12-12-2014، 19:49
چکیده
در تعالیم قرآن و حدیث نبوی از دین اسلام و مسلمانان ، به عنوان دین اعتدال و «امت وسط» یاد شده؛که این امر اهمیت اعتدال و میانه روی را در جامعه اسلامی در همه امور به منصه ظهور می رساند، امری که گاهی مورد غفلت واقع می شود.
در این نوشتار؛ قضیه میانه روی واعتدال از منظر قرآن و سنت نبوی به اختصار مورد بحث وبررسی واقع شده تا درضمن بیان معنای لغوی و اصطلاحی و مفهوم آن، به استناد آیات کریمه قرآن و اشارات مستقیم رسول خدا(ص)؛ اهمیت و ارزش و نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی وسیر تکاملی انسان در نیل به شخصیت مطلوب ایمانی مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته تا نقش اعتدال گرایی در رسیدن به کمالات انسانی و شکوفایی تمدن و تداوم نعمتها تبیین شود .
کلمات کلیدی: اعتدال، میانه روی، قصد، عدل، افراط، تفریط، میانه روی، امت وسط .
مقدمه
با بررسی همه جانبه تعالیم وحی و رهنمودهای دینی در شریعت اسلام به خوبی این حقیقت استباط می شودکه اسلام، نظام عالم را ــ که نظام اَحسن است ـ به عنوان نظامی اعتدالی معرفی نموده و انسان را در تمامی ابعاد و عرصه های زندگی، به میانه روی و اعتدال، فراخوانده و در هر کاری و هر خصلتی افراط و تفریط را امری ناپسند شمرده و او را بر حذر می دارد. و بر این اساس می توان مدّعی بود که دین اسلام، به عنوان کامل ترین و ساده ترین برنامه و راهنمای زیستن، دینی معتدل و میانه روانه است و به همین خاطرآن را «دین حنیف» نامیده اند .
از منظر اسلام انسان کامل، معتدل ترین شخصیت در همه حوزه هاست. و داشتن روحیه ای معتدل و میانه رو در امورت دنیوی و اخروی مقبول ومطلوب شریعت اسلام بوده و حتی در مسائل اجتماعی و سیاسی هم تندروی وکندروی بازتاب های منفی به همراه داشته و گاهی مشکل ساز می شود.
از این رو خداوند از مردم می خواهد برای نیل به کمال مطلق و تقرب الی الله و زندگی سعادتمند در دنیا و آخرت، اعتدال گرایی و میانه روی را نصب العین زندگی خویش قرارداده و هرگز به افراط و تفریط گرایش پیدا نکنند .
مسلّم است که آیات قرآن به ما می آموزد هر کس تعالیم هدایت بخش اسلام را راهنما وبرنامه زندگی خویش قرار دهد، زندگی معتدلی خواهد داشت و از نظر شخصیتی نیز به تعادل همه جانبه خواهد رسید. از این رو، شخص هم در حوزه روان شناسی شخصیت و هم در حوزه روان شناسی اجتماعی و تعامل با دیگران و هم در حوزه های دیگر، انسانی معتدل خواهد شد.
در قرآن کریم آیات متعدّدی با این جهت گیری تربیتی، (توصیه به میانه روی ) آمده و خداوند مؤمنان را در امور مختلف فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و اقتصادی به رعایت اعتدال فراخوانده است. چرا که هدف اسلام معتدل کردن شاکله و شخصیت انسان بوده تا درسایه این شخصیت مطلوب قرآنی، در همه اعمال و رفتار وی اعتدال وجود داشته باشد و قطعا محصول این نظام تربیتی فردی خواهد بود که پای در جای پای اسوه مطلق اعتدال یعنی «رسول خدا(ص) »گذارد و او را مقتدای خویش قرار خواهد داد.
هنگامی که اعتدال و میانه روی در نفس و درون کسی شکل بگیرد و در شاکله وجودی او نهادینه شود در همه امور زندگی این رویه را حفظ خواهد کرد ومبتلای افراط و تفریط نمی گردد.بر این اساس، رعایت این اصل برای رسیدن به کمال مطلوب، ضروری است. چرا که پیمودن راه تکامل و دست یابی به هدف نهایی، در گرو رعایت اعتدال در همه زمینه های زندگی است.
اعتدال گرایی نقش بسیار مهم و اساسی در تمدن سازی و شکوفایی آن دارد. خداوند در آیات متعدد سوره یوسف هنگامی که به علل شکوفایی تمدن در دوران حضرت یوسف(ع) می پردازد تبیین می کنند که چگونه نظامی که حضرت یوسف(ع) بر پایه عدالت و اعتدال بنیاد گذاشته، توانسته است تمدن بزرگ و شکوفا پدید آورد.
با کمال تأسف مشهود است که بیشتر انسان ها و بسیاری از جوامع، در طول حیات خود فاقد این اصل(میانه روی) بوده و هستند، از این رو یا به دامن افراط افتاده یا در دام تفریط غلطیده، واز مسیر صحیح و طریق کمال و هدایت منحرف شده اند.
بی تردید ریشه بسیاری از انحرافات فردی و اجتماعی را می توان در عدم رعایت اصل اعتدال جست؛ چه مشکلاتی که انسان در رابطه با خود پیدا می کند و توانایی حل آنها را ندارد و چه مشکلاتی که در خانواده و روابط خانوادگی ظهور یافته و چه مشکلاتی که در جوامع به سبب عدم رعایت این اصل ظهور و بروز می کند. اصولا شأن عقل اعتدال است و شأن جهل عدم اعتدال. یعنی انسان عاقل انسانی معتدل است و انسان جاهل انسانی غیر معتدل.
زیرا «اعتدال و میانه روی» روشی است برای زندگی انسانها ،که مورد اهتمام دین اسلام می باشد. این اعتدال در تمام شؤون زندگی رهبران و بزرگان دین به خوبی نمایان است. اعتدال در عبادت، انفاق، خوردن و آشامیدن، مسائل اعتقادی و برنامه ریزی زندگی و حتی در زمان بندی روز و شب که تدبیری حکیمانه و محل توصیه پروردگار بوده، رعایت شده و در آموزه های دینی،کسی که این اعتدال را رعایت نکند جاهل نام گرفته است.
حضرت علی (رض) در مورد انسان جاهل همین تعبیر را آورده و می فرماید: «لا تری الجاهل الا مفرطا أو مفرطا»؛ جاهل را نمی بینی، مگر اینکه یا افراط می کند و یا تفریط. (نهج البلاغه، حکمت۷۰)
بنابراین اعتدال نشانه خردمندی است و افراط و تفریط نشان دهنده جهل و نادانی است و ریشه در ناآگاهی و جهل انسان ها دارد. انسانی که میانه رو باشد و اعتدال را رعایت کند امور زندگی برای او سهل خواهد شد و مورد توجه و رحمت خداوند قرار می گیرد و این کار باعث تعادل در آرزوهای انسان و موجب جلب توفیق الهی و موفقیت انسانها خواهد شد.
به تعبیر زیبای شاعر:
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود **** رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود
معنای لغوی و اصطلاحی میانه روی
اعتدال و میانه روی ترجمه واژه «وَسَطْ» در زبان عربی است «اوسط الشیء وسطه» برگزیده و منتخب هر چیزی که دارای دو طرف متساوی و یک اندازه باشد. مثلاً می گویند: «فلانٌ من اوسط قومه» فلانی در میان خویشاوندانس برگزیده ترین است.
معنی دیگر (وسط) دوری از افراط و تفریط می باشد، افراط اضافه برخواسته و تفریط کمتر از آن است و آنچه حد وسط و برگزیده میان این دو باشد عدالت و میانه روی نام دارد. مشتقات وسط چندین بار در قرآن در مدح و ستایش به کار رفته اند.
از بیان قرآن می فهمیم که «وسطیت» نیز فضیلتی از فضایل اسلام و مَنشی از منش های اخلاقی قرآنی و صفتی بزرگوار و اساسی است که خداوند آن را برای مؤمنان برگزیده و می فرماید. «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا» (بقره: ۱۴۳)
در میانه روی معانی دیگری نیز وجود دارد که دین اسلام و امت مسلمانان را ممتاز می سازد.
در زبان عربی از میانه روی با عنوان « اعتدال» یاد شده و به معنای حد وسط در کمیت و یا کیفیت است. مانند اینکه گفته شود: قد آن فرد نه کوتاه است و نه بلند، یا حالتی که در آن دو طرف از لحاظ کمیت و یا کیفیت در سازگاری و تناسب باشد. همچنین این واژه به معنای استقامت و پایداری نیز آمده است.( ابن منظور، ۱۴۱۴ ق ، ج ۱۱،ص۴۳۳)
میانه گرایی یا وسطیت:وًسًط اسم برای مابین دو چیز است و در کمیت های متصل الأجزا به کار می رود.لذا میانه روی و میانه گرایی همان وسطیت و اعتدال در مفهوم قرآنی آن است که عبارت از دوری نمودن از هرگونه افراط و تفریط در قول و فعل و اندیشه است.(ابن منظور،ج ۲،ص ۴۲۷۹ ۴۲۸۰)
پس شاید بتوان گفت که اعتدال به معنای تناسب است. همین حالت تناسب است که سبب استقامت، قوام پیدا کردن و موزون شدن میان چیزها می شود. بنابراین هنگامی که از اعتدال سخن به میان می آید مقصود آن است که تناسب در آن رعایت شود که لازمه مراعات چنین تناسبی استقامت و قوام یافتن امورمی شود. انسانی را متعادل می گویند که در عقیده، انحراف و گرایش به باطل نداشته و در پی حق و حقیقت باشد و در رفتار هرگز مناسبات میان اشیا و چیزها را نادیده نگیرد. از این رو انسان موحد و یکتاپرست را انسان معتدل می نامند؛ زیرا چنین شخصی مراعات تناسب میان هستی را کرده و حق هر چیزی را به درستی ادا نموده و نتیجه چنین بینش و نگرشی آن است که از افراط و تفریط و کژی به دور می باشد.
در زبان فارسی نیز از آن به «اعتدال» یاد می شود که برگرفته از عدل است. کسی که اهل عدالت است به افراط و تفریط گرایش ندارد؛ زیرا عدل به معنای قراردادن هر چیزی در جای خود است، چنان که به کارگیری هر چیزی برای کار خاص خود می تواند به مفهوم عدل نزدیک باشد.
در قرآن برای بیان مفهوم اعتدال و میانه روی از واژه «قصد» استفاده شده است. البته واژگانی چون «وسط و سواء و حنیف » نیز به این معنا به کار رفته؛ ولی بیشترین کاربرد در مفهوم و اصطلاح را می توان در واژه «قصد و اقتصاد» یافت. از این روست که در روایات اسلامی به پیروی از قرآن از واژه « قصد» برای بیان اصطلاح اعتدال استفاده شده است.
در اصطلاح منظورازاعتدال و میانه روی، ثبات و پایداری بر فضیلت و استقامت درسلوک ورفتار شایسته از منظر عقل و شرع و برگرداندن آنها (امیال مختلف انسان ) از افراط و تفریط به حدّ وسط و اعتدال می باشد، به عبارت دیگر، منظور آن است که هر گاه دست یابی به امری شرعا وعقلا نیکو و شایسته باشد آن امرحاصل شود و زمانی که عدمش نیکو و احسن است آن امر بروز نکند، مثلا: درباره صفت شهوت در برخی موارد بروز و ترتیب اثر دادن وپیروی از آن قبیح است،(مثل نگاه شهوت آلود به نامحرم ومانند آن) در حالی که این مورد درباره همسر نیکو و شایسته است.
لذا می توان ادعای وجود یک نوع رابطه منطقی میان اعتدال و اصلاح کرد. به این مفهوم، که هرکار معتدلی صالح و درست است و هر کار غیرمعتدلی فاسد می باشد و نیازمند آن است که اصلاح شود. اصلاحات به معنای بازسازی کاری است که به جهت فقدان اعتدال، به فساد گراییده است.
اگر کسی رویه اعتدال را در پیش نگیرد ورفتاری صالح نداشته باشد،گرایش او به فساد است؛ از این رو پس از هرکار غیرمعتدلی سخن از فساد در آن کار می شود، در حالی که خواسته عمومی، اصلاح کار و به اعتدال رساندن آن است.
لذا میانه روی واعتدال، سیره عقلاست و اسلام دینی است که به اعتدال توصیه می کند و از افراط و تفریط به شدت پرهیز می کند.
مفهوم حقیقی اعتدال در فرهنگ قرانی
میانه روی ضمن اینکه نزد عقلای عالم امری ستودنی و پسندیده است، آموزه های قرآنی نیز به آن مهر تایید زده و جامعه بشری را در سیر تکاملی خود به میانه روی فراخوانده است. چنانچه در نمازهای واجب خود از خداوند متعال می خواهیم که ما را به میانه روی که در آن ثبات و استواری باشد، هدایت فرماید: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»(فاتحه/۶)
راه مستقیم راه اعتدال و پایداری می باشد. مستقیم به معنای «راه راست» که در میان مردم متداول است نمی باشد؛ بلکه مستقیم و استقامت در فرهنگ قرآن و زبان عربی به معنای «قوام و پایداری توام با اعتدال و تعادل» را گویند وگرنه مفهوم پایداری با کلمه صبر و مقاومت بیان می شود نه استقامت.به همین دلیل همه ادعیه مستحب هستند مگر این دعا که خواندنش امری واجب است.
بنا به مفهوم این دعای قرآنی، رابطه ای بسیار محکم و استوار میان اعتدال گرایی و صراط مستقیم وجود دارد. زیرا در مفهوم صراط مستقیم «اعتدال و میانه روی» تضمین شده و دین اسلام را که همان صراط مستقیم است به دین «اعتدال وحد وسط» توصیف می کند .
در معرفی صراط مستقیم خداوند میفرماید:« صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ »(فاتحه/۷)
بخش اول آیه ناظر به کسانی است که معتدل و میانه رو هستند و بخش دوم « غیر المغضوب علیهم » اشاره به اهل افراط و تندروی است، چرا که حق را شناخته اند اما بر آن استقامت نورزیده اند و بخش پایانی «ولا الضالین» ناظر به اهل تفریط و تقصیر است، چرا که نه حق را شناخته اند و نه اهل استقامت بوده اند .بنابر این صراط مستقیم همان راه اعتدال و میانه گرایی است.
مرحوم رشید رضا نیز در تفسیر ابن آیه می فرماید:
«خداوند امت مسلمانان را به سبب دین، کردار، رفتار، اخلاق، علاقه به تعالیم الهی امتی میانه قرار داده است حال آنکه پیشینیان دو دسته بوده اند دسته ای در مادیات و هوس های نفسانی صِرف افراط دانسته و از آن پیروی می کرده و فقط به پرورش جسم و لذایذ زودگذر پایبند بوده اند. مانند یهودیان و مشرکان و گروه دوم بالعکس آن ها فقط در راه عالم روحانی (خشک و بی روح) به سر می برده و به دنیا و تناعم آن پشت پا زده و از آن بیزار بوده اند مانند نصاری و صابئین و برخی از بت پرستان و مرتاضان هند.
اما خدای مهربان برای این امت پیامبر خاتم، هم حق روح و روان و هم حق جسم را با هم جمع فرموده و آن را امتی مادی روحی قرار داده است. چنانچه نگاهی تاریخی به ادیان پیش از اسلام داشته باشیم مشاهده می کنیم که هر کدام از آن ها در جهتی دچار افراط و در جهتی دچار تفریط شده اند. در چنین شرایطی بازگشت به میانه روی امری است گریز ناپذیر است تا بدین وسیله هر دو کفه ترازو، همسنگ و برابر گردند.»(محمد رشید رضا،ج۱، ذیل آیه)
از طرفی تعبیر صراط مستقیم در قرآن گویای مسیر و راهی است که سالک آن، اهل میانه گرایی در بینش و منش می گردد.این تعبیر ۴۰ بار در قرآن آمده است که به عنوان نمونه می توان به آیات زیر اشاره کرد :
«اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»(فاتحه/۶) « خداوندا! ما را به راه مستقیم هدایت بفرما .»
و «وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (انعام: ۱۵۳)
«این راه، راه مستقیم من است پیروی کنید و از راه هایی پیروی نکنید که شما را از راه خدا پراکنده می سازد این ها چیزهایی است که خداوند شما را بدان توصیه می کند تا پرهیزکار شوید.»
به استناد قول ریاضیدانان،کوتاه ترین فاصله بین دو نقطه، خطی مستقیم است .
از تفسیر و مفهوم این آیات می توان دریافت که مقصود از « الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ » در همه آیات همان راه راست و میانه و موافق با شریعت بوده.راهی که کجی در آن راه ندارد و به دور از هر گونه افراط و تفریط است.
حال که قرآن، اعتدال و میانه روی را، راه مستقیم برمی شمارد، می توان دریافت که از نظر اسلام دست یابی به هر کمالی تنها از راه اعتدال گرایی ومیانه روی در امور میسّر است؛ زیرا به تعبیر قرآن، راه مستقیم، راهی است که انسان را به کمالات مطلق می رساند و با ایجاد زمینه های تقرب جویی به خداوند، زمینه ادای رسالت خلافت الهی را به شکل کامل و مطلق برای انسان پدید می آورد. بنا براین اعتدال، عنصر اساسی در دست یابی انسان به کمال بوده و رفتار انسان اگر توأم با اعتدال باشد، ماندگاری و تثبیتش در روح و روان، بیشتر از رفتاری است که توأم با افراط و تفریط باشد.
خداوند در توصیف مومنانی که به کمال رسیده اند آنان را به اعتدال گرایی و میانه روی می ستاید و در آیه ۲۲ «سوره ملک » استقامت و اعتدال مؤمنان در ایمان شان را به حرکت انسان معتدل در راه مستقیم تشبیه می کند. این بدان معناست که کمال ایمانی را تنها می توان از راه اعتدال و میانه روی کسب کرد.
در آموزه های قرآن اعتدال درهر امری پسندیده و ممدوح شمرده شده و حتی بسیاری از آیات برای ایجاد اعتدال در قوای انسانی و مهار و کنترل و هدایت آن به سوی اعتدال وارد شده است.
در ارزش و اعتبار اعتدال و میانه روی همین بس که در قرآن از راه راست به عنوان راه میانه یاد شده است و در سوره قصص آیه ۲۲ از زبان حضرت موسی(ع) بیان شده که راه میانه راه درست هدایت است و لذا می فرماید:
«.... قَالَ عَسَی رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَوَاءَ السَّبِیلِ» (قصص/۲۲)
«....گفت: «امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست (میانه روی و اعتدال) هدایت کند!»
حتی حضرت ابراهیم دین خویش را دین اعتدال و میانه برمی شمارد و از آن به «حنیف» یاد می کند تا اصالت و میزان اهمیت میانه روی را به همگان بفهماند .
بدیهی است آنچه که در معارف قرآنی مورد تأکید قرار گرفته، میانه روی است که از آن به «اعتدال» و «اقتصاد» نیز تعبیر می شود؛ گر چه کلمه ی اقتصاد، اکثر اوقات در میانه روی در امور مالی به کار می رود.واین میانه روی را می توان در موارد زیر به عنوان نمونه با تمسک به آیات قرآنی دید:
الف) اعتدال در برنامه ریزی
«هُوَ الَّذِ ی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا.........» (یونس/۶۷)
«خداوند است که شب را برای شما آفرید تا در آن آرامش یابید، و روز را دارای دید (روشن) قرار داد (تا همه چیز را ببینید و بتوانید کار کنید........»
ب) اعتدال در خوردن و آشامیدن
قرآن کریم در باره خوردن و آشامیدن، ضمن امر به آن، نهی از اسراف می کند که جمع بین خوردن و آشامیدن از یک سو و نهی از اسراف،همان اعتدال و میانه روی است.
خداوند می فرماید: خداوند می فرماید:« َکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یحِبُّ الْمُسْرِفِینَ » (الأعراف/۳۱)
« بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید، به تحقیق که او اسرافکاران را دوست نمی دارد.»
نه چندان بخور کز دهانت بر آید نه چندان که از ضعف جانت در آید.
انسان ها حتی در خوردن و آشامیدن و پوشاک باید به اندازه کفاف و نیاز خود از هر چیزی استفاده کنند و در این موارد گرفتاراسراف و چشم و هم چشمی نشوند. میانه روی در معیشت و اقتصاد زندگی، مربوط به بحث کمیت و مقدار مصرف است؛ نه کیفیت؛ یعنی شخص با علم و آگاهی از میزان مصرف مفید می تواند اندازه لازم در هر مواد مصرفی را مراعات نمایند. زیرا افرادی که حد اعتدال و میانه روی را مراعات نمی کنند ودر زندگی مدام در حال افراط و تفریط هستند در زندگی هیچگاه احساس موفقیت و شادکامی و بی نیازی نمی کنند، و کوشش آنها در زندگی، بی ثمر بوده وخود را همیشه درگمراهی و در معرض هلاکت می اندازند.
خداوند کسی را که در مصارف زندگی خود میانه رو باشد، روزی زیاد می بخشد و کسی را که اهل حیف و میل و اسراف باشد محروم می سازد. انسان عاقل و خردمند هنجارها و قواعد زندگی را در تمامی ابعاد زندگی با علم و دانش شناسایی و مراعات می کند و با رفتار صحیح فردی و اجتماعی، خود و جامعه را به چالش نمی اندازد.
با توجه به آیات متعدد فرآن. مؤمنان باید میان خواسته های دنیا و آخرتشان توازن و تعادل برقرار نمایند از یک طرف برای عمران زمین و بهره برداری از منابع و نعمت های خدادادی در آن نهایت استفاده از این نعمات آخرت را فراموش نکنند و در آن ها اسراف و زیاده روی ننمایند.
از عمرو بن عاص (رض) روایت شده که فرمود:« برای دنیایت چنان بکوش که گویی همیشه زنده می مانی و برای آخرتت چنان بکوش که گویی همین فرا خواهی مرد.»
در سوره مائده می فرماید: « یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَیبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ*
وَکُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَیبًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ »(المائدة/۸۸ ۸۷)
« ای کسانی که ایمان آورده اید! چیزهای پاکیزه را که خداوند برای شما حلال کرده است، حرام نکنید! و از حد، تجاوز ننمایید! زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمی دارد.*و از نعمتهای حلال و پاکیزه ای که خداوند به شما روزی داده است، بخورید! و از (مخالفت) خداوندی که به او ایمان دارید، بپرهیزید!»
و در سوره ملک: می فرماید: « هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَیهِ النُّشُورُ»(الملک/۱۵)
او کسی است که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه های آن راه بروید و از روزیهای خداوند بخورید؛ و بازگشت و اجتماع همه به سوی اوست!»
هم چنین در سوره قصص می فرماید: « وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا .....» (القصص/۷۷)
« و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب؛ و بهره ات را از دنیا فراموش مکن؛...........»
قرآن دعا کردن را به ما آموزش می دهد که از خداوند درخواست نماییم. «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (بقره/ ۲۰۱)
ج) اعتدال در انفاق
قرآن کریم در باره انفاق که از جمله ی پسندیده ترین صفات و رفتارها و عبادات است ، اسراف و زیاده روی را جایز نمی داند و راه میانه و اعتدال را پسندیده و آن را از صفات بندگان خویش برشمرده است.
خداوند در توصیف «عباد الرحمن» می فرماید:
« وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا وَلَمْ یقْتُرُوا وَکَانَ بَینَ ذَلِکَ قَوَامًا » (الفرقان/۶۷)
«مؤمنین و بندگان صالح خدا کسانی هستند که در انفاق کردن، نه زیاده روی می کنند و نه سختگیری، بلکه راه اعتدال و میانه ای را انتخاب می کنند.»
همچنین درآیه دیگری از سوره اسراء قاعده دیگری را برای میانه روی در انفاق بیان می دارد، آنجا که می فرماید:
« وَلَا تَجْعَلْ یدَکَ مَغْلُولَةً إِلَی عُنُقِکَ وَلَا تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا » (الإسراء/۲۹)
هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما چنان که بسیار خست ورزی و چیزی به دیگران ندهی) و بیش از حد (نیز) دست خود را مگشای که هرچیز داری به دیگران ببخشی ، تا مورد سرزنش قرار گیری و خود درمانده شوی و از کار فرومانی!»
بر این اساس، اصل اندازه نگه داشتن در معیشت، و خودداری از «اسراف و تبذیر» و در عین حال احتراز از «خست و تنگ نظری» در زمره مهم ترین آموزش های نظام اقتصادی تربیتی اسلام است. این امر به تربیت اقتصادی و نظم معاشی مردم بستگی دارد و لازمه چنین میانه روی و اعتدالی، ایجاد و رشد روح انضباط مالی در افراد و خانواده هاست.
متأسفانه بعضی از افراد، به دلیل عدم آگاهی، برای یافتن روش صحیح، راه های انحرافیِ افراط یا تفریط را می آزمایند، ولی چه بهتر که از همان ابتد، نقطه تعادل را بشناسند و همان را برگزینند، زیرا میانه روی و اعتدال، جوهر شیوه درست زیستن است.
ولی ما می بینیم که دو شریعت کنونی یهودی و مسیحی در دو سوی افراط و تفریط قرار گرفته اند؛ یکی در اوج ظاهرگرایی است و آن دیگری در اوج باطن گرایی؛ یکی به دنیا و قوانین بسیار دشوار پای بند است و قوانین سخت و بلکه سخت گیری زیادی دارد و آن دیگری دارای قوانین بسیار نرم و آرام به گونه ای که گویی قوانین ندارد. یکی کاملا زمینی است و آن دیگری کاملا اخروی و آسمانی. از این رو بیان می شود که دین ابراهیم دین وسط و میانه ای بوده که از هر گونه افراط و تفریطی مبرّا است.
امت اسلام نیز در ادامه خط سیر دین ابراهیم (ع)، امتی میانه رو و معتدل است. این اعتدال و میانه روی را می توان در بینش، نگرش و گرایشات آن به عیان مشاهده نمود. قوانین و اخلاق و احکام و آداب و دیگر امور زندگی آن بر پایه اعتدال پایه ریزی شده است.
در تعالیم قرآن و حدیث نبوی از دین اسلام و مسلمانان ، به عنوان دین اعتدال و «امت وسط» یاد شده؛که این امر اهمیت اعتدال و میانه روی را در جامعه اسلامی در همه امور به منصه ظهور می رساند، امری که گاهی مورد غفلت واقع می شود.
در این نوشتار؛ قضیه میانه روی واعتدال از منظر قرآن و سنت نبوی به اختصار مورد بحث وبررسی واقع شده تا درضمن بیان معنای لغوی و اصطلاحی و مفهوم آن، به استناد آیات کریمه قرآن و اشارات مستقیم رسول خدا(ص)؛ اهمیت و ارزش و نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی وسیر تکاملی انسان در نیل به شخصیت مطلوب ایمانی مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته تا نقش اعتدال گرایی در رسیدن به کمالات انسانی و شکوفایی تمدن و تداوم نعمتها تبیین شود .
کلمات کلیدی: اعتدال، میانه روی، قصد، عدل، افراط، تفریط، میانه روی، امت وسط .
مقدمه
با بررسی همه جانبه تعالیم وحی و رهنمودهای دینی در شریعت اسلام به خوبی این حقیقت استباط می شودکه اسلام، نظام عالم را ــ که نظام اَحسن است ـ به عنوان نظامی اعتدالی معرفی نموده و انسان را در تمامی ابعاد و عرصه های زندگی، به میانه روی و اعتدال، فراخوانده و در هر کاری و هر خصلتی افراط و تفریط را امری ناپسند شمرده و او را بر حذر می دارد. و بر این اساس می توان مدّعی بود که دین اسلام، به عنوان کامل ترین و ساده ترین برنامه و راهنمای زیستن، دینی معتدل و میانه روانه است و به همین خاطرآن را «دین حنیف» نامیده اند .
از منظر اسلام انسان کامل، معتدل ترین شخصیت در همه حوزه هاست. و داشتن روحیه ای معتدل و میانه رو در امورت دنیوی و اخروی مقبول ومطلوب شریعت اسلام بوده و حتی در مسائل اجتماعی و سیاسی هم تندروی وکندروی بازتاب های منفی به همراه داشته و گاهی مشکل ساز می شود.
از این رو خداوند از مردم می خواهد برای نیل به کمال مطلق و تقرب الی الله و زندگی سعادتمند در دنیا و آخرت، اعتدال گرایی و میانه روی را نصب العین زندگی خویش قرارداده و هرگز به افراط و تفریط گرایش پیدا نکنند .
مسلّم است که آیات قرآن به ما می آموزد هر کس تعالیم هدایت بخش اسلام را راهنما وبرنامه زندگی خویش قرار دهد، زندگی معتدلی خواهد داشت و از نظر شخصیتی نیز به تعادل همه جانبه خواهد رسید. از این رو، شخص هم در حوزه روان شناسی شخصیت و هم در حوزه روان شناسی اجتماعی و تعامل با دیگران و هم در حوزه های دیگر، انسانی معتدل خواهد شد.
در قرآن کریم آیات متعدّدی با این جهت گیری تربیتی، (توصیه به میانه روی ) آمده و خداوند مؤمنان را در امور مختلف فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و اقتصادی به رعایت اعتدال فراخوانده است. چرا که هدف اسلام معتدل کردن شاکله و شخصیت انسان بوده تا درسایه این شخصیت مطلوب قرآنی، در همه اعمال و رفتار وی اعتدال وجود داشته باشد و قطعا محصول این نظام تربیتی فردی خواهد بود که پای در جای پای اسوه مطلق اعتدال یعنی «رسول خدا(ص) »گذارد و او را مقتدای خویش قرار خواهد داد.
هنگامی که اعتدال و میانه روی در نفس و درون کسی شکل بگیرد و در شاکله وجودی او نهادینه شود در همه امور زندگی این رویه را حفظ خواهد کرد ومبتلای افراط و تفریط نمی گردد.بر این اساس، رعایت این اصل برای رسیدن به کمال مطلوب، ضروری است. چرا که پیمودن راه تکامل و دست یابی به هدف نهایی، در گرو رعایت اعتدال در همه زمینه های زندگی است.
اعتدال گرایی نقش بسیار مهم و اساسی در تمدن سازی و شکوفایی آن دارد. خداوند در آیات متعدد سوره یوسف هنگامی که به علل شکوفایی تمدن در دوران حضرت یوسف(ع) می پردازد تبیین می کنند که چگونه نظامی که حضرت یوسف(ع) بر پایه عدالت و اعتدال بنیاد گذاشته، توانسته است تمدن بزرگ و شکوفا پدید آورد.
با کمال تأسف مشهود است که بیشتر انسان ها و بسیاری از جوامع، در طول حیات خود فاقد این اصل(میانه روی) بوده و هستند، از این رو یا به دامن افراط افتاده یا در دام تفریط غلطیده، واز مسیر صحیح و طریق کمال و هدایت منحرف شده اند.
بی تردید ریشه بسیاری از انحرافات فردی و اجتماعی را می توان در عدم رعایت اصل اعتدال جست؛ چه مشکلاتی که انسان در رابطه با خود پیدا می کند و توانایی حل آنها را ندارد و چه مشکلاتی که در خانواده و روابط خانوادگی ظهور یافته و چه مشکلاتی که در جوامع به سبب عدم رعایت این اصل ظهور و بروز می کند. اصولا شأن عقل اعتدال است و شأن جهل عدم اعتدال. یعنی انسان عاقل انسانی معتدل است و انسان جاهل انسانی غیر معتدل.
زیرا «اعتدال و میانه روی» روشی است برای زندگی انسانها ،که مورد اهتمام دین اسلام می باشد. این اعتدال در تمام شؤون زندگی رهبران و بزرگان دین به خوبی نمایان است. اعتدال در عبادت، انفاق، خوردن و آشامیدن، مسائل اعتقادی و برنامه ریزی زندگی و حتی در زمان بندی روز و شب که تدبیری حکیمانه و محل توصیه پروردگار بوده، رعایت شده و در آموزه های دینی،کسی که این اعتدال را رعایت نکند جاهل نام گرفته است.
حضرت علی (رض) در مورد انسان جاهل همین تعبیر را آورده و می فرماید: «لا تری الجاهل الا مفرطا أو مفرطا»؛ جاهل را نمی بینی، مگر اینکه یا افراط می کند و یا تفریط. (نهج البلاغه، حکمت۷۰)
بنابراین اعتدال نشانه خردمندی است و افراط و تفریط نشان دهنده جهل و نادانی است و ریشه در ناآگاهی و جهل انسان ها دارد. انسانی که میانه رو باشد و اعتدال را رعایت کند امور زندگی برای او سهل خواهد شد و مورد توجه و رحمت خداوند قرار می گیرد و این کار باعث تعادل در آرزوهای انسان و موجب جلب توفیق الهی و موفقیت انسانها خواهد شد.
به تعبیر زیبای شاعر:
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود **** رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود
معنای لغوی و اصطلاحی میانه روی
اعتدال و میانه روی ترجمه واژه «وَسَطْ» در زبان عربی است «اوسط الشیء وسطه» برگزیده و منتخب هر چیزی که دارای دو طرف متساوی و یک اندازه باشد. مثلاً می گویند: «فلانٌ من اوسط قومه» فلانی در میان خویشاوندانس برگزیده ترین است.
معنی دیگر (وسط) دوری از افراط و تفریط می باشد، افراط اضافه برخواسته و تفریط کمتر از آن است و آنچه حد وسط و برگزیده میان این دو باشد عدالت و میانه روی نام دارد. مشتقات وسط چندین بار در قرآن در مدح و ستایش به کار رفته اند.
از بیان قرآن می فهمیم که «وسطیت» نیز فضیلتی از فضایل اسلام و مَنشی از منش های اخلاقی قرآنی و صفتی بزرگوار و اساسی است که خداوند آن را برای مؤمنان برگزیده و می فرماید. «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا» (بقره: ۱۴۳)
در میانه روی معانی دیگری نیز وجود دارد که دین اسلام و امت مسلمانان را ممتاز می سازد.
در زبان عربی از میانه روی با عنوان « اعتدال» یاد شده و به معنای حد وسط در کمیت و یا کیفیت است. مانند اینکه گفته شود: قد آن فرد نه کوتاه است و نه بلند، یا حالتی که در آن دو طرف از لحاظ کمیت و یا کیفیت در سازگاری و تناسب باشد. همچنین این واژه به معنای استقامت و پایداری نیز آمده است.( ابن منظور، ۱۴۱۴ ق ، ج ۱۱،ص۴۳۳)
میانه گرایی یا وسطیت:وًسًط اسم برای مابین دو چیز است و در کمیت های متصل الأجزا به کار می رود.لذا میانه روی و میانه گرایی همان وسطیت و اعتدال در مفهوم قرآنی آن است که عبارت از دوری نمودن از هرگونه افراط و تفریط در قول و فعل و اندیشه است.(ابن منظور،ج ۲،ص ۴۲۷۹ ۴۲۸۰)
پس شاید بتوان گفت که اعتدال به معنای تناسب است. همین حالت تناسب است که سبب استقامت، قوام پیدا کردن و موزون شدن میان چیزها می شود. بنابراین هنگامی که از اعتدال سخن به میان می آید مقصود آن است که تناسب در آن رعایت شود که لازمه مراعات چنین تناسبی استقامت و قوام یافتن امورمی شود. انسانی را متعادل می گویند که در عقیده، انحراف و گرایش به باطل نداشته و در پی حق و حقیقت باشد و در رفتار هرگز مناسبات میان اشیا و چیزها را نادیده نگیرد. از این رو انسان موحد و یکتاپرست را انسان معتدل می نامند؛ زیرا چنین شخصی مراعات تناسب میان هستی را کرده و حق هر چیزی را به درستی ادا نموده و نتیجه چنین بینش و نگرشی آن است که از افراط و تفریط و کژی به دور می باشد.
در زبان فارسی نیز از آن به «اعتدال» یاد می شود که برگرفته از عدل است. کسی که اهل عدالت است به افراط و تفریط گرایش ندارد؛ زیرا عدل به معنای قراردادن هر چیزی در جای خود است، چنان که به کارگیری هر چیزی برای کار خاص خود می تواند به مفهوم عدل نزدیک باشد.
در قرآن برای بیان مفهوم اعتدال و میانه روی از واژه «قصد» استفاده شده است. البته واژگانی چون «وسط و سواء و حنیف » نیز به این معنا به کار رفته؛ ولی بیشترین کاربرد در مفهوم و اصطلاح را می توان در واژه «قصد و اقتصاد» یافت. از این روست که در روایات اسلامی به پیروی از قرآن از واژه « قصد» برای بیان اصطلاح اعتدال استفاده شده است.
در اصطلاح منظورازاعتدال و میانه روی، ثبات و پایداری بر فضیلت و استقامت درسلوک ورفتار شایسته از منظر عقل و شرع و برگرداندن آنها (امیال مختلف انسان ) از افراط و تفریط به حدّ وسط و اعتدال می باشد، به عبارت دیگر، منظور آن است که هر گاه دست یابی به امری شرعا وعقلا نیکو و شایسته باشد آن امرحاصل شود و زمانی که عدمش نیکو و احسن است آن امر بروز نکند، مثلا: درباره صفت شهوت در برخی موارد بروز و ترتیب اثر دادن وپیروی از آن قبیح است،(مثل نگاه شهوت آلود به نامحرم ومانند آن) در حالی که این مورد درباره همسر نیکو و شایسته است.
لذا می توان ادعای وجود یک نوع رابطه منطقی میان اعتدال و اصلاح کرد. به این مفهوم، که هرکار معتدلی صالح و درست است و هر کار غیرمعتدلی فاسد می باشد و نیازمند آن است که اصلاح شود. اصلاحات به معنای بازسازی کاری است که به جهت فقدان اعتدال، به فساد گراییده است.
اگر کسی رویه اعتدال را در پیش نگیرد ورفتاری صالح نداشته باشد،گرایش او به فساد است؛ از این رو پس از هرکار غیرمعتدلی سخن از فساد در آن کار می شود، در حالی که خواسته عمومی، اصلاح کار و به اعتدال رساندن آن است.
لذا میانه روی واعتدال، سیره عقلاست و اسلام دینی است که به اعتدال توصیه می کند و از افراط و تفریط به شدت پرهیز می کند.
مفهوم حقیقی اعتدال در فرهنگ قرانی
میانه روی ضمن اینکه نزد عقلای عالم امری ستودنی و پسندیده است، آموزه های قرآنی نیز به آن مهر تایید زده و جامعه بشری را در سیر تکاملی خود به میانه روی فراخوانده است. چنانچه در نمازهای واجب خود از خداوند متعال می خواهیم که ما را به میانه روی که در آن ثبات و استواری باشد، هدایت فرماید: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»(فاتحه/۶)
راه مستقیم راه اعتدال و پایداری می باشد. مستقیم به معنای «راه راست» که در میان مردم متداول است نمی باشد؛ بلکه مستقیم و استقامت در فرهنگ قرآن و زبان عربی به معنای «قوام و پایداری توام با اعتدال و تعادل» را گویند وگرنه مفهوم پایداری با کلمه صبر و مقاومت بیان می شود نه استقامت.به همین دلیل همه ادعیه مستحب هستند مگر این دعا که خواندنش امری واجب است.
بنا به مفهوم این دعای قرآنی، رابطه ای بسیار محکم و استوار میان اعتدال گرایی و صراط مستقیم وجود دارد. زیرا در مفهوم صراط مستقیم «اعتدال و میانه روی» تضمین شده و دین اسلام را که همان صراط مستقیم است به دین «اعتدال وحد وسط» توصیف می کند .
در معرفی صراط مستقیم خداوند میفرماید:« صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ »(فاتحه/۷)
بخش اول آیه ناظر به کسانی است که معتدل و میانه رو هستند و بخش دوم « غیر المغضوب علیهم » اشاره به اهل افراط و تندروی است، چرا که حق را شناخته اند اما بر آن استقامت نورزیده اند و بخش پایانی «ولا الضالین» ناظر به اهل تفریط و تقصیر است، چرا که نه حق را شناخته اند و نه اهل استقامت بوده اند .بنابر این صراط مستقیم همان راه اعتدال و میانه گرایی است.
مرحوم رشید رضا نیز در تفسیر ابن آیه می فرماید:
«خداوند امت مسلمانان را به سبب دین، کردار، رفتار، اخلاق، علاقه به تعالیم الهی امتی میانه قرار داده است حال آنکه پیشینیان دو دسته بوده اند دسته ای در مادیات و هوس های نفسانی صِرف افراط دانسته و از آن پیروی می کرده و فقط به پرورش جسم و لذایذ زودگذر پایبند بوده اند. مانند یهودیان و مشرکان و گروه دوم بالعکس آن ها فقط در راه عالم روحانی (خشک و بی روح) به سر می برده و به دنیا و تناعم آن پشت پا زده و از آن بیزار بوده اند مانند نصاری و صابئین و برخی از بت پرستان و مرتاضان هند.
اما خدای مهربان برای این امت پیامبر خاتم، هم حق روح و روان و هم حق جسم را با هم جمع فرموده و آن را امتی مادی روحی قرار داده است. چنانچه نگاهی تاریخی به ادیان پیش از اسلام داشته باشیم مشاهده می کنیم که هر کدام از آن ها در جهتی دچار افراط و در جهتی دچار تفریط شده اند. در چنین شرایطی بازگشت به میانه روی امری است گریز ناپذیر است تا بدین وسیله هر دو کفه ترازو، همسنگ و برابر گردند.»(محمد رشید رضا،ج۱، ذیل آیه)
از طرفی تعبیر صراط مستقیم در قرآن گویای مسیر و راهی است که سالک آن، اهل میانه گرایی در بینش و منش می گردد.این تعبیر ۴۰ بار در قرآن آمده است که به عنوان نمونه می توان به آیات زیر اشاره کرد :
«اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»(فاتحه/۶) « خداوندا! ما را به راه مستقیم هدایت بفرما .»
و «وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (انعام: ۱۵۳)
«این راه، راه مستقیم من است پیروی کنید و از راه هایی پیروی نکنید که شما را از راه خدا پراکنده می سازد این ها چیزهایی است که خداوند شما را بدان توصیه می کند تا پرهیزکار شوید.»
به استناد قول ریاضیدانان،کوتاه ترین فاصله بین دو نقطه، خطی مستقیم است .
از تفسیر و مفهوم این آیات می توان دریافت که مقصود از « الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ » در همه آیات همان راه راست و میانه و موافق با شریعت بوده.راهی که کجی در آن راه ندارد و به دور از هر گونه افراط و تفریط است.
حال که قرآن، اعتدال و میانه روی را، راه مستقیم برمی شمارد، می توان دریافت که از نظر اسلام دست یابی به هر کمالی تنها از راه اعتدال گرایی ومیانه روی در امور میسّر است؛ زیرا به تعبیر قرآن، راه مستقیم، راهی است که انسان را به کمالات مطلق می رساند و با ایجاد زمینه های تقرب جویی به خداوند، زمینه ادای رسالت خلافت الهی را به شکل کامل و مطلق برای انسان پدید می آورد. بنا براین اعتدال، عنصر اساسی در دست یابی انسان به کمال بوده و رفتار انسان اگر توأم با اعتدال باشد، ماندگاری و تثبیتش در روح و روان، بیشتر از رفتاری است که توأم با افراط و تفریط باشد.
خداوند در توصیف مومنانی که به کمال رسیده اند آنان را به اعتدال گرایی و میانه روی می ستاید و در آیه ۲۲ «سوره ملک » استقامت و اعتدال مؤمنان در ایمان شان را به حرکت انسان معتدل در راه مستقیم تشبیه می کند. این بدان معناست که کمال ایمانی را تنها می توان از راه اعتدال و میانه روی کسب کرد.
در آموزه های قرآن اعتدال درهر امری پسندیده و ممدوح شمرده شده و حتی بسیاری از آیات برای ایجاد اعتدال در قوای انسانی و مهار و کنترل و هدایت آن به سوی اعتدال وارد شده است.
در ارزش و اعتبار اعتدال و میانه روی همین بس که در قرآن از راه راست به عنوان راه میانه یاد شده است و در سوره قصص آیه ۲۲ از زبان حضرت موسی(ع) بیان شده که راه میانه راه درست هدایت است و لذا می فرماید:
«.... قَالَ عَسَی رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَوَاءَ السَّبِیلِ» (قصص/۲۲)
«....گفت: «امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست (میانه روی و اعتدال) هدایت کند!»
حتی حضرت ابراهیم دین خویش را دین اعتدال و میانه برمی شمارد و از آن به «حنیف» یاد می کند تا اصالت و میزان اهمیت میانه روی را به همگان بفهماند .
بدیهی است آنچه که در معارف قرآنی مورد تأکید قرار گرفته، میانه روی است که از آن به «اعتدال» و «اقتصاد» نیز تعبیر می شود؛ گر چه کلمه ی اقتصاد، اکثر اوقات در میانه روی در امور مالی به کار می رود.واین میانه روی را می توان در موارد زیر به عنوان نمونه با تمسک به آیات قرآنی دید:
الف) اعتدال در برنامه ریزی
«هُوَ الَّذِ ی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا.........» (یونس/۶۷)
«خداوند است که شب را برای شما آفرید تا در آن آرامش یابید، و روز را دارای دید (روشن) قرار داد (تا همه چیز را ببینید و بتوانید کار کنید........»
ب) اعتدال در خوردن و آشامیدن
قرآن کریم در باره خوردن و آشامیدن، ضمن امر به آن، نهی از اسراف می کند که جمع بین خوردن و آشامیدن از یک سو و نهی از اسراف،همان اعتدال و میانه روی است.
خداوند می فرماید: خداوند می فرماید:« َکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یحِبُّ الْمُسْرِفِینَ » (الأعراف/۳۱)
« بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید، به تحقیق که او اسرافکاران را دوست نمی دارد.»
نه چندان بخور کز دهانت بر آید نه چندان که از ضعف جانت در آید.
انسان ها حتی در خوردن و آشامیدن و پوشاک باید به اندازه کفاف و نیاز خود از هر چیزی استفاده کنند و در این موارد گرفتاراسراف و چشم و هم چشمی نشوند. میانه روی در معیشت و اقتصاد زندگی، مربوط به بحث کمیت و مقدار مصرف است؛ نه کیفیت؛ یعنی شخص با علم و آگاهی از میزان مصرف مفید می تواند اندازه لازم در هر مواد مصرفی را مراعات نمایند. زیرا افرادی که حد اعتدال و میانه روی را مراعات نمی کنند ودر زندگی مدام در حال افراط و تفریط هستند در زندگی هیچگاه احساس موفقیت و شادکامی و بی نیازی نمی کنند، و کوشش آنها در زندگی، بی ثمر بوده وخود را همیشه درگمراهی و در معرض هلاکت می اندازند.
خداوند کسی را که در مصارف زندگی خود میانه رو باشد، روزی زیاد می بخشد و کسی را که اهل حیف و میل و اسراف باشد محروم می سازد. انسان عاقل و خردمند هنجارها و قواعد زندگی را در تمامی ابعاد زندگی با علم و دانش شناسایی و مراعات می کند و با رفتار صحیح فردی و اجتماعی، خود و جامعه را به چالش نمی اندازد.
با توجه به آیات متعدد فرآن. مؤمنان باید میان خواسته های دنیا و آخرتشان توازن و تعادل برقرار نمایند از یک طرف برای عمران زمین و بهره برداری از منابع و نعمت های خدادادی در آن نهایت استفاده از این نعمات آخرت را فراموش نکنند و در آن ها اسراف و زیاده روی ننمایند.
از عمرو بن عاص (رض) روایت شده که فرمود:« برای دنیایت چنان بکوش که گویی همیشه زنده می مانی و برای آخرتت چنان بکوش که گویی همین فرا خواهی مرد.»
در سوره مائده می فرماید: « یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَیبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ*
وَکُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَیبًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ »(المائدة/۸۸ ۸۷)
« ای کسانی که ایمان آورده اید! چیزهای پاکیزه را که خداوند برای شما حلال کرده است، حرام نکنید! و از حد، تجاوز ننمایید! زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمی دارد.*و از نعمتهای حلال و پاکیزه ای که خداوند به شما روزی داده است، بخورید! و از (مخالفت) خداوندی که به او ایمان دارید، بپرهیزید!»
و در سوره ملک: می فرماید: « هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَیهِ النُّشُورُ»(الملک/۱۵)
او کسی است که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه های آن راه بروید و از روزیهای خداوند بخورید؛ و بازگشت و اجتماع همه به سوی اوست!»
هم چنین در سوره قصص می فرماید: « وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا .....» (القصص/۷۷)
« و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب؛ و بهره ات را از دنیا فراموش مکن؛...........»
قرآن دعا کردن را به ما آموزش می دهد که از خداوند درخواست نماییم. «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (بقره/ ۲۰۱)
ج) اعتدال در انفاق
قرآن کریم در باره انفاق که از جمله ی پسندیده ترین صفات و رفتارها و عبادات است ، اسراف و زیاده روی را جایز نمی داند و راه میانه و اعتدال را پسندیده و آن را از صفات بندگان خویش برشمرده است.
خداوند در توصیف «عباد الرحمن» می فرماید:
« وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا وَلَمْ یقْتُرُوا وَکَانَ بَینَ ذَلِکَ قَوَامًا » (الفرقان/۶۷)
«مؤمنین و بندگان صالح خدا کسانی هستند که در انفاق کردن، نه زیاده روی می کنند و نه سختگیری، بلکه راه اعتدال و میانه ای را انتخاب می کنند.»
همچنین درآیه دیگری از سوره اسراء قاعده دیگری را برای میانه روی در انفاق بیان می دارد، آنجا که می فرماید:
« وَلَا تَجْعَلْ یدَکَ مَغْلُولَةً إِلَی عُنُقِکَ وَلَا تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا » (الإسراء/۲۹)
هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما چنان که بسیار خست ورزی و چیزی به دیگران ندهی) و بیش از حد (نیز) دست خود را مگشای که هرچیز داری به دیگران ببخشی ، تا مورد سرزنش قرار گیری و خود درمانده شوی و از کار فرومانی!»
بر این اساس، اصل اندازه نگه داشتن در معیشت، و خودداری از «اسراف و تبذیر» و در عین حال احتراز از «خست و تنگ نظری» در زمره مهم ترین آموزش های نظام اقتصادی تربیتی اسلام است. این امر به تربیت اقتصادی و نظم معاشی مردم بستگی دارد و لازمه چنین میانه روی و اعتدالی، ایجاد و رشد روح انضباط مالی در افراد و خانواده هاست.
متأسفانه بعضی از افراد، به دلیل عدم آگاهی، برای یافتن روش صحیح، راه های انحرافیِ افراط یا تفریط را می آزمایند، ولی چه بهتر که از همان ابتد، نقطه تعادل را بشناسند و همان را برگزینند، زیرا میانه روی و اعتدال، جوهر شیوه درست زیستن است.
ولی ما می بینیم که دو شریعت کنونی یهودی و مسیحی در دو سوی افراط و تفریط قرار گرفته اند؛ یکی در اوج ظاهرگرایی است و آن دیگری در اوج باطن گرایی؛ یکی به دنیا و قوانین بسیار دشوار پای بند است و قوانین سخت و بلکه سخت گیری زیادی دارد و آن دیگری دارای قوانین بسیار نرم و آرام به گونه ای که گویی قوانین ندارد. یکی کاملا زمینی است و آن دیگری کاملا اخروی و آسمانی. از این رو بیان می شود که دین ابراهیم دین وسط و میانه ای بوده که از هر گونه افراط و تفریطی مبرّا است.
امت اسلام نیز در ادامه خط سیر دین ابراهیم (ع)، امتی میانه رو و معتدل است. این اعتدال و میانه روی را می توان در بینش، نگرش و گرایشات آن به عیان مشاهده نمود. قوانین و اخلاق و احکام و آداب و دیگر امور زندگی آن بر پایه اعتدال پایه ریزی شده است.