@@@ اس ام اس غریبه @@@

[♫♫ sina ♫♫]

هی لعنتی، بیا با هم بازی کنیم
تو بسته های سیگارم را بشمار
من هم شماره های غریبه ی گوشیت را

*

*

*

*

عشق را میشه توی دستای خسته پدر و توی چشمای نگران مادر دید نه در دستان یک غریبه

*

*

*

*

[url=http://www.amirfb.ir/topics/اس-ام-اس-مختلف/اس-ام-اس-غریبه][/url]

چقدر سخته دستای کسی رو که دوسش داری تو دستای کس دیگه ببینی و نتونی چیزی بگی جز اینکه بگی آهای غریبه مواظب عشقم باش

*

*

*

*

من تو رو هر روز میبینم اما فقط در خواب. در خوابی که حتی مال من هم نیستی! و باز غریبه ها بر من غلبه کردند. حتی در خواب

*

*

*

*

خاطرمان باشد؛ شاید سالها بعد در گذر جاده ها بی تفاوت از کنار هم عبور کنیم و بگوییم این غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود

*

*

*

*

دیگر به تو فکر نمیکنم
گناه است
چشم داشتن به مال غریبه ها

*

*

*

*

غریبه نمیدانم گنجشک ها که آنقدر شبیه همند چطور همدیگر را میشناسند
نمیدانم چقدر شبیه من هست که تو دیگر مرا نمیشناسی

*

*

*

*

اس ام اس غریبه شدم 

دلم یک غریبه می خواهد بیاید بنشیند فقط سکوت کند و من هی حرف بزنم و بزنم و بزنم تا کمی کم شود این همه بار… بعد بلند شود و برود انگار نه انگار

*

*

*

*

تنهایی یعنی هنوز عاشقش باشی، اما شما صداش کنی
چون باید قبول کنی که یه غریبه ست

*

*

*

*

چقدر سخت است که ببینى غریبه ها بهتر از آن یک نفر احساست را میفهمند

*

*

*

*

میان عابران تنهاتر از من هیچ کس نیست / کسى اینجا به فکر این غریبه در قفس نیست
دلم امشب براى خنده هایت تنگ تنگست / فقط در دستهاى گرم تو مردن قشنگست

*

*

*

*

غریبه ها که هیچ
دوستان هم گاهی به اندازه ی دو سه خط بیشتر، حوصله ات را ندارند

*

*

*

*

سلام ای ساکن کوچه های تنهایی بن بست/منم غریبه ترین آشنا، یادت هست/ماکه درقفسی خبرازدوست نداریم/دلتنگ دوستیم ولی چاره نداریم

*

*

*

*

اینم قصه شب:
یکی بود یکی نبود
زیر این سقف کبود
یه غریبه با وفا
دل و جونمو ربود
اینجوری نگام نکن
اون غریبه خودتی
با من و دلم بمون

*

*

*

*

چه خوش خیال بودم که همیشه فکر میکردم در قلبش محکوم به حبس ابد هستم. جا خوردم وقتی زندانبان به یکباره بر سرم فریاد زد. هی تو آزادی و بعد از آن صدای گام های غریبه ای که به سلول من می آمد شنیده می شد

*

*

*

*

هی غریبه
روی کسی دست گذاشتی که همه دنیای منه
بی وجدان، انقدر راحت عزیزم صدایش نکن

*

*

*

*

امشب یه حسى دارم
این حس برام عجیبه
قلم بدست میگیرم واژه برام غریبه
دوباره بغضه خسته
توی گلوم نشسته
ایینه از غم من چه بی صدا شکسته

*

*

*

*

یک جایی
یک غریبه
میشود همان اتفاق ناخوانده زندگیت
که سالها به آرزویش نشسته بودی
اما او فاتحه کل زندگیت را یک جا می‌خواند

*

*

*

*

عمق فاجعه وقتیه که به همه ی غریبه های دور و برت
برای درد دل کردن بگی: شما که غریبه نیستی

*

*

*

*

یه روز غریبه بود
آشنا شد
عادت شد
عشق شد
هستی شد
روزگار شد
خسته شد
بی وفا شد
دور شد
بیگانه شد
حسرت شد
فراموش نشد
که نشد که نشد

*

*

*

*

یه عده هستن که از دشمنى غریبه ها اتفاقى براشون نمی افته ولی از خیانت خودى میمیرن، نابود میشن، اینا همونایین که واقعا عاشق و رفیق واقعین

*

*

*

*

رفتی اما خاطراتت شده جزیی از وجودم
عاشق غریبه هایی کاش منم غریبه بودم