07-09-2015، 8:26
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
چشم فروشی در مشهد!
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[/url]
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[rtl]" واقعیت های زیر پوست شهر مشهد ، شهری كه آستان قدسش ١/٥ برابر دولت در آمد دارد و یك صدم دولت هزینه ![/rtl]
[rtl]گزارش تکاندهنده از چشمفروشی برای ۶ میلیون تومان در مشهد.[/rtl]
[rtl]روزنامهی محلی "شهرآرا" در مشهد، در شمارهی روز شنبه (۱۷ مرداد-۸ آگست) خود، گزارشی از بازار پررونق خرید و فروش اعضای بدن در این شهر منتشر کرده که بخشی از آن به چشمفروشی اختصاص دارد.[/rtl]
[rtl]لالهسادات کوثری، نویسندهی این گزارش، با اشاره به آگهیهای فراوان مربوط به "کلیهفروشی"، "کبدفروشی"، "مغزاستخوانفروشی" و... که در فضای مجازی و در و دیوارهای شهر وجود دارد، نوشته است:[/rtl]
[rtl]دو سه روز قبل بود که برای تهیه گزارش به خیابان مهدی در محله شهید فرامرز عباسی رفتم. گشتوگذار در دل محله و دقت در مشکلات اهالی، باعث شد تا اینبار سوژه جدیدی نظرم را به خود جلب کند. عبارتهایی مانند «فروش کلیه»، «کلیهفروشی»، «فروش کلیه زیر قیمت» و... تاکنون زیاد به چشمم خورده بود اما این عبارت با بقیه فرق داشت. روی دیوار با ماژیک پررنگ نوشته شده بود: «چشمفروشی». تصور میکنم آفتاب طاقتفرسای ظهر تابستان سوی چشمانم را کمقوا کرده است. جلوتر میروم تا شاید بتوانم دقیقتر بخوانم. نه، عبارت درست است. روی دیوار زیر شماره تلفنِ خط ایرانسلش نوشته شده است: «چشمفروشی».[/rtl]
[rtl]عبارت تکاندهندهای که هنوز که هنوز است، نوع نگارش حروفش بر روی دیوار، در ذهنم نقش بسته است.[/rtl]
[rtl]با تلفن همراهم شماره میگیرم، ۷۳۰.... ۰۹۳۷ مشترک مدنظر در دسترس نمیباشد. درحالیکه تمام ذهنم از علامت سوال پر شده است، باز هم تلاش میکنم. چندروزی میگذرد و بالاخره بعد از کلی تلاش، تلفنم پاسخ داده میشود. با شنیدن صدای مرد جوان گمان نمیکنم سنوسالش بیشتر از ۴۰ باشد. پیشنهاد خرید چشم را مطرح میکنم و بعد از انجام رایزنی و صحبت تلفنی، قرار ملاقات محقق میشود و اینبار بهعنوان خریدار پای معامله میروم.[/rtl]
[rtl]محل قرار، ایستگاه اتوبوس چهارراه میدان بار است. کمی زودتر از ساعت قرار در محل ایستگاه حاضر میشوم. تمام طول مسیر تا محل قرار را پیاده میروم و در تمام راه، ذهنم درگیر این سوال است که چرا باید کار به جایی برسد که انسان حاضر باشد چشم خود را بفروشد؟ سر ساعت مقرر از راه میرسد. خودش را «م» معرفی میکند و سیوچهارساله. بلافاصله و بدون مقدمه وارد صحبت میشود. خانم، رک و پوستکنده حرفت را بگو. آخرش چند؟[/rtl]
[rtl]اصلا برایش مهم نیست که چرا و به چه دلیل در محل ملاقات حضور یافتهام. حرف از ۲ میلیون به میان میآورم که پاسخ میدهد: ۲میلیون خیلی کم است. ما با هم وارد معامله نمیشویم. رویش را برمیگرداند و قصد رفتن میکند که از او میخواهم رقم پیشنهادیاش را بگوید. میگوید: ۶ماه پیش در تهران یک کلیهام را ۶میلیون فروختم. الان هم به شدت فشار مالی دارم. حاضرم با همان ۶ میلیون چشمم را بفروشم.[/rtl]
[rtl]او ادامه میدهد: سه بچه دارم و صاحبخانه جوابم کرده است. بیسواد و بیکار هستم و باید خرجی فرزندان و همسرم را بدهم. چشم من مال شما، هرکار دوست دارید، با آن انجام دهید.[/rtl]
[rtl]لرز تمام بدنم را فراگرفته است. «م» ادامه میدهد: از من که گذشت، دلم نمیخواهد فرزندانم بیخانمان بزرگ شوند. برای من چه اهمیت دارد که یک چشم داشته باشم یا نه؟ او میگوید: ندارم. فقر امانم را بریده است. اصلا شما میفهمی نداری یعنی چی؟ نان خشک خوردن یعنی چه؟ برایم مثل روز روشن است که دیگر اندامهایم را نیز میفروشم. چه اهمیت دارد که من یک دست داشته باشم یا نداشته باشم؟ یک پا داشته باشم یا نداشته باشم؟ لازم باشد، حتی پوستم را هم میفروشم. الان دو خریدار هستند که حاضرند با همین قیمت و پرداخت تمام مخارج بیمارستان، پای معامله بیایند. تازه قرار است فردا در اینترنت هم آگهی بدهم که احتمالا اگر آگهی سراسری بدهم، پول بیشتری بگیرم.[/rtl]
[rtl]رویش را برمیگرداند و میرود و قرار میشود تا فردا صبح به او خبر دهم.[/rtl]
[rtl]جوان سیوچهارساله یا واضحتر بگوییم فروشنده چشم، راه خود را میکشد و میرود. تمام خواسته او این روزها از زندگی این است که بتواند به بالاترین قیمت ممکن، چشم خود را بفروشد تا شاید بتواند بار دیگر سرش را در مقابل فرزندان خود بالا ببرد و سربلند شود. پول صاحبخانه را بدهد و دستکم چندماهی فرزندانش را از خوردن نان خشک نجات دهد. باز هم قصه پرغصه فقر. اینبار چوب حراج به سلامت و جسم و جان. جوان سیوچهارساله که با هزار امید و آرزو پای معامله چشم خود آمده است، مثل روز برایش روشن است که شاید در چند ماه آینده، اندامی دیگر از بدن خود را به فروش بگذارد. مثل روز برایش روشن است که بالاخره روزی فراخواهد رسید که برای همین فرزندانی که دلش میخواهد دیگر طعم نداری را نچشند، نه چشمی برایش مانده است که آنها را ببیند و نه دست نوازشگری[/rtl]
[rtl]سازمان تامین اجتماعی ایران به فلسطین خدمات بازنشستگی می دهد "[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]1. برخلاف ادعای شایعه پردازان بطورمثال در سال 93 بودجه کل کشور حدود 84 برابر بودجه آستان قدس بوده است !
بودجه کل کشور به ریال
833.484.581.000.000
[/rtl]
[rtl]بودجه آستان قدس به ریال
10.000.000.000.000
[/rtl]
[rtl]2. مسوول واحد فراهم آوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی مشهد ضمن تکذیب این شایعه گفت : برداشتن قرنیه چشم فرد زنده، مستلزم محروم کردن وی از بینایی است و این امر صورت نمی گیرد![/rtl]
[rtl]3. قرنیه پیوندی تنها از بیمار مرگ مغزی و یا فرد فوت شده برداشته میشود که غیر قابل فروش و اهدایی است.[/rtl]
[rtl]4. هزینه اندک اخذ شده از بیماران برای پیوند قرنیه بابت نگهداری قرنیه تحت شرایط خاص در بانک قرنیه می باشد.[/rtl]
[rtl]5. هم اکنون هیچ کمبودی از نظر قرنیه در خراسان رضوی و کشور وجود ندارد و وجود بازار سیاه آن نیز حقیقت ندارد.[/rtl]
[rtl]6. هزینه های تامین قرنیه چشم حدود پانصد هزار تومان و با پوشش بیمه ای تنها 50 هزار تومان می باشد و اعداد چند میلیونی صحت ندارند![/rtl]
[rtl]7. عمل پیوند قرنیه پس از طرح تحول نظام سلامت جزء ارزان ترین پیوندها به شمار می رود به طوریکه اکنون در بیمارستان های دولتی هزینه جراحی پیوند حدود 200 هزار تومان برآورد می گردد.[/rtl]
[rtl]8. این مطلب اولین بار در قالب گزارشی در روزنامه محلی 'شهرآرا' مشهد درج شد و پس از آن از سوی کارشناسان تکذیب گردید ، اما کماکان در شبکه های اجتماعی در حال گردش است![/rtl]
[rtl]9. ارائه خدمات بازنشستگی به فلسطین توسط سازمان تامین اجتماعی صحت ندارد و تنها در خصوص مشاوره و انتقال تجربیات، اعلام همکاری شده است. شایعه پردازان با اضافه کردن این مطلب در انتهای شایعه اولیه ، در پی حداکثر سواستفاده بوده اند.[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]حق جو و حق طلب باشیم[/rtl]
چشم فروشی در مشهد!
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[/url]
[rtl]دریافت چشم از فرد زنده انجام نمی شود و تامین قرنیه پیوندی در خراسان رضوی و کشور به صورت دولتی و تحت پوشش بیمه انجام می شود[/rtl]
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[rtl][url=http://shayeaat.ir/post/368] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[/rtl]
[/rtl]
[rtl]متن شایعه[/rtl]
[rtl]" واقعیت های زیر پوست شهر مشهد ، شهری كه آستان قدسش ١/٥ برابر دولت در آمد دارد و یك صدم دولت هزینه ![/rtl]
[rtl]گزارش تکاندهنده از چشمفروشی برای ۶ میلیون تومان در مشهد.[/rtl]
[rtl]روزنامهی محلی "شهرآرا" در مشهد، در شمارهی روز شنبه (۱۷ مرداد-۸ آگست) خود، گزارشی از بازار پررونق خرید و فروش اعضای بدن در این شهر منتشر کرده که بخشی از آن به چشمفروشی اختصاص دارد.[/rtl]
[rtl]لالهسادات کوثری، نویسندهی این گزارش، با اشاره به آگهیهای فراوان مربوط به "کلیهفروشی"، "کبدفروشی"، "مغزاستخوانفروشی" و... که در فضای مجازی و در و دیوارهای شهر وجود دارد، نوشته است:[/rtl]
[rtl]دو سه روز قبل بود که برای تهیه گزارش به خیابان مهدی در محله شهید فرامرز عباسی رفتم. گشتوگذار در دل محله و دقت در مشکلات اهالی، باعث شد تا اینبار سوژه جدیدی نظرم را به خود جلب کند. عبارتهایی مانند «فروش کلیه»، «کلیهفروشی»، «فروش کلیه زیر قیمت» و... تاکنون زیاد به چشمم خورده بود اما این عبارت با بقیه فرق داشت. روی دیوار با ماژیک پررنگ نوشته شده بود: «چشمفروشی». تصور میکنم آفتاب طاقتفرسای ظهر تابستان سوی چشمانم را کمقوا کرده است. جلوتر میروم تا شاید بتوانم دقیقتر بخوانم. نه، عبارت درست است. روی دیوار زیر شماره تلفنِ خط ایرانسلش نوشته شده است: «چشمفروشی».[/rtl]
[rtl]عبارت تکاندهندهای که هنوز که هنوز است، نوع نگارش حروفش بر روی دیوار، در ذهنم نقش بسته است.[/rtl]
[rtl]با تلفن همراهم شماره میگیرم، ۷۳۰.... ۰۹۳۷ مشترک مدنظر در دسترس نمیباشد. درحالیکه تمام ذهنم از علامت سوال پر شده است، باز هم تلاش میکنم. چندروزی میگذرد و بالاخره بعد از کلی تلاش، تلفنم پاسخ داده میشود. با شنیدن صدای مرد جوان گمان نمیکنم سنوسالش بیشتر از ۴۰ باشد. پیشنهاد خرید چشم را مطرح میکنم و بعد از انجام رایزنی و صحبت تلفنی، قرار ملاقات محقق میشود و اینبار بهعنوان خریدار پای معامله میروم.[/rtl]
[rtl]محل قرار، ایستگاه اتوبوس چهارراه میدان بار است. کمی زودتر از ساعت قرار در محل ایستگاه حاضر میشوم. تمام طول مسیر تا محل قرار را پیاده میروم و در تمام راه، ذهنم درگیر این سوال است که چرا باید کار به جایی برسد که انسان حاضر باشد چشم خود را بفروشد؟ سر ساعت مقرر از راه میرسد. خودش را «م» معرفی میکند و سیوچهارساله. بلافاصله و بدون مقدمه وارد صحبت میشود. خانم، رک و پوستکنده حرفت را بگو. آخرش چند؟[/rtl]
[rtl]اصلا برایش مهم نیست که چرا و به چه دلیل در محل ملاقات حضور یافتهام. حرف از ۲ میلیون به میان میآورم که پاسخ میدهد: ۲میلیون خیلی کم است. ما با هم وارد معامله نمیشویم. رویش را برمیگرداند و قصد رفتن میکند که از او میخواهم رقم پیشنهادیاش را بگوید. میگوید: ۶ماه پیش در تهران یک کلیهام را ۶میلیون فروختم. الان هم به شدت فشار مالی دارم. حاضرم با همان ۶ میلیون چشمم را بفروشم.[/rtl]
[rtl]او ادامه میدهد: سه بچه دارم و صاحبخانه جوابم کرده است. بیسواد و بیکار هستم و باید خرجی فرزندان و همسرم را بدهم. چشم من مال شما، هرکار دوست دارید، با آن انجام دهید.[/rtl]
[rtl]لرز تمام بدنم را فراگرفته است. «م» ادامه میدهد: از من که گذشت، دلم نمیخواهد فرزندانم بیخانمان بزرگ شوند. برای من چه اهمیت دارد که یک چشم داشته باشم یا نه؟ او میگوید: ندارم. فقر امانم را بریده است. اصلا شما میفهمی نداری یعنی چی؟ نان خشک خوردن یعنی چه؟ برایم مثل روز روشن است که دیگر اندامهایم را نیز میفروشم. چه اهمیت دارد که من یک دست داشته باشم یا نداشته باشم؟ یک پا داشته باشم یا نداشته باشم؟ لازم باشد، حتی پوستم را هم میفروشم. الان دو خریدار هستند که حاضرند با همین قیمت و پرداخت تمام مخارج بیمارستان، پای معامله بیایند. تازه قرار است فردا در اینترنت هم آگهی بدهم که احتمالا اگر آگهی سراسری بدهم، پول بیشتری بگیرم.[/rtl]
[rtl]رویش را برمیگرداند و میرود و قرار میشود تا فردا صبح به او خبر دهم.[/rtl]
[rtl]جوان سیوچهارساله یا واضحتر بگوییم فروشنده چشم، راه خود را میکشد و میرود. تمام خواسته او این روزها از زندگی این است که بتواند به بالاترین قیمت ممکن، چشم خود را بفروشد تا شاید بتواند بار دیگر سرش را در مقابل فرزندان خود بالا ببرد و سربلند شود. پول صاحبخانه را بدهد و دستکم چندماهی فرزندانش را از خوردن نان خشک نجات دهد. باز هم قصه پرغصه فقر. اینبار چوب حراج به سلامت و جسم و جان. جوان سیوچهارساله که با هزار امید و آرزو پای معامله چشم خود آمده است، مثل روز برایش روشن است که شاید در چند ماه آینده، اندامی دیگر از بدن خود را به فروش بگذارد. مثل روز برایش روشن است که بالاخره روزی فراخواهد رسید که برای همین فرزندانی که دلش میخواهد دیگر طعم نداری را نچشند، نه چشمی برایش مانده است که آنها را ببیند و نه دست نوازشگری[/rtl]
[rtl]سازمان تامین اجتماعی ایران به فلسطین خدمات بازنشستگی می دهد "[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]پاسخ شایعه[/rtl]
[rtl]1. برخلاف ادعای شایعه پردازان بطورمثال در سال 93 بودجه کل کشور حدود 84 برابر بودجه آستان قدس بوده است !
بودجه کل کشور به ریال
833.484.581.000.000
[/rtl]
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://yon.ir/keshvar
http://yon.ir/keshvar
[rtl]بودجه آستان قدس به ریال
10.000.000.000.000
[/rtl]
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://yon.ir/aastan
http://yon.ir/aastan
[rtl]2. مسوول واحد فراهم آوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی مشهد ضمن تکذیب این شایعه گفت : برداشتن قرنیه چشم فرد زنده، مستلزم محروم کردن وی از بینایی است و این امر صورت نمی گیرد![/rtl]
[rtl]3. قرنیه پیوندی تنها از بیمار مرگ مغزی و یا فرد فوت شده برداشته میشود که غیر قابل فروش و اهدایی است.[/rtl]
[rtl]4. هزینه اندک اخذ شده از بیماران برای پیوند قرنیه بابت نگهداری قرنیه تحت شرایط خاص در بانک قرنیه می باشد.[/rtl]
[rtl]5. هم اکنون هیچ کمبودی از نظر قرنیه در خراسان رضوی و کشور وجود ندارد و وجود بازار سیاه آن نیز حقیقت ندارد.[/rtl]
[rtl]6. هزینه های تامین قرنیه چشم حدود پانصد هزار تومان و با پوشش بیمه ای تنها 50 هزار تومان می باشد و اعداد چند میلیونی صحت ندارند![/rtl]
[rtl]7. عمل پیوند قرنیه پس از طرح تحول نظام سلامت جزء ارزان ترین پیوندها به شمار می رود به طوریکه اکنون در بیمارستان های دولتی هزینه جراحی پیوند حدود 200 هزار تومان برآورد می گردد.[/rtl]
[rtl]8. این مطلب اولین بار در قالب گزارشی در روزنامه محلی 'شهرآرا' مشهد درج شد و پس از آن از سوی کارشناسان تکذیب گردید ، اما کماکان در شبکه های اجتماعی در حال گردش است![/rtl]
[rtl]دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.khorasannews.com/OnlineNews.aspx?newsid=1925518 [/rtl]
http://www.khorasannews.com/OnlineNews.aspx?newsid=1925518 [/rtl]
[rtl]9. ارائه خدمات بازنشستگی به فلسطین توسط سازمان تامین اجتماعی صحت ندارد و تنها در خصوص مشاوره و انتقال تجربیات، اعلام همکاری شده است. شایعه پردازان با اضافه کردن این مطلب در انتهای شایعه اولیه ، در پی حداکثر سواستفاده بوده اند.[/rtl]
[rtl]دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.khabaronline.ir/detail/445474 [/rtl]
http://www.khabaronline.ir/detail/445474 [/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]حق جو و حق طلب باشیم[/rtl]