14-06-2015، 12:01
بحث درباره نقاشی قدیم ایرانی، غالباً هنر مینیاتور را به ذهنها میآورد. در واقع، مشهورترین و ارزنده ترین نمونههای هنر تصویری ایران را میتوان بر صفحات نسخههای خطی و مرقعات ملاحظه کرد ما کاربرد واژهٔ نگارگری برای این گونه تصاویر را بر اصطلاح مینیاتور ترجیح میدهیم. هنر نگارگری ایرانی-اسلامی از سده چهاردهم/هشتم ه تا سده هفدهم/یازدهم شکوفایی نمایان داشت؛ ولی آثار تصویری به جای مانده از ادوار پیش از اسلام تا زمان حمله مغولان، و همچنین آثار دیوارنگاری، پرده نگاری،قلمدان نگاری و غیره در قرون متاخر نیز جلوههایی دیگر-اما کمتر شناخته شده-از نقاشی ایرانی به شمار میآیند.
نقاشی یا نگارگری ایرانی که به اشتباه مینیاتور نیز خوانده میشود شامل آثاری از دورههای مختلف تاریخ اسلامی ایران است که بیشتر به صورت مصورسازی کتب ادبی (ورقه و گلشاه، کلیله و دمنه، سمک عیار، و...)، علمی و فنی (التریاق، الادویه المفرده، الاغانی، و...)، تاریخی (جامع التواریخ، و...)، و همچنین، برخی کتب مذهبی، همچون، خاوران نامه میباشد.
تحولات هنر تصویری در نقاشی ایرانی
چنین به نظر میرسد که تحولات هنر تصویری در ایران-به رغم گسستهای تاریخی، نفوذ فرهنگهای بیگانه، و آمیختگی سنتهای غیر متجانس -از پیوستگی و تداوم نسبی برخوردار بودهاند. البته این خط کمابیش پیوسته را بیشتر در استمرار روح فرهنگی و جوهر زیبایی شناسی میتوان دید تا در همانندیهایی که ممکن است از لحاظ سبک و اسلوب در آثار مربوط به ادوار مختلف وجود داشته باشد. مثلاً، اگر سنگ نگارههای بسیار کهن غارهای میرملاس و همیان در لرستان را در کنار نقوش سفالینههای سیلک، مورد ملاحظه قرار دهیم، با تجانسی آشکار در روش کلی بازنمایی انسان و حیوان مواجه میشویم. نظیر چنین تجانسی را در مقایسه دیوار نگارههای کاخ چهلستون با پردههای رنگ روغنی مکتب پیکر نگاری درباری به نحو واضح تری تشخیص میدهیم. بدین قیاس، مثلاً نقشمایه اسب سوار در دیوارنگاری شهر دورا ارپوس، دیوارنگاری نیشابور، و نگارگری سده شانزدهم، وجوه اشتراک صوری و مضمونی دارند. آنچه این تصاویر مختلف از لحاظ سبک، مقیاس، و کارکرد را در ریشه به هم مربوط میکند، عدم رغبت هنرمند ایرانی به تقلید از طبیعت و تاکید او بر بیان مفاهیم ذهنی و نمادین است. از این رو، میتوان چکیده نگاری، تزیین و انتزاع را خصلتهای عام نقاشی ایرانی دانست.
پیشینه
اولین آثاری که بتوان نام نقاشی بر آنها نهاد، در غار دوشه لرستان و با حدود هشت تا دههزار سال قدمت به دست آمده، و در دوره تاریخی آنچه را که بتوان نقاشی نامید در دیوارنگاریهای اشکانی و ساسانی میتوان دید. با ورود اسلام به ایران، این کشور تا مدتها به دست امویان و عباسیان اداره شد، و از آن پس، با روی کار آمدن سلسلههای ایرانی سامانیان، غزنویان، و آل بویه استقلال از دست رفتهٔ ایرانیان تا حدودی به آنها بازگشت.
از این پس، زمینه برای احیای هنر و فرهنگ ایرانی فراهم شد و هنر ایرانی در خدمت اسلام درآمد. عمدهٔ آثار به دستآمده در این دوران شامل مصور سازی کتب میباشد و کمتر شامل نقاشی دیواری کاخهاست.
همچنین، عنوان میشود که مسلمین در حین ترجمهٔ آثار یونانی و بیزانسی تصاویر این کتب را نیز کپی برداری کردهاند.
بر اساس اسناد سه دورهٔ متمایز ولی پیوسته برای تاریخ نقاشی قدیم ایرانی در نظر گرفته میشود:
از اوایل سده هفدهم ارتباط سیاسی و مبادله تجاری وسیعی میان ایران و کشورهای دیگر -به خصوص کشورهای اروپای باختری-برقرار شد. در این زمان،شاه عباس اول[صفوی]شهر قدیم اصفهان را نوسازی کرده و آن را به پایتختی خود برگزیده بود. سفیران سیاسی، سیاحان،مبلغان مذهبی، بازرگانان و حتی هنرمندان و صنعتگران خارجی به این شهر روی آورده بودند. این جو بینالمللی بر زندگی هنری اصفهان اثر گذاشت. چنان که برخی از نگارگران ایرانی به روش بازنمایی طبیعتگرایانه و نیز به موضوعهای نفاشی غربی جلب شدند. میتوان فرهنگهای گورکانی هند، جامعه ارمنی، و اروپای باختری را در این گرایش موثر دانست، گرچه میزان و نوع تاثیرات مختلف بودند.
مکاتب
شیوههای نام گذاری مکاتب نگارگری ایرانی بر اساس مرکزیت امپراطوری حاکم بر کشور انجام شده است، یعنی هر جا که محل تمرکز قدرت و تجمع ثروت بوده و مقر حکومت کشور محسوب می گردیده است، هنرمندان از گوشه و کنار، به میل و رغبت یا به اکراه و اجبار، به آن جا میآمدند. این شیوه نامگذاری و تقسیم بندی مکاتب نگارگری ایرانی را محققان غربی رایج کردهاند که در پژوهشهای ایرانی هم کم و بیش معمول شده است.
به منظور درک و توضیح بهتر تأثیر و تأثرات نگارگری ایرانی آن را در دورههای مختلف حکومتی سلسلههای ایرانی و یا پایتختهای همین حکومتها، همچون مکتب سلجوقی، عباسی، شیراز، تبریز، یا برای مثال، هرات دستهبندی میکنند.
پیشینه
با روی کار آمدن عباسیان (۶۵۶-۱۳۳ه. ق)، بغداد به عنوان اولین مرکز مصورسازی کتب در دنیای اسلام مطرح شد و با مصورسازی کتبی که بیشتر جنبه علمی و فنی و کمتر جنبه ادبی داشتند کار خود را پی گرفت.
سبکشناسی
نگارههای این مکتب ساده و زیباست. البسه از پرداخت قابل توجهی به خصوص در چین و شکن جامهها برخوردار است و همچنین استفاده از نقوش اناری، بالهای فرشته گون و شیوههای بازنمایی حیوانات وام گرفته شده از هنر ساسانی است و در بیشینه این نگارهها شاخه و برگی به نشانه طبیعت به چشم میخورد.
از خصوصیات دیگر این نگارهها میتوان به پسزمینههای ساده که یا بدون رنگ رها شده و یا به طور اجمالی رنگ آمیزی شدهاند گویی که نگارهها در فضا رهایند، رنگها در نگاره اصلی اندک هستند ولی با هماهنگیای چشم نواز به کار رفتهاند.
کتب مکتب بغداد
نگاره
از قرن چهارم (ه. ق) سبکی در نگارگری ایران ظهور مییابد که آن را سبک سلجوقی مینامند. این سبک اولین مکتب ایرانی در زمینه نگارگری است. در این دوره دوباره تصویر سازی کتاب ارژنگ مانی رونق مییابد.
سبکشناسی
از منظر دیداری (بصری) در این مکتب هم چنان ترکیب بندیهای ساده هم چون مکتب عباسی حفظ شده ولی تأثیراتی که از نقاشی عهد ساسانی (و پیش از اسلام) و سلایق شرق دور (چین) بر این مکتب حاکم شده وجه عمده تمایز آن با مکتب عباسی است.
در بسیاری از پیکرهها هالهای دور سر وجود دارد که به دلیل جدا کردن پیکره از پس زمینه استفاده شده، سرها بزرگتر از بدن هستند و بر بازوها عموماً بازوبندی به چشم میخورد.
کتب مکتب سلجوقی
به علت تحریم استفاده از فلزات گرانبها در دوره اسلامی، ساخت ظروف سفالی رونق یافت. نقشهای سفالها عمدتاً ویژگیهای نگارههای این عهد را بازتاب میدهند و در مورد خطوط از خط کوفی بر سفالینهها سود بردهاند.
مکتب تبریز
یکی از مکاتب نگارگری ایران بهنام «مکتب تبریز» در شهر تبریز، در دورهٔ ایلخانان، جلایریان، ترکمانان قراقوینلو و آققوینلو و صفویان شکل گرفت.[sup]دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[۶] [/sup] نمونههایی از آثار مکتب نگارگری تبریز از قرن چهاردهم میلادی:
مکتب تبریز اول
صحنهٔ زاری و مویه برای مرگ اسکندر، اواسط قرن هشتم هجری، تأثیر از هنر بیزانس در توجه به نمایش دقیق چین و چروک پارچهها، محفوظ در نگارخانه فری واشنگتن آمریکا
اولین مکتب نگارگری ایرانی در تبریز پایه ریزی شدهاست، که به همین دلیل آن را مکتب تبریز ۱ نامیدهاند.
فرمشناسی
پایان جنگ (حملات مغولان به ایران) زمینه را برای تبادلات فرهنگی فراهم کرد، از این رو بیشترین تأثیر از هنر شرق دور در این دوره به چشم میخورد، نگارههای این مکتب در شکل هاشورزنی متأثر از مکتب تانگ در چین و در شکل پرداخت موضوع مشابه نقاشیهای دوره یوآن چین است و همچنین مولفههای هنری بیزانس در اندازهای کم رنگ تر در این نگارهها به چشم میخورد.
کتب مکتب تبریز
در سدهٔ هشتم (ه. ق) و همزمان با حکومت ایلخانان مغول در ایران، شیراز که به واسطهٔ هوشیاری حکمرانانش از حملات مغولان در امان مانده بود، محیطی امن برای ادامه سبک کهن نگارگری ایرانی بدون تأثیراتی که به واسطهٔ این تهاجمات بر نگارگری ایرانی چیره شده بود ایجاد کرد و نوآوریهایی چند به آن افزود.
همین شیوه ۲ قرن بعد و در مکتب اولیهٔ هرات به گونهٔ مسلط در نگارگری ایرانی تبدیل شد.
کتب مکتب شیراز (سده ۸)
مکتب جلایری یا تبریز-بغداد (که به واسطه حضور حکومت در دو مرکز به این نام خوانده شده)، سبکی در نگارگری ایرانی است که پس از فروافتادن حکومت ایلخانان در ۷۳۶ه. ق و در دوران حکومت جلایریها (۷۵۷-۷۴۰ ه. ق) در این رشته هنری رایج گردید، کتاب آرایی در دربار جلاریان خصوصاً در دربار آخرین پادشاه جلایری (سلطان احمد جلایری) رونق ویژه و سبکی خاص یافت.
ايزد که جهان به قبضه قدرت اوست
دادست ترا دو چيز کان هر دو نکوست
هم سيرت آنکه دوست داري کس را
هم صورت آنکه کس ترا دارد دوست
سبکشناسی
خصوصیات دیداری در این مکتب با حذف عناصر چینی و بیزانسی به سمت تصویر کردن دنیای شاعرانه، خیالی، و آرمانی نقاش میرود. از دیگر خصوصیات، میتوان به استفاده از طیف گسترده رنگی و به کارگیری و نمایش بدیع و کامل معماری در نگارهها اشاره کرد.
از این دوران به بعد، در کتب نگارهها نقشی مهمتر یافتند و دیگر در کنار نوشتار یا مکمل نوشتار به شمار نمیرفتند بلکه صفحهای کامل به آنها اختصاص مییافت.
کتب مکتب جلایری
خاوران نامه مربوط به مکتب شیراز سدهٔ ۹ (تیموری) - سرهای شعلهگون مشخصهٔ اصلی نگارههای این کتاب است
در دوران تیموریان (سده۹ ه. ق) و حضور اسکندر سلطان و ابراهیم سلطان در شیراز زمینه برای بروز دوباره ویژگیهای دیداری مکتب شیراز (سده۸) فراهم شد.
سبکشناسی
قرینهسازی در نگارههای این مکتب به طور قابل ملاحظهای دیده میشود و همچنی تضاد رنگی عناصر نگاره و پس زمینه آن، استفاده از ابرهای پیچان و سادگی در ترکیببندیها از مهمترین ویژگیهای دیداری این مکتب است.
کتب مکتب شیراز (سده ۹)
پس از مرگ تیمور (سلسله تیموریان) فرزندش شاهرخ به سلطنت رسید و از آن پس هرات به پایتختی برگزیده شد، به واسطه توجه و حمایت بیدریغ شاهرخ و ولیعهدش بایسنقر میرزا تهیه کتب مصور این بار در هرات و در کتابخانه بایسنقر میزا رونق گرفت و پس از چندی ویژگیهای خاص خود را یافت.
سبکشناسی
ترکیب بندی متفارن و عموماً دایرهوار از خصوصیت اصلی این مکتب است. سود جستن از رنگهای غنی و شفاف، تزیینات فراوان، و حذف کامل عناصر چینی وبازتاب عناصر ایرانی مکتب شیراز مکتبی کاملاً ایرانی پدید آورد.
کتب مکتب هرات
خمسه نظامی (ساختن کاخ خورنق) اثر کمال الدین بهزاد از مکتب هرات به سال ۸۹۹ه. ق محفوظ در موزه بریتانیا، توجه به صحنههای روزمره زندگی مشهود است حرکت در این نگاره به صورت دو دایره در هم پیچیدهاست که یادآور عدد ۲ در انگلیسی است. همچنین، واقعگرایی موجود در اثر نسبت به دوران گذشته چشمگیر است.
فعالیت کارگاههای نگارگری پس از مرگ شاهرخ و بایسنقر میرزا تا اندازهای رنگ رکود گرفت و این رکود تا هنگام به قدرت رسیدن سلطان حسین بایقرا (آخرین شاه تیموری از ۹۱۲-۸۷۳ه. ق) ادامه یافت و هنرمندان بزرگی را پروراند، همچون: محمد سیاه قلم، روحالله میرک و از همه مهمتر کمالالدین بهزاد که بسیاری او را تابناکترین چهره نگارگری میدانند.
سبکشناسی آثار بهزاد
بهزاد ضمن ادامه دستاوردهای مکتب هرات اول، و ویژگیهایی را به آثارش افزود که تا پیش از این دوران بیسابقهاست.
وی برای اولین بار سعی در نمایش و طراحی دقیق پیکره انسانی کرد، موضوعات روزمره را در آثارش به تصویر کشید.
مکتب تبریز دوم
شاه اسماعیل در سال ۹۰۶ ه. ق پس از شکست دادن آققویونلوها تبریز را به پایتختی برگزید. کتابخانه سلطنتی آققویونلوها در اختیار او قرار گرفت و هنرمندانی که در کتابخانه آققویونلوها کار میکردند به خدمت او در آمدند. شاه اسماعیل در سال ۹۱۶ ه. ق به هرات حمله برد و آنجا را به تصرف خود درآورد و سنت و دستاوردهای غنی و شکوهمند مکتب هرات دوره تیموری را به ارث برد.
از مشخصههای نقاشی دورهٔ صفوی لباس و پوشش سر اشخاص است. یکی از نقاشان بزرگ این دوران استاد محمدی استاد طراحی با قلم بود. از مشخصات آثار او تصویر اشخاص بلند قامت با صورت گرد و کوچک و واقع بین بود در ترسیم مناظر زندگی در نواحی روستانی است. او از جمله کسانی است که بر روی نگارگران پس از خود تاثیر بسزایی داشتهاست و او را رضا عباسی مینامند. در همین دوران چند نگارگر دیگر با اسامی شبیه نام رضا عباسی میزیستهاند. توجه رضا عباسی به خود انسان بیشتر از فضای اطراف اوست. این نکته حتی در تأکید پرداخت اودر شکل انسان نسبت به زمینههای سادهای که در آثارش استفاده کرد، کاملاً روشن است. اولین نمونههای تک پیکره (فیگور) را پدید آورد و همچنین نخستین رقعهها (نمونه نگاره جدا از کتاب مثل یک پرتره) را در نگارگری نقش زد.
مکتب قاجار
مکاتب معاصر
در عصر حاضر مکاتبی نوگراتر پا بعرصه وجود گذاشته اند از آن جمله: مکتب نگارگری تهران(با پیروی از مکتب هرات)</
مکتب نگارگری کرمانشاهان
در سال 1386 توسط استاد: سهراب اسکندری کلهر- نوه ی استادمحمد رضا کلهرخوشنویس نامدار ایران -پایه ریزی شد.
سبک شناسی مکتب کرمانشاهان
این مکتب اساس کار خود را استفاده ی صحیح، بجا و حرفه ای از نمادها، مواد Elements و سبک زندگی مردم کرد زبان در اثری که با توجهی موشکافانه به طبیعت منطقه، رسم و رسوم، آداب و عادات محلی و با بکار بستن رنگها و بن مایه هایی که در طبیعت زاگرس هویداست گرد هم میایند.که این بخودی خود وزن و شیرازه ای بخصوص به اثر می بخشد که جز مکتب هرات پیشین و معاصر در کمتر مکاتبی بچشم میاید.
رموزنهفته درنگارگری
تندی کندی خطوط
درنگارگری و تذهیب خط رکن اصلی را داراست و به اندازهای مورداهمیت است که وجود سایه هاراکم رنگ و حتی گاهی از بین میبرد قلمگیریها درنگارگری شباهت چشمکیری به خوشنویسی دارد چرا که هرد و آن از ممارست و دقت نظر بالایی برخوردار است. آنچه که نگارگری را از طراحی جدا میکند شیوه اجرای خطوط آن است که درنگارگری با ضعف و قدرت همراه است در میان تمام مخلوقات ایزدی خط تنها مخصوص انسان است وقدرتی است که سایر مخلوقات از آن بی بهرهاند واز آنجایی که خط مخصوص انسان است به طبع از جنس وی میباشد و ریشه در ضمیر و فطرت آدمی دارد. در دین مبین اسلام مبارزه با خیر و شر در نفس آدمی وجود دارد در نفسی که گاهی آرام و لطیف و گاهی طغیانی لجام گسیخته میباشد و همین نفس وقتی در پرتوالطاف الهی صاحب تربیت شود و مهار زده گرددانسان را نجات میبخشد و بر کشتی سعادت می نشاند پس دراین جا نقش اصلی خطوط بیش از پیش روشن میشود چرا که همین خطوط جانشینان اصلی ویادگاریهای همیشه فکر انسانند تفکر انسانهایی که درقالب خطها و نقشها بر صفحات تاریخ جاودانه میشوند.
تشریح صورت
در نقاشیهای ایرانی صورتهایی را میبینیم که با تناسبهای صورتهای دنیای واقعی تفاوت چشمگیری دارد به گونهای که چشمها به یکدیگر نزدیکتر از فاصله حقیقی دو چشم هستند و گوشها بالاتر از جای اصلی خود میباشند و قاب صورت بر روی خطوط اسلیمی سوار است و بسیاری از موارد دیگر که با کمی دقت به آنها پی خواهیم برد. ولی آیا هنرمند نگارگر با چنین چیرهدستی و مهارت که صورتهای ظریف و زیبا را ثصویر کرده، قادر نبوده تناسبها و موقعیت واقعی صورت را ثصویر کند؟ و یا برای صورتهای این چنینی رموزی نهفته است؟ ادب ورزان و زیبایی سازان هنر ایرانی از دیرباز با چهرههای زیبا و خوش خط و خال برخوردی عارفانه داشتند. زیبا رویان تقدیس میکردند چرا که در زیبایی صورت آنها اثر و نشانهای از جمال صنع خداوند می دیدند.
در هنر نگارگری هر یک از اجزا صورت در نزد هنرمندان پاک چشم و ظریف طبع، معنای خاصی دارد. آنها از دیر باز ابروی زیبا رویان را به شکل به هم پیوسته می پسندیدهاند و آن را به پرنده و اغلب کلاغی سیاه ثشبیه میکردند که با تارک صورت در حال پرواز است و با رقص و تموج بالهای کشیده خود ذل را به صید شکار خویش می افکند. چشم نیز که به نرگس بینا تشبیه میشد اگر خمار آلود و بادامی شکل بود در نزد مردم بهترین و محبوب ترین حالت خود را داشت. شیرین کلامان و نازک خیالان چشم و ابرو را به کلاغی که همواره در پی شکار بادام تر است، ولی به ربودن آن نائل نمیآید تشبیه میکردند. لب نیز علاوه بر ملاحت و کوچکی خوش آیند خود در نظر اهل ذوق از جایگاهی بس ویژه بر خوردار است، چرا که معرفت یار سیما رویی است که علاوه بر زیبایی، باهوش و موشکاف است.
همانگونه که در چهرههای زیبا و ظریف نگارگری مشهور است لب را به صورت تار مویی نازک که از وسط چون غنچه گلی سرخ شکافته شده ترسیم میکنند که حکایت از موشکافی زیبا رویی دارد که اگر دهانش نیز به سخن گفتن باز شود در دری از آن بیرون تراوید. فرورفتگیها و نیشهای لب به چاه قند و شکر تعبیر شدهاند. اینگونه است که هنر ایرانی تمامی حسهای پاک موجود در آدمی را تحریک میکنند.
کشیدگی و کوچکی بینی مقبول طبع زیبا پرستان بوده و منفذهای کوچکی که به عنوان سوراخ بینی در نقاشیهای خود تعبیه میکردند، حاکی از ظرافت و شکنندگی چهرههای ترسیمی آنهاست. چرا که بینی بخش عمدهای از صورت را اشغال میکند و اگر کوچک و کم حجم ترسیم شود، ملاحت و زیبایی خاصی به چهره میبخشد و رعایت این نکته نیز از دید هنر ورزان زیبا پرست پنهان نموده است.
موهای سلسله وار و مجعد از خصیصههای صورتهای نقاشی ایرانی است. پیچ و تابها و جهتهای موجود در موی صنمهای نقاشی شده، دل عاشق را با کش و قوسهای موزون خود همراه میسازند و به التهاب وا میدارند. در هنر و ادبیات و حتی تاریخ ایرانی موی معشوق رشتهای است که عاشق را به خود متصل میکند خلعی را که میان آن دو وجود دارد پر میکند.
برخی از نگارگران با اضافه کردن ریش و سبیل به همان چهرههای ترسیمی خود حالتهای مردانه تر و پیرانه تر میبخشیدند و عدهای دیگر با تغییرای در حالت صورت اعم از بزرگ کردن بینی و ریز کردن چشم و پهن کردن ابرو، چهرههای متفاوت میآفریدند.
نقاشی یا نگارگری ایرانی که به اشتباه مینیاتور نیز خوانده میشود شامل آثاری از دورههای مختلف تاریخ اسلامی ایران است که بیشتر به صورت مصورسازی کتب ادبی (ورقه و گلشاه، کلیله و دمنه، سمک عیار، و...)، علمی و فنی (التریاق، الادویه المفرده، الاغانی، و...)، تاریخی (جامع التواریخ، و...)، و همچنین، برخی کتب مذهبی، همچون، خاوران نامه میباشد.

تحولات هنر تصویری در نقاشی ایرانی
چنین به نظر میرسد که تحولات هنر تصویری در ایران-به رغم گسستهای تاریخی، نفوذ فرهنگهای بیگانه، و آمیختگی سنتهای غیر متجانس -از پیوستگی و تداوم نسبی برخوردار بودهاند. البته این خط کمابیش پیوسته را بیشتر در استمرار روح فرهنگی و جوهر زیبایی شناسی میتوان دید تا در همانندیهایی که ممکن است از لحاظ سبک و اسلوب در آثار مربوط به ادوار مختلف وجود داشته باشد. مثلاً، اگر سنگ نگارههای بسیار کهن غارهای میرملاس و همیان در لرستان را در کنار نقوش سفالینههای سیلک، مورد ملاحظه قرار دهیم، با تجانسی آشکار در روش کلی بازنمایی انسان و حیوان مواجه میشویم. نظیر چنین تجانسی را در مقایسه دیوار نگارههای کاخ چهلستون با پردههای رنگ روغنی مکتب پیکر نگاری درباری به نحو واضح تری تشخیص میدهیم. بدین قیاس، مثلاً نقشمایه اسب سوار در دیوارنگاری شهر دورا ارپوس، دیوارنگاری نیشابور، و نگارگری سده شانزدهم، وجوه اشتراک صوری و مضمونی دارند. آنچه این تصاویر مختلف از لحاظ سبک، مقیاس، و کارکرد را در ریشه به هم مربوط میکند، عدم رغبت هنرمند ایرانی به تقلید از طبیعت و تاکید او بر بیان مفاهیم ذهنی و نمادین است. از این رو، میتوان چکیده نگاری، تزیین و انتزاع را خصلتهای عام نقاشی ایرانی دانست.
پیشینه
اولین آثاری که بتوان نام نقاشی بر آنها نهاد، در غار دوشه لرستان و با حدود هشت تا دههزار سال قدمت به دست آمده، و در دوره تاریخی آنچه را که بتوان نقاشی نامید در دیوارنگاریهای اشکانی و ساسانی میتوان دید. با ورود اسلام به ایران، این کشور تا مدتها به دست امویان و عباسیان اداره شد، و از آن پس، با روی کار آمدن سلسلههای ایرانی سامانیان، غزنویان، و آل بویه استقلال از دست رفتهٔ ایرانیان تا حدودی به آنها بازگشت.
از این پس، زمینه برای احیای هنر و فرهنگ ایرانی فراهم شد و هنر ایرانی در خدمت اسلام درآمد. عمدهٔ آثار به دستآمده در این دوران شامل مصور سازی کتب میباشد و کمتر شامل نقاشی دیواری کاخهاست.
همچنین، عنوان میشود که مسلمین در حین ترجمهٔ آثار یونانی و بیزانسی تصاویر این کتب را نیز کپی برداری کردهاند.
بر اساس اسناد سه دورهٔ متمایز ولی پیوسته برای تاریخ نقاشی قدیم ایرانی در نظر گرفته میشود:
- دورهٔ سنتهای کهن، فاصله از طبیعتگرایی یونان-رومی، و بازگشت به سنتهای پیشین را نشان میدهند.
- دورهٔ شکوفایی نگارگری
- دورهٔ تکوین شیوههای التقاطی.
از اوایل سده هفدهم ارتباط سیاسی و مبادله تجاری وسیعی میان ایران و کشورهای دیگر -به خصوص کشورهای اروپای باختری-برقرار شد. در این زمان،شاه عباس اول[صفوی]شهر قدیم اصفهان را نوسازی کرده و آن را به پایتختی خود برگزیده بود. سفیران سیاسی، سیاحان،مبلغان مذهبی، بازرگانان و حتی هنرمندان و صنعتگران خارجی به این شهر روی آورده بودند. این جو بینالمللی بر زندگی هنری اصفهان اثر گذاشت. چنان که برخی از نگارگران ایرانی به روش بازنمایی طبیعتگرایانه و نیز به موضوعهای نفاشی غربی جلب شدند. میتوان فرهنگهای گورکانی هند، جامعه ارمنی، و اروپای باختری را در این گرایش موثر دانست، گرچه میزان و نوع تاثیرات مختلف بودند.
مکاتب
شیوههای نام گذاری مکاتب نگارگری ایرانی بر اساس مرکزیت امپراطوری حاکم بر کشور انجام شده است، یعنی هر جا که محل تمرکز قدرت و تجمع ثروت بوده و مقر حکومت کشور محسوب می گردیده است، هنرمندان از گوشه و کنار، به میل و رغبت یا به اکراه و اجبار، به آن جا میآمدند. این شیوه نامگذاری و تقسیم بندی مکاتب نگارگری ایرانی را محققان غربی رایج کردهاند که در پژوهشهای ایرانی هم کم و بیش معمول شده است.
به منظور درک و توضیح بهتر تأثیر و تأثرات نگارگری ایرانی آن را در دورههای مختلف حکومتی سلسلههای ایرانی و یا پایتختهای همین حکومتها، همچون مکتب سلجوقی، عباسی، شیراز، تبریز، یا برای مثال، هرات دستهبندی میکنند.
- نکته: باید توجه داشت که همپوشانیها در تاریخهایی که در پس این بخش خواهد آمد، با توجه به پراکندگی حکومتها و پایتختهای ایشان در قلمروی فرهنگ و هنر ایرانی و نه قلمروی سیاسی آن٫ قابل توجیهاست.
- مکتب سلجوقی
- مکتب بغداد یا (عباسی)
- مکتب تبریز اول (یا مغول)
- مکتب شیراز اول
- مکتب جلایری
- مکتب شیراز دوم
- مکتب هرات
- مکتب بخارا
- مکتب قزوین
- مکتب تبریز دوم یا صفوی یا اصفهان
- مکتب نقاشی قاجار
- نگارگری قاجاری
- نقاشی قهوهخانه

نگاره دو دینار از کتاب مقامات حریری - عربی - بغداد - ۱۲۳۷ میلادی
که آن را مکتب عباسی نیز نامیدهاند را برخلاف مکاتب دیگر مکاتب نگارگری نمیتوان مکتبی ایرانی نامید چراکه از یک سو زیر تأثیر هنر بیزانس و از سویی دیگر در استیلای هنر ایرانی (ساسانی) است. از این روی این مکتب را مکتب بینالمللی نیز گفتهاند.پیشینه
با روی کار آمدن عباسیان (۶۵۶-۱۳۳ه. ق)، بغداد به عنوان اولین مرکز مصورسازی کتب در دنیای اسلام مطرح شد و با مصورسازی کتبی که بیشتر جنبه علمی و فنی و کمتر جنبه ادبی داشتند کار خود را پی گرفت.
سبکشناسی
نگارههای این مکتب ساده و زیباست. البسه از پرداخت قابل توجهی به خصوص در چین و شکن جامهها برخوردار است و همچنین استفاده از نقوش اناری، بالهای فرشته گون و شیوههای بازنمایی حیوانات وام گرفته شده از هنر ساسانی است و در بیشینه این نگارهها شاخه و برگی به نشانه طبیعت به چشم میخورد.
از خصوصیات دیگر این نگارهها میتوان به پسزمینههای ساده که یا بدون رنگ رها شده و یا به طور اجمالی رنگ آمیزی شدهاند گویی که نگارهها در فضا رهایند، رنگها در نگاره اصلی اندک هستند ولی با هماهنگیای چشم نواز به کار رفتهاند.
کتب مکتب بغداد
- الادویه المفرده (در زمینه مواد طبی)
- معرفه الحیل الهندسیه (۷۱۵ ه. ق)
- فی معرفه الخیال الهندسیه (هندسه و ریاضیات)
- خواص عقاقیر
- کلیله و دمنه (مصور شده به سال ۱۲۰۰م/ترجمه نصرالله منشی از سانسکریت به عربی و عبدالله مقفع روزبه ترجمه به فارسی)
- مقامات حریری (مصور شده به سال ۱۲۳۷م/نوشته یحیی بن واسطی همدانی)
- البیطره (مصور شده به سال ۶۰۵ ه. ق/در زمینه دامپزشکی)

نگاره
از قرن چهارم (ه. ق) سبکی در نگارگری ایران ظهور مییابد که آن را سبک سلجوقی مینامند. این سبک اولین مکتب ایرانی در زمینه نگارگری است. در این دوره دوباره تصویر سازی کتاب ارژنگ مانی رونق مییابد.
سبکشناسی
از منظر دیداری (بصری) در این مکتب هم چنان ترکیب بندیهای ساده هم چون مکتب عباسی حفظ شده ولی تأثیراتی که از نقاشی عهد ساسانی (و پیش از اسلام) و سلایق شرق دور (چین) بر این مکتب حاکم شده وجه عمده تمایز آن با مکتب عباسی است.
در بسیاری از پیکرهها هالهای دور سر وجود دارد که به دلیل جدا کردن پیکره از پس زمینه استفاده شده، سرها بزرگتر از بدن هستند و بر بازوها عموماً بازوبندی به چشم میخورد.
کتب مکتب سلجوقی
- ورقه و گلشاه (این کتاب شامل ۷۱ صفحه نگارهاست و تنها کتابی است که مشخصا مربوط به مکتب سلجوقی است - نیمه نخست قرن هفتم محتملاً در آذربایجان (منبع نقاشی ایران: پاکباز))
- سمک عیار
- الاغانی (در زمینه موسیقی و تالیف ابوالفرج اصفهانی)
- مفید الخاص (زکریای رازی)
- خواص الاشجار (زکریای رازی)
- شاهنامه توپقاپوسرای (اشاره به نام موزهای در ترکیه)
- شاهنامه کاما (محفوظ در موسسه شرقشناسی کاما در روسیه)
به علت تحریم استفاده از فلزات گرانبها در دوره اسلامی، ساخت ظروف سفالی رونق یافت. نقشهای سفالها عمدتاً ویژگیهای نگارههای این عهد را بازتاب میدهند و در مورد خطوط از خط کوفی بر سفالینهها سود بردهاند.
مکتب تبریز
یکی از مکاتب نگارگری ایران بهنام «مکتب تبریز» در شهر تبریز، در دورهٔ ایلخانان، جلایریان، ترکمانان قراقوینلو و آققوینلو و صفویان شکل گرفت.[sup]دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[۶] [/sup] نمونههایی از آثار مکتب نگارگری تبریز از قرن چهاردهم میلادی:
مکتب تبریز اول

صحنهٔ زاری و مویه برای مرگ اسکندر، اواسط قرن هشتم هجری، تأثیر از هنر بیزانس در توجه به نمایش دقیق چین و چروک پارچهها، محفوظ در نگارخانه فری واشنگتن آمریکا
اولین مکتب نگارگری ایرانی در تبریز پایه ریزی شدهاست، که به همین دلیل آن را مکتب تبریز ۱ نامیدهاند.
- در دوران صفوی و بازگشت تختگاه به تبریز مکتب دیگری در نگارگری با نام تبریز ۲ شکل میگیرد.
فرمشناسی
پایان جنگ (حملات مغولان به ایران) زمینه را برای تبادلات فرهنگی فراهم کرد، از این رو بیشترین تأثیر از هنر شرق دور در این دوره به چشم میخورد، نگارههای این مکتب در شکل هاشورزنی متأثر از مکتب تانگ در چین و در شکل پرداخت موضوع مشابه نقاشیهای دوره یوآن چین است و همچنین مولفههای هنری بیزانس در اندازهای کم رنگ تر در این نگارهها به چشم میخورد.
کتب مکتب تبریز
- منافع الحیوانات نوشته ابن بختیشوع به سال ۶۹۵ ه. ق (این کتاب به تشریح ویژگیهای حیوانات و جلوههای طبیعت پرداخته)
- جامع التواریخ رشیدی نوشته خواجه رشیدالدین فضلالله به سال ۷۱۴ه. ق (تاریخی)
- شاهنامه فردوسی (معروف به شاهنامه دموت یا ابوسعیدی) به سال ۷۳۷-۷۳۱ ه. ق
در سدهٔ هشتم (ه. ق) و همزمان با حکومت ایلخانان مغول در ایران، شیراز که به واسطهٔ هوشیاری حکمرانانش از حملات مغولان در امان مانده بود، محیطی امن برای ادامه سبک کهن نگارگری ایرانی بدون تأثیراتی که به واسطهٔ این تهاجمات بر نگارگری ایرانی چیره شده بود ایجاد کرد و نوآوریهایی چند به آن افزود.
همین شیوه ۲ قرن بعد و در مکتب اولیهٔ هرات به گونهٔ مسلط در نگارگری ایرانی تبدیل شد.
کتب مکتب شیراز (سده ۸)
- مونس الاحرار
- شاهنامه قوام الدین حسن وزیر (۷۴۱ه. ق)
مکتب جلایری یا تبریز-بغداد (که به واسطه حضور حکومت در دو مرکز به این نام خوانده شده)، سبکی در نگارگری ایرانی است که پس از فروافتادن حکومت ایلخانان در ۷۳۶ه. ق و در دوران حکومت جلایریها (۷۵۷-۷۴۰ ه. ق) در این رشته هنری رایج گردید، کتاب آرایی در دربار جلاریان خصوصاً در دربار آخرین پادشاه جلایری (سلطان احمد جلایری) رونق ویژه و سبکی خاص یافت.

فرشته به سبک نقاشی ایرانی و رباعی از ابوسعید ابوالخیر متعلق ۱۵۵۵ میلادی در برگ یک کتاب
متن رباعی:ايزد که جهان به قبضه قدرت اوست
دادست ترا دو چيز کان هر دو نکوست
هم سيرت آنکه دوست داري کس را
هم صورت آنکه کس ترا دارد دوست
سبکشناسی
خصوصیات دیداری در این مکتب با حذف عناصر چینی و بیزانسی به سمت تصویر کردن دنیای شاعرانه، خیالی، و آرمانی نقاش میرود. از دیگر خصوصیات، میتوان به استفاده از طیف گسترده رنگی و به کارگیری و نمایش بدیع و کامل معماری در نگارهها اشاره کرد.
از این دوران به بعد، در کتب نگارهها نقشی مهمتر یافتند و دیگر در کنار نوشتار یا مکمل نوشتار به شمار نمیرفتند بلکه صفحهای کامل به آنها اختصاص مییافت.
کتب مکتب جلایری
- دیوان خواجوی کرمانی (اثر جنید بغدادی به سال ۷۹۷ه. ق)
- عجایب المخلوقات (زکریای قزوینی به سال ۷۹۰ه. ق)
- کلیله و دمنه (نصرالله منشی به سال ۷۷۵-۷۶۰ه. ق)
- خسرو و شیرین (به سال ۸۱۰-۸۰۶ه. ق)

خاوران نامه مربوط به مکتب شیراز سدهٔ ۹ (تیموری) - سرهای شعلهگون مشخصهٔ اصلی نگارههای این کتاب است
در دوران تیموریان (سده۹ ه. ق) و حضور اسکندر سلطان و ابراهیم سلطان در شیراز زمینه برای بروز دوباره ویژگیهای دیداری مکتب شیراز (سده۸) فراهم شد.
سبکشناسی
قرینهسازی در نگارههای این مکتب به طور قابل ملاحظهای دیده میشود و همچنی تضاد رنگی عناصر نگاره و پس زمینه آن، استفاده از ابرهای پیچان و سادگی در ترکیببندیها از مهمترین ویژگیهای دیداری این مکتب است.
کتب مکتب شیراز (سده ۹)
- منتخبات اسکندر سلطان (۸۱۳ه. ق)
- شاهنامه ابراهیم سلطان (۸۳۷ه. ق)
- خاوران نامه (۸۸۳ه. ق)
پس از مرگ تیمور (سلسله تیموریان) فرزندش شاهرخ به سلطنت رسید و از آن پس هرات به پایتختی برگزیده شد، به واسطه توجه و حمایت بیدریغ شاهرخ و ولیعهدش بایسنقر میرزا تهیه کتب مصور این بار در هرات و در کتابخانه بایسنقر میزا رونق گرفت و پس از چندی ویژگیهای خاص خود را یافت.
سبکشناسی
ترکیب بندی متفارن و عموماً دایرهوار از خصوصیت اصلی این مکتب است. سود جستن از رنگهای غنی و شفاف، تزیینات فراوان، و حذف کامل عناصر چینی وبازتاب عناصر ایرانی مکتب شیراز مکتبی کاملاً ایرانی پدید آورد.
کتب مکتب هرات

نسخهٔ کلیله و دمنه بایسنقری از محمد بن بایسنقری به سال ۸۳۳ قمری.
- شاهنامه فردوسی (شاهنامه بایسنقری)
- شاهنامه محمد جوکی (فرزند شاهرخ)
- کلیله و دمنه (کلیله و دمنه بایسنقری)
- معراج نامه
- همای و همایون
- گلستان سعدی
- بوستان سعدی
- خمسه نظامی

خمسه نظامی (ساختن کاخ خورنق) اثر کمال الدین بهزاد از مکتب هرات به سال ۸۹۹ه. ق محفوظ در موزه بریتانیا، توجه به صحنههای روزمره زندگی مشهود است حرکت در این نگاره به صورت دو دایره در هم پیچیدهاست که یادآور عدد ۲ در انگلیسی است. همچنین، واقعگرایی موجود در اثر نسبت به دوران گذشته چشمگیر است.
فعالیت کارگاههای نگارگری پس از مرگ شاهرخ و بایسنقر میرزا تا اندازهای رنگ رکود گرفت و این رکود تا هنگام به قدرت رسیدن سلطان حسین بایقرا (آخرین شاه تیموری از ۹۱۲-۸۷۳ه. ق) ادامه یافت و هنرمندان بزرگی را پروراند، همچون: محمد سیاه قلم، روحالله میرک و از همه مهمتر کمالالدین بهزاد که بسیاری او را تابناکترین چهره نگارگری میدانند.
سبکشناسی آثار بهزاد
بهزاد ضمن ادامه دستاوردهای مکتب هرات اول، و ویژگیهایی را به آثارش افزود که تا پیش از این دوران بیسابقهاست.
وی برای اولین بار سعی در نمایش و طراحی دقیق پیکره انسانی کرد، موضوعات روزمره را در آثارش به تصویر کشید.
مکتب تبریز دوم
شاه اسماعیل در سال ۹۰۶ ه. ق پس از شکست دادن آققویونلوها تبریز را به پایتختی برگزید. کتابخانه سلطنتی آققویونلوها در اختیار او قرار گرفت و هنرمندانی که در کتابخانه آققویونلوها کار میکردند به خدمت او در آمدند. شاه اسماعیل در سال ۹۱۶ ه. ق به هرات حمله برد و آنجا را به تصرف خود درآورد و سنت و دستاوردهای غنی و شکوهمند مکتب هرات دوره تیموری را به ارث برد.
از مشخصههای نقاشی دورهٔ صفوی لباس و پوشش سر اشخاص است. یکی از نقاشان بزرگ این دوران استاد محمدی استاد طراحی با قلم بود. از مشخصات آثار او تصویر اشخاص بلند قامت با صورت گرد و کوچک و واقع بین بود در ترسیم مناظر زندگی در نواحی روستانی است. او از جمله کسانی است که بر روی نگارگران پس از خود تاثیر بسزایی داشتهاست و او را رضا عباسی مینامند. در همین دوران چند نگارگر دیگر با اسامی شبیه نام رضا عباسی میزیستهاند. توجه رضا عباسی به خود انسان بیشتر از فضای اطراف اوست. این نکته حتی در تأکید پرداخت اودر شکل انسان نسبت به زمینههای سادهای که در آثارش استفاده کرد، کاملاً روشن است. اولین نمونههای تک پیکره (فیگور) را پدید آورد و همچنین نخستین رقعهها (نمونه نگاره جدا از کتاب مثل یک پرتره) را در نگارگری نقش زد.
مکتب قاجار

فتحعلیشاه قاجار اثر میرزا بابا
مکتب نقاشی قاجار در دوره زند شروع شد و تا دورهٔ قاجار و کمی پس از آن امتداد یافت. این شیوه به عنوان سبکی منسجم و مکتبی متشکل در نقاشی ایران از جایگاه ویژهای برخوردار است که همهٔ ویژگیهای موضوعی و کاربردی یک مکتب نقاشی را دارد. این شیوه بیشتر از تلفیق ویژگیهای هنر نقاشی سنتی ایرانی با عناصر و شیوههای از نقاشی اروپایی شکل گرفت. هرچند آثاری نزدیک به این شیوه از دوره صفوی در ایران تاحدی مرسوم بود و «فرنگی سازی» نامیده میشد اما ابتدا در دوره زند و در ادامه آن در دوره قاجار شکل مشخص خود را یافت. گونهای از نقاشی عامیانه با عنوان نگارگری قهوهخانهای پدید آمد.مکاتب معاصر
در عصر حاضر مکاتبی نوگراتر پا بعرصه وجود گذاشته اند از آن جمله: مکتب نگارگری تهران(با پیروی از مکتب هرات)</
مکتب نگارگری کرمانشاهان

اثر استاد سهراب اسکندری (56)
در سال 1386 توسط استاد: سهراب اسکندری کلهر- نوه ی استادمحمد رضا کلهرخوشنویس نامدار ایران -پایه ریزی شد.
سبک شناسی مکتب کرمانشاهان
این مکتب اساس کار خود را استفاده ی صحیح، بجا و حرفه ای از نمادها، مواد Elements و سبک زندگی مردم کرد زبان در اثری که با توجهی موشکافانه به طبیعت منطقه، رسم و رسوم، آداب و عادات محلی و با بکار بستن رنگها و بن مایه هایی که در طبیعت زاگرس هویداست گرد هم میایند.که این بخودی خود وزن و شیرازه ای بخصوص به اثر می بخشد که جز مکتب هرات پیشین و معاصر در کمتر مکاتبی بچشم میاید.
رموزنهفته درنگارگری
تندی کندی خطوط
درنگارگری و تذهیب خط رکن اصلی را داراست و به اندازهای مورداهمیت است که وجود سایه هاراکم رنگ و حتی گاهی از بین میبرد قلمگیریها درنگارگری شباهت چشمکیری به خوشنویسی دارد چرا که هرد و آن از ممارست و دقت نظر بالایی برخوردار است. آنچه که نگارگری را از طراحی جدا میکند شیوه اجرای خطوط آن است که درنگارگری با ضعف و قدرت همراه است در میان تمام مخلوقات ایزدی خط تنها مخصوص انسان است وقدرتی است که سایر مخلوقات از آن بی بهرهاند واز آنجایی که خط مخصوص انسان است به طبع از جنس وی میباشد و ریشه در ضمیر و فطرت آدمی دارد. در دین مبین اسلام مبارزه با خیر و شر در نفس آدمی وجود دارد در نفسی که گاهی آرام و لطیف و گاهی طغیانی لجام گسیخته میباشد و همین نفس وقتی در پرتوالطاف الهی صاحب تربیت شود و مهار زده گرددانسان را نجات میبخشد و بر کشتی سعادت می نشاند پس دراین جا نقش اصلی خطوط بیش از پیش روشن میشود چرا که همین خطوط جانشینان اصلی ویادگاریهای همیشه فکر انسانند تفکر انسانهایی که درقالب خطها و نقشها بر صفحات تاریخ جاودانه میشوند.
تشریح صورت
در نقاشیهای ایرانی صورتهایی را میبینیم که با تناسبهای صورتهای دنیای واقعی تفاوت چشمگیری دارد به گونهای که چشمها به یکدیگر نزدیکتر از فاصله حقیقی دو چشم هستند و گوشها بالاتر از جای اصلی خود میباشند و قاب صورت بر روی خطوط اسلیمی سوار است و بسیاری از موارد دیگر که با کمی دقت به آنها پی خواهیم برد. ولی آیا هنرمند نگارگر با چنین چیرهدستی و مهارت که صورتهای ظریف و زیبا را ثصویر کرده، قادر نبوده تناسبها و موقعیت واقعی صورت را ثصویر کند؟ و یا برای صورتهای این چنینی رموزی نهفته است؟ ادب ورزان و زیبایی سازان هنر ایرانی از دیرباز با چهرههای زیبا و خوش خط و خال برخوردی عارفانه داشتند. زیبا رویان تقدیس میکردند چرا که در زیبایی صورت آنها اثر و نشانهای از جمال صنع خداوند می دیدند.
در هنر نگارگری هر یک از اجزا صورت در نزد هنرمندان پاک چشم و ظریف طبع، معنای خاصی دارد. آنها از دیر باز ابروی زیبا رویان را به شکل به هم پیوسته می پسندیدهاند و آن را به پرنده و اغلب کلاغی سیاه ثشبیه میکردند که با تارک صورت در حال پرواز است و با رقص و تموج بالهای کشیده خود ذل را به صید شکار خویش می افکند. چشم نیز که به نرگس بینا تشبیه میشد اگر خمار آلود و بادامی شکل بود در نزد مردم بهترین و محبوب ترین حالت خود را داشت. شیرین کلامان و نازک خیالان چشم و ابرو را به کلاغی که همواره در پی شکار بادام تر است، ولی به ربودن آن نائل نمیآید تشبیه میکردند. لب نیز علاوه بر ملاحت و کوچکی خوش آیند خود در نظر اهل ذوق از جایگاهی بس ویژه بر خوردار است، چرا که معرفت یار سیما رویی است که علاوه بر زیبایی، باهوش و موشکاف است.
همانگونه که در چهرههای زیبا و ظریف نگارگری مشهور است لب را به صورت تار مویی نازک که از وسط چون غنچه گلی سرخ شکافته شده ترسیم میکنند که حکایت از موشکافی زیبا رویی دارد که اگر دهانش نیز به سخن گفتن باز شود در دری از آن بیرون تراوید. فرورفتگیها و نیشهای لب به چاه قند و شکر تعبیر شدهاند. اینگونه است که هنر ایرانی تمامی حسهای پاک موجود در آدمی را تحریک میکنند.
کشیدگی و کوچکی بینی مقبول طبع زیبا پرستان بوده و منفذهای کوچکی که به عنوان سوراخ بینی در نقاشیهای خود تعبیه میکردند، حاکی از ظرافت و شکنندگی چهرههای ترسیمی آنهاست. چرا که بینی بخش عمدهای از صورت را اشغال میکند و اگر کوچک و کم حجم ترسیم شود، ملاحت و زیبایی خاصی به چهره میبخشد و رعایت این نکته نیز از دید هنر ورزان زیبا پرست پنهان نموده است.
موهای سلسله وار و مجعد از خصیصههای صورتهای نقاشی ایرانی است. پیچ و تابها و جهتهای موجود در موی صنمهای نقاشی شده، دل عاشق را با کش و قوسهای موزون خود همراه میسازند و به التهاب وا میدارند. در هنر و ادبیات و حتی تاریخ ایرانی موی معشوق رشتهای است که عاشق را به خود متصل میکند خلعی را که میان آن دو وجود دارد پر میکند.
برخی از نگارگران با اضافه کردن ریش و سبیل به همان چهرههای ترسیمی خود حالتهای مردانه تر و پیرانه تر میبخشیدند و عدهای دیگر با تغییرای در حالت صورت اعم از بزرگ کردن بینی و ریز کردن چشم و پهن کردن ابرو، چهرههای متفاوت میآفریدند.