18-01-2015، 11:47
اجي کاظم ملکالتجار پسر آقا محمدمهدي ملکالتجار تبريزي متولد حدود 1266هـ .ق. ساکن تهران بود. وي که در سال 1287هـ. ق. پس از درگذشت پدر خود ملقب به ملکالتجار شد، برخلاف پدر وجهه چندان خوبي نداشت و به واسطه ارتباط با ميرزا علياصغرخان اتابک مرجعيتي پيدا کرده از اين راه بر ثروت و ارثيه پدري افزود.
معروف است که مکنت او به حدي بود که ميتوانست به شاهزادگان و حاکمان وقت مبالغ کلاني قرض دهد ازجمله او در يک نوبت هشتاد هزار تومان به شاهزاده مؤيدالدوله پسر شاهزاده حسامالسلطنه قرض داد تا براي دريافت فرمان حکومت خراسان به ناصرالدين شاه تقديم کند.
همچنين ملکالتجار در بخشهاي مختلف اقتصادي فعاليت داشت که از آن جمله ميتوان به شرکت عمومي ويژه فعاليتهاي مالي و بانکي و شرکت تجارتي فارس در شيراز (که در نشر اسکناس فعاليت داشت) و همچنين به تأسيس راه بين آستارا و اردبيل اشاره کرد.
وي از مخالفان بانک شاهي و از دوستان و دلالان سفارت روس محسوب ميشد تا جايي که روسها بعد از مشروطيت نيز از حمايت او دست برنداشتند.
کلنل کاساکوفسکي در کتاب خود، گزارش ِ مورخ 26 اوت 1897 و. باراودي، يکي از مديران بانک استقراضي روس در تهران را به هيئت مديره بانک استقراضي ايران منعکس کرده و مينويسد: « اتحاديهاي به نام شعبه سنديکايي از صرافان و بانکداران متنفذ مانند برادران طومانيانس، حاج لطفعلي، اتحاديه، باقر صراف و ملکالتجار تشکيل شد و به وسيله اين سنديکا و همچنين عمال بي شمار آنها، مبالغ زيادي اسکناس براي تبديل به پول نقره به بانک شاهي ارائه گرديد. در اين يورش شديد به بانک شاهي، شديدترين فعاليت و جد و جهد از طرف ملکالتجار بروز داده شد. به نحوي که دولت حکم توقيف او را داده و وي که به موقع مسبوق شده بود مدتي خود را مخفي نمود.»
کاساکوفسکي درباره ملکالتجار ميگويد: « حاج ملکالتجار ... سردسته تجار تمام تهران و سراسر آذربايجان ميباشد و خود آذربايجاني است.»
وي براي ساختن راه شوسه از آستارا به اردبيل و در موقع بهره برداري از راه مزبور به شرکاء چيزي نداد و عموم خلق را از شرکت عمومي مأيوس کرد. در نتيجه شرکاء بر عليه او اقدام کردند اما هر چه تلاش کردند چيزي به دست نياوردند. بنابر اين وي که تحت فشار بود راه را توسط پسرش حاج محسن آقا به يک تبعه روسي به نام ورتمان اجاره داد و وي متولي راه شد.
در کار بانک ملي حاج کاظم ملکالتجار سرمايه بانک را حيف و ميل نمود و هنگامي که او را براي اين منظور تعقيب کردند به سفارت روس پناهنده شد و در سفارت جاي مناسبي به او داده شد.
چند تن از مأموران وزارت عدليه که سرپرستي آن با فرمانفرما بود، (گويا خرده حسابهاي ديرينهاي با ملکالتجار داشتند) سحرگاه روز 13 تير ماه 1286 براي بازداشت او اعزام گرديدند و وي با صراحت لهجهاي که داشت خود را بيگناه خواند و مطمئن بود که ميتواند از خود دفاع کند.
سفارت روس حمايت از وي را تا به جايي رسانيد که فرمانفرما رئيس عدليه وقت با لباس تمام رسمي به سفارت روس احضار شد و وي در مقابل تمثال تزار روس معذرتخواهي نمود.
ملکالتجار سرانجام در ربيعالثاني 1305 خورشيدي درگذشت وي را در مشهد در حرم امام رضا (ع) در دارالحفاظ به خاک سپردند.
معروف است که مکنت او به حدي بود که ميتوانست به شاهزادگان و حاکمان وقت مبالغ کلاني قرض دهد ازجمله او در يک نوبت هشتاد هزار تومان به شاهزاده مؤيدالدوله پسر شاهزاده حسامالسلطنه قرض داد تا براي دريافت فرمان حکومت خراسان به ناصرالدين شاه تقديم کند.
همچنين ملکالتجار در بخشهاي مختلف اقتصادي فعاليت داشت که از آن جمله ميتوان به شرکت عمومي ويژه فعاليتهاي مالي و بانکي و شرکت تجارتي فارس در شيراز (که در نشر اسکناس فعاليت داشت) و همچنين به تأسيس راه بين آستارا و اردبيل اشاره کرد.
وي از مخالفان بانک شاهي و از دوستان و دلالان سفارت روس محسوب ميشد تا جايي که روسها بعد از مشروطيت نيز از حمايت او دست برنداشتند.
کلنل کاساکوفسکي در کتاب خود، گزارش ِ مورخ 26 اوت 1897 و. باراودي، يکي از مديران بانک استقراضي روس در تهران را به هيئت مديره بانک استقراضي ايران منعکس کرده و مينويسد: « اتحاديهاي به نام شعبه سنديکايي از صرافان و بانکداران متنفذ مانند برادران طومانيانس، حاج لطفعلي، اتحاديه، باقر صراف و ملکالتجار تشکيل شد و به وسيله اين سنديکا و همچنين عمال بي شمار آنها، مبالغ زيادي اسکناس براي تبديل به پول نقره به بانک شاهي ارائه گرديد. در اين يورش شديد به بانک شاهي، شديدترين فعاليت و جد و جهد از طرف ملکالتجار بروز داده شد. به نحوي که دولت حکم توقيف او را داده و وي که به موقع مسبوق شده بود مدتي خود را مخفي نمود.»
کاساکوفسکي درباره ملکالتجار ميگويد: « حاج ملکالتجار ... سردسته تجار تمام تهران و سراسر آذربايجان ميباشد و خود آذربايجاني است.»
وي براي ساختن راه شوسه از آستارا به اردبيل و در موقع بهره برداري از راه مزبور به شرکاء چيزي نداد و عموم خلق را از شرکت عمومي مأيوس کرد. در نتيجه شرکاء بر عليه او اقدام کردند اما هر چه تلاش کردند چيزي به دست نياوردند. بنابر اين وي که تحت فشار بود راه را توسط پسرش حاج محسن آقا به يک تبعه روسي به نام ورتمان اجاره داد و وي متولي راه شد.
در کار بانک ملي حاج کاظم ملکالتجار سرمايه بانک را حيف و ميل نمود و هنگامي که او را براي اين منظور تعقيب کردند به سفارت روس پناهنده شد و در سفارت جاي مناسبي به او داده شد.
چند تن از مأموران وزارت عدليه که سرپرستي آن با فرمانفرما بود، (گويا خرده حسابهاي ديرينهاي با ملکالتجار داشتند) سحرگاه روز 13 تير ماه 1286 براي بازداشت او اعزام گرديدند و وي با صراحت لهجهاي که داشت خود را بيگناه خواند و مطمئن بود که ميتواند از خود دفاع کند.
سفارت روس حمايت از وي را تا به جايي رسانيد که فرمانفرما رئيس عدليه وقت با لباس تمام رسمي به سفارت روس احضار شد و وي در مقابل تمثال تزار روس معذرتخواهي نمود.
ملکالتجار سرانجام در ربيعالثاني 1305 خورشيدي درگذشت وي را در مشهد در حرم امام رضا (ع) در دارالحفاظ به خاک سپردند.