23-12-2014، 11:55
اکميت سياسي قاجاريه در تاريخ ايران، آغاز دوران جديدي بود که با مشخصههاي خاص خود از ساير ادوار سياسي مجزا ميشود.
وضعيت زنان نيز در اين دوران با تأثيرپذيري از وضعيت حاکم بر جامعه تعريف ميشود. در اين شرايط سياسي، اجتماعي، زندگي زنان تا حدود زيادي محدود شده بود. با وجود اين، آنان در برخي فعاليتهاي اجتماعي، مانند تفريحات دستهجمعي (در جمع زنان)، امور خيريه، گردهمآييها و مراسم مذهبي، دخالت و مديريت مستقيم در اداره منزل و تربيت فرزندان و در موارد معدودي نيز امور اقتصادي مانند اداره امور زمينهاي کشاورزي يا توليدات صنايع دستي شرکت ميجستند. 1 ضمن آنکه آنان در صحنه سياست حضوري پنهان داشتند. به اين ترتيب که به عنوان مادر، خواهر يا همسران شاه، با نفوذ بر وي بهطور غيرمستقيم و به صورت واسطه قدرت بر برخي تصميمات شاهانه اعمال نفوذ ميکردند. 2 به اين ترتيب، زنان در جامعه ايراني نيروي بالقوه و پنهاني بودند. که مهارتهاي اجتماعي و فرهنگي را در سطحي محدود به دست آوردند. اما به دليل نبودن شرايط اجتماعي و سياسي مناسب نميتوانستند جايگاه مناسب خود را در اجتماع بدست آورند.
گسترش نسبي تحصيلات ابتدايي در جامعه عهد قاجار و انتشار روزنامهها، سطح آگاهي اجتماعي را نسبت به گذشته ارتقاء داد و مردم به بسياري از مسائل سياسي و فرهنگي آگاهي يافتند و در مورد اتفاقات مختلف، حساسيتهايي را نشان دادند. از سوي ديگر، عموم مردم با طبقه روحانيان پيوند عميقي داشتند و روحانيان، بسياري از مشکلات اجتماعي را حل ميکردند. آنان در خطابههاي مذهبي، اخبار و اطلاعات سياسي را به مردم ميرساندند و در حرکتهاي جمعي، رهبري اعتراضات سياسي مردم را برعهده ميگرفتند. زنان نيز به دليل حضور در اين جلسات، تحت تأثير اين ارتباطات قرار ميگرفتند. برجستهترين اين حرکتها، جنبش تنباکو بود که در مقابل امتياز واگذاري دخانيات به شخصي انگليسي در دوره ناصرالدينشاه صورت گرفت. 3 در پي مخالفت روحانيون و فتواي ميرزا حسن شيرازي مبني بر منع استعمال توتون و تنباکو، اعتراضات به حدي گسترده شد که به زنان حرم شاه نيز سرايت کرد. آنان نيز در اعتراض به شاه و قرارداد تنباکو، تمامي قليانها را در حرم شاهي شکستند. 4
گسترش مخالفتها سبب شد که ناصرالدينشاه به ميرزا حسن آشتياني دستور دهد که يا در انظار مردم قليان بکشد و يا از تهران خارج شود. 5 بنابراين، ميرزا تصميم به ترک تهران گرفت. اين خبر موج عظيمي از جمعيت را به خيابانها کشاند که بخش عظيمي از آن را زنان تشکيل ميدادند. اين حرکت تا آنجا ادامه يافت که منجر به درگيري مردم و نيروهاي شاهي و لغو حکم تبعيد ميرزاي شيرازي شد. در ديگر شهرهاي ايران نيز مخالفتهاي گستردهاي از سوي مردم صورت گرفت. برجستهترين آنها قيام زينب پاشا در تبريز بود که با رهبري گروهي از زنان، بازار را به تعطيلي کشانيد. به دنبال تظاهرات و درگيريهاي مردم، قرارداد تنباکو از طرف دولت ايران لغو شد و براي اولين بار، نظر مردم در مقابل نظر حکومت به پيروزي رسيد و توسط دولتيان اجرا شد. علاوه بر شورش مزبور، زنان در بحرانهاي کمبود نان که در عهد قاجار وجود داشت، به تظاهرات و اعتراض دست ميزدند. تظاهرات زنان تبريز در غائله نان حکايت از حضور ايشان در صحنههاي مختلف دارد. 6
در دوران سلطنت مظفرالدينشاه و آغاز نغمههاي مخالفت با استبداد، علما به عنوان اعتراض به سياستهاي شاه و درباريان در مسجدشاه بست نشستند که زنان نيز حمايت گستردهاي را از اين حرکت به عمل آوردند. 7 با مقاومت حکومت در برابر اين اعتراض، بستنشينان به زيارتگاه حضرت عبدالعظيم رفتند. در آنجا زنان وظيفه محافظت از بستنشينان را در مقابل نيروهاي دولتي برعهده داشتند. 8 در اين ماجرا، برخي زنان دستگير و زنداني شدند. 9
حرکت و حمايت زنان در مهاجرت عظمي نيز ادامه يافت. در هنگام مهاجرت روحانيون به قم، در ميان جمعيت زني ديده ميشد که مقنعه خود را بر سر چوب کرده، فرياد ميکشيد که از اين به بعد، عقد دختران مسلمان را بايد مسيو نوز بلژيکي ببندد. 10 پس از صدور فرمان مشروطيت از سوي مظفرالدينشاه، نخستين دغدغه مردم و انقلابيون، تدوين قانون اساسي بود. زنان نيز در اين بحبوحه به مجلس رفتند و خواستار تکميل قانون اساسي از نمايندگان خود شدند. 11 به سلطنت رسيدن محمدعلي شاه و آغاز مخالفتهاي وي با مشروطهخواهي، بار ديگر مبارزات مردمي را گستردهتر ساخت. زنان در طول اين مبارزات، حتي از نثار جان خود نيز نميهراسيدند. برخي از آنان با پوشيدن لباس مردانه در صحنههاي جنگ حضور مييافتند و تنها پس از کشته شدن آنها مشخص ميشد که زن بودهاند. 12
در دوره اول مجلس شوراي ملي، نمايندگان مجلس براي رفع بحرانهاي مالي دولت تصميم گرفتند که از يک دولت خارجي مبالغي استقراض شود. زنان نسبت به اين مسئله بيتفاوت نماندند و با اهداي طلا و جواهرات شخصي خود، سرمايهاي تهيه کردند تا از قرض خارجي جلوگيري شود. 13 علاوه بر اين، زماني که دولت روسيه در اعتراض به حضور مورگان شوستر امريکايي در ايران در سمت مستشار امور ماليه، اولتيماتومي 48 ساعته را به دولت ايران داد تا شوستر را از ايران اخراج کنند، زنان به مجلس رفتند و ضمن دريدن نقابهاي خود، تهديد کردند که در صورت تسليم در مقابل روسيه، فرزندان و شوهران و خودشان را خواهند کشت. اين امر در نمايندگان مجلس مؤثر افتاد و آنان را مجبور به ايستادگي در مقابل روسيه کرد. 14
مهمترين ويژگي بارز انقلاب مشروطه، آن بود که زن و مرد ايراني پس از سالها استبداد و اختناق همراه يکديگر وارد صحنه تصميمات سياسي شدند. اگرچه زنان، تصميمگيرنده نبودند، ولي در تصميمات سياسي گردانندگان اصلي، سهم چشمگيري داشتند.
در طول دوران استبداد، اگرچه ظلم مضاعف بر پيکر تمام اجتماع وارد ميشد، ولي زنان در محيط بسيار محدودتري ميزيستند. اما جنبش مشروطه، مفاهيم عدالتخواهي را در حيطه يک جنسيت خاص مطرح نکرد. حضور زنان نيز در صحنههاي انقلاب به دليل شرايط ظلم و استبداد در سطح تمام جامعه بود. در اطلاعيهاي به تاريخ ربيعالثاني سال 1327ﻫ . ق خطاب به محمدعليشاه، زن و مرد ايراني به عنوان ملت مشروطهخواه معرفي شده بودند. 15 اما با وجود کوششها و مبارزات فراوان زنان، آنان در نظامنامه انتخابات که در سال 1324ﻫ . ق تدوين شد، از حق انتخاب محروم شدند. 16
اما بيترديد، همين حضور زنان در صحنههاي انقلاب، سبب شد که نخستين رويکردهاي آنان به فعاليتهاي اجتماعي هدفدار و سازماندهي شده، شکل بگيرد. هرچند که اين فعاليتها با گذشت زمان و تداخل عوامل مختلف سياسي، اجتماعي از اساس انديشههاي خود دور شدند، ولي در آغاز شکلگيري، انقلاب مشروطه و تداوم آن، نيروهاي نهفته و مؤثري بروز نمودند.
___________________________
1. بشري دلريش. زن در دوره قاجار. تهران، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي، 1375، چاپ اول. صص 68-88 .
2. مهديقليخان هدايت. خاطرات و خطرات. تهران، زوار، 1344. چاپ دوم. ص 65 .
3. يحيي دولتآبادي. حيات يحيي. تهران، انتشارات عطار و فردوس،1371. چاپ ششم. ج 1، ص 105 .
4. ابراهيم تيموري. قرارداد 1890 رژي يا تحريم تنباكو، اولين مقاومت منفي در ايران. تهران، شركت سهامي كتابهاي جيبي، 1361. ص 108 .
5. محمدحسنخان اعتمادالسلطنه. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. تهران، اميركبير، 1356، چاپ سوم. ص 781.
6. عبدالحسين ناهيد. زنان در جنبش مشروطه. تبريز، نشر احياء، 1360، صص 54 و 35-45 .
7. احمد كسروي تبريزي. تاريخ مشروطه ايران. تهران، اميركبير، 1369. چاپ پانزدهم. ص 97 .
8. همان. صص 99-101 .
9. حميد سياح. خاطرات حاج سياح. تهران، اميركبير، 1356، ص 347
10. مهدي ملكزاده. تاريخ انقلاب مشروطيت ايران. تهران، انتشارات كتابخانه سقراط، بيتا. ج 2. ص . 160 .
11. احمد كسروي تبريزي. همان كتاب. ص 315 .
12. م پ پاولويچ. سه مقاله درباره انقلاب مشروطيت ايران. ترجمه م هوشيار. تهران، بينا،1320. ص 55 .
13. احمد كسروي تبريزي. همان كتاب. ص 182 .
14. مورگان شوستر. اختناق ايران. ترجمه ابوالحسن موسوي شوشتري. تهران، نشر كاويان، 1334. ص 241 .
15. «نونگاري زن و زنانگي در عصر قاجاريه». نشريه فرهنگي، سياسي و اجتماعي زنان. دوره دوم پژوهشهاي زنورانه،1357. ش3، ص 57 .
16. ناظمالاسلام كرماني. تاريخ بيداري ايرانيان. به اهتمام علياكبر سعيدي سيرجاني. تهران، نشر آگاه نوين، 1362. ص 153.
وضعيت زنان نيز در اين دوران با تأثيرپذيري از وضعيت حاکم بر جامعه تعريف ميشود. در اين شرايط سياسي، اجتماعي، زندگي زنان تا حدود زيادي محدود شده بود. با وجود اين، آنان در برخي فعاليتهاي اجتماعي، مانند تفريحات دستهجمعي (در جمع زنان)، امور خيريه، گردهمآييها و مراسم مذهبي، دخالت و مديريت مستقيم در اداره منزل و تربيت فرزندان و در موارد معدودي نيز امور اقتصادي مانند اداره امور زمينهاي کشاورزي يا توليدات صنايع دستي شرکت ميجستند. 1 ضمن آنکه آنان در صحنه سياست حضوري پنهان داشتند. به اين ترتيب که به عنوان مادر، خواهر يا همسران شاه، با نفوذ بر وي بهطور غيرمستقيم و به صورت واسطه قدرت بر برخي تصميمات شاهانه اعمال نفوذ ميکردند. 2 به اين ترتيب، زنان در جامعه ايراني نيروي بالقوه و پنهاني بودند. که مهارتهاي اجتماعي و فرهنگي را در سطحي محدود به دست آوردند. اما به دليل نبودن شرايط اجتماعي و سياسي مناسب نميتوانستند جايگاه مناسب خود را در اجتماع بدست آورند.
گسترش نسبي تحصيلات ابتدايي در جامعه عهد قاجار و انتشار روزنامهها، سطح آگاهي اجتماعي را نسبت به گذشته ارتقاء داد و مردم به بسياري از مسائل سياسي و فرهنگي آگاهي يافتند و در مورد اتفاقات مختلف، حساسيتهايي را نشان دادند. از سوي ديگر، عموم مردم با طبقه روحانيان پيوند عميقي داشتند و روحانيان، بسياري از مشکلات اجتماعي را حل ميکردند. آنان در خطابههاي مذهبي، اخبار و اطلاعات سياسي را به مردم ميرساندند و در حرکتهاي جمعي، رهبري اعتراضات سياسي مردم را برعهده ميگرفتند. زنان نيز به دليل حضور در اين جلسات، تحت تأثير اين ارتباطات قرار ميگرفتند. برجستهترين اين حرکتها، جنبش تنباکو بود که در مقابل امتياز واگذاري دخانيات به شخصي انگليسي در دوره ناصرالدينشاه صورت گرفت. 3 در پي مخالفت روحانيون و فتواي ميرزا حسن شيرازي مبني بر منع استعمال توتون و تنباکو، اعتراضات به حدي گسترده شد که به زنان حرم شاه نيز سرايت کرد. آنان نيز در اعتراض به شاه و قرارداد تنباکو، تمامي قليانها را در حرم شاهي شکستند. 4
گسترش مخالفتها سبب شد که ناصرالدينشاه به ميرزا حسن آشتياني دستور دهد که يا در انظار مردم قليان بکشد و يا از تهران خارج شود. 5 بنابراين، ميرزا تصميم به ترک تهران گرفت. اين خبر موج عظيمي از جمعيت را به خيابانها کشاند که بخش عظيمي از آن را زنان تشکيل ميدادند. اين حرکت تا آنجا ادامه يافت که منجر به درگيري مردم و نيروهاي شاهي و لغو حکم تبعيد ميرزاي شيرازي شد. در ديگر شهرهاي ايران نيز مخالفتهاي گستردهاي از سوي مردم صورت گرفت. برجستهترين آنها قيام زينب پاشا در تبريز بود که با رهبري گروهي از زنان، بازار را به تعطيلي کشانيد. به دنبال تظاهرات و درگيريهاي مردم، قرارداد تنباکو از طرف دولت ايران لغو شد و براي اولين بار، نظر مردم در مقابل نظر حکومت به پيروزي رسيد و توسط دولتيان اجرا شد. علاوه بر شورش مزبور، زنان در بحرانهاي کمبود نان که در عهد قاجار وجود داشت، به تظاهرات و اعتراض دست ميزدند. تظاهرات زنان تبريز در غائله نان حکايت از حضور ايشان در صحنههاي مختلف دارد. 6
در دوران سلطنت مظفرالدينشاه و آغاز نغمههاي مخالفت با استبداد، علما به عنوان اعتراض به سياستهاي شاه و درباريان در مسجدشاه بست نشستند که زنان نيز حمايت گستردهاي را از اين حرکت به عمل آوردند. 7 با مقاومت حکومت در برابر اين اعتراض، بستنشينان به زيارتگاه حضرت عبدالعظيم رفتند. در آنجا زنان وظيفه محافظت از بستنشينان را در مقابل نيروهاي دولتي برعهده داشتند. 8 در اين ماجرا، برخي زنان دستگير و زنداني شدند. 9
حرکت و حمايت زنان در مهاجرت عظمي نيز ادامه يافت. در هنگام مهاجرت روحانيون به قم، در ميان جمعيت زني ديده ميشد که مقنعه خود را بر سر چوب کرده، فرياد ميکشيد که از اين به بعد، عقد دختران مسلمان را بايد مسيو نوز بلژيکي ببندد. 10 پس از صدور فرمان مشروطيت از سوي مظفرالدينشاه، نخستين دغدغه مردم و انقلابيون، تدوين قانون اساسي بود. زنان نيز در اين بحبوحه به مجلس رفتند و خواستار تکميل قانون اساسي از نمايندگان خود شدند. 11 به سلطنت رسيدن محمدعلي شاه و آغاز مخالفتهاي وي با مشروطهخواهي، بار ديگر مبارزات مردمي را گستردهتر ساخت. زنان در طول اين مبارزات، حتي از نثار جان خود نيز نميهراسيدند. برخي از آنان با پوشيدن لباس مردانه در صحنههاي جنگ حضور مييافتند و تنها پس از کشته شدن آنها مشخص ميشد که زن بودهاند. 12
در دوره اول مجلس شوراي ملي، نمايندگان مجلس براي رفع بحرانهاي مالي دولت تصميم گرفتند که از يک دولت خارجي مبالغي استقراض شود. زنان نسبت به اين مسئله بيتفاوت نماندند و با اهداي طلا و جواهرات شخصي خود، سرمايهاي تهيه کردند تا از قرض خارجي جلوگيري شود. 13 علاوه بر اين، زماني که دولت روسيه در اعتراض به حضور مورگان شوستر امريکايي در ايران در سمت مستشار امور ماليه، اولتيماتومي 48 ساعته را به دولت ايران داد تا شوستر را از ايران اخراج کنند، زنان به مجلس رفتند و ضمن دريدن نقابهاي خود، تهديد کردند که در صورت تسليم در مقابل روسيه، فرزندان و شوهران و خودشان را خواهند کشت. اين امر در نمايندگان مجلس مؤثر افتاد و آنان را مجبور به ايستادگي در مقابل روسيه کرد. 14
مهمترين ويژگي بارز انقلاب مشروطه، آن بود که زن و مرد ايراني پس از سالها استبداد و اختناق همراه يکديگر وارد صحنه تصميمات سياسي شدند. اگرچه زنان، تصميمگيرنده نبودند، ولي در تصميمات سياسي گردانندگان اصلي، سهم چشمگيري داشتند.
در طول دوران استبداد، اگرچه ظلم مضاعف بر پيکر تمام اجتماع وارد ميشد، ولي زنان در محيط بسيار محدودتري ميزيستند. اما جنبش مشروطه، مفاهيم عدالتخواهي را در حيطه يک جنسيت خاص مطرح نکرد. حضور زنان نيز در صحنههاي انقلاب به دليل شرايط ظلم و استبداد در سطح تمام جامعه بود. در اطلاعيهاي به تاريخ ربيعالثاني سال 1327ﻫ . ق خطاب به محمدعليشاه، زن و مرد ايراني به عنوان ملت مشروطهخواه معرفي شده بودند. 15 اما با وجود کوششها و مبارزات فراوان زنان، آنان در نظامنامه انتخابات که در سال 1324ﻫ . ق تدوين شد، از حق انتخاب محروم شدند. 16
اما بيترديد، همين حضور زنان در صحنههاي انقلاب، سبب شد که نخستين رويکردهاي آنان به فعاليتهاي اجتماعي هدفدار و سازماندهي شده، شکل بگيرد. هرچند که اين فعاليتها با گذشت زمان و تداخل عوامل مختلف سياسي، اجتماعي از اساس انديشههاي خود دور شدند، ولي در آغاز شکلگيري، انقلاب مشروطه و تداوم آن، نيروهاي نهفته و مؤثري بروز نمودند.
___________________________
1. بشري دلريش. زن در دوره قاجار. تهران، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي، 1375، چاپ اول. صص 68-88 .
2. مهديقليخان هدايت. خاطرات و خطرات. تهران، زوار، 1344. چاپ دوم. ص 65 .
3. يحيي دولتآبادي. حيات يحيي. تهران، انتشارات عطار و فردوس،1371. چاپ ششم. ج 1، ص 105 .
4. ابراهيم تيموري. قرارداد 1890 رژي يا تحريم تنباكو، اولين مقاومت منفي در ايران. تهران، شركت سهامي كتابهاي جيبي، 1361. ص 108 .
5. محمدحسنخان اعتمادالسلطنه. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. تهران، اميركبير، 1356، چاپ سوم. ص 781.
6. عبدالحسين ناهيد. زنان در جنبش مشروطه. تبريز، نشر احياء، 1360، صص 54 و 35-45 .
7. احمد كسروي تبريزي. تاريخ مشروطه ايران. تهران، اميركبير، 1369. چاپ پانزدهم. ص 97 .
8. همان. صص 99-101 .
9. حميد سياح. خاطرات حاج سياح. تهران، اميركبير، 1356، ص 347
10. مهدي ملكزاده. تاريخ انقلاب مشروطيت ايران. تهران، انتشارات كتابخانه سقراط، بيتا. ج 2. ص . 160 .
11. احمد كسروي تبريزي. همان كتاب. ص 315 .
12. م پ پاولويچ. سه مقاله درباره انقلاب مشروطيت ايران. ترجمه م هوشيار. تهران، بينا،1320. ص 55 .
13. احمد كسروي تبريزي. همان كتاب. ص 182 .
14. مورگان شوستر. اختناق ايران. ترجمه ابوالحسن موسوي شوشتري. تهران، نشر كاويان، 1334. ص 241 .
15. «نونگاري زن و زنانگي در عصر قاجاريه». نشريه فرهنگي، سياسي و اجتماعي زنان. دوره دوم پژوهشهاي زنورانه،1357. ش3، ص 57 .
16. ناظمالاسلام كرماني. تاريخ بيداري ايرانيان. به اهتمام علياكبر سعيدي سيرجاني. تهران، نشر آگاه نوين، 1362. ص 153.