19-12-2013، 8:54
دينداري و ايمان و حجاب اجباري از ديدگاه شهيد بهشتي
: شهید بهشتی با استناد به آیات مزبور و برخی آیات دیگر، چنین نتیجه می گیرد: آقا! خانم! خدا به پیغمبرش میگوید تو حق نداری انسان ها را وادار به ایمان کنی، تو باید راه ایمان را به انسان ها نشان بدهی، زمینه های محیطی ایمان پیدا کردن و آزادانه به راه ایمان گام نهادن را فراهم کنی، البته در فراهم کردن زمینه ها باید قدرت به کار برد، اما قدرت باید فقط در این حد به کار برود که زمینه های منفی از بین برود و زمینه مساعد برای انتخاب احسن باشد.
کلمه – گروه فرهنگی: اسفندماه سال گذشته هنوز به نیمه نرسیده بود که خبر رسید مقام های امنیتی از برگزاری همایش علمی بازخوانی اندیشههای آیت الله دکتر بهشتی جلوگیری کرده اند. از آن زمان تا کنون، سایت بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید بهشتی به تدریج مقالات ارائه شده به آن همایش را که از امکان عرضه رودررو به علاقه مندان محروم ماندند، منتشر کرده است. آخرین مورد از این مقاله ها که در زیر می آید، تا حدی مشخص می کند که چرا برخی نگران بودند که اندیشه های بهشتی به صراحت و بی پیرایه به مردم عرضه شود.
این مقاله که به قلم حجت الاسلام محمد سروش محلاتی است، به بررسی «قلمرو اجبار در حکومت اسلامی» اختصاص دارد و این موضوع را با رویکرد خاص به اندیشه های شهید بهشتی بررسی کرده است:
چکیده
بر اساس مبانی کلامی شیعه که «تکلیف» را بر مبنای قاعده «لطف»، مبتنی بر اراده آزاد انسان قرار می دهد، قهراً با سلب اختیار از انسان ها نمیتوان آن ها را به زور وادار به انجام وظایفشان کرد. از این رو «اجبار» تنها در صورتی که زندگی اجتماعی اقتضا کند، قابل توجیه می باشد. البته این بدان معنا نیست که دولت اسلامی در قبال تربیت ایمانی شهروندان مسئولیتی ندارد. در عین حال این مسئولیت به معنی وظیفه حکومت در به اجرا درآوردن احکام شریعت در زوایای زندگی فردی نیست زیرا اینگونه دخالت گسترده و تؤام با بکارگیری زور، با فلسفه تکلیف در تضاد است.
آیتالله شهید بهشتی با مبنا قرار دادن ضرورت حفظ آزادی و قدرت انتخاب در انسان ها، نظام تربیتی، اجتماعی و سیاسی اسلام را بر بنیان آن قرار میدهد، البته او نیز می پذیرد که حکومت در دو جهت میتواند اعمال قدرت کرده و آزادی شهروندان را محدود کند: یکی برای آنکه به آزادی و حقوق دیگران
لطمه ای وارد نشود، و دیگری برای آنکه فضای جامعه فاسد نگردد.
مقدمه
مشروعیت بکارگیری اجبار و استفاده از قدرت و زور در وادار کردن شهروندان به رفتارهای مطابق قانون و در بازداشتن از رفتارهای خلاف قانون، اصلی است که در نظام های مختلف اجتماعی پذیرفته شده است، ولی برخی از نظام ها این موارد را به «حداقل» کاهش می دهند، حداقلی که بدون آن همزیستی انسان ها دچار اختلال می گردد و برخی دیگر این موارد را به «حداکثر» افزایش می دهند.
بررسی دیدگاه اسلام در این باره، از دو زاویه امکان پذیر است، یکی از زاویه کلامی و دیگری از زاویه فقهی. و البته پرواضح است که دیدگاه فقهی نیز نیازمند پایه های کلامی است و فقیه نمی تواند در استنباط خود، مبانی کلامی را نادیده انگارد.
شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی که در کلام و فقه صاحب نظر بود، درباره «قلمرو اجبار» و اِعمال قدرت در لابلای آثار خود، مطالب پراکندهی فراوانی مطرح کرده است که می توان با استفاده از آنها، مبانی خاص وی را به دست آورد. این مبانی دارای مستندات عقلی و مستنداتی از آیات و روایات است.
در این مقاله ابتدا به بررسی مسأله از دیدگاه متکلمان امامیه می پردازیم و سپس دیدگاه این متفکر فرزانه را مورد بحث و بررسی قرار می دهیم.
۱ـ فلسفه تکلیف
متفکران اسلامی، بهره مندی انسان ها از «تکالیف الهی» را بر مبنای «قاعده لطف» تبیین کرده اند. آنها در این مسئله، از سه مقدمه استفاده می کنند:
الف) انسان دارای «سعادت» و «شقاوت» حقیقی است؛
ب) خداوند از همه زمینه هایی که انسان را به سعادت یا شقاوت می رساند، آگاه است؛
ج) لطف خداوند به انسان با «امر و نهی» او و تکالیف الزامیش کامل و تمام می گردد.
آنان در توضیح مقدمه سوم گفته اند: با امر و نهی الهی، نه تنها انسان ها به مصالح و مفاسد خود «آگاه» میشوند و به راه سعادت پی می برند، بلکه علاوه بر آن «انگیزه جدی» برای پیمودن این راه پیدا کرده و در اثر «الزام شرع» تقیّد بیشتری به رعایت مصالح خویش و دوری از مفاسد پیدا می کنند[۱].
بر اساس این استدلال، هر چند نقش تکلیف در پیمودن راه کمال مورد تأیید قرار می گیرد، ولی ضمناً تأکید میگردد که چون تکلیف «لطف» است، لذا مانند هر لطف دیگر، نباید به «سلب اختیار» از انسان بینجامد[۲]؛ زیرا انسان ها باید با اراده و خواست خود، این مسیر را بپیمایند.
نتیجهی این مبنا آن است که باید انسان ها را برای انجام وظایف و تکالیف آزاد گذاشت و اِعمال فشار برای وادار کردن دیگران به رفتار مطابق شرع.
: شهید بهشتی با استناد به آیات مزبور و برخی آیات دیگر، چنین نتیجه می گیرد: آقا! خانم! خدا به پیغمبرش میگوید تو حق نداری انسان ها را وادار به ایمان کنی، تو باید راه ایمان را به انسان ها نشان بدهی، زمینه های محیطی ایمان پیدا کردن و آزادانه به راه ایمان گام نهادن را فراهم کنی، البته در فراهم کردن زمینه ها باید قدرت به کار برد، اما قدرت باید فقط در این حد به کار برود که زمینه های منفی از بین برود و زمینه مساعد برای انتخاب احسن باشد.
کلمه – گروه فرهنگی: اسفندماه سال گذشته هنوز به نیمه نرسیده بود که خبر رسید مقام های امنیتی از برگزاری همایش علمی بازخوانی اندیشههای آیت الله دکتر بهشتی جلوگیری کرده اند. از آن زمان تا کنون، سایت بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید بهشتی به تدریج مقالات ارائه شده به آن همایش را که از امکان عرضه رودررو به علاقه مندان محروم ماندند، منتشر کرده است. آخرین مورد از این مقاله ها که در زیر می آید، تا حدی مشخص می کند که چرا برخی نگران بودند که اندیشه های بهشتی به صراحت و بی پیرایه به مردم عرضه شود.
این مقاله که به قلم حجت الاسلام محمد سروش محلاتی است، به بررسی «قلمرو اجبار در حکومت اسلامی» اختصاص دارد و این موضوع را با رویکرد خاص به اندیشه های شهید بهشتی بررسی کرده است:
چکیده
بر اساس مبانی کلامی شیعه که «تکلیف» را بر مبنای قاعده «لطف»، مبتنی بر اراده آزاد انسان قرار می دهد، قهراً با سلب اختیار از انسان ها نمیتوان آن ها را به زور وادار به انجام وظایفشان کرد. از این رو «اجبار» تنها در صورتی که زندگی اجتماعی اقتضا کند، قابل توجیه می باشد. البته این بدان معنا نیست که دولت اسلامی در قبال تربیت ایمانی شهروندان مسئولیتی ندارد. در عین حال این مسئولیت به معنی وظیفه حکومت در به اجرا درآوردن احکام شریعت در زوایای زندگی فردی نیست زیرا اینگونه دخالت گسترده و تؤام با بکارگیری زور، با فلسفه تکلیف در تضاد است.
آیتالله شهید بهشتی با مبنا قرار دادن ضرورت حفظ آزادی و قدرت انتخاب در انسان ها، نظام تربیتی، اجتماعی و سیاسی اسلام را بر بنیان آن قرار میدهد، البته او نیز می پذیرد که حکومت در دو جهت میتواند اعمال قدرت کرده و آزادی شهروندان را محدود کند: یکی برای آنکه به آزادی و حقوق دیگران
لطمه ای وارد نشود، و دیگری برای آنکه فضای جامعه فاسد نگردد.
مقدمه
مشروعیت بکارگیری اجبار و استفاده از قدرت و زور در وادار کردن شهروندان به رفتارهای مطابق قانون و در بازداشتن از رفتارهای خلاف قانون، اصلی است که در نظام های مختلف اجتماعی پذیرفته شده است، ولی برخی از نظام ها این موارد را به «حداقل» کاهش می دهند، حداقلی که بدون آن همزیستی انسان ها دچار اختلال می گردد و برخی دیگر این موارد را به «حداکثر» افزایش می دهند.
بررسی دیدگاه اسلام در این باره، از دو زاویه امکان پذیر است، یکی از زاویه کلامی و دیگری از زاویه فقهی. و البته پرواضح است که دیدگاه فقهی نیز نیازمند پایه های کلامی است و فقیه نمی تواند در استنباط خود، مبانی کلامی را نادیده انگارد.
شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی که در کلام و فقه صاحب نظر بود، درباره «قلمرو اجبار» و اِعمال قدرت در لابلای آثار خود، مطالب پراکندهی فراوانی مطرح کرده است که می توان با استفاده از آنها، مبانی خاص وی را به دست آورد. این مبانی دارای مستندات عقلی و مستنداتی از آیات و روایات است.
در این مقاله ابتدا به بررسی مسأله از دیدگاه متکلمان امامیه می پردازیم و سپس دیدگاه این متفکر فرزانه را مورد بحث و بررسی قرار می دهیم.
۱ـ فلسفه تکلیف
متفکران اسلامی، بهره مندی انسان ها از «تکالیف الهی» را بر مبنای «قاعده لطف» تبیین کرده اند. آنها در این مسئله، از سه مقدمه استفاده می کنند:
الف) انسان دارای «سعادت» و «شقاوت» حقیقی است؛
ب) خداوند از همه زمینه هایی که انسان را به سعادت یا شقاوت می رساند، آگاه است؛
ج) لطف خداوند به انسان با «امر و نهی» او و تکالیف الزامیش کامل و تمام می گردد.
آنان در توضیح مقدمه سوم گفته اند: با امر و نهی الهی، نه تنها انسان ها به مصالح و مفاسد خود «آگاه» میشوند و به راه سعادت پی می برند، بلکه علاوه بر آن «انگیزه جدی» برای پیمودن این راه پیدا کرده و در اثر «الزام شرع» تقیّد بیشتری به رعایت مصالح خویش و دوری از مفاسد پیدا می کنند[۱].
بر اساس این استدلال، هر چند نقش تکلیف در پیمودن راه کمال مورد تأیید قرار می گیرد، ولی ضمناً تأکید میگردد که چون تکلیف «لطف» است، لذا مانند هر لطف دیگر، نباید به «سلب اختیار» از انسان بینجامد[۲]؛ زیرا انسان ها باید با اراده و خواست خود، این مسیر را بپیمایند.
نتیجهی این مبنا آن است که باید انسان ها را برای انجام وظایف و تکالیف آزاد گذاشت و اِعمال فشار برای وادار کردن دیگران به رفتار مطابق شرع.