خودشان را به منابع جدید رفع کنند؛ اتفاقی که باعث شده بود طرفداران بازی کلش، نسبت به خرید جِم هم علاقه نشان بدهند و هزینههای زیادی را در دنیای واقعی صرف ثروتاندوزی برای دنیای مجازی کنند! مثل هر کسب و کار پر سود دیگری، کمکم پای واسطهها هم به این بازار باز شد و مثلا جِم در جعبههای ۲۸ هزارتایی به قیمت ۷۴۵ هزارتومان به فروش میرسید.
طراحیهای هوشمندانه بازی
طراحی بازیهای کامپیوتری توسط متخصصان علوم کامپیوتر و تحتنظر روانشناسان اینترنت (سایر سایکولوژیستها) بسیار ماهرانه و هنرمندانه انجام میشود، بهطوری که بتوانند از سیستم پاداش در صعودِ مرحله به مرحله در جهت ایجاد حداکثرِ هیجان را ببرند. چنین پاداش و هیجانی یک خاصیت دیگر هم دارد و آن آزاد شدن مواد محرک درون مغز است که احتمالاً علت اصلی خاصیت عادتآور اینگونه بازیهاست که البته این خاصیت منحصر به کودکان نیست و امروزه اکثر بازیگرهای کامپیوتری را بزرگسالان تشکیل میدهند. در بین بازیکنندههای گیم، اصطلاح اعتیاد مثلاً به فلان بازی، رایج و پذیرفته شده است و آنها به شوخی یا جدی آن را به هم نسبت میدهند تا درجه علاقه و چسبیدن به یک بازی را ابراز کنند. به علاوه، برچسب «اعتیادآور» بر روی جلد تعدادی از این بازیها علاوه بر آنکه تبلیغی موذیانه برای بازی نیز محسوب میشود.
«اعتیاد به بازیهای رایانهای» در بعضی از کشورها به قدری بالا گرفته که کار به تأسیس بیمارستانهايی برای ترک افراد معتاد بازی کشیده شده؛ مثلا در شهر لندن در انگلستان برای کمک به افرادی که بیش از حد به شکلهای مختلف تکنولوژی و بازیهای کامپیوتری عادت کردهاند، یک «مرکز ترک اعتیاد به تکنولوژی» به اسم بیمارستان «کاپیو نایتینگل» تأسیس شده است که بهطور تماموقت راهنماییهای تلفنی نیز ارایه میدهد. البته اینکه انجام این بازیها خوب یا بد است مثل هر موضوع تفریحي دیگری سلیقهای است و کسی نمیتواند انتخاب و سلیقه شخص دیگری را محکوم کند؛ اما آنچه مورد بحث است، موضوع وابستگی شدید و بیمارگونه به این بازیهاست.
دکتر امیرحسین جلالی، روانپزشک در این خصوص به «شهروند» میگوید: «بازیهای موبایلی آنلاین اعتیادآور هستند و در آن شکی نیست. اعتیاد معنای عامی دارد و آن به معنای تکرار کار و مکرر بودن فعل است؛ حال میتواند این اعتیاد به مصرف مادهای باشد یا انجام یک کار. در حقیقت در اعتیاد فرد مجبور به کاری میشود که اول از آن لذت بوده اما پس از مدتی در شالودههای ذهنش بهعنوان یک وظیفه جای میگیرد و حتی ممکن است لذت جایش را به تنش و اضطراب دهد. در حقیقت فرد به شکل وسواسگونهای عملی را انجام میدهد.»
دکتر جلالی اما انجام معمول این بازیها را یک نیاز و واکنش کاملا طبیعی مغز میداند و میگوید: «حالا بعد اصلی این است که چرا آدمها ترجیح میدهند به جای اینکه در عالم واقعیت فوتبال بازی کنند یا مثلا یک ورزش رزمی انجام دهند، راضی میشوند که در فضای وهم و خیال یک بازی این کارها را انجام دهند برمیگردد به یک نیاز کاملا نرمال و هنجار. روان هر آدمی به یک حیاتخلوت احتیاج دارد که از استرسها و فشارهای زندگی به آن پناه ببرد و بشر همواره به تخیل و تجربههای دور از واقعیت نیاز داشته است اما این قضیه تا یک جای معین و مشخصی طبیعی و نرمال است اما وقتی که مصداقش زیاد میشود و از زندگی معمول آدمها پیشی میگیرد و اثرات سوئی بر آن میگذارد، دیگر نیاز طبیعی نیست و مانند هر بیمار دیگری به درمان احتیاج دارد.»
هر آسیبی علتی دارد؛ مثلا روانشناسان و جامعهشناسان برای اعتیاد به موادمخدر هزار عامل میشمارند و میگویند که یکی از آنها باعث گرایش فرد به این مواد شده. اما چه چیزی فرد را به سمت بازی رایانهای سوق میدهد و او را به این بازیها معتاد میکند؟ دکتر جلالی به «شهروند» پاسخ میدهد: «انجام بازي ها به منظور استراحت يا همان ايجاد خلوتي براي ذهن تا یک جای معین و مشخصی طبیعی و نرمال است اما وقتی که مصداقش زیاد میشود و از زندگی معمول آدمها پیشی میگیرد و اثرات سوئی بر آن میگذارد، دیگر نیاز طبیعی نیست و مانند هر بیماری دیگری به درمان احتیاج دارد.» به نظر میرسد بازیها انسان امروزی را تبدیل به چیزی کردهاند که همیشه در آرزویش بودهاند، ابرانسانهایی که البته معتادند.