29-03-2015، 22:56
ابن قيم در “شفاء العليل” در بارهي حكمت زنده ماندن ابليس تا پايان دنيا، سخن گفته و توضيحاتي به شرح زير ارائه داده اند:
برگرفته از: کتاب “دنياي جن و شياطين”؛ دکتر عمر سليمان اشقر.
1- امتحان بندگان
از جمله حكمت ها يكي اينست كه خداوند متعال وجود ابليس را محكي براي تمايز و جدا ساختن پاكان از ناپاكان قرار داده است و به تعبيري ديگر وجود شيطان ابزاري است كه با بودن آن انسانها نمي توانند دوستان خود را از ميان دشمنان تشخيص بدهند و بشناسند. روي اين اصل حكمت خداوندي مقتضي آن شد كه شيطان تا پايان حيات انسانها زنده بماند تا هدف از خلق او به دست آيد و اگر خداوند ابليس را از بين مي برد، اين هدف برآورده نمي شد، آري باقي ماندن كفار تا پايان زندگي دنيا كه دشمنان خداوند هستند، نيز حلقه اي از همين زنجير است. اگر خداوند كفار را از بين مي برد و همه را نابود مي ساخت، حكمت هاي زيادي كه در بقاي آنها نهفته است، به هدر مي رفت. قطعاً همانطور كه حكمت خداوند مقتضي آن بود كه آدم (ابوالبشر) را امتحان كند، امتحان فرزندان آدم نيز از مقتضيات حكمت الهي است تا مخالفان و دشمنان ابليس به سعادت و دوستان و طرفدارانش به شقاوت برسند.
2 -زنده ماندن شيطان پاداش اعمال گذشته اوست
آري، از جمله حكمت و فلسفه زنده ماندن شيطان تا پايان دنيا اينست كه حكمت خداوند بر اين مي باشد كه شيطان در آخرت اندك بهره اي نداشته باشد. حال آنكه در گذشته دور يعني پيش از رد سجده بر آدم، عبادت و طاعت بسيار كرده است و خداوند زندگي طولاني دنيا را به عنوان پاداش عبادت هاي گذشته به او عنايت كرده تا نسبت به هيچ كسي كه عمل نيكي را انجام داده است، ستم نکرده باشد. انسان مؤمن پاداش اعمال نيكش را در دنيا و آخرت مي بيند، اما انسان كافر پاداش اعمال نيك خود را در دنيا وصول مي كند و وقتي كه به جهان آخرت قدم بگذارد، بهره اي در آنجا نخواهد داشت و اين مطلب از احاديث صحيح رسول الله صلي الله عليه وسلم ثابت شده است.
3 -ابقاء شيطان به خاطر آن است تا بار گناهانش سنگين شود
زنده ماندن شيطان تا روز قيامت به خاطر اكرام و تعظيم نيست، زيرا اگر شيطان ميمرد، برايش بهتر بود و عذابش كمتر و شرش كوتاه تر بود. اما شيطان به خاطر سنگيني جرمش و اصرارش بر معصيت و مخاصمت با خداوند متعال كه احكامش براي تمام كائنات واجب است و به خاطر عيب جوئي در حكمت خداوند و قسمش مبني بر قطع رابطه بندگان خداوند با خداوند و جلوگيري از عبادت پروردگار، پروردگار ميخواهد با ابقا و زنده نگاه داشتن او، عذابش را به ميزان جرايمش تشديد كند، او را مهلت داد تا بر گناهانش افزوده شود و مستوجب مجازاتي منحصر به فرد باشد و در عذاب و عقاب در رديف اول قرار گيرد، همانگونه كه در شرك و كفر در رديف اول قرار دارد و به جهت اينكه ماده هر شر و شرارتي از شيطان نشأت ميگيرد، در دوزخ به ميزان شرارتش مجازات ميشود، هر عذابي كه به دوزخيان برسد، نخست از شيطان شروع مي شود و بعد به پيروانش سرايت ميكند.
4 -ابقاء شيطان به خاطر رهبري مجرمين و اشرار است
از جمله حكمت هاي زنده ماندن شيطان تا روز قيامت، اينست كه شيطان در مخاصمت و جدال با پروردگار گفت: «قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إَلاَّ قَلِيلاً» [الإسراء: 62]؛ شيطان گفت: به من بگو كه آيا اين همان كسي است كه او را بر من ترجيح و گرامي داشتهاي؟! (جاي تعجّب است). اگر مرا تا روز قيامت زنده بداري، فرزندان او را همگي جز اندكي (با گمراهي) نابود ميگردانم (و لگامِ وسوسه را به دهانشان ميزنم و به جاده خطا و گناهشان ميكشانم).
خداوند ميدانست كه ميان نسل آدم كساني هستند كه شايستگي سكونت در بهشت را ندارند و محل مناسب براي سكونت آنها محلي است كه مملو از گنديدگي، خس و خاشاك باشد. شيطان را با اين گونه افراد نگاه داشت و به زبان قضا و قدر خطاب به شيطان چنين فرمود: اينها همراهان و دوستان تو هستند، تو در انتظار آنها بنشين و هرگاه آنها را ديدي، به ميل خود با آنها رفتار كن، اگر او شايستگي بندگي را داشته باشد، تو را نميگذارم كه بر او چيره شوي، زيرا قيم و متولي پاكان و نيكان من هستم و آنها كساني هستند كه شايستگي عبوديت مرا در خود به وجود آورده اند و تو دوست مجرمان و بزه كاران هستي، آنهايي كه از دوستي با من و از در پي بودن خشنودي من، خود را بي نياز مي دانند. خداوند مي فرمايد: «إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ٭ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ» [النحل: 99، 100]؛ بيگمان شيطان هيچ گونه تسلّطي بر كساني ندارد كه ايمان دارند و بر پروردگارشان تكيه مي نمايند. بلكه تنها تسلّط شيطان بر كساني است كه او را به دوستي مي گيرند و به واسطه او شرك مي ورزند (و خدايان و بتاني را در عبادت انباز خدا مي سازند).
البته از دنيا رفتن پيامبران و مرسلين به خاطر اهانت و تذليل آنان نيست، بلكه به خاطر اينست كه آنها به جايگاه والا و مقام كرامت خود برسند و از خرابي، زشتي و رنج هاي دنيا آزاد شده و از مزاحمت دشمنان و پيروان رها شوند و بعد از يك پيامبر، پيامبر ديگري بيايد. روي اين اصل از دنيا رفتن پيامبران، به نفع آنان و به سود امت است.
نفع آنان به خاطر اينكه از مشكلات دنيا رها ميشوند و در نهايت لذت و شادي به پروردگار خود مي پيوندند، علاوه بر اين، خداوند به پيامبران در مورد رفتن از دنيا و ماندن در آن اختيار داده است هر پيامبري تا خودش مرگ را اختيار نكند، از دنيا نمي رود.
اما راجع به سود امت بايد توجه داشته باشيم كه اطاعت امت محدود به زمان حيات پيامبران نبوده و نيست، بلكه امتها بعد از رحلت پيامبران نيز مكلف به اطاعت از آنان هستند و توجه داشته باشيم كه پيروان انبيا، انبيا را عبادت نمي كنند، بلكه به فرمان و امر و نهي آنان خدا را عبادت مي كنند و خداوند زنده و جاودان است و هرگز نمي ميرد، بنابراين از دنيا رفتن پيامبران مصالح و حكمت هاي بي شماري را براي خود آنها و براي امت در بردارد. علاوه بر اين پيامبران انسان هستند و خداوند هيچ انساني را براي هميشه زنده بودن نيافريده است، بلكه آنها را به عنوان جانشين در روي زمين قرار داده است، يعني اينكه يك نسل بايد برود و نسل ديگر جانشين آن شود، اگر خداوند، انسانها را براي هميشه زنده نگاه مي داشت، حكمت و مصلحت خليفه بودن از دست مي رفت و زمين نيز ظرفيت سكونت آنها را از دست مي داد. بنابراين، مرگ و مردن كمال هر مؤمني است، اگر مرگ نمي بود، زندگي در دنيا تلخ مي شد و دنيا براي انسانها محبوبيتي نمي داشت، حكمت و فلسفه مرگ در واقع براي مؤمن همان حكمت و فلسفه زندگي است.
وصلى الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين.برگرفته از: کتاب “دنياي جن و شياطين”؛ دکتر عمر سليمان اشقر.