11-10-2014، 14:12
محمد شجاعی از اساتید مهدویت میگوید: اگر همگان قاعده «هو أنت» را باور میکردند و به یقین میرسیدند که تمام رفتار و افکار آنان نسبت به دیگران، عیناً به نفس خودشان بازمیگردد، قطعاً از بسیاری از اختلافات دست برمیداشتند.
به گزارش جهان به نقل از فارس، جدیدترین درس اخلاق محمد شجاعی در ادامه سلسله درسهای «خانواده آسمانی برگزار شد که مشروح آن در ادامه میآید:
* ریشه اختلافات و درگیریها
ریشه اصلی تمام بدیها، ظلمها، اختلافات و درگیریها، جهل است؛ «الجهل، معدن کلّ شرّ». جهل به معنای ضعف معرفت و یا ضعف عقلانیت در انسان است که با مقولهی هوش کاملاً متفاوت است. چه بسا انسانهای باهوشی که عاقل و فهمیده نبوده و به پختگی لازم نرسیدهاند.
امام باقر میفرمایند: اگر انسانها میدانستند که از کجا آمدهاند، هرگز باهم اختلاف نمیکردند. روح اختلاف و دریدن یکدیگر، ریشهای جز ضعف عقل در انسان ندارد. اگر همگان قاعده «هو أنت» را باور میکردند و به یقین میرسیدند که تمام رفتارها و افکار آنان نسبت به دیگران، عیناً به نفس خودشان باز میگردد، قطعاً از بسیاری از اختلافات دست بر میداشتند.
معرفت آب طَهوری است که درون انسان را پاک نموده و او را به الله و خانوادهی آسمانیاش نزدیک و نزدیکتر میسازد و در نتیجه چنین انسانی در تمام شرایط زندگی، شاد، آرام و پاک زندگی خواهد کرد.
در روایت زیر، ریشه اختلافات را از نگاه امیرالمؤمنین بررسی مینماییم؛
حضرت علی میفرمایند: همه شما در دین خدا با هم برادرید. چیزی میان شما اختلاف نمیافکند مگر ناپاکی باطنها و پلیدی درونها.
و همین سبب شده که بار یکدیگر را برنمیدارید (به هم کمک نمیکنید)، برای هم خیرخواهی نمینمایید و در حق هم بخل ورزیده و با هم دوستی نمیکنید.
این سفارش امیرالمؤمنین «علیهالسلام» را مانند سفارش پدر یک خانواده به فرزندانش در نظر بگیرید. حضرت علی «علیهالسلام»؛ بهعنوان پدرِ آسمانیِ خانوادهی بزرگ محمد و آلش، به تکتک فرزندان خود گوشزد میکند که تمام شما از یک پدر و مادر بوده و باهم برادرید. بنابراین رعایت حق برادری بر همهی شما واجب است و این حق جز آن نیست که هر آنچه را که برای خود میپسندید، برای دیگران نیز بپسندید و آنچه را که برای خود ناپسند میدانید، برای دیگران نیز ناپسند بدارید.
اگر انسانی حقیقتِ برادریِ خود را با انسانهای دیگر باور کرد (انّما المؤمنون إخوه)، مَحال است، بدخواهِ دیگران بوده و با آنان به اختلاف و درگیری بیفتد.
یک باطن انسانی و پاک، تابِ دیدنِ مشکلات انسانهای دیگر را ندارد و برای رفع آنها تلاش نموده و دعا میکند.
بنابراین میتوان اینگونه نتیجه گرفت که ریشهی تمامِ بدبختیهای انسان، جهل او نسبت به خویش و جنسِ ارتباط و پیوندش با انسانهای دیگر است. کسی که دائماً در حال اختلاف با دیگران است و بر هر جایی که قدم میگذارد، مسئلهساز است، به یقین خودش را نمیشناسد. او برای اصلاح روابطش، نیازمند کسب معرفت و شناختِ خود حقیقیاش میباشد. تمام فخرفروشیها، تکبرها، برتریجوییها و... نشانهی جهل و ضعفِ انسان میباشند و اموال، فرزندان، مدرک تحصیلی، پست و مقام، اتومبیل، محل زندگی و حتی صُوَر مقدس و مذهبی و... میتوانند عوامل خودبرتربینی و فخرفروشی در انسان باشند. هوشیار باشیم که حتی ذرّهای تکبّر نیز مانع ورود انسان به بهشت میگردد مگر آنکه توبه نموده و آن را از نفس خویش بزداییم.
امیرالمؤمنین «علیهالسلام» عدم کمکرسانی و بذل و بخشش ما را نسبت به یکدیگر، در گرو فساد باطن و قلب بیمارمان میداند.
تولد به برزخ در چنین شرایطی، قطعاً تولد بیماری خواهد بود که از نتایج حتمی و لاینفک آن، توقف در بیمارستانِ برزخ (جهنم) تا کسبِ سلامت کامل و احراز شرایط لازم برای ورود به بهشت میباشد. خوشا به حال کسانی که در جهنم دنیا، بیماریهای نفس خود را سوزانده و از شرایطِ مختلفِ آن و جریاناتِ گوناگونی که برای هر کدام از ما در زندگی رخ میدهد در جهت شناخت بیماریهای باطن خود استفاده نموده و این بیماریها را یکی پس از دیگری از نفس خویش میزدایند.
زیرک و سعادتمند کسی است که بیماریهای باطن خویش را میپذیرد و برای درمان آنها بطور جدّی اقدام میکند.
* سکوت، راهِ تمام فتنهها و اختلافها را میبندد
حضرت علی «علیهالسلام» میفرمایند: «لو سَکَت الجاهلٌ، ما اختلاف الناس؛ اگر جاهل ساکت میماند، میان مردم اختلاف نمیافتاد.»
گاه حضور یک یا چند انسان جاهل در میان یک جمع (فامیل، دوستان، جمعِ کاری و ...) آتشهای عظیمی را برپا میکند که در صورت سکوت آنها، هرگز این اختلافات تولید نمیشدند. چنین انسانهایی، همیشه مسئلهساز و اختلاف برانگیز بوده و از نگاه قرآن، خود هیزمهای جهنّمند؛ «وقودها النّاس والحجاره...»
شکایت بزرگ ائمهی معصوم «علیهمالسلام» از شیعیان، همین اختلافاتی است که بواسطهی جهل آنان بوجود میآید.
* چگونه آتشنشانِ نفس خود و دیگران باشیم؟
هر کدام از ما، خودمان را بهتر از هر کس دیگری میشناسیم و به بیماریهای نفسمان بیش از دیگران واقفیم.
برای رسیدن به قلبی سالم و باطنی انسانی، اولین قدم، شناخت بیماریها و پذیرفتنِ آنهاست. در اینصورت میتوانیم آتش این بیماریها را در درون خود کنترل نماییم.
در مرحله دوم، علاوه بر اینکه نباید اجازه دهیم این آتش، خودِ ما را بسوزاند، باید کاملاً هوشیارانه مراقبت کنیم تا آتش درونِ ما، دیگران را نیز نسوزاند. بنابراین باید آتش را در درون خود خاموش و سرد نموده و از سرایت آن به دیگران خودداری نماییم.
در مرحله سوم باید بیاموزیم که در طول مدت عمر خود، روز به روز با کسب آگاهی و معرفت، آتشهای درون خود را شناخته و آنها را آرام آرام سرد نماییم.
و در مرحله آخر باید آنقدر این مهارت را در خود تقویت کرده و خود را خنک نگهداریم که دیگران به آسانی قادر به آتش زدن ما نباشند.
کسانی که حقیقتاً از آتش زدن و آتش گرفتن در هراسند، همواره موشکافانه نفس خویش را بررسی میکنند تا نکند آتشی در درونشان وجود داشته باشد و آنان از آن بیخبر باشند.
بهراستی چقدر عجیباند انسانهایی که آتشهای بسیاری را در نفس خویش جای دادهاند، اما بسیار راحت و بیخیال به زندگی روزمرهی خویش میپردازند.
طیّ این چهار مرحله، کار سادهای نیست و مستلزم تغذیه مناسبِ روح، کسب معرفت، خلوت و تمرکز، و تمرینها و مبارزات جدّی است. فراموش نکنیم که وظیفهی تکتک ما، طیّ این چهار مرحله برای خاموش کردنِ این آتشهاست و بدون آن هرگز به آرامش نخواهیم رسید.
هم اکنون مفهوم کلام امام رضا را در دعوت شیعیان به سکوت بهتر درک میکنیم. چرا که سکوت، راهِ تمام فتنهها و اختلافها را خواهد بست.
بیاموزیم خوبیهای دیگران را ببینیم و با زیباییهای آنان زندگی کنیم، این روش بهتری برای زیستن است تا ایرادگیری و تحقیر دیگران.
رمز موفقیت انسان در طی این چهار مرحله آن است که طبق فرمودهی امام صادق ؛ هیچگاه خود را از کسی (حتی از یک نفر) بهتر ندانیم. مشغول بودن به عیوبِ نفس خویش، انسان را از دیدن عیوبِ دیگران باز میدارد؛
امیرالمؤمنین فرمودند: «طوبی لمن شَغَلَهُ عیبَهُ، عن عیوب النّاس»؛ خوش به حال کسی که پرداختن به عیوبش، او را از عیوب مردم بازداشته است.
امام علی فرمودند: «الخائنُ من شَغَلَ نَفسهُ بغیر نفسه»؛ خائن کسی است که جای پرداختن به عیوب خود و اقدام جدّی برای درمان آنها، مشغولِ عیوبِ دیگران باشد.
باید همین امروز، نامهی اعمالمان را ببینیم و مشکلات و ضعفهایمان را بپذیریم و درمانشان کنیم، که روز قیامت برای خواندنِ نامهی اعمال، بسیار دیر و بیفایده خواهد بود.
به گزارش جهان به نقل از فارس، جدیدترین درس اخلاق محمد شجاعی در ادامه سلسله درسهای «خانواده آسمانی برگزار شد که مشروح آن در ادامه میآید:
* ریشه اختلافات و درگیریها
ریشه اصلی تمام بدیها، ظلمها، اختلافات و درگیریها، جهل است؛ «الجهل، معدن کلّ شرّ». جهل به معنای ضعف معرفت و یا ضعف عقلانیت در انسان است که با مقولهی هوش کاملاً متفاوت است. چه بسا انسانهای باهوشی که عاقل و فهمیده نبوده و به پختگی لازم نرسیدهاند.
امام باقر میفرمایند: اگر انسانها میدانستند که از کجا آمدهاند، هرگز باهم اختلاف نمیکردند. روح اختلاف و دریدن یکدیگر، ریشهای جز ضعف عقل در انسان ندارد. اگر همگان قاعده «هو أنت» را باور میکردند و به یقین میرسیدند که تمام رفتارها و افکار آنان نسبت به دیگران، عیناً به نفس خودشان باز میگردد، قطعاً از بسیاری از اختلافات دست بر میداشتند.
معرفت آب طَهوری است که درون انسان را پاک نموده و او را به الله و خانوادهی آسمانیاش نزدیک و نزدیکتر میسازد و در نتیجه چنین انسانی در تمام شرایط زندگی، شاد، آرام و پاک زندگی خواهد کرد.
در روایت زیر، ریشه اختلافات را از نگاه امیرالمؤمنین بررسی مینماییم؛
حضرت علی میفرمایند: همه شما در دین خدا با هم برادرید. چیزی میان شما اختلاف نمیافکند مگر ناپاکی باطنها و پلیدی درونها.
و همین سبب شده که بار یکدیگر را برنمیدارید (به هم کمک نمیکنید)، برای هم خیرخواهی نمینمایید و در حق هم بخل ورزیده و با هم دوستی نمیکنید.
این سفارش امیرالمؤمنین «علیهالسلام» را مانند سفارش پدر یک خانواده به فرزندانش در نظر بگیرید. حضرت علی «علیهالسلام»؛ بهعنوان پدرِ آسمانیِ خانوادهی بزرگ محمد و آلش، به تکتک فرزندان خود گوشزد میکند که تمام شما از یک پدر و مادر بوده و باهم برادرید. بنابراین رعایت حق برادری بر همهی شما واجب است و این حق جز آن نیست که هر آنچه را که برای خود میپسندید، برای دیگران نیز بپسندید و آنچه را که برای خود ناپسند میدانید، برای دیگران نیز ناپسند بدارید.
اگر انسانی حقیقتِ برادریِ خود را با انسانهای دیگر باور کرد (انّما المؤمنون إخوه)، مَحال است، بدخواهِ دیگران بوده و با آنان به اختلاف و درگیری بیفتد.
یک باطن انسانی و پاک، تابِ دیدنِ مشکلات انسانهای دیگر را ندارد و برای رفع آنها تلاش نموده و دعا میکند.
بنابراین میتوان اینگونه نتیجه گرفت که ریشهی تمامِ بدبختیهای انسان، جهل او نسبت به خویش و جنسِ ارتباط و پیوندش با انسانهای دیگر است. کسی که دائماً در حال اختلاف با دیگران است و بر هر جایی که قدم میگذارد، مسئلهساز است، به یقین خودش را نمیشناسد. او برای اصلاح روابطش، نیازمند کسب معرفت و شناختِ خود حقیقیاش میباشد. تمام فخرفروشیها، تکبرها، برتریجوییها و... نشانهی جهل و ضعفِ انسان میباشند و اموال، فرزندان، مدرک تحصیلی، پست و مقام، اتومبیل، محل زندگی و حتی صُوَر مقدس و مذهبی و... میتوانند عوامل خودبرتربینی و فخرفروشی در انسان باشند. هوشیار باشیم که حتی ذرّهای تکبّر نیز مانع ورود انسان به بهشت میگردد مگر آنکه توبه نموده و آن را از نفس خویش بزداییم.
امیرالمؤمنین «علیهالسلام» عدم کمکرسانی و بذل و بخشش ما را نسبت به یکدیگر، در گرو فساد باطن و قلب بیمارمان میداند.
تولد به برزخ در چنین شرایطی، قطعاً تولد بیماری خواهد بود که از نتایج حتمی و لاینفک آن، توقف در بیمارستانِ برزخ (جهنم) تا کسبِ سلامت کامل و احراز شرایط لازم برای ورود به بهشت میباشد. خوشا به حال کسانی که در جهنم دنیا، بیماریهای نفس خود را سوزانده و از شرایطِ مختلفِ آن و جریاناتِ گوناگونی که برای هر کدام از ما در زندگی رخ میدهد در جهت شناخت بیماریهای باطن خود استفاده نموده و این بیماریها را یکی پس از دیگری از نفس خویش میزدایند.
زیرک و سعادتمند کسی است که بیماریهای باطن خویش را میپذیرد و برای درمان آنها بطور جدّی اقدام میکند.
* سکوت، راهِ تمام فتنهها و اختلافها را میبندد
حضرت علی «علیهالسلام» میفرمایند: «لو سَکَت الجاهلٌ، ما اختلاف الناس؛ اگر جاهل ساکت میماند، میان مردم اختلاف نمیافتاد.»
گاه حضور یک یا چند انسان جاهل در میان یک جمع (فامیل، دوستان، جمعِ کاری و ...) آتشهای عظیمی را برپا میکند که در صورت سکوت آنها، هرگز این اختلافات تولید نمیشدند. چنین انسانهایی، همیشه مسئلهساز و اختلاف برانگیز بوده و از نگاه قرآن، خود هیزمهای جهنّمند؛ «وقودها النّاس والحجاره...»
شکایت بزرگ ائمهی معصوم «علیهمالسلام» از شیعیان، همین اختلافاتی است که بواسطهی جهل آنان بوجود میآید.
* چگونه آتشنشانِ نفس خود و دیگران باشیم؟
هر کدام از ما، خودمان را بهتر از هر کس دیگری میشناسیم و به بیماریهای نفسمان بیش از دیگران واقفیم.
برای رسیدن به قلبی سالم و باطنی انسانی، اولین قدم، شناخت بیماریها و پذیرفتنِ آنهاست. در اینصورت میتوانیم آتش این بیماریها را در درون خود کنترل نماییم.
در مرحله دوم، علاوه بر اینکه نباید اجازه دهیم این آتش، خودِ ما را بسوزاند، باید کاملاً هوشیارانه مراقبت کنیم تا آتش درونِ ما، دیگران را نیز نسوزاند. بنابراین باید آتش را در درون خود خاموش و سرد نموده و از سرایت آن به دیگران خودداری نماییم.
در مرحله سوم باید بیاموزیم که در طول مدت عمر خود، روز به روز با کسب آگاهی و معرفت، آتشهای درون خود را شناخته و آنها را آرام آرام سرد نماییم.
و در مرحله آخر باید آنقدر این مهارت را در خود تقویت کرده و خود را خنک نگهداریم که دیگران به آسانی قادر به آتش زدن ما نباشند.
کسانی که حقیقتاً از آتش زدن و آتش گرفتن در هراسند، همواره موشکافانه نفس خویش را بررسی میکنند تا نکند آتشی در درونشان وجود داشته باشد و آنان از آن بیخبر باشند.
بهراستی چقدر عجیباند انسانهایی که آتشهای بسیاری را در نفس خویش جای دادهاند، اما بسیار راحت و بیخیال به زندگی روزمرهی خویش میپردازند.
طیّ این چهار مرحله، کار سادهای نیست و مستلزم تغذیه مناسبِ روح، کسب معرفت، خلوت و تمرکز، و تمرینها و مبارزات جدّی است. فراموش نکنیم که وظیفهی تکتک ما، طیّ این چهار مرحله برای خاموش کردنِ این آتشهاست و بدون آن هرگز به آرامش نخواهیم رسید.
هم اکنون مفهوم کلام امام رضا را در دعوت شیعیان به سکوت بهتر درک میکنیم. چرا که سکوت، راهِ تمام فتنهها و اختلافها را خواهد بست.
بیاموزیم خوبیهای دیگران را ببینیم و با زیباییهای آنان زندگی کنیم، این روش بهتری برای زیستن است تا ایرادگیری و تحقیر دیگران.
رمز موفقیت انسان در طی این چهار مرحله آن است که طبق فرمودهی امام صادق ؛ هیچگاه خود را از کسی (حتی از یک نفر) بهتر ندانیم. مشغول بودن به عیوبِ نفس خویش، انسان را از دیدن عیوبِ دیگران باز میدارد؛
امیرالمؤمنین فرمودند: «طوبی لمن شَغَلَهُ عیبَهُ، عن عیوب النّاس»؛ خوش به حال کسی که پرداختن به عیوبش، او را از عیوب مردم بازداشته است.
امام علی فرمودند: «الخائنُ من شَغَلَ نَفسهُ بغیر نفسه»؛ خائن کسی است که جای پرداختن به عیوب خود و اقدام جدّی برای درمان آنها، مشغولِ عیوبِ دیگران باشد.
باید همین امروز، نامهی اعمالمان را ببینیم و مشکلات و ضعفهایمان را بپذیریم و درمانشان کنیم، که روز قیامت برای خواندنِ نامهی اعمال، بسیار دیر و بیفایده خواهد بود.