18-01-2015، 11:41
سيد شمسالدين قناتآبادي ملقب به « آقا شمس»، فرزند سيد محمدحسين پيشنماز قناتآبادي در سال 1293 1 در مجله قناتآباد تهران متولد شد. پس از پايان تحصيلات ابتدايي در مکتبخانه قناتآباد، راهي دارالفنون شد و در سن بيست سالگي راهي حوزه علميه قم گرديد. ديري نپاييد که به دليل فساد اخلاقي و شرارت با دو پرونده به اتهام چاقوکشي در زورخانه و منافي عفت در شهرباني و دادسراي قم بنابه درخواست روحانيون قم از اين شهرستان اخراج و راهي نجف اشرف گرديد و تا سال 1325 در عراق اقامت داشت. پس از آن به تهران بازگشت و وارد مسائل سياسي گرديد و با تلاش فراوان خود را به محافل سياسي و آيتالله کاشاني نزديک کرد و با داير کردن دفترخانه اسناد رسمي در تهران امرار معاش مينمود.
پس از ترور عبدالحسين هژير به دست فدائيان اسلام، در سال 1327 مجتبي نواب صفوي « مجمع مسلمانان مجاهد» را تشکيل داد و شمس قناتآبادي اولين رئيس آن مجمع بود.
هدف از تشکيل مجمع مزبور پيگيري منظم و آرام فعاليتهاي فدائيان اسلام بود. « مجمع مسلمانان مجاهد» وابسته به قناتآبادي متشکل از افرادي از اصناف بود که تا تير ماه 1331 در کنار نهضت ملي و جبهه ملي بود ولي پس از آن و جدايي مصدق از آيتالله کاشاني به مبارزه با مصدق پرداخت که رهبر آن يعني شمس قناتآبادي خود يکي از عوامل جدايي آن دو رهبر سياسي و مذهبي بود. از اوايل سال 1331 با شروع اختلافات، جناح راست جبهه ملي يعني مظفر بقايي، حسين مکي، حائريزاده، و دربار شامل جمال امامي، سيدمهدي ميراشرافي، شمس قناتآبادي و بهادري با استفاده از کرسي نمايندگي مجلس در برابر دکتر مصدق موضع گرفتند. در انتخابات هيئت رئيسه مجلس شوراي ملي، آيتالله کاشاني را به رياست مجلس انتخاب کردند تا از نفوذ وي براي مقابله با دکتر مصدق که به درخواستهاي آنها بياعتنا بود، استفاده کنند.
قناتآبادي در انتخابات دوره هفدهم مجلس شوراي ملي کانديداي شهر شاهرود گرديد و اولين نفري بود که به مجلس راه يافت. در تاريخ 31 مرداد 1332 يعني سه روز پس از کودتاي 28 مرداد که منجر به سقوط دولت دکتر مصدق گرديد، قناتآبادي به اتفاق بقائي و حائريزاده با فضلالله زاهدي ملاقات کرد و تا مدتي در جلسات مشاوره با نخستوزير کودتا شرکت داشت.
پس از سقوط دکتر مصدق، با حمايت زاهدي در دوره هجدهم مجلس به نمايندگي شاهرود انتخاب شد. در همان دوره با سخنرانيهاي تند موقعيت خود را حفظ کرد. در دوره نوزدهم هم با پذيرش شرط دربار (حسين علا و اسدالله علم) که خارج شدن از کسوت روحانيت بود به نمايندگي خوار و ايوانکي ورامين انتخاب شد. رژيم پهلوي اين عمل وي را ستود و به مناسبت تغيير لباس، حسين علا نخستوزير وقت براي وي کت و شلوار هديه فرستاد.
پس از انقضاي دوره نوزدهم ديگر به مجلس راه نيافت و از سال 1335 وارد کار تجارت شد و به تدريج با مهدي ميراشرافي سرمايهدار معروف و از وابستگان انگلستان آشنا شد و دوستي محکمي بين اين دو به وجود آمد، به طوري که به توصيه ميراشرافي از طرف سپهبد عزيزي استاندار خراسان به قائممقامي نايبالتوليه منصوب شد ولي بين او و عزيزي سازشي به وجود نيامد و جدا شدند. قناتآبادي در سال 1325 مدير روزنامه آتش بود که صاحب امتيازش ميراشرافي بود. همچنين مدتي مدير هفتهنامه دموکراسي اسلامي، ارگان مجمع مسلمانان مجاهد بود که صاحبامتيازي آن با رضا عبدالمجيدي بود.
شمس قناتآبادي از ابتداي دهه 1340 تا زمان مرگش در سال 1367 به کارهاي تجاري مشغول بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. برخي از منابع ازجمله کتاب خاطرات شمس قناتآبادي و سيري در نهضت ملي شدن صنعت نفت، سال تولد وي را 1301 بيان کردهاند.
پس از ترور عبدالحسين هژير به دست فدائيان اسلام، در سال 1327 مجتبي نواب صفوي « مجمع مسلمانان مجاهد» را تشکيل داد و شمس قناتآبادي اولين رئيس آن مجمع بود.
هدف از تشکيل مجمع مزبور پيگيري منظم و آرام فعاليتهاي فدائيان اسلام بود. « مجمع مسلمانان مجاهد» وابسته به قناتآبادي متشکل از افرادي از اصناف بود که تا تير ماه 1331 در کنار نهضت ملي و جبهه ملي بود ولي پس از آن و جدايي مصدق از آيتالله کاشاني به مبارزه با مصدق پرداخت که رهبر آن يعني شمس قناتآبادي خود يکي از عوامل جدايي آن دو رهبر سياسي و مذهبي بود. از اوايل سال 1331 با شروع اختلافات، جناح راست جبهه ملي يعني مظفر بقايي، حسين مکي، حائريزاده، و دربار شامل جمال امامي، سيدمهدي ميراشرافي، شمس قناتآبادي و بهادري با استفاده از کرسي نمايندگي مجلس در برابر دکتر مصدق موضع گرفتند. در انتخابات هيئت رئيسه مجلس شوراي ملي، آيتالله کاشاني را به رياست مجلس انتخاب کردند تا از نفوذ وي براي مقابله با دکتر مصدق که به درخواستهاي آنها بياعتنا بود، استفاده کنند.
قناتآبادي در انتخابات دوره هفدهم مجلس شوراي ملي کانديداي شهر شاهرود گرديد و اولين نفري بود که به مجلس راه يافت. در تاريخ 31 مرداد 1332 يعني سه روز پس از کودتاي 28 مرداد که منجر به سقوط دولت دکتر مصدق گرديد، قناتآبادي به اتفاق بقائي و حائريزاده با فضلالله زاهدي ملاقات کرد و تا مدتي در جلسات مشاوره با نخستوزير کودتا شرکت داشت.
پس از سقوط دکتر مصدق، با حمايت زاهدي در دوره هجدهم مجلس به نمايندگي شاهرود انتخاب شد. در همان دوره با سخنرانيهاي تند موقعيت خود را حفظ کرد. در دوره نوزدهم هم با پذيرش شرط دربار (حسين علا و اسدالله علم) که خارج شدن از کسوت روحانيت بود به نمايندگي خوار و ايوانکي ورامين انتخاب شد. رژيم پهلوي اين عمل وي را ستود و به مناسبت تغيير لباس، حسين علا نخستوزير وقت براي وي کت و شلوار هديه فرستاد.
پس از انقضاي دوره نوزدهم ديگر به مجلس راه نيافت و از سال 1335 وارد کار تجارت شد و به تدريج با مهدي ميراشرافي سرمايهدار معروف و از وابستگان انگلستان آشنا شد و دوستي محکمي بين اين دو به وجود آمد، به طوري که به توصيه ميراشرافي از طرف سپهبد عزيزي استاندار خراسان به قائممقامي نايبالتوليه منصوب شد ولي بين او و عزيزي سازشي به وجود نيامد و جدا شدند. قناتآبادي در سال 1325 مدير روزنامه آتش بود که صاحب امتيازش ميراشرافي بود. همچنين مدتي مدير هفتهنامه دموکراسي اسلامي، ارگان مجمع مسلمانان مجاهد بود که صاحبامتيازي آن با رضا عبدالمجيدي بود.
شمس قناتآبادي از ابتداي دهه 1340 تا زمان مرگش در سال 1367 به کارهاي تجاري مشغول بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. برخي از منابع ازجمله کتاب خاطرات شمس قناتآبادي و سيري در نهضت ملي شدن صنعت نفت، سال تولد وي را 1301 بيان کردهاند.