25-11-2015، 12:04
نقد حمیدرضا شکارسری برمجموعه شعر "شاعر یاغی " سروده ی شراره کامرانی
شعر شاعر یاغی
مجموعه شعر « شاعر یاغی » در بخش هایی چهارگانه قابلیت های منعطف شاعرانه ی « شراره كامرانی » را به رخ مخاطب می كشد .
در بخش نخست به نام « شعرهای فروتن » شعرهای مذهبی ، در بخش دوم به نام « كارنامه ها » شعرهایی با موضوع كار و كارگر ، در بخش سوم با عنوان « شاعر یاغی » شعرهایی با زمینه های متنوع اجتماعی و فرهنگی و بالاخره در بخش چهارم با عنوان « پرنده پرواز را می داند » چند شعر با موضوع جنگ و دفاع مقدس آورده شده اند . نكته این جاست كه در هر كدام از این بخش ها متناسب با نوع موضوع شیوه ی بیانی خاصی انتخاب و اجرا شده است كه چه بسا با شیوه ی دیگر بخش ها تفاوتی كلی داشته باشد . این انعطاف مشخصه ی اصلی اشعار مجموعه شعر « شاعر یاغی »ست كه موضوع عمده ی این نوشتار هم محسوب می شود .
***
« كامرانی » در اشعار مذهبی خود بیشتر از هرچیز به دیدگاه های تازه ، نامنتظره و گاه هیجان انگیز متن ها اندیشیده است . دیدگاه های تازه ی این شعرها موضوعات تكراری تاریخ شیعه و وقایع روزآمد دینی را منظری نو بخشیده است و دوباره خواندنی ساخته است . بخشی مهم از این تازگی و بداعت به همان مناظر تازه ی تماشا برمی گردد كه در مجموعه ی شعر « شاعر یاغی » فراوان است .
« درخت در انتظار بهار نیست و / كویر در انتظار آب / رود در انتظار دریا نیست و/ شب در انتظار آفتاب / همه منتظر تواند و نمی دانند / یكی نامت را بهار گذاشته ، یكی آب / یكی دریا و یكی آفتاب ... »
در این شیوه ی بیانی و از این مناظر اشیا خلاف آمد عادت خود ظاهر می شوند و عمل می كنند
در منظری كاملا بكر ، امام هادی (ع) با سكوتی لبریز از صدا معرفی می شود و اقیانوس او نه آرام است نه منجمد :
« سكوت همیشه خالی نیست / سكوت همیشه ساكت نیست / سكوت / گاه از خالی / تهی ست / لبریز صداست / سكوت فصیح تو / سكوتی از این دست بود و هست ...
« اقیانوس هادی » / نه آرام است / نه منجمد / سكوت ژرف او را / از دهان ماهی و پرنده / از دهان موج و صخره بشنویم »
در این شیوه ی بیانی موسیقی واژگان دارای جایگاهی والاست . « حضرت ام البنین » را ( كه بعد می فهمیم نسخه ی معاصر اوست ) رویاروی مشكلات زندگی مدرن امروز ببینید :
« از پله های اتوبوس نتوانی بالا بروی / و در دل بگویی : دست هایت كو پسرم ؟ / از این سوی خیابان تا آن سو / هزار فرسنگ باشد / و در دل بگویی : دست هایت كو پسرم؟ / یك شانه تخم مرغ / هزار كیلو باشد / و در دل بگویی : دست هایت كو پسرم ؟ / چشم هایت راه اتاق ها را گم كند / و در دل بگویی : / كجایید پسران من ؟ / و هیچ كس نباشد جوابت را بدهد »
و « كامرانی » در موسیقایی سرودن حتی تا شعر نیمایی هم پیش می رود و خوب و مسلط هم می سراید :
« آفتاب در كنار آفتاب / آفتاب بر فراز دست آفتاب / ظهر آفتابی غدیر / بی نظیر بود »
***
« كارنامه ها » بحث برانگیزترین و به گمان من مهم ترین بخش از مجموعه شعر مورد بحث است . شعرهایی با موضوع كار و كارگر این بخش را تشكیل می دهند . همین موضوع ، به شعرها تمی اجتماعی و حتی سیاسی می بخشد .
در بحران ها و بحبوحه های اجتماعی و سیاسی ، این شعر رویكردی شعاری می یابد اما به تدریج با عبور از دوره های ملتهب ، بیشتر به ارزش های متنی خود توجه می كند و تلاش می كند بین ارزش های متنی و فرامتنی خود تعادل برقرار نماید .
شعرهای « كارنامه ها » در جایگاه اجتماعی و سیاسی خود هرگز از ارزش های متنی خود به نفع ارزش های فرامتنی عدول نمی كند هم چنان كه شاعر از مسۆولیت ادبی خود به بهانه ی دیگر مسۆولیت های انسانی خویش شانه خالی نكرده است .
بیان در این شعرها به ژانر گزارش نزدیك می شود و این نكته ای ست كه منتقد را در صورت عدم توجه دچار انحراف و اشتباه می كند .
پس به این ترتیب شعریت این متن ها را در كجا باید جست و جو نمود ؟ به شعر زیر از « كارنامه ها » توجه بفرمایید :
« با این همه بی كار / شكر / شغلی دارم و نانی به خانه می برم ...
خدایا / به دستانم فرصت توبه هم ارزانی بفرما ! / از این شعر ، / این گناه معطری كه / بین این همه گرسنه / شایع كرده ام . »
حتی اگر از لحن كنایی و وجه ایهامی شعر و طنز گزنده ی آن صرف نظر كنیم باز هم نام گذاری تازه ی متنی به نام « شعر » و آشنایی زدایی سطرهای پایانی شعر شكی در شعریت متن از دیدگاه زبان شناسی باقی نمی گذارد . این كه مخاطب یا منتقدی واژه ها و تركیباتی چون « ساعت كار » یا « كارگر » یا « حقوق ناچیز » را شاعرانه (!) نمی داند و به صرف وجود این كلمات متن را از شعریت خالی می بیند ، مقصر شاعر نیست . شاعر بیانی تازه را برگزیده كه مطابق شیوه های بیانی رایج نیست و این مخاطب و منتقدند كه باید از منظری تازه به شعر رجوع كنند .
« به ساعت های متوالی كار نگاه نكنید / به پیری كه از جوانی من و شما در می آید ...
ما كارگر نیستیم / جمعی شاعریم / كه با این حقوق ناچیز / سال های سال را / خیال می كنیم و / پیر می شویم . »
زبان زنده ی جاری در این شعرها هماهنگی جذابی با لحن های كنایی و وجوه ایهامی و طنز تقریبا همیشگی آنها دارد كه حاكی از ساختار سنجیده این آثار است .
شعرهای « كارنامه ها » هرگز از صور خیال خالی نیست اما این صورت ها در پوششی از زبانی بدون پتانسیل آشنای شاعرانه پنهان مانده اند تا محتوای اثر در تشعشع تخیل شاعرانه گم نشود .
« من عاشق كارم هستم / نه تعطیلی می خواهم / نه استراحت / و اگر پسرم از من یاد بگیرد و / نوه ام از پسرم ، / هیچ روباتی / به گرد پایمان نمی رسد . »
نكته این جاست كه در هر كدام از این بخش ها متناسب با نوع موضوع شیوه ی بیانی خاصی انتخاب و اجرا شده است كه چه بسا با شیوه ی دیگر بخش ها تفاوتی كلی داشته باشد .
***
شعر « كامرانی » به گواهی این مجموعه اساسا شعری محتواگرا و متعهد است . شعری كه البته به اقتضای موضوع ، فضای زبانی و بیانی خاص خود را برمی گزیند . به طور مثال چنان چه ذكر شد در شعرهایی با رویكرد گزارشی ، زبان و بیانی نثرگونه و چنان چه خواهیم دید در بخش سوم و چهارم این مجموعه مجددا زبان و بیانی موسیقایی و حتی عروضی رخنمون می شود .
زبان و بیان در شعرهای بخش سوم و چهارم این مجموعه شعر مجددا به موسیقی و فرم های رایج شعری معطوف می شود . شعرهایی اجتماعی كه به نمادگرایی و استعاره توجه نشان می دهد و بر خلاف شعرهای بخش « كارنامه ها » نه تنها گزارش گونه نیست بلكه آشكارا مخیل به نظر می رسد :
« سرد است / سرد / سرد سرد / زمستان به تسلسل رسیده است / و آسمان و زمین / جز برفی سراسری به خاطر نسپرده اند . »
این نوع شعر كه خطر تصنع و تكلف را بالقوه با خود دارد با تلاش شاعر در جهت جزءنگری و عینی گرایی ، تا حدی صمیمی می نماید اما نه در حد صمیمیت بی نظیر شعرهای « كارنامه ها » .
سوژه های شعری « شراره كامرانی » به شدت جلوی چشم اند . بیماران سرطانی ، اهدای عضو پس از مرگ ، وقف ، وطن و جنگ و ... زمینه های ملموسی از این دست سوژه های شعری او را در دسترس همگان قرار می دهد . عواطفی كه مثلا در سایه ی آن بخشیدن چشم به یك همنوع توجیهی شاعرانه می یابد :
« من خواهم رفت / و این بهار / حتی بدون من ادامه خواهد داشت / من اما نمی خواهم آن را از دست بدهم / نمی خواهم این گنجشك ها در چشم هایم كوچ كنند / نمی خواهم این گل ها در چشم هایم بخشكند / نمی خواهم این باران به چشم هایم نبارد ... / چشم هایم را به امانت بردار ! / تا من دست در دست تو / این بهار را ادامه دهم . »
وقتی شعر بر چنین احساساتی تمركز می كند در حقیقت بر اشتراكات نوع انسانی تاكید ورزیده است و شاید به همین دلیل برقراری ارتباط با شعر او بسیار ساده است .
***
« شاعر یاغی » جسور است چه در شعرهای مذهبی و اجتماعی اش و چه در « كارنامه ها » .
« این اتوبوس با تمام خستگی اش / حوالی « فلكه ی ضد » آرام خواهدگرفت / من و گنجشك ها ی تشنه ی دیگر / بال خواهیم زد / یكراست از خیابان « تهران » / تا « صحن جامع » / سبزترین فضا برای رهایی در بهشت ... »
اما این جسارت در « كارنامه ها » برآمده از شیوه ی بدیع بیان شعری ست كه هوشمندانه ، ژانر زبانی گزارش را برمی گزیند :
« این یك توافق منطقی است : / بیا عید را / در خانه تكانی محدود كنیم ! / بهار / با این روزنامه های بادكرده از گرانی / خبر تكان دهنده ای نیست / و تنها به درد پاك كردن شیشه ها و / گرفت ندرز پنجره ها می خورد . »
و « شاعر یاغی » خواندنی ست چرا كه « شراره كامرانی » در آن مخاطب را در پاساژی از شعرهایی با رویكردهای زبانی و بیانی مختلف و موضوعات متنوع عبور می دهد و به هر سلیقه ی شعری كه رویكردی محتواگرا داشته باشد پاسخ می دهد .
با این همه بگذار آخرین حرفم را گوشه ی دلم نگذرام و آن این كه بخش « كارنامه ها » می توانست یك كتاب شعر مستقل مهم این سال ها باشد و حیف كه نیست . راستی چرا نیست ؟
* شاعر یاغی – شراره كامرانی – فصل پنجم - 1391
منبع:نشریه تخصصی شعر یانوس
شعر شاعر یاغی
مجموعه شعر « شاعر یاغی » در بخش هایی چهارگانه قابلیت های منعطف شاعرانه ی « شراره كامرانی » را به رخ مخاطب می كشد .
در بخش نخست به نام « شعرهای فروتن » شعرهای مذهبی ، در بخش دوم به نام « كارنامه ها » شعرهایی با موضوع كار و كارگر ، در بخش سوم با عنوان « شاعر یاغی » شعرهایی با زمینه های متنوع اجتماعی و فرهنگی و بالاخره در بخش چهارم با عنوان « پرنده پرواز را می داند » چند شعر با موضوع جنگ و دفاع مقدس آورده شده اند . نكته این جاست كه در هر كدام از این بخش ها متناسب با نوع موضوع شیوه ی بیانی خاصی انتخاب و اجرا شده است كه چه بسا با شیوه ی دیگر بخش ها تفاوتی كلی داشته باشد . این انعطاف مشخصه ی اصلی اشعار مجموعه شعر « شاعر یاغی »ست كه موضوع عمده ی این نوشتار هم محسوب می شود .
***
« كامرانی » در اشعار مذهبی خود بیشتر از هرچیز به دیدگاه های تازه ، نامنتظره و گاه هیجان انگیز متن ها اندیشیده است . دیدگاه های تازه ی این شعرها موضوعات تكراری تاریخ شیعه و وقایع روزآمد دینی را منظری نو بخشیده است و دوباره خواندنی ساخته است . بخشی مهم از این تازگی و بداعت به همان مناظر تازه ی تماشا برمی گردد كه در مجموعه ی شعر « شاعر یاغی » فراوان است .
« درخت در انتظار بهار نیست و / كویر در انتظار آب / رود در انتظار دریا نیست و/ شب در انتظار آفتاب / همه منتظر تواند و نمی دانند / یكی نامت را بهار گذاشته ، یكی آب / یكی دریا و یكی آفتاب ... »
در این شیوه ی بیانی و از این مناظر اشیا خلاف آمد عادت خود ظاهر می شوند و عمل می كنند
در منظری كاملا بكر ، امام هادی (ع) با سكوتی لبریز از صدا معرفی می شود و اقیانوس او نه آرام است نه منجمد :
« سكوت همیشه خالی نیست / سكوت همیشه ساكت نیست / سكوت / گاه از خالی / تهی ست / لبریز صداست / سكوت فصیح تو / سكوتی از این دست بود و هست ...
« اقیانوس هادی » / نه آرام است / نه منجمد / سكوت ژرف او را / از دهان ماهی و پرنده / از دهان موج و صخره بشنویم »
در این شیوه ی بیانی موسیقی واژگان دارای جایگاهی والاست . « حضرت ام البنین » را ( كه بعد می فهمیم نسخه ی معاصر اوست ) رویاروی مشكلات زندگی مدرن امروز ببینید :
« از پله های اتوبوس نتوانی بالا بروی / و در دل بگویی : دست هایت كو پسرم ؟ / از این سوی خیابان تا آن سو / هزار فرسنگ باشد / و در دل بگویی : دست هایت كو پسرم؟ / یك شانه تخم مرغ / هزار كیلو باشد / و در دل بگویی : دست هایت كو پسرم ؟ / چشم هایت راه اتاق ها را گم كند / و در دل بگویی : / كجایید پسران من ؟ / و هیچ كس نباشد جوابت را بدهد »
و « كامرانی » در موسیقایی سرودن حتی تا شعر نیمایی هم پیش می رود و خوب و مسلط هم می سراید :
« آفتاب در كنار آفتاب / آفتاب بر فراز دست آفتاب / ظهر آفتابی غدیر / بی نظیر بود »
***
« كارنامه ها » بحث برانگیزترین و به گمان من مهم ترین بخش از مجموعه شعر مورد بحث است . شعرهایی با موضوع كار و كارگر این بخش را تشكیل می دهند . همین موضوع ، به شعرها تمی اجتماعی و حتی سیاسی می بخشد .
در بحران ها و بحبوحه های اجتماعی و سیاسی ، این شعر رویكردی شعاری می یابد اما به تدریج با عبور از دوره های ملتهب ، بیشتر به ارزش های متنی خود توجه می كند و تلاش می كند بین ارزش های متنی و فرامتنی خود تعادل برقرار نماید .
شعرهای « كارنامه ها » در جایگاه اجتماعی و سیاسی خود هرگز از ارزش های متنی خود به نفع ارزش های فرامتنی عدول نمی كند هم چنان كه شاعر از مسۆولیت ادبی خود به بهانه ی دیگر مسۆولیت های انسانی خویش شانه خالی نكرده است .
بیان در این شعرها به ژانر گزارش نزدیك می شود و این نكته ای ست كه منتقد را در صورت عدم توجه دچار انحراف و اشتباه می كند .
پس به این ترتیب شعریت این متن ها را در كجا باید جست و جو نمود ؟ به شعر زیر از « كارنامه ها » توجه بفرمایید :
« با این همه بی كار / شكر / شغلی دارم و نانی به خانه می برم ...
خدایا / به دستانم فرصت توبه هم ارزانی بفرما ! / از این شعر ، / این گناه معطری كه / بین این همه گرسنه / شایع كرده ام . »
حتی اگر از لحن كنایی و وجه ایهامی شعر و طنز گزنده ی آن صرف نظر كنیم باز هم نام گذاری تازه ی متنی به نام « شعر » و آشنایی زدایی سطرهای پایانی شعر شكی در شعریت متن از دیدگاه زبان شناسی باقی نمی گذارد . این كه مخاطب یا منتقدی واژه ها و تركیباتی چون « ساعت كار » یا « كارگر » یا « حقوق ناچیز » را شاعرانه (!) نمی داند و به صرف وجود این كلمات متن را از شعریت خالی می بیند ، مقصر شاعر نیست . شاعر بیانی تازه را برگزیده كه مطابق شیوه های بیانی رایج نیست و این مخاطب و منتقدند كه باید از منظری تازه به شعر رجوع كنند .
« به ساعت های متوالی كار نگاه نكنید / به پیری كه از جوانی من و شما در می آید ...
ما كارگر نیستیم / جمعی شاعریم / كه با این حقوق ناچیز / سال های سال را / خیال می كنیم و / پیر می شویم . »
زبان زنده ی جاری در این شعرها هماهنگی جذابی با لحن های كنایی و وجوه ایهامی و طنز تقریبا همیشگی آنها دارد كه حاكی از ساختار سنجیده این آثار است .
شعرهای « كارنامه ها » هرگز از صور خیال خالی نیست اما این صورت ها در پوششی از زبانی بدون پتانسیل آشنای شاعرانه پنهان مانده اند تا محتوای اثر در تشعشع تخیل شاعرانه گم نشود .
« من عاشق كارم هستم / نه تعطیلی می خواهم / نه استراحت / و اگر پسرم از من یاد بگیرد و / نوه ام از پسرم ، / هیچ روباتی / به گرد پایمان نمی رسد . »
نكته این جاست كه در هر كدام از این بخش ها متناسب با نوع موضوع شیوه ی بیانی خاصی انتخاب و اجرا شده است كه چه بسا با شیوه ی دیگر بخش ها تفاوتی كلی داشته باشد .
***
شعر « كامرانی » به گواهی این مجموعه اساسا شعری محتواگرا و متعهد است . شعری كه البته به اقتضای موضوع ، فضای زبانی و بیانی خاص خود را برمی گزیند . به طور مثال چنان چه ذكر شد در شعرهایی با رویكرد گزارشی ، زبان و بیانی نثرگونه و چنان چه خواهیم دید در بخش سوم و چهارم این مجموعه مجددا زبان و بیانی موسیقایی و حتی عروضی رخنمون می شود .
زبان و بیان در شعرهای بخش سوم و چهارم این مجموعه شعر مجددا به موسیقی و فرم های رایج شعری معطوف می شود . شعرهایی اجتماعی كه به نمادگرایی و استعاره توجه نشان می دهد و بر خلاف شعرهای بخش « كارنامه ها » نه تنها گزارش گونه نیست بلكه آشكارا مخیل به نظر می رسد :
« سرد است / سرد / سرد سرد / زمستان به تسلسل رسیده است / و آسمان و زمین / جز برفی سراسری به خاطر نسپرده اند . »
این نوع شعر كه خطر تصنع و تكلف را بالقوه با خود دارد با تلاش شاعر در جهت جزءنگری و عینی گرایی ، تا حدی صمیمی می نماید اما نه در حد صمیمیت بی نظیر شعرهای « كارنامه ها » .
سوژه های شعری « شراره كامرانی » به شدت جلوی چشم اند . بیماران سرطانی ، اهدای عضو پس از مرگ ، وقف ، وطن و جنگ و ... زمینه های ملموسی از این دست سوژه های شعری او را در دسترس همگان قرار می دهد . عواطفی كه مثلا در سایه ی آن بخشیدن چشم به یك همنوع توجیهی شاعرانه می یابد :
« من خواهم رفت / و این بهار / حتی بدون من ادامه خواهد داشت / من اما نمی خواهم آن را از دست بدهم / نمی خواهم این گنجشك ها در چشم هایم كوچ كنند / نمی خواهم این گل ها در چشم هایم بخشكند / نمی خواهم این باران به چشم هایم نبارد ... / چشم هایم را به امانت بردار ! / تا من دست در دست تو / این بهار را ادامه دهم . »
وقتی شعر بر چنین احساساتی تمركز می كند در حقیقت بر اشتراكات نوع انسانی تاكید ورزیده است و شاید به همین دلیل برقراری ارتباط با شعر او بسیار ساده است .
***
« شاعر یاغی » جسور است چه در شعرهای مذهبی و اجتماعی اش و چه در « كارنامه ها » .
« این اتوبوس با تمام خستگی اش / حوالی « فلكه ی ضد » آرام خواهدگرفت / من و گنجشك ها ی تشنه ی دیگر / بال خواهیم زد / یكراست از خیابان « تهران » / تا « صحن جامع » / سبزترین فضا برای رهایی در بهشت ... »
اما این جسارت در « كارنامه ها » برآمده از شیوه ی بدیع بیان شعری ست كه هوشمندانه ، ژانر زبانی گزارش را برمی گزیند :
« این یك توافق منطقی است : / بیا عید را / در خانه تكانی محدود كنیم ! / بهار / با این روزنامه های بادكرده از گرانی / خبر تكان دهنده ای نیست / و تنها به درد پاك كردن شیشه ها و / گرفت ندرز پنجره ها می خورد . »
و « شاعر یاغی » خواندنی ست چرا كه « شراره كامرانی » در آن مخاطب را در پاساژی از شعرهایی با رویكردهای زبانی و بیانی مختلف و موضوعات متنوع عبور می دهد و به هر سلیقه ی شعری كه رویكردی محتواگرا داشته باشد پاسخ می دهد .
با این همه بگذار آخرین حرفم را گوشه ی دلم نگذرام و آن این كه بخش « كارنامه ها » می توانست یك كتاب شعر مستقل مهم این سال ها باشد و حیف كه نیست . راستی چرا نیست ؟
* شاعر یاغی – شراره كامرانی – فصل پنجم - 1391
منبع:نشریه تخصصی شعر یانوس