23-12-2015، 12:44
سید جلال الدین سادات آل احمد (1302-1348ش)
پس از پایان دورة دبستان به کارهایی از قبیل تعمیر ساعت، سیم کشی و چرم فروشی می پرداخت و ضمن آن در دورة شبانة دبیرستان دارالفنون به تحصیل می کرد.
درسالهای اخر دبیرستان با آثار احمد کسروی و محمدمسعود آشنا شد . تحت تأثیر اندیشههای کسروی دربارة مذهب قرار گرفت و عقیدهاش به اصول تشیّع به سستی گرایید.
1323ش : دورة دبیرستان را به پایان برد و آنگاه به نجف سفر کرد.
3 ماه بعد بازگشت و در گروه ادبیّات دانشسرای عالی مشغول تحصیل شد. تاسیس«انجمن اصلاح» همراه با بعضی از دوستانش. ازجمله فعالیتهای این انجمن نشر جزوهای زیر عنوان عزاداریهای نامشروع بود که جلال خود آن را از عربی ترجمه کرده بود.
1323ش: به حزب توده پیوست و یکی از فعالان مطبوعاتی آن شد و در نشریات این حزب مقاله نوشت و مدتی مدیرداخلی مجلة ماهانة مردم بود.
1325ش: دورة دانشسرای عالی را به پایان برد و سپس در مدارس تهران معلّم شد.
تیرماه 1326ش : به عضویت کمیتة ایالتی تهرانِ حزب توده درآمد و در 13 دی ماه همان سال به عنوان اعتراض به عدم استقلال رهبری این حزب و فقدان دموکراسی در آن، همراه با گروهی به رهبری خلیل ملکی، از آن انشعاب کرد . تاریخی که آل احمد خود برای این رویداد ذکر کرده (16 آذرماه 1326ش) است.
1328ش: ازدواج کرد، اما هرگز دارای فرزند نشد.
(1329-1332ش): در دوران جنبش ملی شدن صنعت نفت بار دیگر به فعالیت سیاسی پرداخت.
1329ش: در تأسیس «حزب زحمتکشان مردم ایران» به رهبری مظفر بقایی و خلیل ملکی شرکت جست و مدیریت روزنامة شاهد، ارگان این حزب، را بر عهده گرفت.
1331ش: در تأسیس «نیروی سوم» به رهبری خلیل ملکی و انتشار مجلة علم و زندگی، ارگان این سازمان، همکاری کرد و مدتی نیز ریاست کمیتة تبلیغاتی «نیروی سوم» را بر عهده داشت.
اردیبهشت 1332ش: از نیروی سوم نیز کناره گرفت، ولی دوستی خود را با برخی از افراد آن گروه حفظ کرد.
پس از کودتای 28 مرداد 1332ش توسط دادستان حکومت نظامی احضار و پس از یک روز بازداشت آزاد شد . پس از آزادی، گرچه غیر از شرکت در تجدید حیات «جامعة سوسیالیستها» فعالیت سیاسی چندانی نداشت، گهگاه مقالاتی سیاسی ـ اجتماعی، چه در مجلات و چه به صورت مستقل مینگاشت.
1336-1339ش : همکاری در راهاندازی و ادارة مجلة علم و زندگی .
از 1339 تا 1341 :مدتی به گردش در گوشه و کنار کشور پرداخت و مشاهدات خود را در دفاتری زیر عنوان اورازان، تاتنشینهای بلوک زهرا و جزیرة خارک، درّ یتیم خلیجفارس به نگارش درآورد. سپس چندی در «مؤسسة تحقیقات اجتماعی»، وابسته به دانشکدة ادبیات دانشگاه تهران، کارکرد و چندی نیز در دانشسرای عالی، دانشسرای مامازان، دانشکدة علوم تربیتی و هنرسرای عالی نارمک به تدریس ادبیات پرداخت.
1341ش : سرپرست نشریة کیهان ماه شد که تنها 2 شماره از آن منتشر گشت.
1341ش :از سوی وزارت فرهنگ، برای مطالعه در زمینة نشر کتب درسی، به اروپا سفر کرد.
فروردین 1343ش: به حج رفت.
تابستان 1343 ش: در هفتمین کنگرة بینالمللی مردم شناسی در اتحاد شوروی شرکت کرد.
تابستان 1344ش : به دعوت سمینار بینالمللی ادبی ـ سیاسی دانشگاه هاروارد، به ایالات متحدة امریکا رفت.
آل احمد شرح این سفرها را نگاشته، که از آن جمله شرح سفر حج او زیر عنوان خسی در میقات چندینبار چاپ شده است. این شرح نشان میدهد که عواطف مذهبی که نویسنده از کودکی با آن خو گرفته بوده، در طی مراسم حج، بار دیگر در او زنده شده است.
1347ش: در تأسیس کانون نویسندگان ایران شرکت کرد. از این دوران به بعد، مقامات ساواکِ نظام سلطنتی، بر آزار او افزودند.
18 شهریور 1348ش، در اسالِمِ گیلان درگذشت.
پس از پایان دورة دبستان به کارهایی از قبیل تعمیر ساعت، سیم کشی و چرم فروشی می پرداخت و ضمن آن در دورة شبانة دبیرستان دارالفنون به تحصیل می کرد.
درسالهای اخر دبیرستان با آثار احمد کسروی و محمدمسعود آشنا شد . تحت تأثیر اندیشههای کسروی دربارة مذهب قرار گرفت و عقیدهاش به اصول تشیّع به سستی گرایید.
1323ش : دورة دبیرستان را به پایان برد و آنگاه به نجف سفر کرد.
3 ماه بعد بازگشت و در گروه ادبیّات دانشسرای عالی مشغول تحصیل شد. تاسیس«انجمن اصلاح» همراه با بعضی از دوستانش. ازجمله فعالیتهای این انجمن نشر جزوهای زیر عنوان عزاداریهای نامشروع بود که جلال خود آن را از عربی ترجمه کرده بود.
1323ش: به حزب توده پیوست و یکی از فعالان مطبوعاتی آن شد و در نشریات این حزب مقاله نوشت و مدتی مدیرداخلی مجلة ماهانة مردم بود.
1325ش: دورة دانشسرای عالی را به پایان برد و سپس در مدارس تهران معلّم شد.
تیرماه 1326ش : به عضویت کمیتة ایالتی تهرانِ حزب توده درآمد و در 13 دی ماه همان سال به عنوان اعتراض به عدم استقلال رهبری این حزب و فقدان دموکراسی در آن، همراه با گروهی به رهبری خلیل ملکی، از آن انشعاب کرد . تاریخی که آل احمد خود برای این رویداد ذکر کرده (16 آذرماه 1326ش) است.
1328ش: ازدواج کرد، اما هرگز دارای فرزند نشد.
(1329-1332ش): در دوران جنبش ملی شدن صنعت نفت بار دیگر به فعالیت سیاسی پرداخت.
1329ش: در تأسیس «حزب زحمتکشان مردم ایران» به رهبری مظفر بقایی و خلیل ملکی شرکت جست و مدیریت روزنامة شاهد، ارگان این حزب، را بر عهده گرفت.
1331ش: در تأسیس «نیروی سوم» به رهبری خلیل ملکی و انتشار مجلة علم و زندگی، ارگان این سازمان، همکاری کرد و مدتی نیز ریاست کمیتة تبلیغاتی «نیروی سوم» را بر عهده داشت.
اردیبهشت 1332ش: از نیروی سوم نیز کناره گرفت، ولی دوستی خود را با برخی از افراد آن گروه حفظ کرد.
پس از کودتای 28 مرداد 1332ش توسط دادستان حکومت نظامی احضار و پس از یک روز بازداشت آزاد شد . پس از آزادی، گرچه غیر از شرکت در تجدید حیات «جامعة سوسیالیستها» فعالیت سیاسی چندانی نداشت، گهگاه مقالاتی سیاسی ـ اجتماعی، چه در مجلات و چه به صورت مستقل مینگاشت.
1336-1339ش : همکاری در راهاندازی و ادارة مجلة علم و زندگی .
از 1339 تا 1341 :مدتی به گردش در گوشه و کنار کشور پرداخت و مشاهدات خود را در دفاتری زیر عنوان اورازان، تاتنشینهای بلوک زهرا و جزیرة خارک، درّ یتیم خلیجفارس به نگارش درآورد. سپس چندی در «مؤسسة تحقیقات اجتماعی»، وابسته به دانشکدة ادبیات دانشگاه تهران، کارکرد و چندی نیز در دانشسرای عالی، دانشسرای مامازان، دانشکدة علوم تربیتی و هنرسرای عالی نارمک به تدریس ادبیات پرداخت.
1341ش : سرپرست نشریة کیهان ماه شد که تنها 2 شماره از آن منتشر گشت.
1341ش :از سوی وزارت فرهنگ، برای مطالعه در زمینة نشر کتب درسی، به اروپا سفر کرد.
فروردین 1343ش: به حج رفت.
تابستان 1343 ش: در هفتمین کنگرة بینالمللی مردم شناسی در اتحاد شوروی شرکت کرد.
تابستان 1344ش : به دعوت سمینار بینالمللی ادبی ـ سیاسی دانشگاه هاروارد، به ایالات متحدة امریکا رفت.
آل احمد شرح این سفرها را نگاشته، که از آن جمله شرح سفر حج او زیر عنوان خسی در میقات چندینبار چاپ شده است. این شرح نشان میدهد که عواطف مذهبی که نویسنده از کودکی با آن خو گرفته بوده، در طی مراسم حج، بار دیگر در او زنده شده است.
1347ش: در تأسیس کانون نویسندگان ایران شرکت کرد. از این دوران به بعد، مقامات ساواکِ نظام سلطنتی، بر آزار او افزودند.
18 شهریور 1348ش، در اسالِمِ گیلان درگذشت.