امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ترس‌هاي دو جناحـ ..!

#1
ترس‌هاي دو جناحـ ..! 1
سياست در ايران محصور چپ و راست است. چپ‌هايي كه امروز اصلاح‌طلب خوانده مي‌شوند و راست‌هايي كه اصولگرا ناميده شده‌اند.
«انسان فلجي كه در مسابقه دو، اول نشود
تقصير خودش است چون اگر اراده كند مي‌تواند اول شود.»
ژان پل سارتر
سياست در ايران محصور چپ و راست است. چپ‌هايي كه امروز اصلاح‌طلب خوانده مي‌شوند و راست‌هايي كه اصولگرا ناميده شده‌اند.
 
صندوق راي هم ميزبان راي و سليقه مردم به بازيگران اين دو جناح بوده است. رقابت اصولگرايان و اصلاح‌طلبان در تمامي اين سال‌ها همچون همان «مسابقه دو»‌اي بوده كه سارتر گفته است. هر دو جناح مي‌خواهند زودتر به خط پايان برسند و كاپ قدرت را در دست بگيرند. همين است كه در رقابت براي مسند‌نشيني در قدرت‌هاي انتخابي (رياست‌جمهوري و مجلس) دو سالي يك بار همه نيروي انساني و لجستيك سياسي خود را به خط مي‌كنند. مجوز ورود به اين مسابقه در ابتدا براي هر دو جناح يگانه صادر مي‌شد اما سال‌هاست كه اصولگرايان براي اين رقابت سرخوش مواهبند و اصلاح‌طلبان گرفتار مصايب.
 
زمين بازي براي راست‌گرايان هموار بوده وبراي اصلاح‌طلبان ناهموار. هر چه محافظه‌كاران براي پيروزي سهل‌الوصول در انتخابات از دوپينگ متغيرهاي غيرسياسي بهره برده‌اند، رفرميست‌هاي ايراني در انديشه دستيابي به نقشه راهي براي عبور از هفت‌خوان پر پيچ و خم و دهشتناك مغضوبيت‌ها و محدوديت‌ها بوده‌اند.
 
بالمال يك جناح با دست و پايي باز و با تداركات لازم و جناحي ديگر با غل و زنجير سفت و سخت بر پاي در اين سال‌ها پشت خط آغاز مسابقه ايستاده‌اند و چه كسي است كه نداند شانس پيروزي در اين رقابت ناعادلانه از آن كيست. اما با برداشتي آزاد از سارتر، فلج مادرزاد هم مي‌تواند در مسابقه دو اول شود چه برسد به اصلاح‌طلبان، براي اين پيروزي يك عنصر اساسي لازم است؛ «اراده»

صورت وضعيت اصلاح‌طلبان
اصلاح‌طلبان در انتخابات رياست‌جمهوري باوجود همه «تهديدها و تحديدها»، ديوار بلند قلعه عسرت را شكستند و اراده خود را بر اصولگراياني كه آسوده خاطر با بازيگران سياسي رنگ و وارنگ پا به زمين انتخابات رياست‌جمهوري گذاشته بودند، سوار كردند. حالا به همان اندازه كه «اميد واراده» اصلاح‌طلبان براي انتخابات مجلس دهم فراز دارد، روحيه اصولگرايان به فرود درآمده. راست‌گرايان البته حق دارند كه سلول‌هاي‌شان پر از واهمه و اضطراب باشد چرا كه قرار نبود خروجي صندوق‌هاي راي در انتخابات رياست‌جمهوري برآمده از اراده اصلاحات و اصلاح‌طلبان باشد. اما مدار اين قدارها با دست فرمان اتحاد و انسجام اصلاح‌طلبان، ترك خورد و نشد آنچه كه راست نشين‌هاي سياسي ايران گمان مي‌كردند و مي‌خواستند.
 
هرچند با باز شدن برخي غل و زنجيرها برند اصلاحات توانسته از زمين بلند شود اما براي آنكه در سپهر سياسي ايران به پرواز درآيد و سايه خود را بر ميدان سياست بيفكند مي‌داند كه راه سخت و صعبي را بايد بگذراند. چرا كه راه اصلاح‌طلبي در ايران همواره ناهموار بوده و زير پايش دام‌ها و تله‌ها پنهان شده است. اصلاح‌طلبان با رويت و رصد همه اين تله‌ها و مصايب پيش‌روي، سوداي كارگزاري تغييرات تاريخي را در سر مي‌پرورانند و مي‌دانند كه دام‌ها و تله‌ها نبايد آنها را از گام نهادن در راه و رفتن باز دارد. اصلاح‌طلبان مي‌دانند هر چند ميدان مسابقه سياسي به عكس اصولگرايان براي آنان پر دست‌انداز و پر مانع است اما اين را هم خوب مي‌دانند و هم خوب تجربه كرده‌اند كه مي‌شود با دست‌و‌پاي بسته هم در انتخابات مجلس دهم پيروز شد.
 
اصلاح‌طلبان به اين مهم آگاهند كه نبايد تسليم همه لجستيك سياسي و نيروي انساني پا به كار اصولگرايان شد چرا كه مي‌دانند با «راي مردم» و اراده مستحكم «هر هنگ و لشگر سياسي‌اي را مي‌شود شكست داد. بر همين اساس اصلاح‌طلبان با انباشت تجربه‌اي پر بها، «چه بايد كرد»ها و «چه بايد نكرد»هاي پيش‌روي خود براي موفقيت در انتخابات هفتم اسفند را مي‌شناسند و مي‌دانند كه با همه نامهرباني‌ها و مغضوبيت‌هاي اجباري مي‌توانند نقش تاريخي خود براي نمايندگي كردن مطالبات توده‌هاي اجتماعي را برآورده سازند چرا كه اراده آنان، «تغيير» و «اصلاح وضع موجود»است.
 
تغييري كه خواست اكثريت ايرانيان است. اصولگرايان اما خواستي جز حفظ وضع موجود ندارند اما ترديدي نيست كه اراده آنان در برابر اراده اكثريت مردم راه به‌جايي نخواهد داشت. اصلاح‌طلبان مي‌دانند «تغيير» جايي در گوشه و كنار تاريخ به انتظار آنان و ملت ننشسته است و دقيقا پيش‌روي چشمشان است. مي‌شود آن را ديد. هر چند فعلا دست آنان به اين «تغيير» نمي‌رسد اما مي‌دانند كه براي برداشتنش از پيشخوان سياست بايد اراده كرد، خواست و گام برداشت. همين اراده است كه اصلاح‌طلبان را بر خلاف همه جنگ رواني‌هاي بازيگران جناح راست جهت ساخت چنددستگي اصلاح‌طلبان، «يكي و يگانه» كرده است.
 
حالا رفرميست‌هاي ايراني با «اتحاد و انسجام»، «تعيين راهبرد انتخاباتي»، «رهبري واحد»، «خرد جمعي» و «محبوبت اجتماعي» مي‌خواهند ماموريت دوم خود (انتخابات مجلس دهم) را با اولويت‌هاي «مبارزه با فساد»، «رفع مشكل بيكاري»، «كمك به دولت براي حل پرونده‌هاي ملي»، گشايش در فضاي سياست داخلي»، «ساماندهي وضعيت اقتصادي» و... «را به سرانجام خوش الحاني برسانند. هر چند اصلاح‌طلبان در اين ميان نگراني‌هاي جدي‌اي درباره نقش متغيرهاي غيرسياسي در رقابت انتخاباتي با اصولگرايان بهره‌مند از مواهب قدرت دارند. متغيرهايي كه شامل مساله احراز صلاحيت‌ها، ايفاي نقش نهادهاي غيرسياسي در انتخابات و تخلف‌هاي ديگر ثبت و ضبط شده در تاريخ رقابت سياسي ايران است.

صورت وضعيت اصولگرايان
اصولگرايان در شرايط كنوني همچنان گرفتار خمودگي و خلسه پس از شكست اند و هنوز نتوانسته‌اند نسخه شفابخشي براي جان نصفه و نيمه سياسي خود بيابند. پيكره اصولگرايي بيماري سختي دارد و سرپا شدن و بازگشتش به حيات سياسي شايد جز با دم مسيحايي قدرت ميسر نباشد. پيكره اصولگرايي گرفتار «سمّ ايستايي» و «زهر خودشيفتگي» است. اصولگرايان البته در گير و‌دار اين بيماري هنوز اميدوارند تا نفس قدرت، آنها را به شاهراه نجات برساند و آنان بازهم عناصر تاثيرگذار در قدرت باشند.
 
هرچند تن سنگين و ذهن بسته همه مختصات و مشخصات پيكره امروزاصولگرايي است اما دليل نشده تا دهان‌هاي اين تن خسته و زمينگير شده، گشوده نباشد. همين است كه اصولگرايان هرآنكس را كه نقدي بر مشرب و مكتب آنان وارد مي‌كند را با پتك ضديت با ارزش‌ها و نظام ميزباني مي‌كنند تا كه شايد با اين كار افكار عمومي را در عالم سياست متقاعد سازند كه اصولگرايي و اصولگرايان، گفتمان ومردان معتمد و كارآمد در ميدان سياست ايران هستند.
 
بسيج تمام عيار نيروي انساني و لجستيك سياسي اصولگرايان براي سركوب و منكوب كردن اصلاح‌طلبان مي‌تواند پشت پرده «خشونت گفتماني» راست‌گرايان را به تصوير كشد. تصويري كه شايد كمتر كسي آن را نديده باشد. البته اصولگرايان مطلعند كه جداي از اميدواري به دم مسيحايي قدرت براي زنده شدن خود بايد طرحي نودراندازند و قفل ذهن و گفتمان بسته خود را با تحولات اجتماعي همسان كنند چرا كه آگاهند كه تاريخ مصرف لطايف‌الحيل‌شان براي ماندگاري در قدرت‌هاي انتخابي با بازگشت اصلاح‌طلبان و افزايش اميد ايرانيان به اتمام رسيده است.
 
به زباني ديگر اصولگرايان بر خلاف اصلاح‌طلبان صورت وضعيت پيچيده‌اي دارند. اصولگرايان در حال حاضر گرفتار «انشقاق و واگرايي»، «فقدان راهبرد انتخاباتي»، «فقدان رهبري واحد»، «كاهش محبوبت اجتماعي»، «ناكارآمدي گفتماني» هستند. گرفتاري‌هايي كه نگراني‌هاي زيادي را براي مديران اين جناح در هشت ماه مانده به انتخابات مجلس پديد آورده است. البته اصولگرايان از يك سو اميدوارند تا «وحدت دستوري» نقش حل‌المسائل‌شان را ايفا كند و از ديگر سو مي‌دانند كه در اختيار داشتن مديريت ٦٠ هزار مسجد و بيش از ٨٠ هزار هيات مذهبي و بهره بري از متغيرهاي غير‌سياسي موثر در بازي سياسي امري نيست كه اصلاح‌طلبان از آن برخوردار باشند.

ترس‌هاي اصلاح‌طلبان و اصولگرايان
عمده ترس اصولگرايان براي انتخابات مجلس دهم، نه ريزش بدنه اجتماعي هوادار گفتمان اصولگرايي كه تكرار «انسجام و اتحاد» اصلاح‌طلبان است. اصولگرايان مي‌دانند اصلاح‌طلبان با واگذاري تصميم‌گيري درباره انتخاب كانديداهاي انتخابات به اصلاح‌طلبان استاني راه دشواري را براي پيروزي پيش‌روي دارند. همين است كه اصولگرايان بيش از همه تلاش‌هايي كه در اردوگاه خود براي فرار از واگرايي به همگرايي مي‌كنند به جنگ رواني عليه اصلاح‌طلبان و تفرقه‌اندازي در اردوگاه اصلاحات متمركز شده‌اند.
 
اين در حالي است كه كنشگران سياسي اصلاح‌طلب با درك دقيقي از موقعيت اجتماعي خود و ميزان محبوبيت و كارآمدي گفتمان پرهوادار اصلاحات و ادراكي صحيح از وضعيت سياسي شان در حاكميت دو نگراني عمده براي انتخابات مجلس دهم دارند؛ «صدور مجوز رقابت و نقش‌آفريني متغيرهاي غير‌سياسي در انتخابات مجلس.» بايد به انتظار نشست و ديد آيا اصلاح‌طلبان مي‌توانند با دست و پاي بسته مسابقه را ببرند يا آنكه بازهم، هماني مي‌شود كه در سه دوره گذشته گريبان اصلاحات و اصلاح‌طلبان را گرفت؟
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان