18-12-2014، 14:06
دختره ۹ سالشه پست گذاشته سیگار یا ماشه؟
کدام را امشب بکشم؟
حضرت عباسی کی تیتاب اینو برداشته؟ بره پس بده حوصله نداریم.... ツ...
داشتم تو مزرعه گوجمون قدم میزدم
یه دفه داداشم با یه پراید اومد دیدم واااااااو !
چند تا هم سنگک گرفته ....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خوب حالا حسابی فهمیدید ما پول داریم یا بازم توضیح بدم؟؟؟ ))
روزی در جنگلی یک سامورایی زندگی می کرد که به تنهایی دوازده مرد جنگی را حریف بود.
.
.
.
.
.
.روزی سیزده مرد جنگی بر سرش ریختند و دهنش را سرویس کردند.
میدونی قشنگ ترین و باحالترین صحنه چیه؟ اینکه سر سفره دهنت پر برنج باشه بعد عطسه کنی....
آقای مجری: ببینید بچه ها فکر کنید شما یه خونواده هستین که اومدین خونه ما مهمونی
کلاه قرمزی: من الان کی هستم؟
آقای مجری: الان مثلا تو مامانی، جیگر هم بچته
کلاه قرمزی: یعنی من نزاییدم نزاییدم بعد از این همه سال جیگر زاییدم؟
آیا از موهای زائد خود خسته شده اید؟
آیا از تیغ و اپیلاسیون بیزار شده اید؟
دیگر نگران نباشید
فقط کافیست با دور زدن توی بازار و پیگیری قیمتها به طور لحظه ای شاهد ریختن تمامی موهای بدن خود باشید
بدون درد و هزینه
با توجه به نزدیک شدن قیمت نان به سکه بزودی
ربع نان
نیم نان
تمام نان طرح قدیم (برشته)
تمام نان طرخ جدید (دور خمیری)
عرضه میگردد.:229::229:
تو زیر زمین داشتم مشروب میگرفتم . مامان بزرگم دادمیزنه پاشو که بسیج اومده !!!!!هرچی بود و خالی کردم تو چاه اومدم بالا میگه به گوشیت بسیج اومده!!
تا شب به افق خیره بودم
ميدونيد چرا لب گوسفند تو كله پاچه نيست ؟
.
.
.
خدايييش اگه بود روت ميشد به كله پاچه فروش بگي آقا يه لب بده!!!!!!! مخصوصا اگه یارو سیبیل کلفتم بود
از فرشته خلقت پرسیدند مرد را چگونه آفریدی? فرشته گفت خاک را با کود حیوانی قاطی کردم!!
.
.
میخندی???
.
.
پرسیدند زن را چطور???
گفت: دیگه خاک را قاطی نکردم
حالا بخند(((:
رشتیه از زنش میپرسه خدایی چند بار بهم خیانت کردی؟
زنش میگه 3 بار
بار اول یادته وقتی فوتبالیست بودی سر مربی تو تیم بازیت نمی داد بعد بازیت داد.
بار دوم یادته هیچ کدوم از بازیکنا بهت پاس نمی دادن بعد همه دیگه فقط به تو پاس میدادن.
بار سومم یادته هیچ کس تشویقت نمی کرد بعد همه استادیوم تشویقت میکردن،! به خدا همین سه بار بود
ﻟﺮﻩ ﻣﻴﺮﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻴﺒﻨﻪ ﺯﻧﺶ ﺑﺎ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺩﻩ ﮔﺮﺩﻥ ﮐﻠﻔﺖ ﻧﺸﺳﺘﻪ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﻴﻔﻬﻤﻪ ﺟﻮﮐﻮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﻣﻴﺮﻩ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﺷﺘﻴﻪ ﻣﻴﺎﺩ ﺗﻭ
هیچ وقت حسرت سه چیزو نخورید:
۱) زیبایی
۲) تیپ
۳) جذابيت
ما که داریم به کجا رسیدیم؟!
جز اينکه روزي چندتا کشته ميديم و آهشون پشتمونه .....
والااااااااااا
ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺣﮑﻢ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯿﻢ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﮐﻢ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ
ﺑﺎﺑﺎ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﻟﻢ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺭﻭ ﻣﺒﻞ ﻭ ﺩﺳﺘﺶ ﺗﻮ
ﺟﯿﺒﺶ ﺑﻮﺩ ؛
ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻗﺎﺟﻮﻥ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﮔﻔﺖ
.
.
ﻧﻪ ﻣﯿﺨﺎﺭﻭﻧﻤﺶ ! |
استاد انگلیسی از دختره پرسید دیروز کجا بودین سر کلاس تشریف نیاوردین خانم؟
دختره گفت:
i was in open leg party !
بعدا معلوم شد منظورش مهمونی پاگشا بوده!!
من که تغییر رشته دادم...چندنفرخودکشی کردن استادمونم الان عربی درس میده!!!!!!
اقایون وقتی یه خانم بهشون میگه سردمه به سه دسته تقسیم میشن:
1- زرنگایی که بغلشون میکنن ؛)
2- اونایی که ژاکتشونو میدن :|
3- دسته سوم به دو دسته تقسیم میشن :
احمقایی که میگن : منم سردمه!!!
بیشعورایی که میگن : هیچم سرد نیست!!!
یه لحظه نیگا نکنین من رد شم!
.
.
.
.
.
بابا طاهر عریان
عزیزم صبح شد دیگه نپر!!
.
.
.
.
.
.
.
همسر شهرام شبپره!:84::84:
. ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻓﯿﻠﻢ ﺍﮐﺸﻦ ﻣﯿﺩﯿﺩﯿﻢ ﯾﻬﻮ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﯾﻪ ﻟﮕﺪ ﻣﺤﮑﻢ
ﺑﻬﻢ ﺯﺩ...
ﻣﯿﮕﻢ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺰﻧﯽ؟؟؟!!
ﻣﯿﮑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺣﺲ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺳﻪ ﺑﻌﺪﯼ ﺑﻬﺖ ﺩﺳﺖ
ﺑﺪﻩ
... .
.
.
.
.
..
ﺧﻮب شد ﻓﯿﻠﻤﻪ ﺻﺤﻨﻪ ﺩﺍﺭ ﻧﺒﻮﺩ،
واالاااا....!! :-))))))
يارو میره ثبت احوال میگه میخوام اسممو عوض کنم
میگن اسمت چیه؟میگه عین الله چس چهره
میگن حقم داری,حالا چی میخوای بذاری
میگه کامبیز چس چهره
30ﺗﺎ ﻗﺰﻭﯾﻨﯽ ﺗﻮ ﯼ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ.............ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺗﻮ ﭘﺮﯾﺰ ﻫﻤﺸﻮﻥﻣﯿﻤﯿﺮﻥ
رشتیه به بچش گفت:
من دارم میرم مسافرت ، هر وقت مادرتو با مرد غریبه دیدی یه دونه زیتون بنداز تو سبد
رشتیه میره مسافرت و بعد از 6 ماه زنگ میزنه خونه
بچش گوشیو بر میداره میگه:
انبار مرکزی زیتون استان گیلان، بفرماييد؟
رشتيه ميره خونه ميبينه يه بابايي رو کاناپه کنار زنش نشسته، دستشم انداخته دور گردنش.
ميره جلو ميگه: ببخشيد شما؟
طرف ميگه:
من اکبرآقا سيبيل کلفت، مشکلى دارى!؟
ميگه: نه راحت باشيد، مزاحم نميشم.
فرداى اون روز ميره خونه ميبينه يه پسر جوان تييش مامانى رو کاناپه کنار زنش نشسته، ميگه: شما!؟
پسر ميگه: کامران، مشکليه!؟
رشتيه ميگه: واسه من که نه،، ولي اکبرآقا بفهمه قيامت بپا ميکنه....
ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﯿﮑﺮﻭﻓﻦ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﯾﻦ ﺧﻮشاﻣﺪ ﻣﯿﮕﻔﺖ.ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: خدای من!ﺳﮑﻮﺕ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭﯼ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ.بعد از چند لحظه، ﺧﻠﺒﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﻣﺴﺎﻓﺮﯾﻦ ﻋﺰﯾﺰ ﭘﻮﺯﺵ ﻣﯿﻄﻠﺒﻢ ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺩﺍﻍ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺷﻠﻮﺍﺭﻡ ﺭﯾﺨﺖ شلوارم کثیف شد! يه نفر از ته هواپیما ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: گوه ﺑﻪ ﮔﻮﺭ ﭘﺪﺭﺕ! ﺑﯿﺎ ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺑﻼﯾﯽ ﺳﺮﺷﻠﻮﺍﺭﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺍﻭﻣﺪ!
کدام را امشب بکشم؟
حضرت عباسی کی تیتاب اینو برداشته؟ بره پس بده حوصله نداریم.... ツ...
داشتم تو مزرعه گوجمون قدم میزدم
یه دفه داداشم با یه پراید اومد دیدم واااااااو !
چند تا هم سنگک گرفته ....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خوب حالا حسابی فهمیدید ما پول داریم یا بازم توضیح بدم؟؟؟ ))
روزی در جنگلی یک سامورایی زندگی می کرد که به تنهایی دوازده مرد جنگی را حریف بود.
.
.
.
.
.
.روزی سیزده مرد جنگی بر سرش ریختند و دهنش را سرویس کردند.
میدونی قشنگ ترین و باحالترین صحنه چیه؟ اینکه سر سفره دهنت پر برنج باشه بعد عطسه کنی....
آقای مجری: ببینید بچه ها فکر کنید شما یه خونواده هستین که اومدین خونه ما مهمونی
کلاه قرمزی: من الان کی هستم؟
آقای مجری: الان مثلا تو مامانی، جیگر هم بچته
کلاه قرمزی: یعنی من نزاییدم نزاییدم بعد از این همه سال جیگر زاییدم؟
آیا از موهای زائد خود خسته شده اید؟
آیا از تیغ و اپیلاسیون بیزار شده اید؟
دیگر نگران نباشید
فقط کافیست با دور زدن توی بازار و پیگیری قیمتها به طور لحظه ای شاهد ریختن تمامی موهای بدن خود باشید
بدون درد و هزینه
با توجه به نزدیک شدن قیمت نان به سکه بزودی
ربع نان
نیم نان
تمام نان طرح قدیم (برشته)
تمام نان طرخ جدید (دور خمیری)
عرضه میگردد.:229::229:
تو زیر زمین داشتم مشروب میگرفتم . مامان بزرگم دادمیزنه پاشو که بسیج اومده !!!!!هرچی بود و خالی کردم تو چاه اومدم بالا میگه به گوشیت بسیج اومده!!
تا شب به افق خیره بودم
ميدونيد چرا لب گوسفند تو كله پاچه نيست ؟
.
.
.
خدايييش اگه بود روت ميشد به كله پاچه فروش بگي آقا يه لب بده!!!!!!! مخصوصا اگه یارو سیبیل کلفتم بود
از فرشته خلقت پرسیدند مرد را چگونه آفریدی? فرشته گفت خاک را با کود حیوانی قاطی کردم!!
.
.
میخندی???
.
.
پرسیدند زن را چطور???
گفت: دیگه خاک را قاطی نکردم
حالا بخند(((:
رشتیه از زنش میپرسه خدایی چند بار بهم خیانت کردی؟
زنش میگه 3 بار
بار اول یادته وقتی فوتبالیست بودی سر مربی تو تیم بازیت نمی داد بعد بازیت داد.
بار دوم یادته هیچ کدوم از بازیکنا بهت پاس نمی دادن بعد همه دیگه فقط به تو پاس میدادن.
بار سومم یادته هیچ کس تشویقت نمی کرد بعد همه استادیوم تشویقت میکردن،! به خدا همین سه بار بود
ﻟﺮﻩ ﻣﻴﺮﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻴﺒﻨﻪ ﺯﻧﺶ ﺑﺎ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺩﻩ ﮔﺮﺩﻥ ﮐﻠﻔﺖ ﻧﺸﺳﺘﻪ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﻴﻔﻬﻤﻪ ﺟﻮﮐﻮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﻣﻴﺮﻩ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﺷﺘﻴﻪ ﻣﻴﺎﺩ ﺗﻭ
هیچ وقت حسرت سه چیزو نخورید:
۱) زیبایی
۲) تیپ
۳) جذابيت
ما که داریم به کجا رسیدیم؟!
جز اينکه روزي چندتا کشته ميديم و آهشون پشتمونه .....
والااااااااااا
ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺣﮑﻢ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯿﻢ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﮐﻢ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ
ﺑﺎﺑﺎ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﻟﻢ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺭﻭ ﻣﺒﻞ ﻭ ﺩﺳﺘﺶ ﺗﻮ
ﺟﯿﺒﺶ ﺑﻮﺩ ؛
ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻗﺎﺟﻮﻥ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﮔﻔﺖ
.
.
ﻧﻪ ﻣﯿﺨﺎﺭﻭﻧﻤﺶ ! |
استاد انگلیسی از دختره پرسید دیروز کجا بودین سر کلاس تشریف نیاوردین خانم؟
دختره گفت:
i was in open leg party !
بعدا معلوم شد منظورش مهمونی پاگشا بوده!!
من که تغییر رشته دادم...چندنفرخودکشی کردن استادمونم الان عربی درس میده!!!!!!
اقایون وقتی یه خانم بهشون میگه سردمه به سه دسته تقسیم میشن:
1- زرنگایی که بغلشون میکنن ؛)
2- اونایی که ژاکتشونو میدن :|
3- دسته سوم به دو دسته تقسیم میشن :
احمقایی که میگن : منم سردمه!!!
بیشعورایی که میگن : هیچم سرد نیست!!!
یه لحظه نیگا نکنین من رد شم!
.
.
.
.
.
بابا طاهر عریان
عزیزم صبح شد دیگه نپر!!
.
.
.
.
.
.
.
همسر شهرام شبپره!:84::84:
. ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻓﯿﻠﻢ ﺍﮐﺸﻦ ﻣﯿﺩﯿﺩﯿﻢ ﯾﻬﻮ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﯾﻪ ﻟﮕﺪ ﻣﺤﮑﻢ
ﺑﻬﻢ ﺯﺩ...
ﻣﯿﮕﻢ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺰﻧﯽ؟؟؟!!
ﻣﯿﮑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺣﺲ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺳﻪ ﺑﻌﺪﯼ ﺑﻬﺖ ﺩﺳﺖ
ﺑﺪﻩ
... .
.
.
.
.
..
ﺧﻮب شد ﻓﯿﻠﻤﻪ ﺻﺤﻨﻪ ﺩﺍﺭ ﻧﺒﻮﺩ،
واالاااا....!! :-))))))
يارو میره ثبت احوال میگه میخوام اسممو عوض کنم
میگن اسمت چیه؟میگه عین الله چس چهره
میگن حقم داری,حالا چی میخوای بذاری
میگه کامبیز چس چهره
30ﺗﺎ ﻗﺰﻭﯾﻨﯽ ﺗﻮ ﯼ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ.............ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺗﻮ ﭘﺮﯾﺰ ﻫﻤﺸﻮﻥﻣﯿﻤﯿﺮﻥ
رشتیه به بچش گفت:
من دارم میرم مسافرت ، هر وقت مادرتو با مرد غریبه دیدی یه دونه زیتون بنداز تو سبد
رشتیه میره مسافرت و بعد از 6 ماه زنگ میزنه خونه
بچش گوشیو بر میداره میگه:
انبار مرکزی زیتون استان گیلان، بفرماييد؟
رشتيه ميره خونه ميبينه يه بابايي رو کاناپه کنار زنش نشسته، دستشم انداخته دور گردنش.
ميره جلو ميگه: ببخشيد شما؟
طرف ميگه:
من اکبرآقا سيبيل کلفت، مشکلى دارى!؟
ميگه: نه راحت باشيد، مزاحم نميشم.
فرداى اون روز ميره خونه ميبينه يه پسر جوان تييش مامانى رو کاناپه کنار زنش نشسته، ميگه: شما!؟
پسر ميگه: کامران، مشکليه!؟
رشتيه ميگه: واسه من که نه،، ولي اکبرآقا بفهمه قيامت بپا ميکنه....
ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﯿﮑﺮﻭﻓﻦ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﯾﻦ ﺧﻮشاﻣﺪ ﻣﯿﮕﻔﺖ.ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: خدای من!ﺳﮑﻮﺕ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭﯼ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ.بعد از چند لحظه، ﺧﻠﺒﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﻣﺴﺎﻓﺮﯾﻦ ﻋﺰﯾﺰ ﭘﻮﺯﺵ ﻣﯿﻄﻠﺒﻢ ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺩﺍﻍ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺷﻠﻮﺍﺭﻡ ﺭﯾﺨﺖ شلوارم کثیف شد! يه نفر از ته هواپیما ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: گوه ﺑﻪ ﮔﻮﺭ ﭘﺪﺭﺕ! ﺑﯿﺎ ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺑﻼﯾﯽ ﺳﺮﺷﻠﻮﺍﺭﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺍﻭﻣﺪ!