02-07-2015، 14:38
سنگ نگاره يا هنر صخره اي چيست؟
سنگ نگاره ها يا هنرهاي صخره اي، کهن ترين آثار تاريخي و هنري بجای مانده از بشر هستند. به تعبيري بستر به وجود آمدن حروف رمزي، خط، تبادل پيام، زبان، تاريخ، اسطوره ها، هنر و فرهنگ از سنگ نگاره هاست و آنها از بهترين ابزارهاي رمزگشايي ما قبل تاريخ هستند. تعداد آنها فقط در يك منطقه محدود در ايران به بيش از 21 هزار مورد مي رسد كه عمر بعضي از آنها به چهل هزار سال مي رسد و بشر تا کنون موفق به کشف هيچ پديده تاريخي و هنري بدين قدمت نشده است.
سنگ نگاره ها يا هنرهاي صخره اي، کهن ترين آثار تاريخي و هنري بجای مانده از بشر هستند. به تعبيري بستر به وجود آمدن حروف رمزي، خط، تبادل پيام، زبان، تاريخ، اسطوره ها، هنر و فرهنگ از سنگ نگاره هاست و آنها از بهترين ابزارهاي رمزگشايي ما قبل تاريخ هستند. تعداد آنها فقط در يك منطقه محدود در ايران به بيش از 21 هزار مورد مي رسد كه عمر بعضي از آنها به چهل هزار سال مي رسد و بشر تا کنون موفق به کشف هيچ پديده تاريخي و هنري بدين قدمت نشده است.
به زبان ساده؛ به هر تصوير و نگارشي بر روي سنگ، سنگ نگاره يا هنر صخره اي مي گويند. اگر اين نوشته ها يا نقاشي ها، بر روي سنگ با رنگ يا امثال آن باشد به آنها Pictographs و اگر نقوش يا نوشته ها از طريق كنده كاري ها (حك يا حجاري مثبت يا منفي*) بر روي سنگ ها انجام شده باشد به آنها Petroglyphs. petrographs مي گويند. اغلب در درون غارهاي قديمي از نقاشي يا نوشته هاي با رنگ استفاده شده (Pictographs) كه عموماً عمر آنها در برابر عوامل طبيعي بسيار كوتاه است و علت ماندگاري آنها از هزاران سال قبل تا كنون در دسترس نبودن و محفوظ بودن آنها در برابر عوامل طبيعي بوده است. اما سنگ نگاره هاي كنده كاري شده (Petroglyphs) علاوه بر اينكه در غارها كشف شده اند، در محوطه هاي باز و بيرون غارها نيز وجود دارند. قسمت اعظم سنگ نگاره هاي محيط هاي باز در برابر عوامل طبيعي مثل سرما، گرما، باد، باران و يخ زدگي از بين رفته اند و مي روند. از طرف ديگر متاسفانه به علت عدم آگاهي مردم نيز تعداد بسيار زيادي از آنها تخريب و نابود شده است.
سال يابي سنگ نگاره هاي ايران از ديدگاه صاحب نظران متفاوت است. به نظر تعدادي از آنان قدمت بعضي از سنگ نگاره هاي ايران به پنج تا چهل هزارسال هم ميرسد، اين سال يابي ها اكثراً از طريق کارکردهاي مقايسه اي بوده واز رويكردهاي علمي نوين (ريزفرسايش و راديوكربن) كمتر بهره گيري شده است.
نقوشي كه بر ديواره سنگي كوه ها و دره ها ديده مي شود؛ براي زيست شناسان، تاريخ دانان، جامعه شناسان، مردم شناسان، باستان شناسان، نماد شناسان، دوستداران اسطوره ها، تاريخ فرهنگ، تاريخ زبان و هنرهاي تاريخي و تزييني، بسيار جالب و ديدني مي تواند باشد؛ اين كه چرا تقربياً 90 درصد نقوش سنگ نگاره هاي ايران بز كوهي است. قسمت اصلي آن به اسطوره ها، فرهنگ، دين و اعتقادات مردم باستان ايران زمين مربوط مي شود.
اين محوطه ها با نقوشي كه ذكر شد، واقعاً موزه هاي سنگي هنرهاي صخره اي هستند كه هر بيننده با ذوقي را به شدت تحت تاثير قرار مي دهند. به راستي چگونه در زماني كه افراد سواد خواندن و نوشتن نداشته اند، چنين با دقت و ظرافت هنر آفريده اند.
مطالعه بر روي سنگ نگاره ها نيازمند كمك مجموعه اي از علوم نوين و خاص است. علومي نظير مردم شناسي، باستان شناسي، تاريخ، نماد شناسي، هنرهاي تزييني، اسطوره شناسي، علم شيمي (رطوبت، دما، pH) و ديگر علوم. يك علم به تنهايي قادر به مطالعه بر روي آنها نيست؛ چون يك سنگ نگاره مجموعه اي از علوم ذكر شده را در خود جاي داده است. براي درك و شناخت آنها الزاماً مي بايست از همه علوم مذكور و صاحب نظران آن رشته ها به طور سيستمي كمك گرفت.
مكان يابي و مكان نمايي سنگ نگاره ها در ايران، گام نخست و مبنايي جهت مطالعه و معرفي اين نمادهاي تاريخي و هنري ملي ايرانيان است. اين در حال است كه بعضي ملل جهان ساليانه تورهاي بي شماري را براي ديدن سنگ نگاره ها تدارك مي بينند و بعضي كشورهاي ميزبان ضمن انتقال فرهنگ خود، برابر فروش چندين چاه نفت در آمد دارند. ما در آينده نزديك ناگزير خواهيم بود كه از ابعاد مختلف اين ارزش هاي تاريخي و هنري را به صاحب نظران، متخصصان و كليه مردم ايران و جهان جهت پژوهش، تحقيق و آشنايي آنان معرفي نماييم تا ضمن معرفي آثار هنري بجا مانده از نيكانمان، مردم ما نيز از مترتبات آنها منتفع شوند.
هنر صخره اي، نمونه اي مشخص از يك هنر جهاني است، كه بيشترين سابقه را بين هنرهاي شناخته شده ديگر دنيا داراست. اين هنر از جمله مهم ترين شاخه هاي هنرهاي تجسمي است. زيرا نه تنها نخستين جلوه هاي شناخته شده از حساسيت هنري و زيبا شناختي اجداد دور انسان را در بسياري از نقاط جهان به نمايش مي گذارد، بلكه يكي از رايج ترين شيوه هاي بيان پيام ها و فرهنگ انسان است.
نياكان ما باورها، ايده ها و تقدس هاي خود را در زيستگاه ها و بعضاً روي ظروف و لوازم زندگي خود (سفال ها، سنگ نگاره ها، سنجاق هاي سينه) تصوير و حك مي كرده اند. اين نقوش و تصاوير بيان كننده پيام هاي گوناگوني هستند كه انسان هاي حكاك و نقاش هنرمندانه، ايده پردازي كرده اند به شكلي كه امروز آن نقوش و تصاوير با صاحب نظران و اهل فن خود سخن مي گويند و صاحب نظران در كنار آنها احساس لذت مي كنند.
اين هنر آفريني ها در گذشته اکثر ملل دنيا وجودداشته است. براي مثال ما نقوش بز كوهي را در اقليم هاي گوناگون مي توانيم مشاهده كنيم. ايران، پاكستان، قزاقستان، ارمنستان، قرقيزستان، افغانستان، جمهوري آذربايجان، تركيه، يمن، مصر، عربستان، حتي كاليفرنيا، آروزونا و كلرادو در امريكا. با توجه به اينكه سبك طراحي آنها باهم تفاوت دارد؛ لكن همه آنها در يك اصل، شباهت بي ترديد دارند. پيام و هنر صخره اي.
وقتي سنگ نگاره هاي دنيا را مورد تعمق قرارمي دهيم، به راحتي متوجه تفاوت هنر موجود در سنگ نگاره هاي ايران، با ديگر ملل مي شويم. براي مثال بعضي سنگ نگاره هاي ايران با تصاوير روي سفال ها و ابزار زندگي نياكان ما در پيش از تاريخ رابطه و پيام مشترك دارند. 90 درصد نقوش سنگ نگاره هاي موجود در ايران نقش بزكوهي با شاخ هاي بلند سمبليك است كه نشان و پيام آن "آب، باران، فراواني نعمت، نگهباني ماه، نگهبان و ناجي مشي و مشيانه" است و اين ارتباط پيامي و كلامي مشترك بر روي سفال ها نيز از اعصار كهن بر جا مانده است.
تصاوير بز كوهي بر روي سفال ها و نقوش آنها بر سنگ هاي سخت كوه ها با شاخ هاي سمبليك، جداً تحسين برانگيز است. چقدر هنرمندانه بدايع آفريده اند. بجز چند كشور همسايه در هيچ كدام از ملل دنيا نمي توان نمونه هايي مشابه آنها را پيدا كرد. از همه مهمتر ارتباط نقوش ديواره هاي سنگي كوه ها و تصاوير روي سفال ها با اسطوره ها و داستان هاي كهن چندين هزار ساله ايران زمين است.
قدمت و تنوع سنگ نگاره ها در ايران متنوع و بسيار زياد است. هرجا كه زيستگاهي بوده بي ترديد آثاري از حيات پر احساس و هنرمندانه آنها قابل كشف و رويت است. سفال هاي برجا مانده، نقوش سنگ نگاره ها؛ اين نشانه ها خود نمادي از سير زندگي و احساسات قوي آن ملت نسبت به پديده هاي فرهنگي بوده است. نكته جالب توجه اينكه، نياكان ما با اين نمادهاي ساده كه از خود به يادگار گذاشته اند؛ تا وقتي انسان حيات دارد سخن مي گويند. اين نشان از عظمت ملت ها دارد كه زمان قادر به استهلاك آنها نيست. حاصل حيات و عظمت انسان ها آثار و بدايع آنهاست. كه نياكان ما به شايستگي از عهده آن برآمده اند. به راستي ما براي آيندگان چه اثري از خود به يادگار گذاشته ايم!؟
همه انسان ها به دور از تاثير حاكميت ها و ايدئولوژي ها، براساس فطرت پاك الهي خود شبيه به هم فكر مي كنند و مي انديشند. حتي اگر كنار هم نباشند و در يك زمان نباشند. اين اصلي است كه زمان و مكان در مقابل آن رنگ مي بازد.
آثار بسيار متنوع و فوق العاده جالبي از اين هنر ها در سرتاسر ايران شناسايي شده است. برای مثال: بيرجند (لاخ مزار)، خراسان (نهبندان)، يزد (ارنان)، سيستان و بلوچستان (نيك شهر و سراوان)، اصفهان (غرقاب و كوچري گلپايگان و ويست خوانسار)، لرستان (هميان كوهدشت، خمه اليگودرز، ميهد بروجرد)، اراك (ابراهيم آباد، يساول كميجان، احمد آباد خنداب و خمين)، همدان (دره شهرستانه الوند، دره گنجنامه، مهرآباد و خوشيجان ملاير)، كرمان (ميمند و شاه فيروز)، آذربايجان شرقي (ارسباران)، كردستان (دهگلان و سارال)، تهران (روستاي دولت آباد شهريار، كوه كفترلو) قم (كهك).
به نظر نگارنده؛ حاصل بررسي سنگ نگاره هاي ايران و دنيا يک پيام واضح دارد و آن وجود يك وحدت رويه تكاملي در كل انسان ها در گذشته است كه در جريان زندگي خود از آن خودآگاه يا ناخود آگاه پيروي و گذر كرده اند.
اميد است همچنانكه نياكان ما در گذشته هاي بسيار دور در جاي جاي اين كره خاكي به دور از هر نژاد، فرهنگ و مرز جغرافيايي مثل هم بر سنگ هاي سخت، هنر هاي لطيف و حيرت آور آفريدند، ما هم امروز دانسته و با آگاهي، هنر دوست داشتن و مهر ورزيدن به يك ديگر را بر قلوب خود حك كنيم.
اميد است در آينده متخصصان و محققين بتوانند، از فرايند هاي مشهود و غير مشهود، پي به پيام هاي مستتر سنگ نگاره ها ببرند و پيام آنها، دستاوردي جديد و اثربخش براي ايجاد همبستگي فرهنگي ملل جهان شود و عاملي جهت وفاق ملت ها گردد.