07-11-2015، 16:56
برای درک بهتر ماجرا بهتر است به مثال روی آوریم و آمارهایی مانند «نوجوان بودن ۱۸ درصد افراد تحت پوشش کمیته امداد»، «گسترش فقر نسبی در حوزه مسکن به ۷۰ درصد» و حتی رشد بسیار سریع پدیده های شومی مانند کارتن خوابی و امثال آن را مرور کنیم تا دریابیم که منظور از جوان شدن فقر چیست.
البته آمار و ارقام ها در این باره بسیار زیادند؛ اما برای درک جوان شدن فقر در کشور میتوان به سراغ مؤلفه های دیگری هم رفت. مثل «بیکاری» که رشد آن مترادف بسیاری از مشکلات و معضلات است، یا «کارتن خوابی» که آمارها حکایت از 700 برابر شدن شمارشان در تهران از سال 90 به بعد را دارد که نتیجه مستقیم آن، افزایش شمار زباله گردان، مرگ و میر ایشان در خیابان و حتی تزریق «فقر» به چهره برخی محلات در شهرهاست؛ محلاتی که برای زدودن این تصویر از آنها و البته ایمن نمودنشان، گاه سال ها تلاش و ممارست و صرف هزینه های بسیار هنگفت لازم است.
این در حالی است که فارغ از این چهره زشت فقر، جوان شدن فقر را از مشکلاتی که گریبانگیر جوانان در آغاز زندگی است هم میتوان فهمید و دریافت که این عامل چه تأثیری در اتفاقات شومی همچون افزایش سن ازدواج، کاهش نرخ ازدواج و فرزندآوری، افزایش نرخ طلاق و احتمال تجرد قطعی و حتی شکل گیری آفت هایی چون ازدواج سفید و ... دارد.
به همه این آمارهای ناخوشایند و نگران کننده میتوان ابعاد غیرمادی ماجرا را هم افزود، زیرا میدانیم درآمد اندک به بهره مندی اندک از مواهب جامعه منجر شده و فقر مادی به فقر فرهنگی نیز تسری پیدا میکند. همه این ها در حالی است که میدانیم گسترش فقر در زندگی امروزی به اتفاقاتی فراتر از سوءتغذیه گره میخورد و در نتیجه اتفاقاتی چون هجوم بیماری ها و هزینه های درمان این آلام فیزیکی، هم سهم زیادی در فقیرتر کردن این قشرهای جامعه دارد و هم فشار زیادی به دولت ها وارد خواهد آورد.
بنابراین، باید گسترش فقر در جوانان ایرانی را به معنای مشکلات طبیعی و غیر طبیعی فراوانی در سالهای پیش روی بدانیم و انتظار پدید آمدن طیفی در جامعه را بکشیم که برای رفع مشکلاتشان، توان دولت مردانمان کافی نیست، زیرا مشکلشان ریشه در گذشته دارد و بسیار عمیق است.
بر این اساس جا دارد دولتمردان، نمایندگان مجلس و دیگر افرادی را که در عرضه سیاست در کشورمان نقش آفرینی میکنند، خطاب قرار داده و از ایشان بخواهیم اگر از موضوعاتی همچون «برجام» و مناقشات و منازعات سیاسی فارغ شدند، فکری هم به حال مشکلاتی مانند بیکاری یا گرانی مسکن کنند و بدانند که بی توجهی به این مشکلات و ندید گرفتن مشکلات معیشتی جامعه بوده که موجب شده فقر تا این اندازه در جامعه ریشه بداوند و آینده کشورمان را تهدید کند!
«فقر»؛ درباره این واژه و انواع آن زیاد گفته و حتی نهادهای فراوانی برای ریشه کن کردن آن تأسیس شده؛ اما به رغم همه این توجه ها و تأکیدات، آنچنان به این مقوله بی تفاوت بودهایم که اکنون میبینیم جوان شده است!
در میان معضلاتی که گریبان جامعه ایرانی را گرفته و سبب ساز اشکالات فراوانی میشود، «فقر» مقوله ای بسیار متفاوت است، زیرا از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی مورد توجه مسئولان بوده و برنامه ریزی هایی برای زوال آن صورت گرفته، ولی کمتر توفیقی در این زمینه حاصل آمده است.
البته مفهوم فقر به مرور زمان دستخوش تغییرات فراوانی شده تا جایی که اگر در گذشته به قوت شب و سرپناه محدود میشد، اکنون اثر آن را در بسیاری از مشکلات و معضلات، از بزهکاری گرفته تا بیکاری و... میتوان دید و حتی در توجه به آن، مقوله های نوینی مانند فقر مطلق و نسبی و یا حتی خط فقر را هم لحاظ کرد.
اما از صورت های مختلف فقر و تأثیرات آشکار و پنهان آن که بگذریم، اتفاق دیگری توجه مان را به خود جلب خواهد نمود که چه بسا دردناک تر از شیوع فقر یا شدت آن در جامعه باشد؛ «جوان شدن فقر». اتفاقی که میتوان با تأمل در آن، آینده ای را دید که در آن فقر رشد کرده و اثرات شومش توسعه یافته است.
برای درک بهتر ماجرا بهتر است به مثال روی آوریم و آمارهایی مانند «نوجوان بودن ۱۸ درصد افراد تحت پوشش کمیته امداد»، «گسترش فقر نسبی در حوزه مسکن به ۷۰ درصد» و حتی رشد بسیار سریع پدیده های شومی مانند کارتن خوابی و امثال آن را مرور کنیم تا دریابیم که منظور از جوان شدن فقر چیست.
در میان معضلاتی که گریبان جامعه ایرانی را گرفته و سبب ساز اشکالات فراوانی میشود، «فقر» مقوله ای بسیار متفاوت است، زیرا از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی مورد توجه مسئولان بوده و برنامه ریزی هایی برای زوال آن صورت گرفته، ولی کمتر توفیقی در این زمینه حاصل آمده است.
البته مفهوم فقر به مرور زمان دستخوش تغییرات فراوانی شده تا جایی که اگر در گذشته به قوت شب و سرپناه محدود میشد، اکنون اثر آن را در بسیاری از مشکلات و معضلات، از بزهکاری گرفته تا بیکاری و... میتوان دید و حتی در توجه به آن، مقوله های نوینی مانند فقر مطلق و نسبی و یا حتی خط فقر را هم لحاظ کرد.
اما از صورت های مختلف فقر و تأثیرات آشکار و پنهان آن که بگذریم، اتفاق دیگری توجه مان را به خود جلب خواهد نمود که چه بسا دردناک تر از شیوع فقر یا شدت آن در جامعه باشد؛ «جوان شدن فقر». اتفاقی که میتوان با تأمل در آن، آینده ای را دید که در آن فقر رشد کرده و اثرات شومش توسعه یافته است.
برای درک بهتر ماجرا بهتر است به مثال روی آوریم و آمارهایی مانند «نوجوان بودن ۱۸ درصد افراد تحت پوشش کمیته امداد»، «گسترش فقر نسبی در حوزه مسکن به ۷۰ درصد» و حتی رشد بسیار سریع پدیده های شومی مانند کارتن خوابی و امثال آن را مرور کنیم تا دریابیم که منظور از جوان شدن فقر چیست.
البته آمار و ارقام ها در این باره بسیار زیادند؛ اما برای درک جوان شدن فقر در کشور میتوان به سراغ مؤلفه های دیگری هم رفت. مثل «بیکاری» که رشد آن مترادف بسیاری از مشکلات و معضلات است، یا «کارتن خوابی» که آمارها حکایت از 700 برابر شدن شمارشان در تهران از سال 90 به بعد را دارد که نتیجه مستقیم آن، افزایش شمار زباله گردان، مرگ و میر ایشان در خیابان و حتی تزریق «فقر» به چهره برخی محلات در شهرهاست؛ محلاتی که برای زدودن این تصویر از آنها و البته ایمن نمودنشان، گاه سال ها تلاش و ممارست و صرف هزینه های بسیار هنگفت لازم است.
این در حالی است که فارغ از این چهره زشت فقر، جوان شدن فقر را از مشکلاتی که گریبانگیر جوانان در آغاز زندگی است هم میتوان فهمید و دریافت که این عامل چه تأثیری در اتفاقات شومی همچون افزایش سن ازدواج، کاهش نرخ ازدواج و فرزندآوری، افزایش نرخ طلاق و احتمال تجرد قطعی و حتی شکل گیری آفت هایی چون ازدواج سفید و ... دارد.
به همه این آمارهای ناخوشایند و نگران کننده میتوان ابعاد غیرمادی ماجرا را هم افزود، زیرا میدانیم درآمد اندک به بهره مندی اندک از مواهب جامعه منجر شده و فقر مادی به فقر فرهنگی نیز تسری پیدا میکند. همه این ها در حالی است که میدانیم گسترش فقر در زندگی امروزی به اتفاقاتی فراتر از سوءتغذیه گره میخورد و در نتیجه اتفاقاتی چون هجوم بیماری ها و هزینه های درمان این آلام فیزیکی، هم سهم زیادی در فقیرتر کردن این قشرهای جامعه دارد و هم فشار زیادی به دولت ها وارد خواهد آورد.
بنابراین، باید گسترش فقر در جوانان ایرانی را به معنای مشکلات طبیعی و غیر طبیعی فراوانی در سالهای پیش روی بدانیم و انتظار پدید آمدن طیفی در جامعه را بکشیم که برای رفع مشکلاتشان، توان دولت مردانمان کافی نیست، زیرا مشکلشان ریشه در گذشته دارد و بسیار عمیق است.
بر این اساس جا دارد دولتمردان، نمایندگان مجلس و دیگر افرادی را که در عرضه سیاست در کشورمان نقش آفرینی میکنند، خطاب قرار داده و از ایشان بخواهیم اگر از موضوعاتی همچون «برجام» و مناقشات و منازعات سیاسی فارغ شدند، فکری هم به حال مشکلاتی مانند بیکاری یا گرانی مسکن کنند و بدانند که بی توجهی به این مشکلات و ندید گرفتن مشکلات معیشتی جامعه بوده که موجب شده فقر تا این اندازه در جامعه ریشه بداوند و آینده کشورمان را تهدید کند!