انسانها بیشتر عمرشان را در گروهها زندگی می کنند؛آنها به عنوان اعضای خانواده ، ساکنان یک محله یا شهر، اعضای یک گروه خاص اجتماعی یا اقتصادی و یا مذهبی و قومی نیز به عنوان شهروندان یک ملت با یکدیگر رابطه دارند. انسانها حتی اگر خودشان هم آگاه نباشند که اعضای یک گرو هند ، باز به شیوه هایی فکر و عمل می کنند که دست کم بخشی ازآنها را عضویت در گروه تعیین می کند...
جامعه شناسی مطالعه قوانین و فرایندهای اجتماعی است که مردم را نه تنها به عنوان افراد و اشخاص بلکه به عنوان اعضاء انجمنها ،گروهها و نهادهای اجتماعی شناسانده و مورد بررسی قرار می دهد .دامنه جامعه شناسی بینهایت وسیع است و از تحلیل برخوردهای گذرا بین افراد در خیابان تا بررسی فرایندهای اجتماعی جهانی را در بر می گیرد .
● مقدمه
انسانها بیشتر عمرشان را در گروهها زندگی می کنند؛آنها به عنوان اعضای خانواده ، ساکنان یک محله یا شهر، اعضای یک گروه خاص اجتماعی یا اقتصادی و یا مذهبی و قومی نیز به عنوان شهروندان یک ملت با یکدیگر رابطه دارند. انسانها حتی اگر خودشان هم آگاه نباشند که اعضای یک گرو هند ، باز به شیوه هایی فکر و عمل می کنند که دست کم بخشی ازآنها را عضویت در گروه تعیین می کند. نوع لباسی که آدمها می پوشند، نوع خوراک و نحوه خوردن آنها، عقاید و ارزشهایشان و رسومی که رعایت می کنند، همگی تحت تأثیر عضویت آنان در گروههای گوناگون می باشند.
جامعه شناسی را می توان به عنوان بررسی علمی زندگی گروهی انسانها تعریف کرد.جامعه شناسان در واقع می کوشند تا آنجا که ممکن است این نکته را به دقت و به گونه ای عینی توصیف و تبیین کنند که انسانها چرا و چگونه در گروهها با یکدیگر رابطه دارند.
یکی از اهداف عمده جامعه شناسی پیش بینی رفتار اجتماعی و نظارت بر آن است. این هدف در جامعه نوین بصورتهای گوناگونی تحقق می یابد. همچنین جامعه شناسی به تخفیف تعصبها و پیشداوریهایی که مانع انعطاف پذیری بیشتر انسانها در برخورد با موقعیتهای تازه می شوند، کمک می کنند.
سرانجام باید گفت که بررسی جامعه شناختی شیوه های نگرش و واکنش نوینی را در برخورد با سیمای پیوسته متغیر واقعیت اجتماعی، برایمان فراهم می آورد.
● تاریخچه
جامعه شناسی جوان ترین رشته علوم اجتماعی است. واژه جامعه شناسی را در سال ۱۸۳۸ اگوست کنت فرانسوی در کتاب فلسفه اثباتی اش بدعت گذاشت .کنت را عموما بنیانگذار جامعه شناسی می دانند. او معتقد بود که علم جامعه شناسی باید بر پایه مشاهده منتظم و طبقه بندی استوار گردد.
هربرت اسپنسر انگلیسی در سال ۱۸۷۶ نظریه تکامل اجتماعی را تحول بخشید که پس از پذیرش و رد اولیه ، اکنون بصورت تعدیل شده دوباره پذیرفته شده است. اسپنسر نظریه تکاملی داروین را در مورد جوامع بشری به کار بسته بود. او معتقد بود که جوامع انسانی، از طریق یک تکامل تدریجی، از ابتدایی به صنعتی تکامل می یابند. او در نوشته هایش یادآور شده بود که این جریان یک فراگرد تکاملی طبیعی استکه انسانها نباید در آن دخالت کنند.
لستر وارد آمریکایی کتاب جامعه شناسی پویا را در سال ۱۸۸۳ منتشر کرد. او در این کتاب از پیشرفت اجتماعی از طریق کنش اجتماعی با هدایت جامعه شناسان ، هواداری کرد.
امیل دورکیم در ۱۸۹۵ کتاب قواعد روش جامعه شناسی را منتشر کرد و در آن ، روشی را که در بررسی ماندگارش از خودکشی در گروههای گوناگون به عمل آورده بود، به روشنی شرح داد. دورکیم یکی از پیش گامان تحول جامعه شناسی است. او سخت بر این باور بود که جوامع بشری با باور داشتها و ارزشهای مشترک اعضایشان انسجام می یابند.
ماکس وِبِر (۱۹۲۰-۱۸۶۴)معتقد بود که روشهای علوم طبیعی را نمی توان درباره مسائل مورد بررسی در علوم اجتماعی بکار بست. وبر استدلال می کرد که چون دانشمندان اجتماعی جهان اجتماعی محیط زندگی خودشان را بررسی می کنند، همیشه قدری برداشت ذهنی در بررسیهایشان دخالت دارد. او معتقد بود که جامعه شناسان باید فارغ از ارزشهایشان کار کنند و هرگز نباید اجازه دهند که تمایلات شخصی شان در پژوهشها و نتیجه گیریهایشان دخالت کنند.
درس جامعه شناسی در دهه ۱۸۹۰ در بسیاری از دانشگاهها ارائه شد. در ۱۸۹۵، مجله آمریکایی جامعه شناسی انتشارش را آغاز کرد و در ۱۹۰۵ انجمن جامعه شناسی آمریکا بنیان گذاشته شد.
● ارتباط جامعه شناسی با علوم دیگر
معمولا علوم را به دو شاخه عمده تقسیم می کنند که یکی را علوم طبیعی و دیگری را علوم اجتماعی می گویند. علوم طبیعی با بررسی پدیده های مادی سر و کار دارند ولی علوم اجتماعی عرصه پهناور رفتار انسانی را بررسی می کنند. جامعه شناسی یک علم اجتماعی است.
علوم اجتماعی دیگر عبارتند از: روان شناسی (بررسی رفتار فردی)؛روان شناسی اجتماعی(بررسی روابط افراد با گروه)؛علوم سیاسی(بررسی حکومت،فلسفه سیاسی،و تصمیم گیری دولتی)؛اقتصاد(بررسی تولید،توزیع و مصرف کالاها و خدمات در جامعه)؛و انسان شناسی (شامل باستان شناسی که به مطالعه بقایای تمدن های از بین رفته می پردازد،زبان شناسی که بررسی زبان است،انسان شناسی جسمانی که کارش بررسی تکامل انسان است و انسان شناسی فرهنگی یا اجتماعی که با بررسی شیوه های زندگی در میان اجتماعات سراسر جهان سرو کار دارد.) رشته های جامعه شناسی و انسان شناسی فرهنگی و اجتماعی مفاهیم مشترک بسیاری دارند. جغرافیا (که به بررسی نقش مشخصات اقلیمی در فراگرد های گونا گونی چون رشد،انحطاط و جنبش اجتماعات جهان می پردازد)و تاریخ(که رویدادهای گذشته را بر حسب فعالیتهای بشری ثبت و تعیین می کند)،نیز با جامعه شناسی ارتباط دارند.
درباره تفاوت میان علوم اجتماعی و رشته های جامعه شناسی دو نظریه مطرح می باشد:
الف) نظر اول این است که هر یک از رشته های علوم اجتماعی بطورذ کلی به تحلیل امور و مسائل مربوط به موضوع خود می پردازند.
ب) نظر دوم این است که هر یک از علوم اجتماعی به یکی از ابعاد مختلف واقعیت اجتماعی توجه دارد و رشته های جامعه شناسی هم همین کار را انجام میدهند ، اما با این تفاوت که در این حد توقف نمی کند بلکه سعی دارد در تحقیق و مطالعه از یک لایه اجتماعی آنرا به لایه های دیگر ارتباط دهد و بصورت یک کل واحد در نظر بگیرد و تبیین نماید.
جامعه شناسی مطالعه قوانین و فرایندهای اجتماعی است که مردم را نه تنها به عنوان افراد و اشخاص بلکه به عنوان اعضاء انجمنها ،گروهها و نهادهای اجتماعی شناسانده و مورد بررسی قرار می دهد .دامنه جامعه شناسی بینهایت وسیع است و از تحلیل برخوردهای گذرا بین افراد در خیابان تا بررسی فرایندهای اجتماعی جهانی را در بر می گیرد .
● مقدمه
انسانها بیشتر عمرشان را در گروهها زندگی می کنند؛آنها به عنوان اعضای خانواده ، ساکنان یک محله یا شهر، اعضای یک گروه خاص اجتماعی یا اقتصادی و یا مذهبی و قومی نیز به عنوان شهروندان یک ملت با یکدیگر رابطه دارند. انسانها حتی اگر خودشان هم آگاه نباشند که اعضای یک گرو هند ، باز به شیوه هایی فکر و عمل می کنند که دست کم بخشی ازآنها را عضویت در گروه تعیین می کند. نوع لباسی که آدمها می پوشند، نوع خوراک و نحوه خوردن آنها، عقاید و ارزشهایشان و رسومی که رعایت می کنند، همگی تحت تأثیر عضویت آنان در گروههای گوناگون می باشند.
جامعه شناسی را می توان به عنوان بررسی علمی زندگی گروهی انسانها تعریف کرد.جامعه شناسان در واقع می کوشند تا آنجا که ممکن است این نکته را به دقت و به گونه ای عینی توصیف و تبیین کنند که انسانها چرا و چگونه در گروهها با یکدیگر رابطه دارند.
یکی از اهداف عمده جامعه شناسی پیش بینی رفتار اجتماعی و نظارت بر آن است. این هدف در جامعه نوین بصورتهای گوناگونی تحقق می یابد. همچنین جامعه شناسی به تخفیف تعصبها و پیشداوریهایی که مانع انعطاف پذیری بیشتر انسانها در برخورد با موقعیتهای تازه می شوند، کمک می کنند.
سرانجام باید گفت که بررسی جامعه شناختی شیوه های نگرش و واکنش نوینی را در برخورد با سیمای پیوسته متغیر واقعیت اجتماعی، برایمان فراهم می آورد.
● تاریخچه
جامعه شناسی جوان ترین رشته علوم اجتماعی است. واژه جامعه شناسی را در سال ۱۸۳۸ اگوست کنت فرانسوی در کتاب فلسفه اثباتی اش بدعت گذاشت .کنت را عموما بنیانگذار جامعه شناسی می دانند. او معتقد بود که علم جامعه شناسی باید بر پایه مشاهده منتظم و طبقه بندی استوار گردد.
هربرت اسپنسر انگلیسی در سال ۱۸۷۶ نظریه تکامل اجتماعی را تحول بخشید که پس از پذیرش و رد اولیه ، اکنون بصورت تعدیل شده دوباره پذیرفته شده است. اسپنسر نظریه تکاملی داروین را در مورد جوامع بشری به کار بسته بود. او معتقد بود که جوامع انسانی، از طریق یک تکامل تدریجی، از ابتدایی به صنعتی تکامل می یابند. او در نوشته هایش یادآور شده بود که این جریان یک فراگرد تکاملی طبیعی استکه انسانها نباید در آن دخالت کنند.
لستر وارد آمریکایی کتاب جامعه شناسی پویا را در سال ۱۸۸۳ منتشر کرد. او در این کتاب از پیشرفت اجتماعی از طریق کنش اجتماعی با هدایت جامعه شناسان ، هواداری کرد.
امیل دورکیم در ۱۸۹۵ کتاب قواعد روش جامعه شناسی را منتشر کرد و در آن ، روشی را که در بررسی ماندگارش از خودکشی در گروههای گوناگون به عمل آورده بود، به روشنی شرح داد. دورکیم یکی از پیش گامان تحول جامعه شناسی است. او سخت بر این باور بود که جوامع بشری با باور داشتها و ارزشهای مشترک اعضایشان انسجام می یابند.
ماکس وِبِر (۱۹۲۰-۱۸۶۴)معتقد بود که روشهای علوم طبیعی را نمی توان درباره مسائل مورد بررسی در علوم اجتماعی بکار بست. وبر استدلال می کرد که چون دانشمندان اجتماعی جهان اجتماعی محیط زندگی خودشان را بررسی می کنند، همیشه قدری برداشت ذهنی در بررسیهایشان دخالت دارد. او معتقد بود که جامعه شناسان باید فارغ از ارزشهایشان کار کنند و هرگز نباید اجازه دهند که تمایلات شخصی شان در پژوهشها و نتیجه گیریهایشان دخالت کنند.
درس جامعه شناسی در دهه ۱۸۹۰ در بسیاری از دانشگاهها ارائه شد. در ۱۸۹۵، مجله آمریکایی جامعه شناسی انتشارش را آغاز کرد و در ۱۹۰۵ انجمن جامعه شناسی آمریکا بنیان گذاشته شد.
● ارتباط جامعه شناسی با علوم دیگر
معمولا علوم را به دو شاخه عمده تقسیم می کنند که یکی را علوم طبیعی و دیگری را علوم اجتماعی می گویند. علوم طبیعی با بررسی پدیده های مادی سر و کار دارند ولی علوم اجتماعی عرصه پهناور رفتار انسانی را بررسی می کنند. جامعه شناسی یک علم اجتماعی است.
علوم اجتماعی دیگر عبارتند از: روان شناسی (بررسی رفتار فردی)؛روان شناسی اجتماعی(بررسی روابط افراد با گروه)؛علوم سیاسی(بررسی حکومت،فلسفه سیاسی،و تصمیم گیری دولتی)؛اقتصاد(بررسی تولید،توزیع و مصرف کالاها و خدمات در جامعه)؛و انسان شناسی (شامل باستان شناسی که به مطالعه بقایای تمدن های از بین رفته می پردازد،زبان شناسی که بررسی زبان است،انسان شناسی جسمانی که کارش بررسی تکامل انسان است و انسان شناسی فرهنگی یا اجتماعی که با بررسی شیوه های زندگی در میان اجتماعات سراسر جهان سرو کار دارد.) رشته های جامعه شناسی و انسان شناسی فرهنگی و اجتماعی مفاهیم مشترک بسیاری دارند. جغرافیا (که به بررسی نقش مشخصات اقلیمی در فراگرد های گونا گونی چون رشد،انحطاط و جنبش اجتماعات جهان می پردازد)و تاریخ(که رویدادهای گذشته را بر حسب فعالیتهای بشری ثبت و تعیین می کند)،نیز با جامعه شناسی ارتباط دارند.
درباره تفاوت میان علوم اجتماعی و رشته های جامعه شناسی دو نظریه مطرح می باشد:
الف) نظر اول این است که هر یک از رشته های علوم اجتماعی بطورذ کلی به تحلیل امور و مسائل مربوط به موضوع خود می پردازند.
ب) نظر دوم این است که هر یک از علوم اجتماعی به یکی از ابعاد مختلف واقعیت اجتماعی توجه دارد و رشته های جامعه شناسی هم همین کار را انجام میدهند ، اما با این تفاوت که در این حد توقف نمی کند بلکه سعی دارد در تحقیق و مطالعه از یک لایه اجتماعی آنرا به لایه های دیگر ارتباط دهد و بصورت یک کل واحد در نظر بگیرد و تبیین نماید.