14-01-2015، 10:25
اشاره
كلمه مشروطه از ابتداي ورود به فرهنگ سياسي ايران تعريف دقيق و مشخصي نداشت. و تصور کلي از آن مبني بر بهبود وضعيت مردم و محدود شدن قدرت حاکمين وجود داشت که ميتوانست در مراحل بعد منجر به بروز اختلافاتي شود. به ويژه در مقام تفصيل اختلاف ديدگاهها در زمينة مشروطيت آشكار شد و هر جرياني تعريف خاص خود را از مشروطيت ارائه كردند. با هم اين تفاوت تعاريف را مطالعه ميكنيم:
آيتالله آخوند خراساني و ملا عبدالله مازندراني:
بحمدالله تعالي ايران مملكتي است اسلامي و قاطبه امرا و سرداران عظام ملي و مجاهدين غيور و فداييان اسلام و قاطبه ملت با اتحاد عنصر غالب بر ديانت حقه اسلاميه ثابت و راسخ و امتياز مشروطيت و آزادي اين مملكت جز بر اساس قويم مذهبي كه ابدالدهر خللناپذير است غيرممكن.
آيتالله ملا عبدالله مازندراني :
در قلع شجره خبيثه استبداد و استوار داشتن اساس قويم مشروطيت... ماها به غرض حفظ بيضة اسلام و صيانت مذهب، سد ابواب تعدي و فعال مايشاء و حاكم مايريد بودن ظالمين در نفوس و اعراض و اموال مسلمين و اجراء احكام مذهبيه و حفظ نواميس دينيه ]وارد شديم[
روزنامه حبلالمتين
آيتالله حاج شيخ فضلالله نوري:
من همان مشروطه و مجلس را ميخواهم كه جناب آخوند خراساني ميخواهد ولي اختلاف بين ما و لامذهبهاست كه از عناوين مقدس سوءاستفاده ميكنند... اي مسلمانان كدام عالم است كه ميگويد مجلسي كه تخفيف ظلم نمايد و اجراي احكام اسلام كند، بد است و نبايد باشد؟ تمام كلمات راجع است به چند نفر لامذهب بيدين آزادطلب كه احكام شريعت قيدي است براي آنها، ميخواهند نگذارند كه رسماً اين مجلس مقيد شود به احكام اسلام و اجراي آن، هر روز به بهانهاي القاي شبهات مينمايند.
لوايح حاج شيخ فضلالله نوري
حسن تقيزاده:
مشروطيت را در جاهاي ديگر دنيا با زحمات چندين ساله اختراع كردند و چون هر چيز اختراعي را بخواهيم از مأخذش برداريم، بايد با تمام جزئيات و آلات آن برداريم و اگر ما ساعت را بخواهيم براي تعيين وقت قبول كنيم ولكن يكي از چرخهاي آن را بگذاريم، كار نخواهد كرد.
مشروطيت فرزند روحاني انگلستان است... و چشم مردم به جزيرة بريتانياي كبير دوخته و به ياد آن مهربانيهاي سابق، منتظر معاونت آن ملت نجيب و آن دولت ليبرالاند.
آيتالله شيخ فضلالله نوري :
مجلس، دارالشوراي كبراي اسلامي است و به مساعي مشكورة حجج اسلام و نواب عام امام زمان قائم شده... ممكن نيست كه آثار پارلمان پاريس و انگليس بر آن مترتب گردد... بدانيد كه طبع مملكت ما را مشروطة اروپا دردي است بيدوا و جراحتي است فوِ جراح... من آن مجلس شوراي ملي را ميخواهم كه عموم مسلمانان آن را ميخواهند؛ به اين معني كه عموم مسلمانان مجلس ميخواهند كه اساسش بر الهيت باشد و برخلاف قرآن و شريعت محمدي و برخلاف مذهب مقدس جعفري قانون نگذارد.
لوايح حاج شيخ فضلالله نوري
سيد محمد مجتهد طباطبائي:
قصد ما متحداً تغيير سلطنت مستقله است به مشروطه و مراد از مشروطه تعيين مرسوم معيني است براي شخص پادشاه كه هيچوقت نتواند پول ملت را تفريط كند... مشروطه چيزي است كه وزراء حدودشان معين و مواجب مرسوم هر يكي آشكار ميشود...
مشروطه چيزي است كه وزرايي كه تا اين مدت مردم را چاپيدهاند... امروز غيرتمكين تسليم چاره ندارند مشروطه چيزي است كه بندگان كه آزاد خلق شدهاند از قيد اسارت خلاص خواهند شد...
مشروطه چيزي است كه عامه طعم حريت و آزادي را خواهند چشيد، زبان و قلم آزاد خواهد شد؛ مردم متحد خواهند شد مساوات و مواسات در مملكت پديد خواهد گشت.
مشروطه چيزي است كه قانوني براي شاه و مجلس و وزراء و اعيان و وكلاء و غيره وضع خواهد شد كه شاه و مجلس و تمام وزارتخانه را محدود خواهد كرد.
خلاصه مشروطه چيزي است كه تمام كارهاي دولتي و ملتي... زارع و فلاح محدود خواهد كرد كه هيچ كس بدون امر قانون نتواند سخني بگويد....
ابن ميرزا نصرالله تفرشي، تاريخ انقلاب مشروطيت، به كوشش محمد معيني، آماده چاپ توسط مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران.
ميرزا يوسف (فاضل خراساني) در رساله كلمه جامعه شمس كاشمري :
قسم دوم از اقسام دولت ملكي مقيد است؛ يعني سلطنت مشروطه ]است[ يعني هر فعلي كه از سلطان در باب انتظام مملكت و امور راجع به ملت صادر ميشود بايد مقيد به قيد و مشروط به شرط باشد و سلطنت دولت مشروطه تابع قانون و آراء مجلس شورا و مجلس سنا است و اگر ايرادي بر آراء يكي از مجلسين بنمايد و ديگري شريك رأي سلطان شود ميتواند حكم و رأي آن ديگر را نقض كند و قانوني كه براي انتظام امورات مملكت وضع ميشود قانون اساسي گويند.
رسائل مشروطيت، ص 633.
حاج ملا عبدالرسول كاشاني در رساله انصافيه:
لفظي كه خيلي بعضي را به اضطراب انداخته لفط «مشروطه» است چون هنوز معناي مشروطه را نفهميدهام بدون تحقيق منع ميكنيم... ]لفظ مشروطه وقتي مطرح شود در كنار[ دولت، ميگويند مشروطه است، نه چيز ديگر را چرا كه دولت يا مطلقه است... يا «مشروطه» و آن دولتي است كه صاحبان منصب آن، ملتزم باشند به اطاعت قانون و نشر عدل سلطنت پادشاه وزارت وزراء وكالت وكلاء دارالشوراي مجلس سنا، عدليه، قاضي محاكمات ]و[ ساير مناصب كه همه داده ميشود اما مشروطاً چون تمام از طرف رعيتند بايد در نهايت عدل از روي قانون رفتار كنند تا اين مناصب از آنها گرفته نشود.
رسائل مشروطيت، صص 564 - 563.
شيخ رضا دهخوارقاني:
مشروطيت عبارت است از انتخابي بودن حكومت و رياست عامه و رياست هيئت قوه مجريه و يا حكومت تنها و غيرذالك.
مباني نظري حكومت مشروطه و مشروعه به نقل از شيخ رضا دهخوارقاني، وقايع ناصري و توضيح مرام، صص 152ـ151.
آيات عظام آخوند خراساني و ملا عبدالله مازندراني:
چون مذهب رسمي ايران همان دين قويم اسلام و طريقه حقه اثنيعشريه ــ صلوات الله عليهم اجمعين ــ است، پس حقيقت مشروطيت و آزادي ايران عبارت از عدم تجاوز دولت و ملت از قوانين منطبق بر احكام خاصه و عامه مستفاده از مذهب و مبنيه بر اجراء احكام الهيه عز اسمه و حفظ نواميس شرعيه و مليه و منع از منكرات اسلاميه و اشاعه عدالت و محو مباني ظلم و سد ارتكابات خودسرانه و صيانت بيضه اسلام و حوزه مسلمين... آنچه اين خدام شريعت مطهره بوجوب اهتمام در استقرار و استحكام آن حكم نموديم و به منزله مجاهدت در ركاب امام زمان ارواحنافداه دانستيم اين مطلب بود. اساس مسلماني، بر اين مطلب مبتني و در فصل دوم متمم قانون اساسي هم كه سابقاً امضا نموديم ملزوم عدم مخالفت قوانين موضوعه با احكام شرعيه را تصريح و كاملاً اين معني رعايت شده و... همچنانكه مشروطيت و آزادي سائر دول و ملل عالم بر مذاهب رسميه آن ممالك استوار است همينطور در ايران هم براساس مذهب جعفري ــ علي مشيدهالسلام ــ كاملاً استوار و مصون از خلل و پايدار خواهد بود و هيچ صاحب غرض فاسد و مفسدي متمكن نخواهد بود كه خداي نخواسته خودي به ميان اندازد و برخلاف قوانين و احكام مذهب جعفري حكم قانوني جعل و زندقه و بدعتي احداث و قانون اساسي و اصل مشروطيت ايران را نقض و استبدادي به شكل ملعون ديگر به مراتب اشنع از اول برپا نمايد...
كلمه مشروطه از ابتداي ورود به فرهنگ سياسي ايران تعريف دقيق و مشخصي نداشت. و تصور کلي از آن مبني بر بهبود وضعيت مردم و محدود شدن قدرت حاکمين وجود داشت که ميتوانست در مراحل بعد منجر به بروز اختلافاتي شود. به ويژه در مقام تفصيل اختلاف ديدگاهها در زمينة مشروطيت آشكار شد و هر جرياني تعريف خاص خود را از مشروطيت ارائه كردند. با هم اين تفاوت تعاريف را مطالعه ميكنيم:
آيتالله آخوند خراساني و ملا عبدالله مازندراني:
بحمدالله تعالي ايران مملكتي است اسلامي و قاطبه امرا و سرداران عظام ملي و مجاهدين غيور و فداييان اسلام و قاطبه ملت با اتحاد عنصر غالب بر ديانت حقه اسلاميه ثابت و راسخ و امتياز مشروطيت و آزادي اين مملكت جز بر اساس قويم مذهبي كه ابدالدهر خللناپذير است غيرممكن.
آيتالله ملا عبدالله مازندراني :
در قلع شجره خبيثه استبداد و استوار داشتن اساس قويم مشروطيت... ماها به غرض حفظ بيضة اسلام و صيانت مذهب، سد ابواب تعدي و فعال مايشاء و حاكم مايريد بودن ظالمين در نفوس و اعراض و اموال مسلمين و اجراء احكام مذهبيه و حفظ نواميس دينيه ]وارد شديم[
روزنامه حبلالمتين
آيتالله حاج شيخ فضلالله نوري:
من همان مشروطه و مجلس را ميخواهم كه جناب آخوند خراساني ميخواهد ولي اختلاف بين ما و لامذهبهاست كه از عناوين مقدس سوءاستفاده ميكنند... اي مسلمانان كدام عالم است كه ميگويد مجلسي كه تخفيف ظلم نمايد و اجراي احكام اسلام كند، بد است و نبايد باشد؟ تمام كلمات راجع است به چند نفر لامذهب بيدين آزادطلب كه احكام شريعت قيدي است براي آنها، ميخواهند نگذارند كه رسماً اين مجلس مقيد شود به احكام اسلام و اجراي آن، هر روز به بهانهاي القاي شبهات مينمايند.
لوايح حاج شيخ فضلالله نوري
حسن تقيزاده:
مشروطيت را در جاهاي ديگر دنيا با زحمات چندين ساله اختراع كردند و چون هر چيز اختراعي را بخواهيم از مأخذش برداريم، بايد با تمام جزئيات و آلات آن برداريم و اگر ما ساعت را بخواهيم براي تعيين وقت قبول كنيم ولكن يكي از چرخهاي آن را بگذاريم، كار نخواهد كرد.
مشروطيت فرزند روحاني انگلستان است... و چشم مردم به جزيرة بريتانياي كبير دوخته و به ياد آن مهربانيهاي سابق، منتظر معاونت آن ملت نجيب و آن دولت ليبرالاند.
آيتالله شيخ فضلالله نوري :
مجلس، دارالشوراي كبراي اسلامي است و به مساعي مشكورة حجج اسلام و نواب عام امام زمان قائم شده... ممكن نيست كه آثار پارلمان پاريس و انگليس بر آن مترتب گردد... بدانيد كه طبع مملكت ما را مشروطة اروپا دردي است بيدوا و جراحتي است فوِ جراح... من آن مجلس شوراي ملي را ميخواهم كه عموم مسلمانان آن را ميخواهند؛ به اين معني كه عموم مسلمانان مجلس ميخواهند كه اساسش بر الهيت باشد و برخلاف قرآن و شريعت محمدي و برخلاف مذهب مقدس جعفري قانون نگذارد.
لوايح حاج شيخ فضلالله نوري
سيد محمد مجتهد طباطبائي:
قصد ما متحداً تغيير سلطنت مستقله است به مشروطه و مراد از مشروطه تعيين مرسوم معيني است براي شخص پادشاه كه هيچوقت نتواند پول ملت را تفريط كند... مشروطه چيزي است كه وزراء حدودشان معين و مواجب مرسوم هر يكي آشكار ميشود...
مشروطه چيزي است كه وزرايي كه تا اين مدت مردم را چاپيدهاند... امروز غيرتمكين تسليم چاره ندارند مشروطه چيزي است كه بندگان كه آزاد خلق شدهاند از قيد اسارت خلاص خواهند شد...
مشروطه چيزي است كه عامه طعم حريت و آزادي را خواهند چشيد، زبان و قلم آزاد خواهد شد؛ مردم متحد خواهند شد مساوات و مواسات در مملكت پديد خواهد گشت.
مشروطه چيزي است كه قانوني براي شاه و مجلس و وزراء و اعيان و وكلاء و غيره وضع خواهد شد كه شاه و مجلس و تمام وزارتخانه را محدود خواهد كرد.
خلاصه مشروطه چيزي است كه تمام كارهاي دولتي و ملتي... زارع و فلاح محدود خواهد كرد كه هيچ كس بدون امر قانون نتواند سخني بگويد....
ابن ميرزا نصرالله تفرشي، تاريخ انقلاب مشروطيت، به كوشش محمد معيني، آماده چاپ توسط مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران.
ميرزا يوسف (فاضل خراساني) در رساله كلمه جامعه شمس كاشمري :
قسم دوم از اقسام دولت ملكي مقيد است؛ يعني سلطنت مشروطه ]است[ يعني هر فعلي كه از سلطان در باب انتظام مملكت و امور راجع به ملت صادر ميشود بايد مقيد به قيد و مشروط به شرط باشد و سلطنت دولت مشروطه تابع قانون و آراء مجلس شورا و مجلس سنا است و اگر ايرادي بر آراء يكي از مجلسين بنمايد و ديگري شريك رأي سلطان شود ميتواند حكم و رأي آن ديگر را نقض كند و قانوني كه براي انتظام امورات مملكت وضع ميشود قانون اساسي گويند.
رسائل مشروطيت، ص 633.
حاج ملا عبدالرسول كاشاني در رساله انصافيه:
لفظي كه خيلي بعضي را به اضطراب انداخته لفط «مشروطه» است چون هنوز معناي مشروطه را نفهميدهام بدون تحقيق منع ميكنيم... ]لفظ مشروطه وقتي مطرح شود در كنار[ دولت، ميگويند مشروطه است، نه چيز ديگر را چرا كه دولت يا مطلقه است... يا «مشروطه» و آن دولتي است كه صاحبان منصب آن، ملتزم باشند به اطاعت قانون و نشر عدل سلطنت پادشاه وزارت وزراء وكالت وكلاء دارالشوراي مجلس سنا، عدليه، قاضي محاكمات ]و[ ساير مناصب كه همه داده ميشود اما مشروطاً چون تمام از طرف رعيتند بايد در نهايت عدل از روي قانون رفتار كنند تا اين مناصب از آنها گرفته نشود.
رسائل مشروطيت، صص 564 - 563.
شيخ رضا دهخوارقاني:
مشروطيت عبارت است از انتخابي بودن حكومت و رياست عامه و رياست هيئت قوه مجريه و يا حكومت تنها و غيرذالك.
مباني نظري حكومت مشروطه و مشروعه به نقل از شيخ رضا دهخوارقاني، وقايع ناصري و توضيح مرام، صص 152ـ151.
آيات عظام آخوند خراساني و ملا عبدالله مازندراني:
چون مذهب رسمي ايران همان دين قويم اسلام و طريقه حقه اثنيعشريه ــ صلوات الله عليهم اجمعين ــ است، پس حقيقت مشروطيت و آزادي ايران عبارت از عدم تجاوز دولت و ملت از قوانين منطبق بر احكام خاصه و عامه مستفاده از مذهب و مبنيه بر اجراء احكام الهيه عز اسمه و حفظ نواميس شرعيه و مليه و منع از منكرات اسلاميه و اشاعه عدالت و محو مباني ظلم و سد ارتكابات خودسرانه و صيانت بيضه اسلام و حوزه مسلمين... آنچه اين خدام شريعت مطهره بوجوب اهتمام در استقرار و استحكام آن حكم نموديم و به منزله مجاهدت در ركاب امام زمان ارواحنافداه دانستيم اين مطلب بود. اساس مسلماني، بر اين مطلب مبتني و در فصل دوم متمم قانون اساسي هم كه سابقاً امضا نموديم ملزوم عدم مخالفت قوانين موضوعه با احكام شرعيه را تصريح و كاملاً اين معني رعايت شده و... همچنانكه مشروطيت و آزادي سائر دول و ملل عالم بر مذاهب رسميه آن ممالك استوار است همينطور در ايران هم براساس مذهب جعفري ــ علي مشيدهالسلام ــ كاملاً استوار و مصون از خلل و پايدار خواهد بود و هيچ صاحب غرض فاسد و مفسدي متمكن نخواهد بود كه خداي نخواسته خودي به ميان اندازد و برخلاف قوانين و احكام مذهب جعفري حكم قانوني جعل و زندقه و بدعتي احداث و قانون اساسي و اصل مشروطيت ايران را نقض و استبدادي به شكل ملعون ديگر به مراتب اشنع از اول برپا نمايد...