انکار مرد متهم به قتل و پیدانشدن اجساد، پرونده قتل مادر و دختری را که هفت سال قبل بهطور ناگهانی گم شدند، پیچیده کرد این در حالی است که اولیایدم زن مفقودشده، داماد خود را عامل این قتلها میدانند.
او مدعی شد احتمالا شوهرخواهرش به نام پرویز پنهانکاری میکند و از سرنوشت این دو خبر دارد.
با شکایت این مرد بود که پرونده به جریان افتاد و مأموران پرویز را بازداشت کردند. او به پلیس گفت: «همسرم با مردان غریبه رابطه داشت و احتمالا با یکی از آنها رفته است، بچه را هم با خودش برده چون دخترم، یگانه، خیلی کوچک بود او را با خودش برده اما پسرمان که بزرگ است در خانه من زندگی میکند».
این گفتههای مرد جوان قانعکننده نبود و مأموران بازجوییهای گستردهای را از او شروع کردند. پرویز اینبار به قتل اعتراف کرد و گفت: «دخترم را به یک شیخنشین حاشیه خلیجفارس فروختم و ١٠ میلیون تومان گرفتم اما زنم از این کار من ناراحت شد و اعتراض کرد. او را کشتم و جسدش را در حاشیه شهر رها کردم».
با توجه به آدرسی که این مرد داده بود، مأموران متوجه شدند در تاریخی که او میگوید یک جسد پیدا شده است اما آزمایشات پزشکی نشان داد این جسد متعلق به فریبا -زن گمشده- نیست. پرویز یک بار دیگر مورد سؤال قرار گرفت و این بار هم گفت: با زنم و دخترم برای توتخوردن به حاشیه رودخانه کن رفته بودیم، چون فکر میکردم زنم با کسانی ارتباط دارد عصبانی شدم و او را به دره پرت کردم بچه را هم پشت سر زنم به پایین پرت کردم».
آن منطقه از سوی مأموران بررسی شد اما باز هم جسدی در کار نبود. پرویز یک بار دیگر ادعا کرد که دخترش را فروخته و زنش را کشته و با اسید سوزانده است اما اینبار هم ادعای او ثابت نشد و از آنجایی که او به قتل اعتراف کرده بود، پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم روز گذشته برای محاکمه در جایگاه حاضر شد. قبل از او نماینده دادستان کیفرخواست و اولیایدم شکایت خود را مطرح کردند و اولیایدم فریبا درخواست قصاص کردند اما پدر متهم بهعنوان قیم نوهاش که زنده است، گفت شکایتی ندارد. وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام قتل را رد کرد و گفت: من زنم را دوست داشتم هرچند اختلافاتی با هم داشتیم اما من از او دو بچه داشتم و زندگی خوبی با هم داشتیم. زنم برای انجام کاری با دخترمان از خانه بیرون رفت و نیامد. من نمیدانم چه اتفاقی برای او افتاده است. در آن زمان پسرم در خانه پدرم بود شاید اگر او هم با مادرش میرفت گم میشد اما خدا را شکر او را دارم.
متهم درمورد اینکه چرا اعتراف کرده که دخترش را فروخته و زنش را کشته است، گفت: من تحت فشار بودم و هربار هم ادعای جدیدی را مطرح میکردم و چون نمیتوانستم مقاومت کنم این همه دروغ گفتم من واقعا زن و بچهام را نکشتم و حرفی که درمورد من زده میشود دروغ است. در این هنگام قاضی از متهم خواست تا درباره اینکه چرا در مدتی که همسرش گم شده بود، موضوع را به پلیس گزارش نداد توضیح دهد که متهم گفت: من فکر میکردم زنم برمیگردد و فکر نمیکردم خودم به خاطر این مسئله دستگیر شوم. با پایان جلسه رسیدگی، قضات وارد شور شدند تا درباره این پرونده تصمیمگیری کنند.
مرد جوانی سال ٨٧ به مأموران پلیس خبر داد خواهرش و دختر سهساله او گم شدهاند و هرچه از شوهرخواهرش درباره سرنوشت آنها سؤال میکند، پاسخی قانعکننده نمیدهد. این مرد گفت: «دامادم با خواهرم اختلاف داشت و مدام به او تهمت میزد حتی چند بار به من گفت که خواهرت با مردانی رابطه دارد. شوهرخواهرم دچار سوءظن است و من فکر میکنم از سرنوشت خواهرم خبر دارد و حرفهایی که میزند برای منحرفکردن ماست».
او مدعی شد احتمالا شوهرخواهرش به نام پرویز پنهانکاری میکند و از سرنوشت این دو خبر دارد.
با شکایت این مرد بود که پرونده به جریان افتاد و مأموران پرویز را بازداشت کردند. او به پلیس گفت: «همسرم با مردان غریبه رابطه داشت و احتمالا با یکی از آنها رفته است، بچه را هم با خودش برده چون دخترم، یگانه، خیلی کوچک بود او را با خودش برده اما پسرمان که بزرگ است در خانه من زندگی میکند».
این گفتههای مرد جوان قانعکننده نبود و مأموران بازجوییهای گستردهای را از او شروع کردند. پرویز اینبار به قتل اعتراف کرد و گفت: «دخترم را به یک شیخنشین حاشیه خلیجفارس فروختم و ١٠ میلیون تومان گرفتم اما زنم از این کار من ناراحت شد و اعتراض کرد. او را کشتم و جسدش را در حاشیه شهر رها کردم».
با توجه به آدرسی که این مرد داده بود، مأموران متوجه شدند در تاریخی که او میگوید یک جسد پیدا شده است اما آزمایشات پزشکی نشان داد این جسد متعلق به فریبا -زن گمشده- نیست. پرویز یک بار دیگر مورد سؤال قرار گرفت و این بار هم گفت: با زنم و دخترم برای توتخوردن به حاشیه رودخانه کن رفته بودیم، چون فکر میکردم زنم با کسانی ارتباط دارد عصبانی شدم و او را به دره پرت کردم بچه را هم پشت سر زنم به پایین پرت کردم».
آن منطقه از سوی مأموران بررسی شد اما باز هم جسدی در کار نبود. پرویز یک بار دیگر ادعا کرد که دخترش را فروخته و زنش را کشته و با اسید سوزانده است اما اینبار هم ادعای او ثابت نشد و از آنجایی که او به قتل اعتراف کرده بود، پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم روز گذشته برای محاکمه در جایگاه حاضر شد. قبل از او نماینده دادستان کیفرخواست و اولیایدم شکایت خود را مطرح کردند و اولیایدم فریبا درخواست قصاص کردند اما پدر متهم بهعنوان قیم نوهاش که زنده است، گفت شکایتی ندارد. وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام قتل را رد کرد و گفت: من زنم را دوست داشتم هرچند اختلافاتی با هم داشتیم اما من از او دو بچه داشتم و زندگی خوبی با هم داشتیم. زنم برای انجام کاری با دخترمان از خانه بیرون رفت و نیامد. من نمیدانم چه اتفاقی برای او افتاده است. در آن زمان پسرم در خانه پدرم بود شاید اگر او هم با مادرش میرفت گم میشد اما خدا را شکر او را دارم.
متهم درمورد اینکه چرا اعتراف کرده که دخترش را فروخته و زنش را کشته است، گفت: من تحت فشار بودم و هربار هم ادعای جدیدی را مطرح میکردم و چون نمیتوانستم مقاومت کنم این همه دروغ گفتم من واقعا زن و بچهام را نکشتم و حرفی که درمورد من زده میشود دروغ است. در این هنگام قاضی از متهم خواست تا درباره اینکه چرا در مدتی که همسرش گم شده بود، موضوع را به پلیس گزارش نداد توضیح دهد که متهم گفت: من فکر میکردم زنم برمیگردد و فکر نمیکردم خودم به خاطر این مسئله دستگیر شوم. با پایان جلسه رسیدگی، قضات وارد شور شدند تا درباره این پرونده تصمیمگیری کنند.