30-10-2015، 17:40
زن تنهایی که مردی را به طرز هولناکی به قتل رسانده بود، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد و در باره انگیزه اش از جنایت حرفی نزد.
چهارم خرداد سال 90 زن میانسالی به کلانتری رفت و از ناپدید شدن شوهرش خبر داد و به ماموران گفت که شوهرش دو روز است که از خانه بیرون رفته و دیگر اثری از او نیست.
با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و تلاش در این رابطه آغاز شد.
با شروع تجسس ها چند روز بعد جسد مثله شده این مرد در خیابان پیدا شد و کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که او کشته شده است. این مرد به طرز هولناکی به قتل رسیده بود. برای همین ماموران پلیس تلاش خود را برای شناسایی و دستگیری قاتل این مرد آغاز کردند و در ادامه به زنی که با این مرد در ارتباط بود مشکوک شدند که با دستگیر شدن این زن راز جنایت فاش شد.
وی در ابتدا منکر هرگونه قتلی بود و اظهارات ضد و نقیض زیادی را پیش روی پلیس قرار داد. هرچه مدارک بر علیه این زن زیادتر می شد، او نیز اظهارات دروغین زیادی را مطرح می کرد. از دسیسه های چند دشمنش گرفته تا قتل از سوی شوهر صیغه ای اش، همه این ها را پیش روی پلیس قرار داد.
ولی با وجود همه این ها شوهر صیغه ای این زن او را لو داد و به پلیس گفت: همسرم که عضو سابق گروهك تروريستي منافقين بوده و به مدت سه سال هم در پادگان اشرف انواع آموزشهاي تروريستي را گذرانده است. او روز حادثه با من تماس گرفت و گفت که به کمکم نیاز دارد. وقتی رفتم کیسه پلاستیکی مشکی رنگ دستش بود و گفت که باید آنها را از خانه بیرون ببرد. وقتی با هم بیرون رفتیم، در راه برایم تعریف کرد که چطور این مرد را به قتل رسانده و جسدش را مثله کرده است.
با این اظهارات، اینبار زن 50 ساله به قتل اعتراف کرد و گفت: به خاطر اینکه مقتول سرم را کلاه گذاشته و به بهانه پرداخت وام از من پول گرفته بود، از او کینه به دل داشتم. برای همین روز حادثه او را به خانه ام دعوت کردم و بعد از بیهوش کردنش، با ضربات چکش او را کشتم. بعد از آن جسدش را مثله کرده و سرش را پس از متلاشی کردن داخل کباب پز گذاشتم.
با اعترافات هولناک این زن پرونده وی برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم در این شعبه محاکمه شد و اظهارات تازه ای را مطرح کرد. او اینبار به قضات گفت: مقتول قصد داشت مرا مورد آزار و اذیت قرار دهد برای همین مجبور شدم او را به قتل برسانم.
با این اظهارات دادگاه پرونده را برای رفع نواقص به دادسرا فرستاد و پس از رفع نواقص بار دیگر متهم در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. در این جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند. متهم اما اینبار سکوت کرد و تنها قتل را به گردن گرفت. ولی گفت که حرفی برای گفتن ندارد.
در پایان نیز هیات قضایی وارد شور شدند تا حکم نهایی در خصوص این پرونده را صادر کنند.
چهارم خرداد سال 90 زن میانسالی به کلانتری رفت و از ناپدید شدن شوهرش خبر داد و به ماموران گفت که شوهرش دو روز است که از خانه بیرون رفته و دیگر اثری از او نیست.
با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و تلاش در این رابطه آغاز شد.
با شروع تجسس ها چند روز بعد جسد مثله شده این مرد در خیابان پیدا شد و کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که او کشته شده است. این مرد به طرز هولناکی به قتل رسیده بود. برای همین ماموران پلیس تلاش خود را برای شناسایی و دستگیری قاتل این مرد آغاز کردند و در ادامه به زنی که با این مرد در ارتباط بود مشکوک شدند که با دستگیر شدن این زن راز جنایت فاش شد.
وی در ابتدا منکر هرگونه قتلی بود و اظهارات ضد و نقیض زیادی را پیش روی پلیس قرار داد. هرچه مدارک بر علیه این زن زیادتر می شد، او نیز اظهارات دروغین زیادی را مطرح می کرد. از دسیسه های چند دشمنش گرفته تا قتل از سوی شوهر صیغه ای اش، همه این ها را پیش روی پلیس قرار داد.
ولی با وجود همه این ها شوهر صیغه ای این زن او را لو داد و به پلیس گفت: همسرم که عضو سابق گروهك تروريستي منافقين بوده و به مدت سه سال هم در پادگان اشرف انواع آموزشهاي تروريستي را گذرانده است. او روز حادثه با من تماس گرفت و گفت که به کمکم نیاز دارد. وقتی رفتم کیسه پلاستیکی مشکی رنگ دستش بود و گفت که باید آنها را از خانه بیرون ببرد. وقتی با هم بیرون رفتیم، در راه برایم تعریف کرد که چطور این مرد را به قتل رسانده و جسدش را مثله کرده است.
با این اظهارات، اینبار زن 50 ساله به قتل اعتراف کرد و گفت: به خاطر اینکه مقتول سرم را کلاه گذاشته و به بهانه پرداخت وام از من پول گرفته بود، از او کینه به دل داشتم. برای همین روز حادثه او را به خانه ام دعوت کردم و بعد از بیهوش کردنش، با ضربات چکش او را کشتم. بعد از آن جسدش را مثله کرده و سرش را پس از متلاشی کردن داخل کباب پز گذاشتم.
با اعترافات هولناک این زن پرونده وی برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم در این شعبه محاکمه شد و اظهارات تازه ای را مطرح کرد. او اینبار به قضات گفت: مقتول قصد داشت مرا مورد آزار و اذیت قرار دهد برای همین مجبور شدم او را به قتل برسانم.
با این اظهارات دادگاه پرونده را برای رفع نواقص به دادسرا فرستاد و پس از رفع نواقص بار دیگر متهم در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. در این جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند. متهم اما اینبار سکوت کرد و تنها قتل را به گردن گرفت. ولی گفت که حرفی برای گفتن ندارد.
در پایان نیز هیات قضایی وارد شور شدند تا حکم نهایی در خصوص این پرونده را صادر کنند.