12-08-2015، 0:29
همه ما بهانه هایی داریم که سد راه ما برای دنبال کردن بزرگترین آرزوهایمان میشوند. بهانه ها فقط توجیهی برای آن دسته از اعتقاداتمان هستند که محدودمان میکنند. برای اینکه جلو باور کردن بهانه هایمان را بگیریم و بتوانیم آمال و آرزوهایمان را دنبال کنیم، باید ریشه این اعتقادات را پیدا کرده و آنها را به باورهایی تبدیل کنیم که ما را روز به روز به خودمان مطمئن تر میکنند.
منظورمان این نیست که غیرواقعی فکر کنید. منظورمان این است که تلاشمان را بیشتر کنیم تا بتوانیم از مهارت ها و توانایی هایمان برای انجام کارهایی در زندگیمان که دوست داریم استفاده کنیم.
بهانه ها معمولاً دو دسته هستند: بهانه های "کافی نبودن ها" و بهانه های "خیلی زیاد ها" در زیر به بعضی از متداولترین بهانه هایی که افراد برای دنبال نکردن آرزوهایشان برای خود می آورند و راههایی برای غلبه بر آنها اشاره میکنیم:
رویکرد «کافی نبودنها»
۱. وقت کافی ندارم.
این یکی از متداولترین بهانه های افراد برای دست کشیدن از آرزوهایشان است. اما وقتی بنشنید و حساب کنید که ۲۴ ساعت شبانه روزتان را صرف چه کارهایی می کنید، متوجه خواهید شد که این بهانه اصلاً جایز نیست، از این گذشته، چه چیزی مهمتر است: وقت تلف کردن در اینترنت یا ۳۰ دقیقه وقت گذاشتن برای اینکه یک قدم به سمت آرزویتان گام بردارید؟ اگر به وقت بیشتری نیاز دارید، به کارهایی فکر کنید که میتوانید برای دنبال کردن آرزویتان موقتاً کنار بگذارید.
۲. پول کافی ندارم.
خیلی ها بدون اینکه بنشینند و ببینند این پول کافی واقعاً چقدر است، زود نتیجه گیری می کنند. حتی اگر این عدد الان برایتان غیرقابل دسترس باشد، باز هم دلیل برای کنار گذاشتن هدفتان نیست. وقتی آن عدد دقیق را در ذهن داشته باشید، در وضعیت بهتری هستید چون می توانید از راههای مختلف مثل پس انداز کردن، درخواست ترفیع کاری، کار کردن بیشتر و … آن را به دست آورید.
۳. مهارت کافی ندارم.
وقتی این بهانه را می آوریم، یادمان میرود که تا امروز در زندگیمان چه مهارت هایی کسب کرده ایم. راه رفتن، حرف زدن، آشپزی کردن، تایپ کردن ، … همه اینها کارهایی بوده که روزی بلد نبودیم و برای آموختن آنها زمان گذاشته ایم. چه چیزی جلو شما را برای یادگیری دوباره میگیرد؟
۴. حمایت کافی ندارم.
اینکه برای رسیدن به هدفتان کسی حمایتتان نکند خیلی سخت است اما دلیل کنار گذاشتن آن نیست. اگر بین دوستان یا خانواده کسی از شما پشتیبانی نمیکند، به آدمها و مکانهایی فکر کنید که بتواند این حمایت را از شما به عمل آورد.
۵. هوش کافی ندارم.
تا وقتی که به خودتان میگویید که برای انجام کاری به اندازه کافی باهوش نیستید، هیچوقت نخواهید بود. اگر سعی دارید به توانایی هایتان اعتماد کنید، وقت بگذارید و لیستی از همه کارهایی که توانسته اید با موفقیت به پایان برسانید، همه کارهایی که بیش از انتظار دیگران بوده است و تواناییتان را اثبات کرده، تهیه کنید. به خودتان اجازه دهید کسی باشید که بتواند به آرزویش برسد.
۶. تجربه کافی ندارم
و
۷. ارتباطات کافی ندارم.
به جای اینکه این بهانه ها را جمله تمام کننده ببینید، این سوال را به آنها اضافه کنید: چه کاری برای آن از دستتان برمی آید؟
همانطور که هیچ کس با مهارت هایی که امروز دارد به دنیا نیامده است، هیچکس هم با تجربه و ارتباطات کافی پا به دنیا نگذاشته است. تجربه به مرور ایجاد می شود و همه یک روز شروع می کنند. ارتباطات هم همینطور، هر چه زودتر شروع کنید، شبکه ارتباطاتتان زودتر رشد می کند.
برای رسیدن به آرزوها باید تلاش کرد
رویکرد «خیلی زیادها»
۸. خیلی ریسک دارد.
شاید درست باشد اما این دلیل نمی شود که دست از آن بکشید. ببینید دقیقاً چه چیزی درمورد آرزویتان ریسک دارد (ممکن است پول زیادی از دست بدهید؟ ممکن است کارتان را از دست بدهید؟ از این می ترسید که بقیه قضاوتتان کنند؟)، بعد بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد را تصویر کنید. برای آماده کردن خودتان یا کم کردن ریسک های کار چه می توانید بکنید؟
۹. خیلی زود است.
مثل بقیه بهانه هایی که در این لیست هستند، خیلی مهم است که آن را با جزئیات بیشتری بررسی کنید. معمولاً چیزی پشت این «خیلی زود» قرار دارد ترس است، ترس از احمق جلوه کردن و ترس از شکست. همانطور که رید هافمن (Reid Hoffman) بنیانگذار LinkedIn می گوید، «اگر از نسخه اولیه محصول خودتان خجالت نمی کشید، یعنی خیلی دیر شروع کرده اید.» اولین تلاش ها برای عملی کردن آرزوهایمان بخشی از روند کار است.
۱۰. خیلی دیر است.
انواع دیگر این نوع بهانه این است که «برای اینکار خیلی پیر شده ام» یا «اینکار خیلی طول می کشد». بااینکه همه ما وقت محدودی را زنده هستیم تا بتوانیم کارهایی که دوست داریم را انجام دهیم، این وقت بالاخره میگذرد، چه آرزوهایتان را دنبال کنید چه نکنید. پس چرا بیشترین استفاده را از این وقت محدود نبرید؟
۱۱. خیلی کم اهمیت است.
نه! این آرزوی شما است و دقیقاً چیزی است که خیلی اهمیت دارد. اگر آدم های بیشتری میخواهید که کنارتان باشند تا این را به شما یادآوری کنند، یکبار دیگر مورد ۴ را بخوانید.
بهانه های دیگر
۱۲. نمیدانم از کجا شروع کنم.
یکی از دلایلی که آرزوهایمان همیشه آرزو می ماند این است که پروژه های بزرگی هستند که شروع کردنشان سخت است. اگر از حجم کاری که باید شروع کنید واهمه دارید، سعی کنید آن را به سه مرحله کوچکتر تقسیم کنید که شروع آن برایتان راحتتر شود.
۱۳. نمیدانم قبلاً کسی اینکار را کرده است یا نه.
ممکن است اینطور باشد، به همین دلیل قبل از اینکه با این بهانه آرزویتان را به کلی کنار بگذارید، وقت بگذارید و آن افراد را پیدا کنید. حتی می توانید یک شبکه حمایتی ایجاد کنید که انگیزهتان را بیشتر کند.
۱۴. کسان دیگری هستند که باید نگرانشان باشم.
این هم مثل بهانه شماره ۸، کمی واقعیت در خود دارد. اگر اینطور است، دقیق بفهمید که چطور دنبال کردن آرزوهایتان می تواند بر توانایی شما برای حمایت از کسان دیگری که در زندگیتان به شما نیاز دارند، تاثیر بگذارد. مثلاً برای دنبال کردن آرزوهایتان ممکن است مجبور شوید از کارتان بیرون آمده و برای مدتی هیچ درآمدی نداشته باشید.
با کسانی که نگرانشان هستید حرف بزنید، برایشان توضیح دهید که این آرزو و هدف تا چه اندازه برایتان اهمیت دارد و با آنها مشورت کنید. این هم فکری باعث می شود بدون اینکه مجبور به قربانی کردن رفاه و خوشبختی خودتان یا آنها باشید، آرزوهایتان را دنبال کنید.
۱۵. ممکن است موفق نشوم.
ترس از شکست یکی از متداولترین دلایلی است که باعث میشود هدف هایتان را دنبال نکنید. اگر شما هم دچار چنین ترسی هستید، تصور کنید که در آخر زندگی خود هستید و بعد ببینید از کدامیک از این کارها بیشتر افسوس خواهید خورد: تلاش کردن و (احتمالاً) شکست خوردن یا تلاش نکردن و هیچوقت فرصت موفقیت را به خود ندادن.
منبع:مردمان
منظورمان این نیست که غیرواقعی فکر کنید. منظورمان این است که تلاشمان را بیشتر کنیم تا بتوانیم از مهارت ها و توانایی هایمان برای انجام کارهایی در زندگیمان که دوست داریم استفاده کنیم.
بهانه ها معمولاً دو دسته هستند: بهانه های "کافی نبودن ها" و بهانه های "خیلی زیاد ها" در زیر به بعضی از متداولترین بهانه هایی که افراد برای دنبال نکردن آرزوهایشان برای خود می آورند و راههایی برای غلبه بر آنها اشاره میکنیم:
رویکرد «کافی نبودنها»
۱. وقت کافی ندارم.
این یکی از متداولترین بهانه های افراد برای دست کشیدن از آرزوهایشان است. اما وقتی بنشنید و حساب کنید که ۲۴ ساعت شبانه روزتان را صرف چه کارهایی می کنید، متوجه خواهید شد که این بهانه اصلاً جایز نیست، از این گذشته، چه چیزی مهمتر است: وقت تلف کردن در اینترنت یا ۳۰ دقیقه وقت گذاشتن برای اینکه یک قدم به سمت آرزویتان گام بردارید؟ اگر به وقت بیشتری نیاز دارید، به کارهایی فکر کنید که میتوانید برای دنبال کردن آرزویتان موقتاً کنار بگذارید.
۲. پول کافی ندارم.
خیلی ها بدون اینکه بنشینند و ببینند این پول کافی واقعاً چقدر است، زود نتیجه گیری می کنند. حتی اگر این عدد الان برایتان غیرقابل دسترس باشد، باز هم دلیل برای کنار گذاشتن هدفتان نیست. وقتی آن عدد دقیق را در ذهن داشته باشید، در وضعیت بهتری هستید چون می توانید از راههای مختلف مثل پس انداز کردن، درخواست ترفیع کاری، کار کردن بیشتر و … آن را به دست آورید.
۳. مهارت کافی ندارم.
وقتی این بهانه را می آوریم، یادمان میرود که تا امروز در زندگیمان چه مهارت هایی کسب کرده ایم. راه رفتن، حرف زدن، آشپزی کردن، تایپ کردن ، … همه اینها کارهایی بوده که روزی بلد نبودیم و برای آموختن آنها زمان گذاشته ایم. چه چیزی جلو شما را برای یادگیری دوباره میگیرد؟
۴. حمایت کافی ندارم.
اینکه برای رسیدن به هدفتان کسی حمایتتان نکند خیلی سخت است اما دلیل کنار گذاشتن آن نیست. اگر بین دوستان یا خانواده کسی از شما پشتیبانی نمیکند، به آدمها و مکانهایی فکر کنید که بتواند این حمایت را از شما به عمل آورد.
۵. هوش کافی ندارم.
تا وقتی که به خودتان میگویید که برای انجام کاری به اندازه کافی باهوش نیستید، هیچوقت نخواهید بود. اگر سعی دارید به توانایی هایتان اعتماد کنید، وقت بگذارید و لیستی از همه کارهایی که توانسته اید با موفقیت به پایان برسانید، همه کارهایی که بیش از انتظار دیگران بوده است و تواناییتان را اثبات کرده، تهیه کنید. به خودتان اجازه دهید کسی باشید که بتواند به آرزویش برسد.
۶. تجربه کافی ندارم
و
۷. ارتباطات کافی ندارم.
به جای اینکه این بهانه ها را جمله تمام کننده ببینید، این سوال را به آنها اضافه کنید: چه کاری برای آن از دستتان برمی آید؟
همانطور که هیچ کس با مهارت هایی که امروز دارد به دنیا نیامده است، هیچکس هم با تجربه و ارتباطات کافی پا به دنیا نگذاشته است. تجربه به مرور ایجاد می شود و همه یک روز شروع می کنند. ارتباطات هم همینطور، هر چه زودتر شروع کنید، شبکه ارتباطاتتان زودتر رشد می کند.
برای رسیدن به آرزوها باید تلاش کرد
رویکرد «خیلی زیادها»
۸. خیلی ریسک دارد.
شاید درست باشد اما این دلیل نمی شود که دست از آن بکشید. ببینید دقیقاً چه چیزی درمورد آرزویتان ریسک دارد (ممکن است پول زیادی از دست بدهید؟ ممکن است کارتان را از دست بدهید؟ از این می ترسید که بقیه قضاوتتان کنند؟)، بعد بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد را تصویر کنید. برای آماده کردن خودتان یا کم کردن ریسک های کار چه می توانید بکنید؟
۹. خیلی زود است.
مثل بقیه بهانه هایی که در این لیست هستند، خیلی مهم است که آن را با جزئیات بیشتری بررسی کنید. معمولاً چیزی پشت این «خیلی زود» قرار دارد ترس است، ترس از احمق جلوه کردن و ترس از شکست. همانطور که رید هافمن (Reid Hoffman) بنیانگذار LinkedIn می گوید، «اگر از نسخه اولیه محصول خودتان خجالت نمی کشید، یعنی خیلی دیر شروع کرده اید.» اولین تلاش ها برای عملی کردن آرزوهایمان بخشی از روند کار است.
۱۰. خیلی دیر است.
انواع دیگر این نوع بهانه این است که «برای اینکار خیلی پیر شده ام» یا «اینکار خیلی طول می کشد». بااینکه همه ما وقت محدودی را زنده هستیم تا بتوانیم کارهایی که دوست داریم را انجام دهیم، این وقت بالاخره میگذرد، چه آرزوهایتان را دنبال کنید چه نکنید. پس چرا بیشترین استفاده را از این وقت محدود نبرید؟
۱۱. خیلی کم اهمیت است.
نه! این آرزوی شما است و دقیقاً چیزی است که خیلی اهمیت دارد. اگر آدم های بیشتری میخواهید که کنارتان باشند تا این را به شما یادآوری کنند، یکبار دیگر مورد ۴ را بخوانید.
بهانه های دیگر
۱۲. نمیدانم از کجا شروع کنم.
یکی از دلایلی که آرزوهایمان همیشه آرزو می ماند این است که پروژه های بزرگی هستند که شروع کردنشان سخت است. اگر از حجم کاری که باید شروع کنید واهمه دارید، سعی کنید آن را به سه مرحله کوچکتر تقسیم کنید که شروع آن برایتان راحتتر شود.
۱۳. نمیدانم قبلاً کسی اینکار را کرده است یا نه.
ممکن است اینطور باشد، به همین دلیل قبل از اینکه با این بهانه آرزویتان را به کلی کنار بگذارید، وقت بگذارید و آن افراد را پیدا کنید. حتی می توانید یک شبکه حمایتی ایجاد کنید که انگیزهتان را بیشتر کند.
۱۴. کسان دیگری هستند که باید نگرانشان باشم.
این هم مثل بهانه شماره ۸، کمی واقعیت در خود دارد. اگر اینطور است، دقیق بفهمید که چطور دنبال کردن آرزوهایتان می تواند بر توانایی شما برای حمایت از کسان دیگری که در زندگیتان به شما نیاز دارند، تاثیر بگذارد. مثلاً برای دنبال کردن آرزوهایتان ممکن است مجبور شوید از کارتان بیرون آمده و برای مدتی هیچ درآمدی نداشته باشید.
با کسانی که نگرانشان هستید حرف بزنید، برایشان توضیح دهید که این آرزو و هدف تا چه اندازه برایتان اهمیت دارد و با آنها مشورت کنید. این هم فکری باعث می شود بدون اینکه مجبور به قربانی کردن رفاه و خوشبختی خودتان یا آنها باشید، آرزوهایتان را دنبال کنید.
۱۵. ممکن است موفق نشوم.
ترس از شکست یکی از متداولترین دلایلی است که باعث میشود هدف هایتان را دنبال نکنید. اگر شما هم دچار چنین ترسی هستید، تصور کنید که در آخر زندگی خود هستید و بعد ببینید از کدامیک از این کارها بیشتر افسوس خواهید خورد: تلاش کردن و (احتمالاً) شکست خوردن یا تلاش نکردن و هیچوقت فرصت موفقیت را به خود ندادن.
منبع:مردمان