25-12-2015، 14:39
مناصب و مشاغل در دوره قاجار
انتخاب شغل در دوره قاجار آزاد بود. فقط به خانواده و یا ملاحظات مالى محدود مى شد و در واقع خانواده هاى زیادى بر حسب سنت مشاغل خاصى را ادامه مى دادند.
اما این امر به علت یك اجبار صنفى به مفهوم اروپایى كلمه نبود. عضویت در صنف اجبارى بود و براى آن عده از ایرانیانى كه مى خواستند با پرداختن به كسب یا حرفه اى امرار معاش كنند مشكلى ایجاد نمى كرد. اصل كار این بود كه استادى پیدا كرده به استخدام او درآیند. لازمه پرداختن به هر كارى عضویت در صنف بود. براى پذیرفته شدن در یك صنف معیارهاى خاصى به كار گرفته مى شد.
قاجار
هر صنف به دستور حكومت یك طبقه مالیاتى تشكیل مى داد. بنابراین هیچ كاسب یا پیشه ورى اجازه نداشت كه در خارج صنف كار كند. این قانون پیوسته اجرا مى شد. حكومت ایران براى وصول مالیات مى خواست خرده فروشان اروپایى را كه در ایران كار مى كردند، داخل اصناف كند. با اینكه اجبار صنفى وجود نداشت، بسیارى از تازه واردان به اصناف البته فرزندان یا خویشان اعضاى اصناف بودند كه توسط اقوام خود تربیت شده بودند تا مآلاً جاى آنها را اشغال كنند. در نتیجه سنت ادامه یك كسب یا یك صنعت در برخى خانواده ها شیوع یافت. و این امر وقتى بیشتر شایع مى شد كه یك صنعتگر، استطاعت خرید ابزار و وسایل جدید را نداشت تا فرزندش را در حرفه اى جز حرفه خودش به كار گمارد.
در حوالى 1878 در آباده خانواده هاى زیادى به شغل قاشق تراشى سه نسل جد در جد مشغول بوده اند. در اردكان تعدادى از نجارها وضع مشابهى داشته اند. در اصفهان نیز چند خانواده شغل هاى منبت كارى و عدس پزى را در انحصار خود داشته اند. موروثى بودن شغل هاى خبازى و قصابى در میان این اصناف به سبب تشكیلات خاص آنها بسیار مستحكم بوده است. در 1912 دست كم پسران روساى صنف خباز دنباله رو پدران خود بوده اند.
با آغاز قدرتگیری قاجاریان و حمایت آنها از علمای شیعه و مجتهدین که با نفوذ و قدرت بیشتر علمای شیعه بود، دگرباره مناصب عهد قاجار رونق گرفت
غالب اعضاى اصناف تحصیلات رسمى نداشتند. زیرا در آغاز كودكى براى كسب پول و یادگرفتن حرفه كار خود را به صورت یك آدم همه كاره از پادویى شروع كرده بودند. پادوها غالباً اطفالى بودند كه در كارگاه ها تربیت شده، در انواع شغل ها از كارهاى فنى ساده تا پیغام رسانى و آوردن چاى براى مشتریان، همچنان كه امروزه معمول است به كار گرفته مى شدند. معلوم نیست كه در چه مرحله اى پادو به مرحله دستیارى یا شاگردى مى رسیده و چه شرایطى را براى رسیدن به مقام شاگردى لازم داشته است. تنها نكته دیگرى كه درباره پادو مى دانیم این است كه مزد او از شاگرد كمتر بوده است و همچنین استاد شدن شاگرد به حسن نیت استاد منوط بود. اگر استاد راضى بود كه رقیب تازه اى به تاسیس دكان اقدام كند، این امر عملى مى شد. رضایت استاد هم به ملاحظاتى از قبیل وابستگى هاى خانوادگى، پول و غیره بستگى داشت. به علاوه براى نیل به مقام استادى به نحو مطلوب، شاگرد مى بایست دوره معینى را در شاگردى بگذراند. معلوم نیست كه آیا گواهینامه استادى كه این اصناف آن را لازم مى شمرند و مى بایست به امضاى استاد و كلانتر برسد به محض اتمام دوره به شاگرد اعطا مى شده یا مدتى بعد به تقاضاى شاگرد این كار صورت مى گرفته است.
قاجار
اما از جمله مشاغل دیگر در دوره قاجار قائم مقامى است این مقام امروزه به پیرمرد 75 ساله اى به نام میرزا بزرگ سپرده شده است ، میرزا بزرگ به پنج پادشاه خدمت كرده و از مجرب ترین مردان ایران است .
مقام سوم دولتى ایران ، مقام (وزارت ) است .
وزیران ، معاون صدراعظم تهران و قائم مقام تبریز به شمار مى آیند، در دستگاه حكومتى شاهزادگان دیگر، جز مقام وزارت نمى توان یافت شاه پیشكار فرزندش را در كودكى به لقب وزیر مفتخر مى سازد. ظاهرا وزیر (میرزا بزرگ ) در آذربایجان سمتى جز پست نظامى ندارد. گذشته از وزیران (میرزاها) خدمات مختلف دیوانى انجام مى دهند، میرزاها روساى دوائر و منشیان دولتى محسوب مى شوند.
پس از میرزاها، مقامات مختلف درباری به شرح زیر است :
(1) رییس پزشكان: این شخص كه مواظب تندرستی شاه و ضمنا تامینكننده وسایل خوشی اوست. رییس پزشكان ملقب به حكیم باشی و عضو شورای خاص سلطنتی است.
(2) شیخ الاسلام: رییس كل روحانیون كشور است و قاضی شرع، رهبر شیعیان و هم طراز با مفتی قسطنطنیه - پیشوای سنیان - است.
(3) ایشیك آغاسی: رییس كل تشریفات و انتظامات كه همواره حاضر به خدمت شاه است. چند تن فراش باشی وظیفه برافراشتن خیمه و خرگاه سلطنتی را بر عهده دارند.
(4) نسق چی باشی: ابلاغ فرامین شاه به صاحب منصبان، دیوان و احضار كسانی كه باید شرفیاب شوند به عهده اوست ضمنا تامینات اردوی شاه در سفر نیز با اوست.
قاجار
(5) مهماندار باشی: موظف است كه از بدو ورود سفیران بیگانه به ایران، از آنان پذیرایی كرده و حوائج ضروری شان را برآورد، مهماندار، تقاضاهای سفیران را به دیوان عرضه كرده و یادداشتهای آنان را به وزیران تسلیم میكنند. مهمانداران دون پایهای نیز زیردست مهماندار باشی به انجام وظیفه مشغولند.
(6) مهردار باشی: مهرهای سلطنتی را از گردن آویخته و فرامین شاه را بدان مهمور میسازد.
(7) میرآخور باشی: كه مسوول اصطبل مخصوص بود.
(8) خواجه باشی: بنا به موقعیت خویش، به حرمسرا راه دارد. گاهی به عنوان ماموریت، در سراسر كشور به سیر و سیاحت میپردازد و توسط نمایندگان خویش دختران را به حرمسرای شاه میفرستند.
(9) ناظر باشی: مسوول اداره اموال سلطنتی است. بازرسی داخل كاخها و انتخاب یا تعویض نوكران در صلاحیت اوست.
(10) اودندار باشی (اطاقدار باشی): مسوول حفاظت كاخها و تنظیم وسائل حركت برای سفر یا شكار است. افسر زیردست او را مشعل دار باشی مینامند كه مسوول روشنایی كاخ هاست و خود، رییس مشعل داران به شمار میرود.
(11) شكارچی باشی یا میرشكار: مسوول اداره امور مربوط به شكار است.
زیردستان او، سگبان باشی، نگهبانان سگان شكاری و تازیان بودند.
قاجار
آیا روحانیت در عصر قاجار دارای مناصب و مشاغل دولتی بودند؟
مناصب دولتی روحانیت در دوره قاجار اگر چه مثل دوره صفویان دارای مراقب خاص و منظم نبود، دیوان صدارت، و امامت جمعه، و مدیر مدارس به این عناوین وجود نداشت یا از طرف دولت دخالت کامل وجود نداشت. ولی روحانیت عهد قاجار براساس شایستگی و لیاقت و نفوذ خود میتوانستند در هر مقامی که شایستگی داشته باشند، احراز پست و مقام نمایند، مشاغلی نظیر قضاوت، شیخالاسلامی، امامت جمعه، امامت جماعت، تولیت مدارس دینی و مسئولیت موقوفات و تولیت مشاهد متبرکه و تصدی مناصب نمایندگی مجلس نیز در دوره مشروطه برای روحانیت امکانپذیر شد.
در دوره افشاریه و زندیه که وارث دولت شیعی صفویان بودند، نزاع قبیلگی و شاهزادگان از یک طرف و نزاع فرهنگی متصوفه و فقهاء و اخباریان و اصولیان از سوی دیگر شدت یافت.
با آغاز قدرتگیری قاجاریان و حمایت آنها از علمای شیعه و مجتهدین که با نفوذ و قدرت بیشتر علمای شیعه بود، دگرباره مناصب عهد قاجار رونق گرفت. ولی در زمان محمدخان محدودتر از دوره فتحعلیشاه بود، در دوره فتحعلی شاه مثل دوره شاه طهماسب صفوی نفوذ علما و ارادت فتحعلی شاه به علماء و عنایت او به مشاهد متبرکه و مدارس دینی بیش از دیگران بود.
در زمان مؤسس قاجار منصبی بنام مُلا باشی که ملامحمدحسین مازندرانی عهدهدار آن بود، از نزدیکان و ذینفوذان شاه بود.
فتحعلی شاه باکارهای مذهبی سعی میکرد، حمایت علما و توجه آنها را به خود جلب کند، در آغاز کارش، ملا اسماعیل مازندرانی را به مقام تفسیم کننده ی صدقات گماشت، مقام شیخالاسلامی و امام جمعهگی را ترویج و به رونق انداخت و به شهرهای مختلف امام جمعه و شیخالاسلام تعیین کرد.
در دستگاه حكومتى شاهزادگان دیگر، جز مقام وزارت نمى توان یافت شاه پیشكار فرزندش را در كودكى به لقب وزیر مفتخر مى سازد
در تبریز، اصفهان، تهران، شیراز، همدان، زنجان، رشت، مازندران، و تمام شهرها شیخالاسلام و امام جمعه تعیین کرده بود.
در زمان محمدشاه زمام امور به دست شخصی نالایق و رمال و دعانویس افتاده بود که علما مقداری آزرده خاطر بودند.
مقابر در دوره او تعمیر و آباد میشد که مخالف مشی فقهاء بودلذا در دوره محمدشاه درگیری هایی بین فقهاء و حکام دولتی، در شهرهای مختلف درگرفت که علماء با استفاده از نفوذ آنها را بیرون میکردنددر دوره طولانی ناصرالدین شاه دشمنی بین علما و حکومت شدت گرفت. اگرچه مناصب و مقامهای آنها کماکان وجود داشت. ولی به خاطر سیاستهای شاه و دخالت بیگانگان، این تنشها افزایش یافت که منجر به قتل ناصرالدین شاه به دست یک روحانی گردید و در نهایت انقلاب مشروطه بر علیه دولت قاجار توسط روحانیت رهبری شد.
امیرکبیر در فکر اصلاح امور روحانیت و نظمدادن به آن افتاد
ولی مناصب روحانیت تا آخر عصر قاجار محفوظ و ترقی داشت، تا اینکه آنها موفق شدند در دورههایی به نمایندگی مجلس نیز انتخاب شوند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
انتخاب شغل در دوره قاجار آزاد بود. فقط به خانواده و یا ملاحظات مالى محدود مى شد و در واقع خانواده هاى زیادى بر حسب سنت مشاغل خاصى را ادامه مى دادند.
اما این امر به علت یك اجبار صنفى به مفهوم اروپایى كلمه نبود. عضویت در صنف اجبارى بود و براى آن عده از ایرانیانى كه مى خواستند با پرداختن به كسب یا حرفه اى امرار معاش كنند مشكلى ایجاد نمى كرد. اصل كار این بود كه استادى پیدا كرده به استخدام او درآیند. لازمه پرداختن به هر كارى عضویت در صنف بود. براى پذیرفته شدن در یك صنف معیارهاى خاصى به كار گرفته مى شد.
قاجار
هر صنف به دستور حكومت یك طبقه مالیاتى تشكیل مى داد. بنابراین هیچ كاسب یا پیشه ورى اجازه نداشت كه در خارج صنف كار كند. این قانون پیوسته اجرا مى شد. حكومت ایران براى وصول مالیات مى خواست خرده فروشان اروپایى را كه در ایران كار مى كردند، داخل اصناف كند. با اینكه اجبار صنفى وجود نداشت، بسیارى از تازه واردان به اصناف البته فرزندان یا خویشان اعضاى اصناف بودند كه توسط اقوام خود تربیت شده بودند تا مآلاً جاى آنها را اشغال كنند. در نتیجه سنت ادامه یك كسب یا یك صنعت در برخى خانواده ها شیوع یافت. و این امر وقتى بیشتر شایع مى شد كه یك صنعتگر، استطاعت خرید ابزار و وسایل جدید را نداشت تا فرزندش را در حرفه اى جز حرفه خودش به كار گمارد.
در حوالى 1878 در آباده خانواده هاى زیادى به شغل قاشق تراشى سه نسل جد در جد مشغول بوده اند. در اردكان تعدادى از نجارها وضع مشابهى داشته اند. در اصفهان نیز چند خانواده شغل هاى منبت كارى و عدس پزى را در انحصار خود داشته اند. موروثى بودن شغل هاى خبازى و قصابى در میان این اصناف به سبب تشكیلات خاص آنها بسیار مستحكم بوده است. در 1912 دست كم پسران روساى صنف خباز دنباله رو پدران خود بوده اند.
با آغاز قدرتگیری قاجاریان و حمایت آنها از علمای شیعه و مجتهدین که با نفوذ و قدرت بیشتر علمای شیعه بود، دگرباره مناصب عهد قاجار رونق گرفت
غالب اعضاى اصناف تحصیلات رسمى نداشتند. زیرا در آغاز كودكى براى كسب پول و یادگرفتن حرفه كار خود را به صورت یك آدم همه كاره از پادویى شروع كرده بودند. پادوها غالباً اطفالى بودند كه در كارگاه ها تربیت شده، در انواع شغل ها از كارهاى فنى ساده تا پیغام رسانى و آوردن چاى براى مشتریان، همچنان كه امروزه معمول است به كار گرفته مى شدند. معلوم نیست كه در چه مرحله اى پادو به مرحله دستیارى یا شاگردى مى رسیده و چه شرایطى را براى رسیدن به مقام شاگردى لازم داشته است. تنها نكته دیگرى كه درباره پادو مى دانیم این است كه مزد او از شاگرد كمتر بوده است و همچنین استاد شدن شاگرد به حسن نیت استاد منوط بود. اگر استاد راضى بود كه رقیب تازه اى به تاسیس دكان اقدام كند، این امر عملى مى شد. رضایت استاد هم به ملاحظاتى از قبیل وابستگى هاى خانوادگى، پول و غیره بستگى داشت. به علاوه براى نیل به مقام استادى به نحو مطلوب، شاگرد مى بایست دوره معینى را در شاگردى بگذراند. معلوم نیست كه آیا گواهینامه استادى كه این اصناف آن را لازم مى شمرند و مى بایست به امضاى استاد و كلانتر برسد به محض اتمام دوره به شاگرد اعطا مى شده یا مدتى بعد به تقاضاى شاگرد این كار صورت مى گرفته است.
قاجار
اما از جمله مشاغل دیگر در دوره قاجار قائم مقامى است این مقام امروزه به پیرمرد 75 ساله اى به نام میرزا بزرگ سپرده شده است ، میرزا بزرگ به پنج پادشاه خدمت كرده و از مجرب ترین مردان ایران است .
مقام سوم دولتى ایران ، مقام (وزارت ) است .
وزیران ، معاون صدراعظم تهران و قائم مقام تبریز به شمار مى آیند، در دستگاه حكومتى شاهزادگان دیگر، جز مقام وزارت نمى توان یافت شاه پیشكار فرزندش را در كودكى به لقب وزیر مفتخر مى سازد. ظاهرا وزیر (میرزا بزرگ ) در آذربایجان سمتى جز پست نظامى ندارد. گذشته از وزیران (میرزاها) خدمات مختلف دیوانى انجام مى دهند، میرزاها روساى دوائر و منشیان دولتى محسوب مى شوند.
پس از میرزاها، مقامات مختلف درباری به شرح زیر است :
(1) رییس پزشكان: این شخص كه مواظب تندرستی شاه و ضمنا تامینكننده وسایل خوشی اوست. رییس پزشكان ملقب به حكیم باشی و عضو شورای خاص سلطنتی است.
(2) شیخ الاسلام: رییس كل روحانیون كشور است و قاضی شرع، رهبر شیعیان و هم طراز با مفتی قسطنطنیه - پیشوای سنیان - است.
(3) ایشیك آغاسی: رییس كل تشریفات و انتظامات كه همواره حاضر به خدمت شاه است. چند تن فراش باشی وظیفه برافراشتن خیمه و خرگاه سلطنتی را بر عهده دارند.
(4) نسق چی باشی: ابلاغ فرامین شاه به صاحب منصبان، دیوان و احضار كسانی كه باید شرفیاب شوند به عهده اوست ضمنا تامینات اردوی شاه در سفر نیز با اوست.
قاجار
(5) مهماندار باشی: موظف است كه از بدو ورود سفیران بیگانه به ایران، از آنان پذیرایی كرده و حوائج ضروری شان را برآورد، مهماندار، تقاضاهای سفیران را به دیوان عرضه كرده و یادداشتهای آنان را به وزیران تسلیم میكنند. مهمانداران دون پایهای نیز زیردست مهماندار باشی به انجام وظیفه مشغولند.
(6) مهردار باشی: مهرهای سلطنتی را از گردن آویخته و فرامین شاه را بدان مهمور میسازد.
(7) میرآخور باشی: كه مسوول اصطبل مخصوص بود.
(8) خواجه باشی: بنا به موقعیت خویش، به حرمسرا راه دارد. گاهی به عنوان ماموریت، در سراسر كشور به سیر و سیاحت میپردازد و توسط نمایندگان خویش دختران را به حرمسرای شاه میفرستند.
(9) ناظر باشی: مسوول اداره اموال سلطنتی است. بازرسی داخل كاخها و انتخاب یا تعویض نوكران در صلاحیت اوست.
(10) اودندار باشی (اطاقدار باشی): مسوول حفاظت كاخها و تنظیم وسائل حركت برای سفر یا شكار است. افسر زیردست او را مشعل دار باشی مینامند كه مسوول روشنایی كاخ هاست و خود، رییس مشعل داران به شمار میرود.
(11) شكارچی باشی یا میرشكار: مسوول اداره امور مربوط به شكار است.
زیردستان او، سگبان باشی، نگهبانان سگان شكاری و تازیان بودند.
قاجار
آیا روحانیت در عصر قاجار دارای مناصب و مشاغل دولتی بودند؟
مناصب دولتی روحانیت در دوره قاجار اگر چه مثل دوره صفویان دارای مراقب خاص و منظم نبود، دیوان صدارت، و امامت جمعه، و مدیر مدارس به این عناوین وجود نداشت یا از طرف دولت دخالت کامل وجود نداشت. ولی روحانیت عهد قاجار براساس شایستگی و لیاقت و نفوذ خود میتوانستند در هر مقامی که شایستگی داشته باشند، احراز پست و مقام نمایند، مشاغلی نظیر قضاوت، شیخالاسلامی، امامت جمعه، امامت جماعت، تولیت مدارس دینی و مسئولیت موقوفات و تولیت مشاهد متبرکه و تصدی مناصب نمایندگی مجلس نیز در دوره مشروطه برای روحانیت امکانپذیر شد.
در دوره افشاریه و زندیه که وارث دولت شیعی صفویان بودند، نزاع قبیلگی و شاهزادگان از یک طرف و نزاع فرهنگی متصوفه و فقهاء و اخباریان و اصولیان از سوی دیگر شدت یافت.
با آغاز قدرتگیری قاجاریان و حمایت آنها از علمای شیعه و مجتهدین که با نفوذ و قدرت بیشتر علمای شیعه بود، دگرباره مناصب عهد قاجار رونق گرفت. ولی در زمان محمدخان محدودتر از دوره فتحعلیشاه بود، در دوره فتحعلی شاه مثل دوره شاه طهماسب صفوی نفوذ علما و ارادت فتحعلی شاه به علماء و عنایت او به مشاهد متبرکه و مدارس دینی بیش از دیگران بود.
در زمان مؤسس قاجار منصبی بنام مُلا باشی که ملامحمدحسین مازندرانی عهدهدار آن بود، از نزدیکان و ذینفوذان شاه بود.
فتحعلی شاه باکارهای مذهبی سعی میکرد، حمایت علما و توجه آنها را به خود جلب کند، در آغاز کارش، ملا اسماعیل مازندرانی را به مقام تفسیم کننده ی صدقات گماشت، مقام شیخالاسلامی و امام جمعهگی را ترویج و به رونق انداخت و به شهرهای مختلف امام جمعه و شیخالاسلام تعیین کرد.
در دستگاه حكومتى شاهزادگان دیگر، جز مقام وزارت نمى توان یافت شاه پیشكار فرزندش را در كودكى به لقب وزیر مفتخر مى سازد
در تبریز، اصفهان، تهران، شیراز، همدان، زنجان، رشت، مازندران، و تمام شهرها شیخالاسلام و امام جمعه تعیین کرده بود.
در زمان محمدشاه زمام امور به دست شخصی نالایق و رمال و دعانویس افتاده بود که علما مقداری آزرده خاطر بودند.
مقابر در دوره او تعمیر و آباد میشد که مخالف مشی فقهاء بودلذا در دوره محمدشاه درگیری هایی بین فقهاء و حکام دولتی، در شهرهای مختلف درگرفت که علماء با استفاده از نفوذ آنها را بیرون میکردنددر دوره طولانی ناصرالدین شاه دشمنی بین علما و حکومت شدت گرفت. اگرچه مناصب و مقامهای آنها کماکان وجود داشت. ولی به خاطر سیاستهای شاه و دخالت بیگانگان، این تنشها افزایش یافت که منجر به قتل ناصرالدین شاه به دست یک روحانی گردید و در نهایت انقلاب مشروطه بر علیه دولت قاجار توسط روحانیت رهبری شد.
امیرکبیر در فکر اصلاح امور روحانیت و نظمدادن به آن افتاد
ولی مناصب روحانیت تا آخر عصر قاجار محفوظ و ترقی داشت، تا اینکه آنها موفق شدند در دورههایی به نمایندگی مجلس نیز انتخاب شوند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.