04-05-2015، 6:05
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
شوخی مرگبار در خانه مجردی؛
هومن در دستشویی آتش گرفت
پزشک بود و هیچوقت فکرش را نمیکرد، روزی شاهد جان دادن فرزندش از شدت جراحات ناشی از سوختگی در بیمارستان باشد.
شوخی مرگبار در خانه مجردی؛
هومن در دستشویی آتش گرفت
پزشک بود و هیچوقت فکرش را نمیکرد، روزی شاهد جان دادن فرزندش از شدت جراحات ناشی از سوختگی در بیمارستان باشد.
به گزارش اول شهریور 91 بود که بیماری چهل ساله به نام هومن به علت سوختگی در بیمارستان بستری شد و پنج روز بعد فوت کرد. پدرش در شکایتی اعلام کرد که دوستان پسرش در خانه مجردیاش او را داخل حمام برده و با بنزین آتش زدهاند.
هومن که خانه مجردی داشت، هر روز مهمانی می گرفت و دوستانش را دعوت می کرد، اما مهمانی آن شب با دیگر مهمانی ها فرق داشت. نگهبان ساختمان ورود دوستان هومن را در دفتر ثبت کرد و شاهد بود ساعتی بعد دوستان او با عجله از آسانسور خارج و ساختمان را ترک کرده اند.
تحقیقات برای شناسایی افراد حاضر در مهمانی مرگبار آغاز شد و در نتیجه ماموران به باربد نوزده ساله رسیدند و او را دستگیر کردند.
متهم جوان که شوکه بود در مورد آشنایی اش با هومن و اتفاقات آن شب مدعی بود، چند هفته ای بیشتر نیست که با هومن آشنا شدم و چون از همه کوچک تر بودم مرا داخل برنامه هایشان راه نمی دادند، همه در خانه هومن جمع می شدند و او مواد مخدر در اختیارشان می گذاشت و من هم برای اولین بار در آنجا مواد مصرف کردم. شب حادثه هم من به خانه هومن رفتم و برای اولین بار هومن شروع به فحاشی به من کرد و هرچه دم دستش بود سمت من پرتاب می کرد، آنجا فهمیدم که با دو دوست دیگرمان به نام های امیر و مسعود دعوایش شده است. چند دقیقه بعد با آمدن چند نفر دیگر از بچه ها هومن آرام شد و بعد هم امیر و مسعود آمدند و کلی بحث کردند و هومن به دستشویی رفت و مسعود به من اشاره کرد که می خواهی هومن را بترسانی؟ کمد را نشانم داد و من فکر کردم شاید چوبی داخل آن قرار داده اما دیدم بنزین است.
فکر نمی کردم هومن در حال کشیدن مواد است، فندک توی دستش بود در دستشویی را باز کردیم و بنزین را روی او ریختم، بار اول بنزین روی فندک نریخت، هومن بلند شد و مسعود دوباره دست مرا فشار داد و بقیه بنزین روی شعله فندک ریخت و آتش گرفت. امیر و مسعود که از من بزرگ تر بودند فرار کردند و من هم ترسیدم و فرار کردم و وقتی به نگهبانی رسیدم به نگهبان ساختمان گفتم به اورژانس زنگ بزنید هومن آتش گرفته است.هومن کاسب بود. بار اول که به خانه اش می رفتی خیلی خوب برخورد می کرد و مواد در اختیارت قرار می داد و بعد که معتاد می شدی شرایط عوض می شد. من برای اولین بار با تعارف هومن شیشه مصرف کردم. خانواده هومن از او می ترسیدند و ماهانه مبلغی را به حسابش واریز می کردند تا با خودش روبه رو نشوند.
هشدار
زندگی مجردی مدت طولانی است که در میان جوانان تهرانی طرفداران زیادی پیدا کرده است. فاصله گرفتن از کانون امن خانواده و کمرنگ شدن نظارت والدین بر اعمال و رفتار فرزندان و بی خبری از حلقه های آشنایی فرزند و جمع های دوستانه ای که در آن شرکت می کند، از عوارض این سبک زندگی است. متاسفانه در این میان، افرادی سودجو چون هومن منازل خود را به مکانی امن برای استعمال مواد مخدر و مصرف مشروبات الکلی تبدیل کرده اند و با باز کردن پای افراد کم سن و سال به این مکان ها اقدام به آلوده کردن آنان و افزایش شمار مشتریان خود می کنند و به دلیل نبود نظارت جدی بر این گونه مراکز و بی توجهی شهروندان نسبت به وجود چنین مکان هایی در مجتمع های مسکونی، زمانی زنگ خطر به صدا درمی آید که جرائم غیر قابل جبران رخ داده باشد.
"ستوان یکم سمانه مهربانی، مسئول مرکز مشاوره و مددکاری پلیس آگاهی تهران"