24-05-2015، 13:47
توکل علم داشتن به این که مخلوق نه زیانی می رساند ونه سودی می بخشد و نه می دهد و نه باز می دارد و به کار گرفتن یائس از خلق (یعنی آن یائس باطنی (ناامیدی) را که نسبت به مردم دارد در عمل و خارج نشان دهد.
خواجه نصیر الدین طوسی آنچنان به تحصیل علوم عقلی و دینی علاقه داشت که شبها کمتر به خواب می رفت و کتب متنوع و گوناگون در نزد خود می گذاشت و اگر از یکی خسته می شد، به دیگری می پرداخت.
خواجه نصیر الدین طوسی آنچنان به تحصیل علوم عقلی و دینی علاقه داشت که شبها کمتر به خواب می رفت و کتب متنوع و گوناگون در نزد خود می گذاشت و اگر از یکی خسته می شد، به دیگری می پرداخت.
از صفات برجسته اولیاء الهی، توكل و اطمینان و واگذاشتن امور به خداوند متعال است. آنچه از تشویش ها، دو دلی ها، تردیدها و نگرانی ها نسبت به آینده جلوگیری می كند و به انسان قوّت دل، اراده و گرمی در كارها می بخشد، توكّل برخدا و اطمینان به اوست .
و به همین دلیل است كه در فرهنگ اسلامی، اعم از آیات و روایات، درباره آن فراوان سخن به میان آمده و بدان سفارش شده است.
راغب اصفهانی در معنای توکل می گوید: « اگر کلمه توکل با «لام » بیاید به معنای تولی و عهده دار شدن سرپرستی می باشد مثل توکلت لفلان می باشد یعنی من متولی و عهده دار سرپرستی فلانی شدم و اگر با علی بیاید بمعنای اعتماد کردن می باشد مثل توکلت علی فلان یعنی اعتماد کردم بر فلانی»(1)
در روایتی پیامبر(ص ) از جبرئیل می پرسند:
ما التوکل علی الله عزوجل ؟ فقال : العلم بان المخلوق لایضر و لاینفع و لایعطی و لایمنع و استعمال الیاس من الخلق فاذا کان العبد کذالک لم یعمل لاحد سوی الله و لم یرج و لم یخف سوی الله و لم یطمع فی احد سوی الله فهذا هو التوکل ؛
توکل برخدای عزوجل چیست ؟ جبرئیل عرض کرد: علم داشتن به این که مخلوق نه زیانی می رساند ونه سودی می بخشد و نه می دهد و نه باز می دارد و به کار گرفتن یائس از خلق (یعنی آن یائس باطنی (ناامیدی) را که نسبت به مردم دارد در عمل و خارج نشان دهد.
پس هر گاه بنده چنان باشد برای احدی غیر از خدا کار نمی کند و جز خدا امید ندارد و از غیر او ترسی ندارد و در احدی غیر از خدا طمع ندارد این همان توکل است در تمام این فقرات توکل به معنای لازم آن گرفته شده است مثلا" وقتی انسان علم دارد که مخلوق نه ضرری می رساند و نه سودی می بخشد که فقط بر خدای تعالی اعتماد داشته و کارش را به او واگذار کرده(2)
بنابراین توکل بر خدا یعنی« اعتماد کردن بر خدای تعالی و واگذار کردن کار به او و تسلیم اراده و مشیت او بودن و هیچگونه اعتماد و تکیه نداشتن و استقلال ندادن به اسباب غیر از مسبب الاسباب یعنی حضرت حق تعالی .
البته واضح است ک معنای توکل آن نیست که انسان به دنبال اسباب کار نرود زیرا تمامی کارها با اسباب انجام می گیرند ولی فقط باید بداند که اسباب از خود چیزی نداشته و هرگز مستقل نمی باشند و تنها تکیه گاه خدای تعالی می باشد.»(3)
توكل در قرآن كریم از خصلت های والای مومنان شمرده شده، « الَّذِینَ صَبَرُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یتَوَكَّلُونَ» نحل/ 42 كسانی هستند كه صبر می كنند و بر پروردگارشان توكل دارند.
روایات نیز در این زمینه فراوان است، در حدیثی از امام كاظم (ع) در مورد این آیه شریفه سوال شد: « وَ مَنْ یتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»(طلاق/ 65)
پس فرمودند: توكل بر خدا را درجاتی است ازآنها این است كه توكل كنی برخدا در كارهای خودت، تمام آنها پس آنچه در حق تو انجام داد از او راضی باشی. بدان كه او غیر از خیر و فضل برای تو چیزی نمی خواهد و بدانی كه حكم از آن خداست، پس توكل كن بر خدا به واگذاری امور به او و اعتماد كن به خدا در آنها و غیر آنها.(4)
حاج شیخ محمد بهاری همدانی(ره)، در نامه ای به یكی از اهل معرفت ضمن بر شمردن اموری كه بر سالك لازم است، می نویسد: « السابع، این كه در هیچ امری، متكل به حول و قوه خود نباشد «بل یكون فی جمیع الاحوال، متكلا علی صانعه و خالقه، جلّ شأنه»(5)
توكل و اطمینان در سیره عملی بزرگان نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و دستگیر آنان در شرایط طاقت فرسای زندگی بشمار می رفته است.
آقای انصاری از اعضاء دفتر حضرت امام (ره) پیرامون مقام یقین و توكل حضرت امام اینطور نگاشته اند: یكی از بارزترین صفات روحی امام اطمینان خاطر است و همه كسانی كه امام را درك كرده اند می دانند كه در تمام فراز و نشیبها و سختیهای زندگی خود، حتی یك لحظه دچار اضطراب و تزلزل نگردیده است. و خود را در هیچ حادثه ای به قول معروف نباخته است ...
در هر پیشامد ناگواری كه آثار سوء اضطراب در چهره همگان و بدون استثنا از مسئولین تا مردم نمودار بوده است امام همانند كوهی استوار، نه تنها ذره ای مضطرب نبوده ، بلكه خود این حالت باعث سكون خاطر و اطمینان سایرین گردیده است... امام را در (عصر طاغوت) می خواهند به سوی تهران حركت دهند یاران در كنار ماشین گریه می كنند ولی آنان را دعوت به صبر می كند.
این سخن خودشان است كه : در بین راه قم و تهران ناگهان ماشین از جاده اصلی منحرف شد به خاكی و من یقین كردم كه می خواهند مرا بكشند. ولی مجدداً به جاده اصلی بازگشت در خود مراجعه كردم و دیدم هیچ تغییری در من حاصل نشده است. یا در جریان حمله بسیار حساب شده عراق به ایران ... امام ناگهان بر دریائی از شعله ها و احساسات و تزلزلها آب اطمینان و صبر می باشد و به آرامی می گوید: « دزدی آمد و سنگی انداخت و رفت»(6)
آیت الله نجابت شیرازی نیز درمورد توكل و اطمینان آیت الله شهید دستغیب (ره) می فرمودند:
اما جهت دیگری كه باز در ایشان ممتاز بود و بیشتر در آن استوار شده بودند و اهلبیت علیهم السلام پیدا كرده بودند بر خداوند جلیل و متعال بود، یعنی روز به روز ایشا ن این معنی را كاملتر فهمیدند كه اسباب با لذات موثر نیستند.
وسائط محترمند لكن با لذات موثر نیستند، چند سال اخیر از عمر ایشان، این معنی بسیار برای ایشان واضح شده بود. معنی «لاحول ولا قوه الاّ بالله» و معنی این كه همه كارها دست خداست، برای ایشان واضح شده بود.»(7)
پی نوشتها:
1. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن،بیروت، دارالعلم، واژه توكل
2. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه ، قم، دارالحدیث، ج 10، ص 676
3. علامه طباطبایی ، المیران، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ج 5 ص 239
4. كلینی، اصول كافی، ، قم، انتشارات اسوه، ج3 ، ص106
5. شیخ محمد بهاری همدانی، تذكره المتقین ، انتشارات نهاوندی
6. انصاری كرمانی ، ویژگی هایی از زندگی امام خمینی (ره) ، تهران، نشر سبحان ، چ 2، ص 120-127
7. محمد جواد نور محمدی، ناگفته های عارفان ، قم، انتشارات مهر خوبان ، ص