28-05-2015، 17:56
تحقیقات کارآگاهان پلیس آگاهی از مردی که به بهانه پیشفروش آپارتمان دست به کلاهبرداری میزد، ادامه دارد. این متهم ٤٠ ساله که مهدی نام دارد، با وعده پیشفروش مسکن در منطقه پاسداران ٢٠٠ میلیارد تومان کلاهبرداری کرد. او همچنین مرتکب جرائم مشابه در مناطق پیروزی، بزرگراه محلاتی و ازگل شده که ارزش مالی آن جرائم هنوز برآورد نشده است.
من هر واحد را به یک مصرفکننده که واقعا دنبال خانه برای سکونت بود و یک دلال، فروختم. تصمیم داشتم واحد را به مصرفکننده تحویل دهم و به دلالها هم بیشتر از پولی که به من دادهاند، بدهم تا ماجرا به خیر بگذرد.
مهدی در گفتوگو با خبرنگار ما درباره این کلاهبرداریها توضیح داده است.
شگردت برای کلاهبرداری چه بود؟
ساختمانساز هستم. از سال ٨٥، واحدهایی را به چند نفر فروختم که دردسرساز شد. چون به مشکل خورده بودم میخواستم مشکل را حل کنم. قصد کلاهبرداری نداشتم. میخواستم پول مردم را بعدا بدهم اما ورشکست شدم.
شگردت برای کلاهبرداری چه بود؟
ساختمانساز هستم. از سال ٨٥، واحدهایی را به چند نفر فروختم که دردسرساز شد. چون به مشکل خورده بودم میخواستم مشکل را حل کنم. قصد کلاهبرداری نداشتم. میخواستم پول مردم را بعدا بدهم اما ورشکست شدم.
چه مدت است که در کار ساختوساز هستی؟
١٥ سالی میشود اما هفت سال است که به مشکل برخوردهام. سرمایه من در گردش است و در جابهجاییها با مشکل روبهرو شدم. قطعه زمین هزارمتری در غرب تهران خریده بودم و قصد داشتم برای همه آن کاربری تجاری بگیرم اما ناگهان قیمت تعرفهها دو برابر شد و من آنجا پول کم آوردم و مجبور شدم از پروژههای دیگر برای آنجا پول بگذارم و همین موضوع باعث شد کم بیاورم و به مشکل بخورم.
١٥ سالی میشود اما هفت سال است که به مشکل برخوردهام. سرمایه من در گردش است و در جابهجاییها با مشکل روبهرو شدم. قطعه زمین هزارمتری در غرب تهران خریده بودم و قصد داشتم برای همه آن کاربری تجاری بگیرم اما ناگهان قیمت تعرفهها دو برابر شد و من آنجا پول کم آوردم و مجبور شدم از پروژههای دیگر برای آنجا پول بگذارم و همین موضوع باعث شد کم بیاورم و به مشکل بخورم.
چطور وارد این کار شدی؟
کار را با ملک پدری شروع کردم؛ اولینبار آن را ساختم و این اواخر سرمایه خوبی داشتم اما این اتفاق باعث شد کم بیاورم.
کار را با ملک پدری شروع کردم؛ اولینبار آن را ساختم و این اواخر سرمایه خوبی داشتم اما این اتفاق باعث شد کم بیاورم.
چقدر سرمایه داشتی و قبل از اینکه اقدام به کلاهبرداری کنی، کار دیگری برای جبران کمبود بودجه انجام دادی؟
حدود دو، سه میلیارد سرمایه جمع کرده بودم. وقتی قیمت تعرفهها تغییر کرد، ابتدا قطعات ٤٠، ٥٠ و ٦٠ متری را با قولنامه به افرادی که ادعای دوستی میکردند دادم اما با گرانشدن ملک آنها شروع به فروش کردند که این کار آنها به ضرر من تمام میشد؛ بههمینخاطر چاره دیگری غیر از این کار نداشتم.
حدود دو، سه میلیارد سرمایه جمع کرده بودم. وقتی قیمت تعرفهها تغییر کرد، ابتدا قطعات ٤٠، ٥٠ و ٦٠ متری را با قولنامه به افرادی که ادعای دوستی میکردند دادم اما با گرانشدن ملک آنها شروع به فروش کردند که این کار آنها به ضرر من تمام میشد؛ بههمینخاطر چاره دیگری غیر از این کار نداشتم.
درحالحاضر چند پروژه نیمهکاره داری؟
٢٢ پروژه دارم که در حال تکمیل بود.
٢٢ پروژه دارم که در حال تکمیل بود.
وقتی دیدی ماجرا وسیعتر و پیچیدهتر میشود چرا باز هم به این کار ادامه دادی؟
برای حفظ آبرو. من اعتبار زیادی دارم. در منطقه پاسداران هر بنگاهی میرفتید و اسم مرا میآوردید احترام میگذاشتند. اگر من وارد جایی میشدم یک نفر نبود که نشسته باشد؛ همه به احترامم بلند میشدند اما محاسباتم اشتباه از آب درآمد و کارم به اینجا کشید.
برای حفظ آبرو. من اعتبار زیادی دارم. در منطقه پاسداران هر بنگاهی میرفتید و اسم مرا میآوردید احترام میگذاشتند. اگر من وارد جایی میشدم یک نفر نبود که نشسته باشد؛ همه به احترامم بلند میشدند اما محاسباتم اشتباه از آب درآمد و کارم به اینجا کشید.
الان چند واحد را پیشفروش کردهای؟
من ١٨٠ واحد را به ٢٠٥ نفر فروختهام. درواقع این ١٨٠ واحد را به ٢٥ نفر اضافه فروختم.
من ١٨٠ واحد را به ٢٠٥ نفر فروختهام. درواقع این ١٨٠ واحد را به ٢٥ نفر اضافه فروختم.
در مجموع چقدر کلاهبرداری کردهای؟
خودم در این چند روز داشتم حساب و کتاب میکردم. مجموعا ١٥ تا ٢٠ میلیارد میشود.
خودم در این چند روز داشتم حساب و کتاب میکردم. مجموعا ١٥ تا ٢٠ میلیارد میشود.
از هر نفر چقدر کلاهبرداری کردهای؟
مبالغ متنوع است؛ از ٤٠٠ تا ٦٧٠ میلیون تومان ولی رقمهای بالاتر هم وجود دارد.
مبالغ متنوع است؛ از ٤٠٠ تا ٦٧٠ میلیون تومان ولی رقمهای بالاتر هم وجود دارد.
بهطورمیانگین از هر نفر حدود ٦٥٠ میلیون گرفتهام.
وقتی دستگیر شدی چه ماشینی داشتی و ارزش آن چقدر است؟
بیامدبلیو زد٤ که قیمتش ٤٠٠ میلیون است.
بیامدبلیو زد٤ که قیمتش ٤٠٠ میلیون است.
چرا چنین ماشینی داشتی، آن را برای حل مشکلاتت نفروختی؟
٤٠٠ میلیون بخش کوچکی از کمبود من را هم جبران نمیکرد. از طرفی برای جلباعتماد مشتریان به آن احتیاج داشتم چون مردم به ظاهر آدم نگاه میکنند و اگر ظاهر مناسبی داشته باشی، زود اعتماد میکنند.
٤٠٠ میلیون بخش کوچکی از کمبود من را هم جبران نمیکرد. از طرفی برای جلباعتماد مشتریان به آن احتیاج داشتم چون مردم به ظاهر آدم نگاه میکنند و اگر ظاهر مناسبی داشته باشی، زود اعتماد میکنند.
یعنی درواقع برای آنکه مردم را فریب بدهی این ماشین را نفروختی؟ دیگر چه کارهایی برای جلب اعتماد مردم کردی؟
بله، یک دفتر هم در برج هروی گرفته بودم که قرارهای کاری را آنجا میگذاشتم.
بله، یک دفتر هم در برج هروی گرفته بودم که قرارهای کاری را آنجا میگذاشتم.
چه مدت در آن دفتر بودی و چقدر هزینه آن بود؟
هشت سال بود که دفتر شرکت آنجا بود. ٢٠ میلیون ودیعه داده بودم و ماهی دوونیم میلیون تومان اجاره میدادم.
هشت سال بود که دفتر شرکت آنجا بود. ٢٠ میلیون ودیعه داده بودم و ماهی دوونیم میلیون تومان اجاره میدادم.
چطور این همه آدم حاضر شده بودند ملکی را که هنوز ساخته نشده بخرند. تو ساختمانی ١١ طبقه را وقتی فروختهای که سقف طبقه سوم را زدی.
من واحدها را ارزانتر از قیمت بازار میدادم و همین باعث میشد افراد زیادی برای خرید مراجعه کنند.
من واحدها را ارزانتر از قیمت بازار میدادم و همین باعث میشد افراد زیادی برای خرید مراجعه کنند.
آیا کسی نمیپرسید چرا ملکت را پایینتر از قیمت بازار میفروشی؟
یک نفر هم سؤال نکرد اما اگر کسی میپرسید میگفتم پول لازم دارم.
یک نفر هم سؤال نکرد اما اگر کسی میپرسید میگفتم پول لازم دارم.
فکر میکنی چرا کسی نپرسید؟
چون طمع میکردند. طمع چشم آنها را بسته بود.
چون طمع میکردند. طمع چشم آنها را بسته بود.
آیا برای کارهای ساختمانی، شرکتی هم ثبت کرده بودی؟
نه، فقط دفتر گرفتم و شروع به کار کردم.
نه، فقط دفتر گرفتم و شروع به کار کردم.
میگویی مردم طمع میکردند و فریب تو را میخوردند، آیا خود تو طمع نکردی که پول بیشتری جمع کنی؟
من هم طمع کردم.
من هم طمع کردم.
اگر دستگیر نمیشدی چه میکردی؟
امیدوار بودم بتوانم واحدها و پول مردم را بدهم و ماجرا به خیر بگذرد.
امیدوار بودم بتوانم واحدها و پول مردم را بدهم و ماجرا به خیر بگذرد.
چطور میخواستی واحدها را تحویل بدهی، درحالیکه یک واحد را به دو نفر فروخته بودی.
واحد را به یک نفر تحویل میدادی، نفر دوم را چه میکردی؟من هر واحد را به یک مصرفکننده که واقعا دنبال خانه برای سکونت بود و یک دلال، فروختم. تصمیم داشتم واحد را به مصرفکننده تحویل دهم و به دلالها هم بیشتر از پولی که به من دادهاند، بدهم تا ماجرا به خیر بگذرد.