03-04-2013، 10:11
زنى سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودنديکروز تصميم گرفت ميزان
علاقهاى که دامادهايش به او دارند را ارزيابى کند. يکى از دامادها را به خانهاش
دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مىزدند از قصد وانمود کرد که پايش
ليز خورده و خود را درون استخر انداخت
دامادش فوراً شيرجه رفت توى آب و او را نجات داد
فردا صبح يک ماشين پژو ٢٠٦ نو جلوى پارکينگ خانه داماد بود و روى شيشهاش
نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
زن همين کار را با داماد دومش هم کرد و اين بار هم داماد فوراً شيرجه رفت توى
آب وجان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فرداى آن روز يک ماشين پژو ٢٠٦ نو هديه گرفت که روى شيشهاش
نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
نوبت به داماد آخرى رسيدزن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل
استخر انداخت امّا داماد از جايش تکان نخورد
او پيش خود فکر کرد وقتش رسيده که اين پيرزن از دنيا برود پس چرا من خودم را به
خطر بياندازم
همين طور ايستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مردفردا صبح يک ماشين بىامو
کورسى آخرين مدل جلوى پارکينگ خانه داماد سوم بود که روى شيشهاش نوشته
بود: «متشکرم! از طرف پدر زنت...
علاقهاى که دامادهايش به او دارند را ارزيابى کند. يکى از دامادها را به خانهاش
دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مىزدند از قصد وانمود کرد که پايش
ليز خورده و خود را درون استخر انداخت
دامادش فوراً شيرجه رفت توى آب و او را نجات داد
فردا صبح يک ماشين پژو ٢٠٦ نو جلوى پارکينگ خانه داماد بود و روى شيشهاش
نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
زن همين کار را با داماد دومش هم کرد و اين بار هم داماد فوراً شيرجه رفت توى
آب وجان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فرداى آن روز يک ماشين پژو ٢٠٦ نو هديه گرفت که روى شيشهاش
نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
نوبت به داماد آخرى رسيدزن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل
استخر انداخت امّا داماد از جايش تکان نخورد
او پيش خود فکر کرد وقتش رسيده که اين پيرزن از دنيا برود پس چرا من خودم را به
خطر بياندازم
همين طور ايستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مردفردا صبح يک ماشين بىامو
کورسى آخرين مدل جلوى پارکينگ خانه داماد سوم بود که روى شيشهاش نوشته
بود: «متشکرم! از طرف پدر زنت...