30-11-2014، 13:52
رهيافت جواب صحيح اين سوال نيازمند توجه به امورزير است:
1)ادله ناظر به نجاست سگ
في الجمله در نجاست سگ از نظر فقه اماميه جاي هيچ شك و ترديدي نيست و هيچ يك از فقهاي اماميه با آن مخالفتي نكرده و در اثبات نجاست آن عموما به دودسته دليل متوسل شده اند.
دليل اول :اجماع
همه فقها اعم از متقدمين و متاخرين از فقهاء شيعه قائل به حكم نجاست سگ هستند اين حكم به گونه اي مشهور و اتفاقي است كه بعضي از فقها از آن به عنوان ضروري فقه( كتاب الطهارة (للأراكي)، ج1، ص: 491 ) ياد كرده اند. كمتر حكم فقهي با چنين استحكام و اتفاقي همراه است.
شيخ صدوق در المقنع ،شيخ مفيد در المقنعه ،سيد مرتضي در الانتصار و الناصريات و الرسائل ،سلار در المراسم العلويه ،شيخ طوسي در القتصاد و الخلاف و الرسائل العشر و النهايه و مصباح المتهجد، قاضي ابن البراج در المهذب ، ابن حمزة طوسي در الوسيلة ، ابن زهرة در غنية النزوع ، ابن إدريس در السرائر ، محقق حلي در الرسائل التسع و المختصر النافع و المعتبرو شرائع الإسلام ، يحيى بن سعيد حلي در الجامع للشرايع و نزهة الناظر في الجمع بين الأشباه والنظائر ، فاضل آبي در كشف الرموز از جمله متقدمين علما هستند كه در كتب مذكور به نجاست سگ تصريح نموده و قول آنان در تحقق اجماع موثر است علاوه بر آنكه بعضي از ايشان صراحتا به اجماعي بودن اين حكم اشاره كرده اند.
دليل دوم: روايات
روايات فراوان بلكه در حد تواتر( مدارك العروة (للإشتهاردي)، ج2، ص: 500 ) در مورد نجاست سگ در كتب معتبر روايي شيعه وجود دارد كه با بيانهاي مختلف كه بعضي به دلالت صريح مطابقي و بعضي به دلالت التزامي و تضمني بيانگر نجاست سگ است. با مراجعه به يكي از اين كتاب روايي(ين روايات عموما در كتب روايي شيعه وجود دارد لكن نقل آن از وسائل الشيعه به دليل اعتبار سندي و دقت بالايي است كه جناب شيخ حر عاملي در اين منبع روايي مبذول داشته است عنوان مي گردد. ) بعضي عبارتها را در اين رابطه نقل مي كنيم.
«الكلب رجس نجس؛سگ موجودي نجس است( وسائل الشيعة، ج1، ص: 227 روايت 574 و همان ج3، ص: 413روايت4020 وهمان ج3، ص: 415روايت4026)
«انّ الله تعالى لم يخلق خلقاً أنجس من الكلب(وسائل الشيعة، ج1، ص: 220 روايت 560 و همان ج1، ص: 228 روايت 578 ) ؛خداوند هيج مخلوقي را نجس تر از سگ نيافريد»
«لا والله انّه نجس لا والله انّه نجس(وسائل الشيعة، ج1، ص: 227 روايت 576 و همان ج3، ص: 416روايت 4031 ) به خدا قسم سگ نجس است به خدا قسم سگ نجس است»
«إن أصاب ثوبك من الكلب رطوبة فاغسله؛ اگر رطوبتي از سگ به لباست برخورد كرد آن را بشوي» (وسائل الشيعة، ج1، ص: 225 روايت 571 و همان ج3، ص: 415 روايت 4025 و همان ج3، ص: 441 روايت4108)
«يَغْسِلُ الْمَكَانَ الَّذِي أَصَابَهالكلب]؛ مكاني از بدن را كه با سگ تماس پيدا نموده است تطهير كنيد» (ائل الشيعة، ج1، ص: 276 روايت 722)
«َ وَ لَا تَشْرَبْ مِنْ سُؤْرِ الْكَلْب ؛ از دمخورده سگ چيزي ننوش»(وسائل الشيعة ج1 158 9 باب عدم نجاسة الكر من الماء الراكد بملاقاة النجاسة بدون التغيير ..... ص : 158)
« سَأَلْتُهُ عَنِ الْكَلْبِيَشْرَبُ مِنَ الْإِنَاءِ قَالَ اغْسِلِ الْإِنَاء؛ از امام صادق در مورد ظرفي كه سگ از آن آب خورده است پرسيدم ايشان فرمودند بايد آن را تطهير كني»( وسائل الشيعة ج1 275 11 باب أن لمس الكلب و الكافر لا ينقض الوضوء ..... ص : 274)
از نبي مكرم اسلام (ص)به طورمكرر و در روايات متعدد نقل شده است كه :جبرييل به ايشان فرموده است كه من در خانه اي كه در آن سگ وجود داشته باشد وارد نمي شوم(الكافي ج3 393 باب الصلاة في الكعبة و فوقها و في البيع و الكنائس و المواضع التي تكره الصلاة فيها ..... ص : 387 و
الكافي ج3 393 باب الصلاة في الكعبة و فوقها و في البيع و الكنائس و المواضع التي تكره الصلاة فيها ..... ص : 388)
يا در روايت ديگري كه به طرق مختلف نقل شده است پيامبر مكرم اسلام در مورد خريدو فروش سگ عنوان مي فرمايد كه پولي كه از طريق خريد وفروش سگ بدست مي آيد حلال نيست مگر در مورد سگ شكاري (بحار الأنوار ج100 52 باب 4 جوامع المكاسب المحرمة و المحللة ..... ص : 42)
و روايات متعدد ديگر(وسايل الشيعهو 4113و 4177و)
2. فلسفه نجاست سگ
پيش ازبيان فلسفه وحكمت نجا ست سگ و خوك، به شناخت مفهوم «نجس» مىپردازيم: در اصطلاح فقهى، نجس به آن چيزى مىگويند كه يا از لحاظ ظاهرى و مادّى آنچنان پليد، زيان بار و خطرساز است؛ و يا از لحاظ باطنى و روحى داراى شقاوت، پليدى و خباثت مىباشد؛ و يا اين كه در بردارندهى هر دو بُعد ياد شده است. به حدّى كه حتى وجود يكى از ابعاد ياد شده، در لزوم اجتناب و پرهيز داشتن از آنها كافى است. سگ و خوك نيز هم از لحاظ ظاهرى و هم از لحاظ باطنى و روحى، خطرساز و ضررآفريناند و اجتناب از آنها ضرورى است و دربردارندهى نوعى پليدى و در نتيجه «نجاست»اند. وجودِ «تريشينوزيس»، براى بيمارىهاى انگلى، كرمها و داشتن بستر مناسب براى انتقال ميكروبها در بدن سگ و خوك به انسان همگى موجب اتّخاذ تدابير بهداشتى و محدوديّتهاى سنگين در مورد اين جانداران شده. البتّه شايد ادّعا شود كه اگر محيطى فراهم آيد كه ما يقين كنيم ديگر اين ميكروب در وجود چند مورد محدود از سگ و خوكها وجود نداشته يا به حدّاقل برسند، آيا باز هم حكم به نجاست آنها ادامه خواهد داشت؟ در پاسخ گفته مىشود:
1. اين ادّعا شامل آن دسته از ميكروبهايى مىشود كه شناخته شدهاند و نمىتوان ادعا نمود كه گندزدايى كامل در مورد تمام ميكروبها صورت گرفته. به عبارتى: شما حتى اگر بتوانيد واكسنى تهيه كنيد كه بشر و زندگى طبيعى او را در برابر تمام سگ و خوكها سالم و بهداشتى نگهدارد، اين واكسن فقط در مقابل ميكروبهاى موجود و شناخته شده كارساز است و شامل ميكروبهاى ناشناخته و بلكه به وجود نيامده نخواهد بود.
2. روش پذيرفته شده در قانونگذارىهاى عقلاء جهان آن است كه در قوانين، همواره حالات و موقعيّتهاى اكثريّتى مدّ نظر بوده و چنانچه فرد يا افرادى به عللى جزء استثناءها باشند، باز خدشهاى در عموميّت قانون ايجاد نمىشود و آن موارد نيز بايد تابع قانون باشند. روى اين جهات، حفظ مصالح عمومى ايجاب مىكند كه همهى افراد و موضوعات، مشمول يك قانون باشند و وحدت رويهى قانونى حفظ شود.
3. سلامتى فرد و اجتماع آن چنان اهميت دارد كه حتى وجود احتمال ضرر و لزوم دفع آن نيز قابل توجه است. يعنى با در نظر گرفتن تمام تلاشها باز هم احتمال مىرود كه شايد بستر براى ايجاد ضرر فراهم باشد، پس اجتناب ضرورى است.
4. ضررها فقط محدود به بهداشت ظاهرى نبوده و توجه به آسيبهاى روحى و معنوى نيز ضرورى است. و اين جنبه نيز در حكم به حرمت و نجاست مهم است. از اين رو، خوك از يك سو به علت تغذيه نامناسب و حتى استفاده از فضولات و از سوى ديگر به علت بىمبالاتى در رعايت جفتگيرى به عنوان حيوان «بىغيرت» مشهور است و تغذيه از گوشت آن و همزيستى براى پرورش آن، چه بسا موجب انتقال اين روحيات در آدمى شود. درباره سگ نيز اگر چه وفادارى آن در دفاع و شكار مورد توجه است و سگ را ارزشمند مىكند، اما همزيستى با سگ و ورود آن به محيط داخلى خانه آسيبهاى گوناگون بهداشتى و روانى را در پى دارد. لذا در روايات همزيستى با سگ بسيار نكوهش شده است و حضور آن مانع نزول فرشتگان دانسته شده است.
با صرف نظر از جهات بهداشت جسم توجه به دو نكته ذيل از جهت بهداشت رواني متعاقب اين حكم سودمند است:
1_ اكنون كه سگ و خوك به عنوان دو حيوان نجس العين توسط احكام شريعت معرفي شده اند باز هم مي بينيم كه بسياري از افراد با سگ و خوك انس فراوان دارند آنقدر كه گاه رفتار و بازي با سگ براي آنان شيرين تر از هم نشيني با اعضاي خانواده شان مي باشد. اكنون فرض مي كنيم كه اين حكم اسلامي نبود، آن وقت پيامد آن اين بود كه بسياري از انسانها حتي اهل ايمان سگي در خانه داشته باشند و فرزندان آنها با آنان انس بگيرند و با خود آنان با آن سر گرم شوند ، با كمي دقت مي يابيم براي كاري كه هيچ ارزش معنوي و حتي مادي ندارد تا چه اندازه وقت و هزينه هاي فراوان صرف مي شد و انسانها را غافل از كارهاي مفيد خويش مي ساخت و در مقابل آن خوي حيواني آنان به دليل انس با حيواني چون سگ رشد مي كرد و از انسانيت دور مي گشتند. بنابراين با دقت در هدف خلقت كه «ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون»؛ (سوره ذاريات آيه 51) (ما جن و انس را خلق نكرديم مگر براي اينكه عبادت كنند) مي يابيم كه حكم به نجات و دوري از اين حيوانات بسيار بجا و دقيق است.
2_ فلسفه جعل برخي از احكام ، پرهيز از موضوع آن و فاصله گرفتن از آن به عنوان يك خطر جدي است، مثلا گاهي بيان مي كنند به سيم لخت دست نزنيد تا دچار برق گرفتگي نشويد، و معمول خطرات اين گونه است همان طوري كه در مورد نوع گناهان اين است كه فلان كار را انجام ندهيد اما در كنار ترانس هاي قوي يا دكل هاي فشار قوي برق نه تنها نبايد با آنها تماس حاصل كرد بلكه نبايد به آنها نزديك شد و گرنه در فاصله كم، تأثير زيان بار خواهد داشت «سگ بازي» و نيز استفاده از «گوشت خوك» با توجه به تأثير رواني آنها بسيار مضر است كه خيلي ها به آن مبتلا هستند خصوصا با توجه به اقليت هاي ديني كه مثلا استفاده از گوشت خوك را جايز دانسته يا سگ بازي در عرف فرهنگي بيگانگان امري پسنديده بود. كما اينكه از جمله تفريحات درباريان و اشراف همين امر بود و حتما توجه داريد كه خوك مظهر شهوت و بي غيرتي است و بر اساس علوم پزشكي و روان پزشكي ثابت شده است كه صفات گوشت حيوانات به خورنده آنها سرايت مي كند. از اين رو حكم شرعي مبني بر نجاست اين دو حيوان، مقدمه اي براي فاصله گرفتن از اين حيوانات و استفاده هايي است كه بيگانگان اقليت ها و يا افراد لاابالي و بي اعتنايي به مسايل شرعي مي نمايند. ناگفته نماند معمولا هر حيواني يك يا چند خصلت خوب دارند بايد از آنها در همان جهت بهره برد. سگ به عنوان يك حيوان باوفا، در برخي كارها از جمله در محافظت از گله هاي گوسفند و يا شكار برخي حيوانات مورد استفاده است و نهي در اين مورد نيست بلكه «كلب معلم» يعني سگي كه براي شكار تعليم داده شده، احكام خاصي دارد كه مي تواند بيشتر اين حيوان را در خدمت انسان قرار دهد. ولي اين مسأله باعث نمي شود كه زندگي و رابطه انسان را به سگ بازي يا آميختگي و انس با سگ كنيم به ويژه با در نظر گرفتن آثار زيان بار روحي و جسمي زيانباري كه در اين حد از ارتباط وجود دارد.
3. احكام تكليفي مرتبط باسگ
البته سگ نيز به عنوان يكي از مخلوقات الهي در جهت انتفاع انسان خلق شده و خداوند متعال نحوه و كيفيت اين انتفاع را براي انسانها بيان نموده تا ضمن استفاده از منافع آن از ضررها و مفاسد معنوي و مادي كه به مقتضاي خلقت در سگ وجود دارد مصون باشند.
با وجود نجاست سگ، اصل اولي در مورد انواع انتفاعات از اين حيوان بنا به مقتضاي اصاله الصحه و اصل حليت ،جواز است لكن بايد اين نكته را مد نظر داشت كه انتفاع بايد عقلايي باشد نه توهمي.
1 ) نگهباني وشكار :استفاده از سگ در امر نگهباني منزل، دام، باغ، شكار و سگهايي كه داراي منفعت عقلايي بوده و اصطلاحا سگ قابل تعليم (در امور عقلايي )حلال بوده و خريد و فروش آن نيز حلال است.
2)جرم يابي و نجات :با پيشرفت علم و شناخت ويژگي هاي منحصر به فرد اين حيوان از نظر بويايي ، استفاده از آن در مواردي مثل استفاده پليس در جهت كشف مواد مخدر يا مواد منفجره و يا تعقيب مجرمين و همچنين استفاده از آن در حوادث غير مترقبه و امثال آن بنابر قاعده فقهي اصاله الصحه و اصاله الحليه جايز و حلال است.
3)امور طبي و پزشكي: استفاده از اجزاء سگ مانند خون يا جوارح داخلي و ظاهري آن در جهت درمان پزشكي و يا پيوند به انسان جايز مي باشد و در صورت پيوند اين اجزا عضوي از بدن انسان محسوب مي گردد و ديگر نجس نيست.
*نكته:چنين سگهايي (سگ نكهبان ، شكار ،سگ پليس و.. ) به لحاظ انتفاعي كه دارند مال محسوب شده ، قابل خريد و فروش و رهن و اجاره و ...هستند، صدمه به آنان ضمان آور و مستوجب پرداخت خسارت است و حتي نفقه آن مانند تامين خوراك و درمان آن بر مالك واجب است.
4)خوردن:استفاده از سگ براي خوردن حرام مسلم است و اين مطلب از طريق روايات و قاعده متفق عليه فقهي قابل اثبات است ضمن آنكه انسان به مقتضاي طبيعت انساني از خوردن گوشت سگ تنفر دارد.
قاعده فقهي عنوان مي دارد «كل نجس حرام ؛ هرچيز نجسي خوردن آن حرام است»
روايات متعدد هم بر حرمت گوشت دلالت مي كند كه در يك نمونه ازآن ، امام عليه السلام سه مرتبه با تاكيد، حرمت استفاده از گوشت سگ را يادآور مي شوند.
5) استفاده در لباس و..: استفاده از پوست و موي آن در لباس جايز نيست و موجب بطلان نماز مي گردد.
پوست سگ از نظر فقها اماميه نجس بوده و با دباغي هم پاك نمي شود لذا استفاده از آن در لباس و پوشاك ممنوع است و نماز با آن هم باطل مي باشد ولي اگر منفعت عقلايي براي آن وجود داشته باشد مانند پيوند و امثال آن استفاده از آن اشكالي ندارد و به لحاظ آنكه جزيي از بدن انسان مي گردد پاك محسوب مي شود.
6)تماس ونگهداري:تماس و نگهداري هرگونه سگ در خانه كراهت شديد داردلكن در مورد سگ نگهبان و شكار درصورتي كه در مكان جداگانه اي در منزل نگهداري گردد مكروه نيست.
7)حكم خريد و فروش و نگهداري سگ به عنوان زينت :
استفاده از سگ به عنوان زينت كه متاسفانه در بعضي جوامع غربي ناشي از خلا عاطفي ،رواني و اجتماعي است منفعت توهمي بوده و عقلايي نيست لذا استفاده از سگ بدين منظور مورد نهي شديد روايات قرار گرفته و كراهت دارد.ضمن آنكه خريد و فروش سگ غير از مواردي كه در بالا گفته شد جايز نبوده و پول حاصل از آن حرام است.
8)كشتن و صدمه زدن به سگ :
صدمه وكشتن سگ در صورتي كه هار بوده و يا بنا به تعبير روايات گاز گيرنده و موذي باشد جايز است لكن سگهايي كه داراي منفعت عقلايي هستند نه تنها كشتن آنها حرام بلكه مستوجب ضمان و پرداخت خسارت به مالك است(روايات متعددي در اين مورد در بابي تحت عنوان باب ديه سگها آورده شده است).
9)رسيدگي و احسان به سگ:
دادن غذا و آب به همه حيوانات و از جمله انواع سگ مستحب و صدقه محسوب مي گردد.
از آن گذشته «هر جاندارى كه در اختيار كسى قرار بگيرد، بايستى وسايل زندگى آن جاندار را تأمين نمايد. كلمه جاندار شامل همه انواع حيوانات است، مگر حيواناتى كه آزار و ضررى به انسان وارد كنند، مانند عقرب و افعى و مار كه بالذّات موذى مىباشند و مانند سگ هار و ديگر حيوانات بيمار كه بيمارى آنها علاج ناپذير و موجب ضرر مىباشد.
بنا بر اين، احكام حقوقى مقرّر شامل هر حيوانى مىباشد، خواه گوشتش خوردنى باشد،يا نه، بلكه خواه به نحوى از انحاء قابل بهره بردارى باشد يا نه».
نكته جالبي كه از اين قسمت نتيجه مي شود آن است كه اگر مقداري آب براي رفع تشنگي يكي از دوحيوان (سگ و گوسفند ) وجود داشته باشد كه هردو در آستانه مرگ هستند آب را بايد به سگ داد وگوسفند را ذبح كرد بدان جهت كه پايان دادن به حيات گوسفند با ذبح شرعى، امرى است قانونى ولى مردن سگ از تشنگى خلاف قانون است، لذا آب به سگ داده مىشود تا بدون علت هلاك نشود. اين موضوع را شهيد دوم در مسالك آورده است.
1)ادله ناظر به نجاست سگ
في الجمله در نجاست سگ از نظر فقه اماميه جاي هيچ شك و ترديدي نيست و هيچ يك از فقهاي اماميه با آن مخالفتي نكرده و در اثبات نجاست آن عموما به دودسته دليل متوسل شده اند.
دليل اول :اجماع
همه فقها اعم از متقدمين و متاخرين از فقهاء شيعه قائل به حكم نجاست سگ هستند اين حكم به گونه اي مشهور و اتفاقي است كه بعضي از فقها از آن به عنوان ضروري فقه( كتاب الطهارة (للأراكي)، ج1، ص: 491 ) ياد كرده اند. كمتر حكم فقهي با چنين استحكام و اتفاقي همراه است.
شيخ صدوق در المقنع ،شيخ مفيد در المقنعه ،سيد مرتضي در الانتصار و الناصريات و الرسائل ،سلار در المراسم العلويه ،شيخ طوسي در القتصاد و الخلاف و الرسائل العشر و النهايه و مصباح المتهجد، قاضي ابن البراج در المهذب ، ابن حمزة طوسي در الوسيلة ، ابن زهرة در غنية النزوع ، ابن إدريس در السرائر ، محقق حلي در الرسائل التسع و المختصر النافع و المعتبرو شرائع الإسلام ، يحيى بن سعيد حلي در الجامع للشرايع و نزهة الناظر في الجمع بين الأشباه والنظائر ، فاضل آبي در كشف الرموز از جمله متقدمين علما هستند كه در كتب مذكور به نجاست سگ تصريح نموده و قول آنان در تحقق اجماع موثر است علاوه بر آنكه بعضي از ايشان صراحتا به اجماعي بودن اين حكم اشاره كرده اند.
دليل دوم: روايات
روايات فراوان بلكه در حد تواتر( مدارك العروة (للإشتهاردي)، ج2، ص: 500 ) در مورد نجاست سگ در كتب معتبر روايي شيعه وجود دارد كه با بيانهاي مختلف كه بعضي به دلالت صريح مطابقي و بعضي به دلالت التزامي و تضمني بيانگر نجاست سگ است. با مراجعه به يكي از اين كتاب روايي(ين روايات عموما در كتب روايي شيعه وجود دارد لكن نقل آن از وسائل الشيعه به دليل اعتبار سندي و دقت بالايي است كه جناب شيخ حر عاملي در اين منبع روايي مبذول داشته است عنوان مي گردد. ) بعضي عبارتها را در اين رابطه نقل مي كنيم.
«الكلب رجس نجس؛سگ موجودي نجس است( وسائل الشيعة، ج1، ص: 227 روايت 574 و همان ج3، ص: 413روايت4020 وهمان ج3، ص: 415روايت4026)
«انّ الله تعالى لم يخلق خلقاً أنجس من الكلب(وسائل الشيعة، ج1، ص: 220 روايت 560 و همان ج1، ص: 228 روايت 578 ) ؛خداوند هيج مخلوقي را نجس تر از سگ نيافريد»
«لا والله انّه نجس لا والله انّه نجس(وسائل الشيعة، ج1، ص: 227 روايت 576 و همان ج3، ص: 416روايت 4031 ) به خدا قسم سگ نجس است به خدا قسم سگ نجس است»
«إن أصاب ثوبك من الكلب رطوبة فاغسله؛ اگر رطوبتي از سگ به لباست برخورد كرد آن را بشوي» (وسائل الشيعة، ج1، ص: 225 روايت 571 و همان ج3، ص: 415 روايت 4025 و همان ج3، ص: 441 روايت4108)
«يَغْسِلُ الْمَكَانَ الَّذِي أَصَابَهالكلب]؛ مكاني از بدن را كه با سگ تماس پيدا نموده است تطهير كنيد» (ائل الشيعة، ج1، ص: 276 روايت 722)
«َ وَ لَا تَشْرَبْ مِنْ سُؤْرِ الْكَلْب ؛ از دمخورده سگ چيزي ننوش»(وسائل الشيعة ج1 158 9 باب عدم نجاسة الكر من الماء الراكد بملاقاة النجاسة بدون التغيير ..... ص : 158)
« سَأَلْتُهُ عَنِ الْكَلْبِيَشْرَبُ مِنَ الْإِنَاءِ قَالَ اغْسِلِ الْإِنَاء؛ از امام صادق در مورد ظرفي كه سگ از آن آب خورده است پرسيدم ايشان فرمودند بايد آن را تطهير كني»( وسائل الشيعة ج1 275 11 باب أن لمس الكلب و الكافر لا ينقض الوضوء ..... ص : 274)
از نبي مكرم اسلام (ص)به طورمكرر و در روايات متعدد نقل شده است كه :جبرييل به ايشان فرموده است كه من در خانه اي كه در آن سگ وجود داشته باشد وارد نمي شوم(الكافي ج3 393 باب الصلاة في الكعبة و فوقها و في البيع و الكنائس و المواضع التي تكره الصلاة فيها ..... ص : 387 و
الكافي ج3 393 باب الصلاة في الكعبة و فوقها و في البيع و الكنائس و المواضع التي تكره الصلاة فيها ..... ص : 388)
يا در روايت ديگري كه به طرق مختلف نقل شده است پيامبر مكرم اسلام در مورد خريدو فروش سگ عنوان مي فرمايد كه پولي كه از طريق خريد وفروش سگ بدست مي آيد حلال نيست مگر در مورد سگ شكاري (بحار الأنوار ج100 52 باب 4 جوامع المكاسب المحرمة و المحللة ..... ص : 42)
و روايات متعدد ديگر(وسايل الشيعهو 4113و 4177و)
2. فلسفه نجاست سگ
پيش ازبيان فلسفه وحكمت نجا ست سگ و خوك، به شناخت مفهوم «نجس» مىپردازيم: در اصطلاح فقهى، نجس به آن چيزى مىگويند كه يا از لحاظ ظاهرى و مادّى آنچنان پليد، زيان بار و خطرساز است؛ و يا از لحاظ باطنى و روحى داراى شقاوت، پليدى و خباثت مىباشد؛ و يا اين كه در بردارندهى هر دو بُعد ياد شده است. به حدّى كه حتى وجود يكى از ابعاد ياد شده، در لزوم اجتناب و پرهيز داشتن از آنها كافى است. سگ و خوك نيز هم از لحاظ ظاهرى و هم از لحاظ باطنى و روحى، خطرساز و ضررآفريناند و اجتناب از آنها ضرورى است و دربردارندهى نوعى پليدى و در نتيجه «نجاست»اند. وجودِ «تريشينوزيس»، براى بيمارىهاى انگلى، كرمها و داشتن بستر مناسب براى انتقال ميكروبها در بدن سگ و خوك به انسان همگى موجب اتّخاذ تدابير بهداشتى و محدوديّتهاى سنگين در مورد اين جانداران شده. البتّه شايد ادّعا شود كه اگر محيطى فراهم آيد كه ما يقين كنيم ديگر اين ميكروب در وجود چند مورد محدود از سگ و خوكها وجود نداشته يا به حدّاقل برسند، آيا باز هم حكم به نجاست آنها ادامه خواهد داشت؟ در پاسخ گفته مىشود:
1. اين ادّعا شامل آن دسته از ميكروبهايى مىشود كه شناخته شدهاند و نمىتوان ادعا نمود كه گندزدايى كامل در مورد تمام ميكروبها صورت گرفته. به عبارتى: شما حتى اگر بتوانيد واكسنى تهيه كنيد كه بشر و زندگى طبيعى او را در برابر تمام سگ و خوكها سالم و بهداشتى نگهدارد، اين واكسن فقط در مقابل ميكروبهاى موجود و شناخته شده كارساز است و شامل ميكروبهاى ناشناخته و بلكه به وجود نيامده نخواهد بود.
2. روش پذيرفته شده در قانونگذارىهاى عقلاء جهان آن است كه در قوانين، همواره حالات و موقعيّتهاى اكثريّتى مدّ نظر بوده و چنانچه فرد يا افرادى به عللى جزء استثناءها باشند، باز خدشهاى در عموميّت قانون ايجاد نمىشود و آن موارد نيز بايد تابع قانون باشند. روى اين جهات، حفظ مصالح عمومى ايجاب مىكند كه همهى افراد و موضوعات، مشمول يك قانون باشند و وحدت رويهى قانونى حفظ شود.
3. سلامتى فرد و اجتماع آن چنان اهميت دارد كه حتى وجود احتمال ضرر و لزوم دفع آن نيز قابل توجه است. يعنى با در نظر گرفتن تمام تلاشها باز هم احتمال مىرود كه شايد بستر براى ايجاد ضرر فراهم باشد، پس اجتناب ضرورى است.
4. ضررها فقط محدود به بهداشت ظاهرى نبوده و توجه به آسيبهاى روحى و معنوى نيز ضرورى است. و اين جنبه نيز در حكم به حرمت و نجاست مهم است. از اين رو، خوك از يك سو به علت تغذيه نامناسب و حتى استفاده از فضولات و از سوى ديگر به علت بىمبالاتى در رعايت جفتگيرى به عنوان حيوان «بىغيرت» مشهور است و تغذيه از گوشت آن و همزيستى براى پرورش آن، چه بسا موجب انتقال اين روحيات در آدمى شود. درباره سگ نيز اگر چه وفادارى آن در دفاع و شكار مورد توجه است و سگ را ارزشمند مىكند، اما همزيستى با سگ و ورود آن به محيط داخلى خانه آسيبهاى گوناگون بهداشتى و روانى را در پى دارد. لذا در روايات همزيستى با سگ بسيار نكوهش شده است و حضور آن مانع نزول فرشتگان دانسته شده است.
با صرف نظر از جهات بهداشت جسم توجه به دو نكته ذيل از جهت بهداشت رواني متعاقب اين حكم سودمند است:
1_ اكنون كه سگ و خوك به عنوان دو حيوان نجس العين توسط احكام شريعت معرفي شده اند باز هم مي بينيم كه بسياري از افراد با سگ و خوك انس فراوان دارند آنقدر كه گاه رفتار و بازي با سگ براي آنان شيرين تر از هم نشيني با اعضاي خانواده شان مي باشد. اكنون فرض مي كنيم كه اين حكم اسلامي نبود، آن وقت پيامد آن اين بود كه بسياري از انسانها حتي اهل ايمان سگي در خانه داشته باشند و فرزندان آنها با آنان انس بگيرند و با خود آنان با آن سر گرم شوند ، با كمي دقت مي يابيم براي كاري كه هيچ ارزش معنوي و حتي مادي ندارد تا چه اندازه وقت و هزينه هاي فراوان صرف مي شد و انسانها را غافل از كارهاي مفيد خويش مي ساخت و در مقابل آن خوي حيواني آنان به دليل انس با حيواني چون سگ رشد مي كرد و از انسانيت دور مي گشتند. بنابراين با دقت در هدف خلقت كه «ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون»؛ (سوره ذاريات آيه 51) (ما جن و انس را خلق نكرديم مگر براي اينكه عبادت كنند) مي يابيم كه حكم به نجات و دوري از اين حيوانات بسيار بجا و دقيق است.
2_ فلسفه جعل برخي از احكام ، پرهيز از موضوع آن و فاصله گرفتن از آن به عنوان يك خطر جدي است، مثلا گاهي بيان مي كنند به سيم لخت دست نزنيد تا دچار برق گرفتگي نشويد، و معمول خطرات اين گونه است همان طوري كه در مورد نوع گناهان اين است كه فلان كار را انجام ندهيد اما در كنار ترانس هاي قوي يا دكل هاي فشار قوي برق نه تنها نبايد با آنها تماس حاصل كرد بلكه نبايد به آنها نزديك شد و گرنه در فاصله كم، تأثير زيان بار خواهد داشت «سگ بازي» و نيز استفاده از «گوشت خوك» با توجه به تأثير رواني آنها بسيار مضر است كه خيلي ها به آن مبتلا هستند خصوصا با توجه به اقليت هاي ديني كه مثلا استفاده از گوشت خوك را جايز دانسته يا سگ بازي در عرف فرهنگي بيگانگان امري پسنديده بود. كما اينكه از جمله تفريحات درباريان و اشراف همين امر بود و حتما توجه داريد كه خوك مظهر شهوت و بي غيرتي است و بر اساس علوم پزشكي و روان پزشكي ثابت شده است كه صفات گوشت حيوانات به خورنده آنها سرايت مي كند. از اين رو حكم شرعي مبني بر نجاست اين دو حيوان، مقدمه اي براي فاصله گرفتن از اين حيوانات و استفاده هايي است كه بيگانگان اقليت ها و يا افراد لاابالي و بي اعتنايي به مسايل شرعي مي نمايند. ناگفته نماند معمولا هر حيواني يك يا چند خصلت خوب دارند بايد از آنها در همان جهت بهره برد. سگ به عنوان يك حيوان باوفا، در برخي كارها از جمله در محافظت از گله هاي گوسفند و يا شكار برخي حيوانات مورد استفاده است و نهي در اين مورد نيست بلكه «كلب معلم» يعني سگي كه براي شكار تعليم داده شده، احكام خاصي دارد كه مي تواند بيشتر اين حيوان را در خدمت انسان قرار دهد. ولي اين مسأله باعث نمي شود كه زندگي و رابطه انسان را به سگ بازي يا آميختگي و انس با سگ كنيم به ويژه با در نظر گرفتن آثار زيان بار روحي و جسمي زيانباري كه در اين حد از ارتباط وجود دارد.
3. احكام تكليفي مرتبط باسگ
البته سگ نيز به عنوان يكي از مخلوقات الهي در جهت انتفاع انسان خلق شده و خداوند متعال نحوه و كيفيت اين انتفاع را براي انسانها بيان نموده تا ضمن استفاده از منافع آن از ضررها و مفاسد معنوي و مادي كه به مقتضاي خلقت در سگ وجود دارد مصون باشند.
با وجود نجاست سگ، اصل اولي در مورد انواع انتفاعات از اين حيوان بنا به مقتضاي اصاله الصحه و اصل حليت ،جواز است لكن بايد اين نكته را مد نظر داشت كه انتفاع بايد عقلايي باشد نه توهمي.
1 ) نگهباني وشكار :استفاده از سگ در امر نگهباني منزل، دام، باغ، شكار و سگهايي كه داراي منفعت عقلايي بوده و اصطلاحا سگ قابل تعليم (در امور عقلايي )حلال بوده و خريد و فروش آن نيز حلال است.
2)جرم يابي و نجات :با پيشرفت علم و شناخت ويژگي هاي منحصر به فرد اين حيوان از نظر بويايي ، استفاده از آن در مواردي مثل استفاده پليس در جهت كشف مواد مخدر يا مواد منفجره و يا تعقيب مجرمين و همچنين استفاده از آن در حوادث غير مترقبه و امثال آن بنابر قاعده فقهي اصاله الصحه و اصاله الحليه جايز و حلال است.
3)امور طبي و پزشكي: استفاده از اجزاء سگ مانند خون يا جوارح داخلي و ظاهري آن در جهت درمان پزشكي و يا پيوند به انسان جايز مي باشد و در صورت پيوند اين اجزا عضوي از بدن انسان محسوب مي گردد و ديگر نجس نيست.
*نكته:چنين سگهايي (سگ نكهبان ، شكار ،سگ پليس و.. ) به لحاظ انتفاعي كه دارند مال محسوب شده ، قابل خريد و فروش و رهن و اجاره و ...هستند، صدمه به آنان ضمان آور و مستوجب پرداخت خسارت است و حتي نفقه آن مانند تامين خوراك و درمان آن بر مالك واجب است.
4)خوردن:استفاده از سگ براي خوردن حرام مسلم است و اين مطلب از طريق روايات و قاعده متفق عليه فقهي قابل اثبات است ضمن آنكه انسان به مقتضاي طبيعت انساني از خوردن گوشت سگ تنفر دارد.
قاعده فقهي عنوان مي دارد «كل نجس حرام ؛ هرچيز نجسي خوردن آن حرام است»
روايات متعدد هم بر حرمت گوشت دلالت مي كند كه در يك نمونه ازآن ، امام عليه السلام سه مرتبه با تاكيد، حرمت استفاده از گوشت سگ را يادآور مي شوند.
5) استفاده در لباس و..: استفاده از پوست و موي آن در لباس جايز نيست و موجب بطلان نماز مي گردد.
پوست سگ از نظر فقها اماميه نجس بوده و با دباغي هم پاك نمي شود لذا استفاده از آن در لباس و پوشاك ممنوع است و نماز با آن هم باطل مي باشد ولي اگر منفعت عقلايي براي آن وجود داشته باشد مانند پيوند و امثال آن استفاده از آن اشكالي ندارد و به لحاظ آنكه جزيي از بدن انسان مي گردد پاك محسوب مي شود.
6)تماس ونگهداري:تماس و نگهداري هرگونه سگ در خانه كراهت شديد داردلكن در مورد سگ نگهبان و شكار درصورتي كه در مكان جداگانه اي در منزل نگهداري گردد مكروه نيست.
7)حكم خريد و فروش و نگهداري سگ به عنوان زينت :
استفاده از سگ به عنوان زينت كه متاسفانه در بعضي جوامع غربي ناشي از خلا عاطفي ،رواني و اجتماعي است منفعت توهمي بوده و عقلايي نيست لذا استفاده از سگ بدين منظور مورد نهي شديد روايات قرار گرفته و كراهت دارد.ضمن آنكه خريد و فروش سگ غير از مواردي كه در بالا گفته شد جايز نبوده و پول حاصل از آن حرام است.
8)كشتن و صدمه زدن به سگ :
صدمه وكشتن سگ در صورتي كه هار بوده و يا بنا به تعبير روايات گاز گيرنده و موذي باشد جايز است لكن سگهايي كه داراي منفعت عقلايي هستند نه تنها كشتن آنها حرام بلكه مستوجب ضمان و پرداخت خسارت به مالك است(روايات متعددي در اين مورد در بابي تحت عنوان باب ديه سگها آورده شده است).
9)رسيدگي و احسان به سگ:
دادن غذا و آب به همه حيوانات و از جمله انواع سگ مستحب و صدقه محسوب مي گردد.
از آن گذشته «هر جاندارى كه در اختيار كسى قرار بگيرد، بايستى وسايل زندگى آن جاندار را تأمين نمايد. كلمه جاندار شامل همه انواع حيوانات است، مگر حيواناتى كه آزار و ضررى به انسان وارد كنند، مانند عقرب و افعى و مار كه بالذّات موذى مىباشند و مانند سگ هار و ديگر حيوانات بيمار كه بيمارى آنها علاج ناپذير و موجب ضرر مىباشد.
بنا بر اين، احكام حقوقى مقرّر شامل هر حيوانى مىباشد، خواه گوشتش خوردنى باشد،يا نه، بلكه خواه به نحوى از انحاء قابل بهره بردارى باشد يا نه».
نكته جالبي كه از اين قسمت نتيجه مي شود آن است كه اگر مقداري آب براي رفع تشنگي يكي از دوحيوان (سگ و گوسفند ) وجود داشته باشد كه هردو در آستانه مرگ هستند آب را بايد به سگ داد وگوسفند را ذبح كرد بدان جهت كه پايان دادن به حيات گوسفند با ذبح شرعى، امرى است قانونى ولى مردن سگ از تشنگى خلاف قانون است، لذا آب به سگ داده مىشود تا بدون علت هلاك نشود. اين موضوع را شهيد دوم در مسالك آورده است.