16-11-2014، 18:18
شاهین مالت مشهورترین رمان دشیل همت است که به دلیل غنای ادبی و نوآوری های خاص نویسنده اش در دهه سی دو بار به فیلم بازگردانده شد اما به دلیل فرمول های احمقانه هالیوودی و نوع ساختارهای معمول آن زمان هر دو فیلم بی مخاطب ماندند. سال ۱۹۴۱ جان هیوستون روی متن دست گذاشت و پس از نوشتن آن اولین فیلم خود را کارگردانی کرد که خیلی از منتقدان آن را بهترین فیلمش نیز می دانند.
«شاهین مالت» شاید اولین فیلم در ژانر «نوآر کاراگاهی» نباشد اما بی شک سرآمد همه آنهاست و برای این ادعا دلایل زیادی وجود دارد که پنج نکته آن به شرح زیر است:
یک/ همت ده سال کاراگاه خصوصی آژانس پینکرتون بود و پس از استعفا به داستان نویسی روی آورد. تجربیات وی در داستان هایش چنان واقعی جلوه کردند که کمتر کسی با آنها احساس نزدیکی نمی کند.
دو/ شخصیتهای همت برآمده از دل اجتماع و خاطرات وی هستند. نه ذکاوت شرلوک هولمز آرتور کنان دویل را دارند نه انضباط پوآروی آگاتا کریستی یا اشرافیت لرد پیتر ویمسی دوروتی سایرز. آنها فقط آدم های معمولی اما سمج و پوست کلفتی هستند که نمی خواهند تسلیم شوند. ضعف های خود را دارند و قهرمانان نیمه وقتی برای مردم خود به شمار می روند. برای همین مردم آنها را با پوست و گوشت حس می کنند نه با مرکب و کاغذ یا در نوارهای سلولوئیدی.
سه/ جان هیوستن از باهوش ترین کارگردانان سینمای جهان است و انتخاب متنی که طی ده سال گذشته دو شکست داشته کافی است که پی به جسارت و در عین حال استعداد وی ببریم. هیوستن که تجربیات خوبی در زمینه فیلمنامه نویسی داشت این بار فیلمنامه ای را نوشت که کمترین تغییرات را نسبت به متن دارد و حتی دیالوگهای ان کاملا با داستان یکی هستند. این اقدام باعث شد تا روح داستان تغییرناپذیر همت لطمه نخورد و علاوه بر موفقیت فیلم وی به عنوان کارگردانی از نسل نو به جهان معرفی شود.
چهار/ تجربیات همت کمک بزرگ دیگری نیز به وی کردند و آن جدا کردن سره از ناسره در رمان های مشهور کاراگاهی آن زمان است. وی که دل خوشی از نویسنده هم عصر خود اس اس وان داین نداشت تکنیک داستان کاراگاهی را از این داستان ها گرفت و با جایگزین کردن حقایق تجربی آن را به حد اکمل رساند به طوری که هنوز شخصیت های شاهین مالت ملموس و قابل باورند.
پنج/ همانطور که ریموند چندلر درباره همت نوشته است" وی جنایت را از گلدان ونیزی خود در آورد و در جوی خیابان انداخت". آنچه را به خوانندگانش داد که پیش از آن در ستون حوادث روزنامه ها دنبال می کردند و با خستی که در نوشتن دیالوگها داشت فضاسازی و توصیفی را که در داستان های کاراگاهی کمتر دیده میشد به این نوع داستانها افزود. همت ادبیات واقعگرای جنایی را به سینما هدیه کرد.