18-04-2015، 21:55
مراسمهای قرآن اندازون شیرازیها و یدی گئجه آذربایجانیان
به دنیا آوردن بچه و زایش در بیشتر ادیان و فرهنگها، بخصوص در جوامع سنتی و روستایی، از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار است که بیشک مراسم و اعتقادات گستردهای، چه در زمان بارداری، چه در زمان زایمان و حتی پس از آن را در پی دارد و در هر منطقهای از ایران که پای میگذاریم به مراسم و آداب و رسوم متنوعی در خصوص این دوران گذار برمیخوریم که همگی در مطالعات فرهنگ عامه حائز اهمیت هستند.
از میان تمامی این رسوم، 2 رسم لول اندازون یا قرآن اندازون مردم شیراز و رسم یدی گئجه (هفت شب) آذربایجانیان مورد توجه این نوشتار است.
به دنیا آوردن بچه و زایش در بیشتر ادیان و فرهنگها، بخصوص در جوامع سنتی و روستایی، از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار است که بیشک مراسم و اعتقادات گستردهای، چه در زمان بارداری، چه در زمان زایمان و حتی پس از آن را در پی دارد و در هر منطقهای از ایران که پای میگذاریم به مراسم و آداب و رسوم متنوعی در خصوص این دوران گذار برمیخوریم که همگی در مطالعات فرهنگ عامه حائز اهمیت هستند.
از میان تمامی این رسوم، 2 رسم لول اندازون یا قرآن اندازون مردم شیراز و رسم یدی گئجه (هفت شب) آذربایجانیان مورد توجه این نوشتار است.
مراسم قرآن اندازون/ لول اندازون: میان شیرازیها علاوه بر ویارانه و سیسمونی برون که در بیشتر نقاط ایران مرسوم میباشد، رسمی وجود دارد که میگویند در بسیاری از مناطق و شهرهای استان فارس با کمی تفاوت، امروزه نیز همچنان برگزار میشود. هر مادری که منتظر به دنیا آمدن فرزندی است، با این رسم آشنایی دارند و از آن به قرآن اندازون یا لول اندازون یاد میکند و معمولا در5 4 ماهگی بارداری، یعنی زمانی که جنین وجود خود را با تکان خوردن در شکم مادر اعلام میکند، (به قول شیرازیها وقتی جنین لول میندازه) برگزار میشود. بدین شکل که خانواده مادر با تهیه گردن آویزی مخصوص از جنس طلا و مزین به نام خدا، آیه وان یکاد و دیگر آیات خاص قرآنی (به منظور دفع چشم زخم و محافظت از مادر و فرزند) و هدایایی همچون چادررنگی، لباس (ترجیحا سبزرنگ)، میوه، شیرینی و به همراهی عدهای از دوستان و آشنایان به خانه زن باردار میروند. این هدایا با تزیین خاصی همراه است. بدینشکل که گردنبند را در سبدی پر از بادام و شیرینی قرار میدهند که پس از آویختن گردنبند بر گردن مادر، بادام و شیرینیها را در میان میهمانان پخش میکند و عدهای نیز به تبرک، آن را به خانه میبرند یا مقداری از آن را به نیت بچهدار شدن، به زنی که بچهدار نمیشود، میدهند.
گردنآویز طی مراسم ختم انعام، دعا و آرزوی سلامت برای مادر و نوزاد، به گردن مادر آویزان میشود و وی در تمامی مدت بارداری، زایمان و حتی تا مدتها پس از زایمان نیز آن را به همراه دارد و این گردنآویز در میان این مردم، همواره مقدس و حافظ مادر و نوزاد تلقی میشود و بودن آن در گردن هر زنی نشان از باردار بودن اوست.
نکته دیگر اینکه، قرآن ترجیحا توسط فردی مذهبی یا بزرگ فامیل که دارای خصایص حسنه باشد، بر گردن مادر آویخته میشود. آنان معتقدند اگر فرد صبوری این کار را انجام دهد، کودک نیز این خصلت حسنه را خواهد داشت؛ البته این اعتقاد در مورد کسی که برای اولین بار نوزاد را در گهواره میگذارد نیز صدق میکند.
وجه تسمیه این رسم به نام لول اندازون از آن جهت است که در زمانهای گذشته گردن آویزی که برای این کار استفاده میشده، به شکل لولهای استوانهای بوده، اما در حال حاضر شکلهای دیگر این گردن آویز نیز مرسوم است و برخی از اینها به شکل کعبه، کتاب قرآن، یا صندوقچهای به شکل قاب قرآن است که در آن نوشتهای از آیات قرآن قرار میدهند.
مراسم یدی گئجه (هفت شب) آذربایجانیانگردنآویز طی مراسم ختم انعام، دعا و آرزوی سلامت برای مادر و نوزاد، به گردن مادر آویزان میشود و وی در تمامی مدت بارداری، زایمان و حتی تا مدتها پس از زایمان نیز آن را به همراه دارد و این گردنآویز در میان این مردم، همواره مقدس و حافظ مادر و نوزاد تلقی میشود و بودن آن در گردن هر زنی نشان از باردار بودن اوست.
نکته دیگر اینکه، قرآن ترجیحا توسط فردی مذهبی یا بزرگ فامیل که دارای خصایص حسنه باشد، بر گردن مادر آویخته میشود. آنان معتقدند اگر فرد صبوری این کار را انجام دهد، کودک نیز این خصلت حسنه را خواهد داشت؛ البته این اعتقاد در مورد کسی که برای اولین بار نوزاد را در گهواره میگذارد نیز صدق میکند.
وجه تسمیه این رسم به نام لول اندازون از آن جهت است که در زمانهای گذشته گردن آویزی که برای این کار استفاده میشده، به شکل لولهای استوانهای بوده، اما در حال حاضر شکلهای دیگر این گردن آویز نیز مرسوم است و برخی از اینها به شکل کعبه، کتاب قرآن، یا صندوقچهای به شکل قاب قرآن است که در آن نوشتهای از آیات قرآن قرار میدهند.
از جمله مراسمی که در هفتمین شب تولد نوزاد در میان آذربایجانیان اجرا میشود، مراسم یدی گئجه است؛ البته این رسم نیز مانند بسیاری از رسمهای دیگر، بیشتر متعلق به گذشته است و امروزه اگر هم برگزار شود کاملا به شکل نمادین خواهد بود. در خصوص این شب و مراسمی که در آن برگزار میشود، دلایل و اعتقاداتی وجود دارد. از جمله اینکه کودک 6 روز پرمخاطره اول زندگی را به سلامت پشت سر گذاشته و برخی دیگر نیز بر این اعتقادند که چون تنها ماندن زائو و نوزاد در این شب خطرناک است، در کنارشان میمانند و آنها را یاری میدهند تا این شب را به دور از خطرهای خاص، به شادی و خوشی سپری کنند. علاوه بر آن، به نظر میرسد خوشیمنی و تقدس عدد 7 نیز در خصوص انتخاب این روز برای برگزاری این مراسم، بیتاثیر نیست.
یدی گئجه در گذشته، اینگونه شروع میشد که نزدیک غروب، دور تا دور رختخواب مادر و نوزاد را با ریسمانی سیاهرنگ که از موی بز تهیه میشد، حصار میکشیدند. این کار و همچنین قرار دادن کاسه مسی، چاقو و ارسین که از همان روز اول بالای سر مادر قرار میدادند، به این دلیل بود که اعتقاد داشتند اگر چنین کنند، مادر و فرزند از شر و تاثیرات سوء جن که معروفترین آن، جن آل است و در اصطلاح محلی به آن آل آروادی میگویند، در امان میمانند و آن طناب حصاری میشود تا جنها، ناراحتیها و بیماریها نتوانند به مادر و فرزند نزدیک شوند. معمولا در کنار کاسه مسی و چاقو، تکه نانی نیز به یمن برکت و روزی نوزاد، قرار میدادند.
کار بعدی، شستشوی نوزاد و پوشاندن لباس تمیز و نو بر تناش بود؛ البته باید گفت معمولا در این روز نوزاد را غسل مولود نمیدادند، زیرا اعتقاد داشتند اگر کودک بدون غسل بماند، هیچ آسیب و بیماریای به او نمیرسد و اگر کسی احتمالا همراه خود، دعا یا پارچه زردرنگ داشته باشد اثر سوء خود را نسبت به نوزاد از دست میدهد و کودک مریض نمیشود. نوزاد را در چهلمین روز تولد، غسل مولود میدادند و معمولا ناخنهایش را نیز در این روز میچیدند و رسم بر این بود که دایی بچه با گذاشتن سکهای در کف دست نوزاد، ناخنهای او را میگرفت.
به دنبال این کار، به ابروان و چشمان نوزاد سرمه میکشیدند و 7 سنجاق بر لباس او میزدند. این کارها را معمولا ماما (قابله نوزاد) انجام میداد که در زبان محلی به او ماماننه میگفتند. این شخص از احترام و جایگاه بالایی میان خانوادهها برخوردار بود؛ چرا که به مادر کمک میکرد نوزاد خود را به دنیا بیاورد و به دلیل تجربهای که در این زمینه داشت، کارهای نوزاد را در روزهای اولیه انجام میداد و مراقبت مادر و نوزاد را 10 روز به عهده میگرفت. مثلا 3 روز، در 3 وعده، غذایی مقوی از کره و شکر تهیه میکرد و به نوزاد میداد و غذای مخصوص کاچی برای مادر میپخت و تا روز دهم نیز به صورت تماموقت کنار نوزاد و مادر میماند. معمولا بعد از 10 روز کار وی تمام میشد و طبق رسم علاوه بر دستمزد، صابون، خلعت و کلهقند نیز به وی هدیه میدادند. در مورد صابون، مردم اعتقاد داشتند اگر صاحب نوزاد به ماماننه صابون ندهد، در روز قیامت با دستانی خونین در مقابل صاحب نوزاد ظاهر میشود.
احترام ماماننه در گذشته به قدری بوده که اختیار پیشنهاد و حتی گاهی انتخاب نام نوزاد را داشت.
در این رسم، اقوام نزدیک برای شام دعوت میشدند و پس از شام، زنها کنار مادر و نوزاد میماندند و مردها به اتاق دیگری میرفتند، چراکه این مراسم، مراسمی زنانه بوده و مردها در آن شرکت چندانی نداشتند.
برای مراسم پس از شام، همسایگان و اقوام دیگر، به منظور تبریک گفتن و شرکت در جشن به خانه آنها میآمدند. هرکس در آن روز خوراکیای با خود به همراه میآورد و هدیه اصلی را روز دهم که مصادف با حمام بردن، غسل دادن مادر و گاهی نامگذاری نوزاد بوده، میدادند.
در این شب، معمولا از غروب به بعد، نوزاد را روی زمین نمیگذاشتند و او را در آغوش داشتند. هریک از افراد حاضر در مجلس و بخصوص ماماننه کودک را در آغوش میگرفتند، روی او را میبوسیدند و برایش آرزوی سلامت و خوشبختی میکردند.
در این مراسم، خوراکیهایی که مهمانان با خود میآوردند به همراه تنقلاتی که صاحبخانه، خود تهیه میکرد با هم مخلوط کرده و همراه شیرینی، میوه و چای از میهمانان پذیرایی میکردند. (این تنقلات معمولا عبارت بودند از گندم، بزرک و نخود بو داده، کشمش و توت و...)
آخر شب، مراسم به پایان میرسید و میهمانان به خانهشان بازمیگشتند و فقط مادربزرگها و ماماننه شب را با مادر و نوزادش سپری میکردند و بدین شکل هفتمین شب تولد نوزاد با همراهی دوستان و اقوام، به خوشی سپری میشد.